eitaa logo
شبڪہ‌انتشار محتواے بصیرت افزایـےفرهنگےسیاسےاجتماعـےراه امین
213 دنبال‌کننده
22.6هزار عکس
10.8هزار ویدیو
1.1هزار فایل
فَاعْتَبِرُوايَاأُولِي الْأَبْصَار «مسیری برای وحدت و به هم رسیدن اندیشه ها» تبیین منویات امامین انقلاب اسلامی باحضور همیشه سبز سربازان مقابله باجنگ نرم در فضای مجازی 🗨️ما رو در ویراستی دنبال کنید virasty.com/raheamin splus.ir/raheamin
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 | * کارستون * 0️⃣1️⃣ مشتری، ضربان قلب کسب وکار 🏭 «هر چقدر هم تولید کنید اما بازاریابی خوبی نداشته باشید، کارتون تمومه!» 😇 این جمله زهرا بود که به بچه‌ها توضیح می‌داد اما اگر بخواهیم زهرا را بشناسیم باید به هفته قبل بازگردیم! بچه ها حسابی مشغول بودند، چالش ها یکی بعد دیگری پیش می‌آمد و گاهی آسان و گاهی سخت حل می‌شد، به ندرت پیش می‌آمد همه چیز بر وفق مراد باشد و مشکلی نباشد! 💪 حالا که تجربه ها بالا رفته بود سعید و مریم که مدیریت تیمشان را به عهده داشتند سعی می‌کردند چالش‌ های بعدی را پیش بینی کنند، برای همین بود که سعید سر صحبت را با مریم باز کرد: « یه مشکلی که به نظرم بهش برمی‌خوریم اینه که وقتی تولید کردیم، چطور کالامون رو بفروشیم؟» مریم سرش را تکان داد و گفت: « آره منم به فکرش بودم، یه جستجوهایی هم کردم اما نتیجه نداشت» 🔑 سعید که گویا کلید حل مسئله را در اختیار داشت گفت: « یه حرفه است،این که چطور محصولمون رو بفروشیم! باید بازاریابی یادبگیریم! اما چطورش رو نمی‌دونم!» ✨ چند روزی از این گفتگوی بچه‌ ها گذشته بود که این بار مریم با راه حل سراغ سعید رفت: « سعید، زهرا مگه اقتصاد نمیخونه؟» زهرا دختر خاله سعید و مریم بود، دانشجوی اقتصاد که درسش هم حسابی خوب بود! مریم ادامه داد:« اونا تو درساشون بازاریابی هم میخونند، بهش میگم یه روز بیاد به بچه ها تدریس کنه، نظرت چیه؟» ☺️ سعید سری تکان داد و گفت:« حالا ضرری که نداره، یا اون چیزی که میخوایم بلده و یاد میگیریم یا... 🔻 برای خواندن متن کامل ماجرا به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=20651
📚 | کارستون 1️⃣1️⃣ راه‌حلِ یه معضل بزرگ 👂بچه ها سر و پا گوش بودند و نکات را از دست نمی‌دادند، زهرا انگار نکته‌ای مهم به ذهنش رسیده باشد گفت: «بچه‌ها حواستون باشه! من انتظار ندارم شما این مطالب رو حفظ کنید، نه به هیچ وجه! درسته که شبیه کلاس درس شده اما قرار نیست مثل درساتون این مطالب رو هم حفظ کنید! بلکه باید آروم...آروم خودتون این کارها رو اجرا کنید، در حال اجرا کردن یاد بگیرید و این‌جوری ملکه ذهنتون بشه...» 💡 زهرا بعد از این تذکر مهم نکاتش را ادامه داد: «خُب حالا بریم سراغ راهبردهای بازاریابی، شما برای محصولی که می‌سازید، به چند روش می‌توانید بازار پیدا کنید...» 💯 زهرا شماره یک را پای تخته نوشت: «بازاریابی سازمانی، در این نوع بازاریابی یه کسب‌وکار، کالاها و خدماتی که یه شرکت دیگه نیاز داره را تأمین می‌کنند. در واقع اگر محصول شما موردنیاز یه کسب‌وکار دیگه ست، می‌تونید باهم قرارداد ببندید و برای اونا تأمین محصول کنید.» ✅ اما بازاریابی دوم هزینه‌بر بود: «دومین راهبرد تبلیغات پولیه، شما می‌تونید هزینه کنید تا تو روزنامه‌ها، خیابونا و مخصوصاً تو این دوره و زمونه به کمک شبکه‌های مجازی و تو صفحه‌های پرمخاطب برای شما تبلیغ کنند.» ☺️ اما راهبرد بعدی کم‌هزینه‌تر بود: «بازاریابی دهان‌به‌دهان! تو این حالت که بهش بازاریابی کلامی هم میگن، خیلی مهمه که محصول یا خدمت شما چه حسی برای مشتری ایجاد می‌کنه، اگر بتونید حس خوبی برای مشتری ایجاد کنید، به نفر بعدی محصول شما رو معرفی می‌کنه و همین‌جوری می‌چرخه و دهان‌به‌دهان منتقل میشه.» 🤝 راهبرد بعدی بیشتر رفاقتی بود: «بازاریابی ارتباطی، تو این حالت تمرکز شما... 🔻 برای خواندن متن کامل ماجرا به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=20652
📚 | * کارستون * 2️⃣1️⃣ نان بازو ☀️ تجربه این تابستان متفاوت برای بچه‌ها ادامه‌دار خواهد بود 🎒 بوی ماه مهر می‌آمد، چیزی به آغاز سال تحصیلی نمانده بود اما این تابستان خیلی متفاوت بود. این تابستان برای بچه‌ها پرشده بود از تجربه، لذت، دانش، یادگیری عملی و حس خوب... 🗞️ خبر خوب اینکه خط تولید هم راه افتاده بود. شرکت سپهر توانسته بود در هفته اول سه عدد باغچه شیشه ای تولید کند. مریم و دوستانش هم ۵ عدد گل مصنوعی ساخته بودند. حالا باید همه آنچه در مورد بازاریابی یاد گرفته بودند را به کار می‌گرفتند تا بتوانند محصولاتشان را به فروش برساند. ✅ شرکت سپهر که تصمیم گرفته بود از بازاریابی معاملاتی و مجازی به‌صورت هم‌زمان استفاده کند حالا باید راهبرد مدنظرش را اجرا می‌کرد. همین مسئله بچه‌ها را حسابی به فکر فروبرده بود که چه کنند اما بالاخره تصمیم گرفته شد: «فیلم می‌سازیم!» اشتباه نکنید! قصد کارگردان شدن نداشتند بلکه این مسئله یک راهبرد برای فروش آن‌ها بود: «فیلم‌سازی تبلیغاتی.» 🎥 بچه‌ها به پوریا که خوش‌بیان‌تر بود گفتند جلوی دوربین برود. البته دوربین تلفن همراه! پوریا اوایل خجالت می‌کشید و تمایل نشان نمی‌داد اما با اصرار بچه‌ها بالاخره راضی شد! حالا یک معضل جدید پیداشده بود، معضلی که باید از زبان رضا بشنویم: «کجا فیلم بگیریم که هم منظره خوب باشه؟ هم نور تنظیم باشه؟ هم سروصدا نباشه؟هم...» 😌 اما پاسخ سعید که حرف رضا را قطع می‌کرد نشان داد خوب یاد گرفته چطور یک کسب‌وکار نوپا را مدیریت کند: «ببین اولش نباید خیلی سخت بگیریم، من پیشنهادم اینه که یه پارک خلوت و پر از گل و گیاه و خوشگل پیدا کنیم، بعد بگیم شما می‌تونید یه فضای خوب و زیبا شبیه این باغ توی خونه داشته باشید! حتی اگر کوچک و آپارتمانی باشه، فقط کافیه یه باغچه شیشه‌ای بخرید و از این حرف‌ها...» 😇 پیشنهاد خوبی بود! نمی‌شد رد کرد. هادی مأمور شد متن صحبت‌های پوریا را بنویسد و تا فردا ظهر آماده کند. غروب فردا نشده، فیلم آماده بود و یک گروه مجازی ساخته شده بود. بچه‌ها هرکسی دم دستشان بود به گروه اضافه کردند! از خانواده و دوستان تا همکلاسی و معلم و... 🔻 برای خواندن متن کامل ماجرا به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=20761
🚢 | پایان تعطیلات دریایی! 😇 ابن بطوطه جهان‌گردی اهل مراکش بود که حدود ۷۰۰ سال پیش، از غرب آفریقا به‌سمت شرق آسیا رهسپار شد. سفرنامه او اطلاعات جالب و مفیدی درباره زندگی مردم آن دوره به ما می‌دهد؛ اما چیزی که می‌تواند از سفرنامه ابن بطوطه برای ما ایرانی‌ها جالب باشد، مربوط به حضور او در سواحل شرقی چین است. 🌊 ابن بطوطه اشاره می‌کند که در سفر دریایی خود، می‌شنید که دریانوردان و آوازخوان‌های روی عرشه کشتی، اشعار فارسی می‌خوانند: تا دل به مهرت داده‌ام در بحر فکر افتاده‌ام چون در نماز اِستاده‌ام گویی به محراب اندری ⛵ مشابه همین روایت‌ها در شرق آفریقا نیز بوده است؛ ملوانان و دریانوردانی که در حین کار بر روی آب و در امتداد کرانه‌ها، شعرها و آوازهای فارسی می‌خواندند. ✅ شاید تا الان فکر کرده باشید که می‌خواهیم درباره زبان فارسی صحبت کنیم! بله، این هم موضوع خواندنی و جذابی خواهد بود؛ اما در این دو اشاره کوتاه درباره حضور زبان فارسی در شرق آسیا و آفریقا، توجه ما می‌تواند به چیز دیگری هم جلب شود: دریا و دریانوردی... 💡 مهم‌ترین عامل نفوذ زبان فارسی در این مناطق، دریانوردان و تاجران ایرانی بودند. در قرن‌های گذشته، علاوه بر خلیج‌فارس و دریای عمان، سرتاسر دریای عرب و سرخ و اقیانوس هند و دریای چین، محل تردد تاجران و دریانوردان ایرانی بود. ایرانیان و به طور مشخص ساکنان مناطق جنوبی ایران، به دریاهایِ دور خو گرفته بودند و خب این رفت‌وآمد به گسترش زبان فارسی نیز کمک می‌کرد. 🥴 اما از حدود سال ۱۵۰۰ میلادی که پای استعمارگران غربی به آسیا و شرق باز شد، یکی از مهم‌ترین تلاش‌های آنها، تلاش برای دورکردن ایرانیان از دریا بود. استعمارگران پرتغالی وقتی به خلیج‌فارس آمدند، برای حفاظت از منافع خود، بندر گمبرون ایران را اشغال کردند و نامش را گذاشتند کومورائو. مدتی بعد، سپاه شاه‌عباس صفوی با حمله به پرتغالی‌ها در مناطق جنوبی ایران، اشغالگران را از شهر گمبرون اخراج کرد و به یادبود این فتح خود، نام آن شهر را گذاشت «بندرعباس»؛ اما این پایان ماجرا نبود... 🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=23152
هدایت شده از نو+جوان
🚢 | پایان تعطیلات دریایی! 😇 ابن بطوطه جهان‌گردی اهل مراکش بود که حدود ۷۰۰ سال پیش، از غرب آفریقا به‌سمت شرق آسیا رهسپار شد. سفرنامه او اطلاعات جالب و مفیدی درباره زندگی مردم آن دوره به ما می‌دهد؛ اما چیزی که می‌تواند از سفرنامه ابن بطوطه برای ما ایرانی‌ها جالب باشد، مربوط به حضور او در سواحل شرقی چین است. 🌊 ابن بطوطه اشاره می‌کند که در سفر دریایی خود، می‌شنید که دریانوردان و آوازخوان‌های روی عرشه کشتی، اشعار فارسی می‌خوانند: تا دل به مهرت داده‌ام در بحر فکر افتاده‌ام چون در نماز اِستاده‌ام گویی به محراب اندری ⛵ مشابه همین روایت‌ها در شرق آفریقا نیز بوده است؛ ملوانان و دریانوردانی که در حین کار بر روی آب و در امتداد کرانه‌ها، شعرها و آوازهای فارسی می‌خواندند. ✅ شاید تا الان فکر کرده باشید که می‌خواهیم درباره زبان فارسی صحبت کنیم! بله، این هم موضوع خواندنی و جذابی خواهد بود؛ اما در این دو اشاره کوتاه درباره حضور زبان فارسی در شرق آسیا و آفریقا، توجه ما می‌تواند به چیز دیگری هم جلب شود: دریا و دریانوردی... 💡 مهم‌ترین عامل نفوذ زبان فارسی در این مناطق، دریانوردان و تاجران ایرانی بودند. در قرن‌های گذشته، علاوه بر خلیج‌فارس و دریای عمان، سرتاسر دریای عرب و سرخ و اقیانوس هند و دریای چین، محل تردد تاجران و دریانوردان ایرانی بود. ایرانیان و به طور مشخص ساکنان مناطق جنوبی ایران، به دریاهایِ دور خو گرفته بودند و خب این رفت‌وآمد به گسترش زبان فارسی نیز کمک می‌کرد. 🥴 اما از حدود سال ۱۵۰۰ میلادی که پای استعمارگران غربی به آسیا و شرق باز شد، یکی از مهم‌ترین تلاش‌های آنها، تلاش برای دورکردن ایرانیان از دریا بود. استعمارگران پرتغالی وقتی به خلیج‌فارس آمدند، برای حفاظت از منافع خود، بندر گمبرون ایران را اشغال کردند و نامش را گذاشتند کومورائو. مدتی بعد، سپاه شاه‌عباس صفوی با حمله به پرتغالی‌ها در مناطق جنوبی ایران، اشغالگران را از شهر گمبرون اخراج کرد و به یادبود این فتح خود، نام آن شهر را گذاشت «بندرعباس»؛ اما این پایان ماجرا نبود... 🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=23152
🏆 | قهرمان‌ها این‌طور ساخته می‌شوند 📖 نگاهی به کتاب «سرباز روز نهم»، روایت زندگی شهید صدرزاده ✅ قرار است برای نوجوان‌ها از مصطفی بگویم. درست به همین خاطر، از بین همۀ آثاری که دربارۀ این شهید شاخص نوشته شده، به سراغ کتابی برجسته آمده‌ام. این کتاب، با بقیه، خیلی فرق می‌کند. دارم برایتان از کتاب «سرباز روز نهم» می‌گویم. کتاب «سرباز روز نهم» در نه فصل طراحی شده. تا فصل چهارم، این کتاب، راستۀ کار نوجوان‌هاست؛ چون مصطفای نوجوان را از نزدیک نشانمان می‌دهد. برایمان از روزهایی می‌گوید که او در حاشیۀ تهران، کنار بیابان‌ها و ساختمان‌های مخروبه، کار فرهنگی می‌کرد. نه اینکه فکر کنید سن‌وسالی هم داشت ها! نه! داریم دربارۀ یک پسر چهارده‌پانزده‌سالۀ شوشتری حرف می‌زنیم که تازه به کُهَنز شهریار در استان تهران آمده و در آن منطقه، غریب هم بود. 📖 می‌دانید توفیر این کتاب با بقیۀ آثار هم‌ردیفش چیست؟ اینجا یک تصویر دقیق پر از جزئیات از نوجوانی مصطفی به ما نشان می‌دهد. اصلاً چون روایت مفصلی از نوجوانی او را داریم، حجم کتاب زیادشده و شمار صفحاتش از ششصد گذشته. آخر گروه نویسندگانش، هر کدام به سراغ فصلی از زندگی مصطفی رفته‌اند و تلاش کرده‌اند با مصاحبه‌های متعدد، پازل هزارتکه‌ای از این شهید را شکل بدهند. خب معلوم است کتابی که این‌همه جوان پای کارش باشند، کتاب موفق و درخوری خواهد شد... 🔻 برای خواندن متن کامل خواندنی به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=23193
😉 | آقای مربی کوچک 📖 خوانش یک صفحه از کتاب «سرباز روز نهم» ❗ همۀ کتاب‌ها که نه! فقط بعضی‌هایشان این‌طوری‌اند. چطوری؟ جوری که بعد خواندن هر بند، بتوانی با خودت یک تصمیم تازه بگیری. «سرباز روز نهم» هم یکی از همین کتاب‌هاست؛ کتابی که قرار است زندگی مدافع جوان حرم، شهید مصطفی صدرزاده را برایمان روایت کند. 😇 راستش این کتاب، آن‌قدر خوب این کار را انجام می‌دهد که تو خیال می‌کنی مصطفی، از لابه‌لای صفحات زندگی‌نامه‌اش، با یک آینۀ قدی در دست، روبه‌رویت ایستاده. آمده تا هم نشانت بدهد خودش در بزنگاه‌های مهم زندگی‌اش چه تصمیم‌هایی گرفت، هم تو را با خودت، توانایی‌ها، ترس‌ها، ضعف‌‌ها و آرزوهایت مواجه کند. می‌خواهد ببینی وقتی او به سن‌وسال تو بود، با زندگی، با این فرصت عمر، چه کرد که توانست امضای خدا را پای جواز شهادتش بنشاند. کارش هم راحت نبود ها! از همان کودکی در یک منطقۀ محروم زندگی کرده بود و کمتر کسی هم دل‌به‌دل اهدافش می‌داد. او اما پسر کوچکی بود که کارهای بزرگ کرد. ✅ خوبی کتاب «سرباز روز نهم» این است که نوجوانی مصطفی را از نمای نزدیک، نشانت می‌دهد. برای همین به‌راحتی می‌توانی خودت را جای او بگذاری و زیستن شبیه یک شهید را تمرین کنی. «باید شهید زندگی کنیم تا شهید بمیریم». 😍 می‌خواهیم در ادامه، با هم صفحه‌ای از این کتاب را بخوانیم، خاطره‌ای که عنوانش این است: «آقای مربی». این آقای مربی، همان مصطفای داستان ماست، آن‌هم در ابتدای نوجوانی! ببینیم دوست نزدیک مصطفی، چه تصویری از روزهای نوجوانی این آقای مربی کوچک نشانمان می‌دهد:... 🔻 برای خواندن متن کامل خواندنی به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=23194
📚 🌷 | «اسم تو مصطفاست» 📘 کتاب «اسم تو مصطفاست»، چنان‌که بر جلدش نقش بسته، زندگی‌نامۀ داستانی مصطفی صدرزاده به روایت سمیه ابراهیم‌پور، همسر اوست. مصطفی و سمیه در سال ۱۳۸۶، در ۲۱ سالگی با هم ازدواج کرده‌اند، وقتی هنوز خبری از داعش و جنگ تکفیری‌ها در سوریه نبود. برای همین، این کتاب، فرصت مغتنمی‌ست تا ببینیم یک پسر در آغاز جوانی، زیست روزمره‌اش را چطور گذرانده که چند سال بعد، از امتحان دفاع از حرم اهل‌بیت علیه‌السلام، سربلند بیرون آمده. 💛 خوبی این کتاب این است که فقط قاب تصویر مصطفی نیست. همسر شهید در این اثر، حضور پررنگی دارد. کتاب به ما کمک می‌کند زیست یک همسر شهید را هم تماشا کنیم. دشواری‌های زندگی کنار یک مجاهد فی‌سبیل‌الله، آن‌هم با حضور دو فرزند کوچک، چیزی نیست که به‌آسانی قابل درک باشد. باید پای روایتی مثل این اثر بنشینیم و دلشوره‌ها، بی‌خبری‌ها، دلتنگی‌ها، دست‌تنهایی‌ها و زیبایی‌ها و عشق پس این انتخاب را سر حوصله ورق بزنیم تا به آرمان پشت این انتخاب برسیم... 🔻 برای خواندن متن کامل خواندنی به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=23191
😉 | زرنگ 📖 خوانش یک صفحه از کتاب «اسم تو مصطفاست» 😍 «جوان تودل‌برویی بود. آدم لذت می‌برد نگاهش کند. من واقعاً عاشقش بودم. واقعاً عاشقش بودم. آن وقت این جوان را چون ما راه نمی‌دادیم [به سوریه] بیاید، رفت مشهد در قالب فاطمیون به اسم افغانی ثبت‌نام کرد و خودش را رساند این‌جا. زرنگ به این می‌گویند! به ما و امثال ما و کسان دیگر نمی‌گویند زرنگ. 🤔 زرنگ آنی نیست که به‌دنبال مال جمع‌کردن و دنبال گول‌زدن مردم است. زرنگ و باذکاوت کسی است که این فرصت‌ها را این‌طور به دست می‌آورد و بالاترین بهره را از آن می‌برد. به این می‌گویند زرنگ ... امثال سیدابراهیم، با شکل سیدابراهیم، در خیابان‌های تهران خیلی زیاد است. آن چیزی که سیدابراهیم را عزیز کرد و به این نقطه رساند، این راه است ... .» 🌷 این‌ها که خواندید، جملات شهید حاج‌قاسم سلیمانی دربارۀ شهید مصطفی صدرزاده است؛ کسی که نام جهادی‌اش سیدابراهیم بود و سردار هم از او با همین نام یاد می‌کند. کتاب «اسم تو مصطفاست»، زندگی‌نامۀ این شهید است. 📙 می‌خواهیم یک صفحه از این کتاب را با هم تورق کنیم. می‌خواهیم پای حرف‌های همسر شهید بنشینیم تا او برایمان بگوید در جادۀ شمال به تهران، ساعات او و مصطفی، چگونه گذشت. می‌خواهیم ببینیم راه شهادت چطور پیش پای مصطفی باز شد.... 🔻 برای خواندن متن کامل خواندنی به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=23189
📣 | یک دنیا منتظر اربعینی‌ها 🎤 گفت‌وگو با حجت‌الاسلام پناهیان، استاد حوزه و دانشگاه 💌 آقا در پاسخ به نامه جمعی از دانش‌آموزان عازم به اربعین حسینی، نوجوانان را به تفکر در هدف امام حسین علیه‌السلام توصیه کردند. حجت‌الاسلام پناهیان در این گفت‌وگو، توصیه‌های اربعینی رهبر انقلاب را توضیح داده است. 😍 پیامی که اخیراً رهبر معظم انقلاب برای دانش‌آموزان فرستادند، نشان‌دهنده توجه خاص ایشان به حضور دانش‌آموزان در این سفر بسیار باعظمت هست. ✌️ دانش‌آموزان در هیچ کجا مثل حماسه اربعین هویت انسانی و جهانی خودشان را نمی‌توانند پیدا کنند. وقتی در این حماسه شرکت می‌کنند، متوجه می‌شوند متعلّق به چه حماسه باعظمتی در عاشورا هستند. وقتی دانش‌آموزان در این جمع می‌آیند عمیقاً احساس می‌کنند که چقدر آینده مال آن‌هاست و چقدر جهان به‌سوی آن‌ها در حرکت است. آینده جهان شبیه آنچه خواهد شد که در اربعین اتفاق می‌افتد. 👌 ایشان فرمودند به هدف توجه کنید؛ هدف اباعبداللّه‌الحسین علیه‌السلام چیزی جز نجات جهان از فقر و ظلمت و ظلم و تعدی به انسان‌ها نبود. نوجوانی که در این مسیر می‌آید، وقتی به آن هدف توجه کند، تبدیل به انسان بزرگی می‌شود... 🔻 برای خواندن متن کامل گفت‌وگو به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?text&ctyu=23237
📣 | یک دنیا منتظر اربعینی‌ها 🎤 گفت‌وگو با حجت‌الاسلام پناهیان، استاد حوزه و دانشگاه 💌 آقا در پاسخ به نامه جمعی از دانش‌آموزان عازم به اربعین حسینی، نوجوانان را به تفکر در هدف امام حسین علیه‌السلام توصیه کردند. حجت‌الاسلام پناهیان در این گفت‌وگو، توصیه‌های اربعینی رهبر انقلاب را توضیح داده است. 😍 پیامی که اخیراً رهبر معظم انقلاب برای دانش‌آموزان فرستادند، نشان‌دهنده توجه خاص ایشان به حضور دانش‌آموزان در این سفر بسیار باعظمت هست. ✌️ دانش‌آموزان در هیچ کجا مثل حماسه اربعین هویت انسانی و جهانی خودشان را نمی‌توانند پیدا کنند. وقتی در این حماسه شرکت می‌کنند، متوجه می‌شوند متعلّق به چه حماسه باعظمتی در عاشورا هستند. وقتی دانش‌آموزان در این جمع می‌آیند عمیقاً احساس می‌کنند که چقدر آینده مال آن‌هاست و چقدر جهان به‌سوی آن‌ها در حرکت است. آینده جهان شبیه آنچه خواهد شد که در اربعین اتفاق می‌افتد. 👌 ایشان فرمودند به هدف توجه کنید؛ هدف اباعبداللّه‌الحسین علیه‌السلام چیزی جز نجات جهان از فقر و ظلمت و ظلم و تعدی به انسان‌ها نبود. نوجوانی که در این مسیر می‌آید، وقتی به آن هدف توجه کند، تبدیل به انسان بزرگی می‌شود... 🔻 برای خواندن متن کامل گفت‌وگو به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?text&ctyu=23237
هدایت شده از نو+جوان
📚 | سرزمین مقدس؛ تکه‌تکه‌شده با دیوارها و مرزها 🌷 «سرزمین مقدس» 🕌 «به طراحیم از قبرستان بیت‌لحم نگاه می‌کند، با دیوار و یک برج مراقبت در پس زمینه. این رو می‌بینی؟ حتی بعد از مرگمون هم چشم ازمون برنمی‌دارن. می‌خوان مطمئن باشن که از اون دنیا برنمی‌گردیم.» گی‌دولیل، کارتونیست و نویسنده اهل کاناداست که به‌واسطه کار همسرش در سازمان پزشکان بدون مرز، یک‌سال در فلسطین اشغالی ساکن می‌شود؛ سفرنامه مصور «سرزمین مقدس» حاصل همین سفر است. دولیل، نویسنده‌ای سیاسی نیست و سفرنامه‌اش یک روایت عادی از یک شرایط و سرزمین بسیار غیرعادی است. 📜 سفرنامه مصور «سرزمین مقدس» از جایی آغاز می‌شود که گی دولیل همراه همسر و دو فرزندنش به سرزمین‌های اشغالی می‌رسد. منزل محل اقامت آن‌ها در بخش شرقی قدس است. «اینجا بخش شرقی قدسه، یه روستای عرب‌نشین که بعد از جنگ شش‌روزه سال 67 تصرف شده.» اولین سؤال دولیل به‌عنوان کسی که تقریباً چیزی از فلسطین نمی‌داند این است: «یعنی ما توی اسرائیلیم؟» و پاسخی که می‌گیرد دلیل جذابیت این سفرنامه مصور است... 🔻 برای خواندن متن کامل خواندنی به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=23818