❁ـ﷽ـ❁
#طوفان_الاقصی
☑️ تعداد #شهدا🩸که به ۵۰۰ رسیده بود، فکر میکردم دیگر کار تمام است.
#صبر_خدا تمام میشود. نشد...😢
🏥بیمارستان را که زدند تا صبح راه رفتم و گریه کردم. 😭
🔘مردم در میدانها و اماکن مذهبی همان نیمه شب جمع شدند و با هم گریه کردند و #شعار دادند.✊فکر کردیم ته خط است.
#صبر_خدا تمام میشود... نشد.
⚠️#سید_حسن که آمد پشت تریبون و صحبت کرد، دیدم دودوتا چارتای حکیمان با ما فرق دارد. افق دید و تحلیل و تاکتیک متفاوتتر از کم صبری و #سادهاندیشی ماست...
☑️ حالا چند روز است دارند روز و شب بیمارستان میزنند و تعداد پانصد تا و هزارتا #شهید الان یازده هزار تاست...
🔘 شاید صبح که این مطلب را میخوانید خیلی بیشتر باشد.😢
📝من دیگر کلمات جدیدی ندارم که شعر جدیدی بگویم.
🎞 تصاویر و #فیلمها میآیند و وایرال میشوند و دو روز بعد جای خود را به جدیدترین #فاجعهها میدهند.
🔘گورهای عریض و طویل، از پدربزرگ تا نبیره را دسته جمعی در آغوش میگیرند و زمین #غزه، بیپناهی کودکانش را فریاد میزند.
☑️ اما دردناکترین تصویر منم!
👈من!
🔻خود من که در خانهای گرم، در حالی که به مبل لم دادهام و میوه🍌در دهانم میگذارم، تصویر کودکی را دانلود میکنم که همین امروز صبح وقتی یکباره آدمهای اطرافش تکه تکه شدهاند، #پریشان و #هراسان و غمگین فریاد میزند، .فریاد میزند.، فریاد میزند...
و صدایش به #هیچکس نمیرسد.😐
😱من فیلم را میبینم، میوه را نجویده قورت میدهم.
🙈زانوهایم را جمع میکنم، توی خودم مچاله میشوم.
▪️و برای هزارمین بار گریه میکنم.😭
▪️من هرچه گریه میکنم بال در نمیآورم
▪️و هرچه گریه میکنم مرزها به رویم باز نمیشوند.
▪️و هرچه گریه میکنم #دعایی از من مستجاب نمیشود.
☑️ دردناک ترین تصویر اینست که این فاجعهها هرروز و هرثانیه جلوی چشم ما👁 اتفاق میافتد و تلوزیون ما جدیدترین و تازهترین اخبار را بهصورت زنده نشان میدهد و ما این طرف قاب تلوزیون #زنده میمانیم!😢
و #شمار_کشتگان را به روز میکنیم.
📆و تاریخ لابد در مورد ما اینطور روایت میکند:👇
🚨هزاران بچه، هرروز در باریکهای کوچک، تکه تکه میشدند و میلیاردها انسان، آنها را از طریق 📱گوشیهای موبایل، تماشا میکردند.
✔️ولی #هیچکس
#نجاتشان نداد...."
✅خدایا میشود مرا از معاصر بودن با این تاریخ، کنار بگذاری؟
یا به من بال دهی؟....😞
✍ ارسالی از اعضا
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
ble.ir/dostaneha1401_08
❁ـ﷽ـ❁
#حماسه_نهم_دی
🔰به مناسبت نهم دی چند خطی نوشتم:🔻🔻
📆 کمی از ۸۸ بگیم:👇
👤۱۸ سالم بود و رأی اولی بودم، بهخاطر جوی که در پاتوق ما شهناز تبریز ایجاد شده بود،
🔹همینجوری از #موسوی طرفداری میکردیم. پدرم جانباز اعصاب و روان است ولی من نه کاری با *#انقلاب* داشتم و نه مقید به #احکام_دین بودم و بخاطر استقلال مالی دنبال خوش گذرانی خودمون بودیم.
🔸از ۱۲ سالگی کار میکردم و از ۱۶ تا ۱۸ سالگی کارگاه زدم و درآمد میلیونی از تزریق پلاستیک داشتم و یادمه روزی ۵۰ الی ۱۰۰ هزارتومان درآمدم بود و سیگار مارلبرو فیلتر پلاس🚬 را بستهای ۱۵۰۰ت میخریدیم و مسائل دیگر که بماند، بخاطر این که هوش بازاری داشتم، وسط داستان ماجرا را فهمیدم.
🟢قبل انتخابات فهمیدم #جنبش سبز و طرفدارانش که ماها هستیم:
▪️۱. بخشی سن #رأی ندارند و بخاطر دختربازی و بزن و برقص هر شب از شهناز تا ولیعصر تبریز هستیم.
▪️۲. به شدت #بیمنطق هستیم و فقط میگیم آزاد باشیم، در حالیکه هرکاری میکنیم.
▪️۳. موسوی به شدت #جوگیر شده بود.
🚨در متن نمیشه کامل مطلب را برسونیم و نیاز به شرح بیشتر است ولی همینها باعث شد من همون زمان بیخیال بشم و نهایتاً چون از احمدینژاد هم متنفر بودیم، اساسا #رأی ندادم، گرچه کلا اهل رأی نبودیم و بخاطر جوگیر شدن میخواستیم رأی بدیم، طرفدار هیچکس نبودیم و فقط میگفتیم آخوندا برن😉
💠 اینکه آقا میگه بصیرت و #۹دی میشه #روز_بصیرت، واقعا من با پوست و گوشت و استخوان، بی بصیرتی خودم و دوستانم را حس کردم.😬
▪️هر غلطی میکردیم و میگفتیم #آزادی نیست.😤
▪️#درآمد خوب داشتیم، میگفتیم چرا #مردم ندارند.😡
▪️هر کاری میکردیم و دوست داشتیم #هیچکس هیچ چیزی به ما نگوید.😡
❌ با کمترین #تذکر میگفتیم زندگی خودمونه، به کسی #ربطی ندارد،
▪️ولی وقتی مشکلی برامون پیش میومد به همانها که ازش متنفر بودیم مراجعه میکردیم،
🔺همون #آخوند و #بسیجی محله نهایتا دستمونو میگرفت و باهامون حرف میزد.
✖️و رفقایی که کلی براش هزینه کرده بودیم، جز هزینه و زندان چیزی برامون نداشتند.
✅ اینکه چه شد متحول شدم و ... در یک ویدیو بخشی را گفتم و چند روز بعد منتشر میکنیم، ولی حقیقتاً مشکل ما #عدم_بصیرت است.
✍ ادامه دارد....
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
ble.ir/dostaneha1401_08