⭕️حتی حاضر نبود کولر روشن کنه. اهواز خیلی گرم بود و پای مصطفی توی گچ.
پوستش به خاطر گرما خورده شده بود و خون میآمد. اما میگفت:
«چطور کولر روشن کنم وقتی بچهها در جبهه زیر گرما میجنگند».
🔻آقایون مسئول! فرماندهان جنگ نظامی اینطور زندگی میکردن که در دنیا و آخرت رستگار شدن، شما هم اینطور هستید؟
#شهید_مصطفی_چمران
#درس_اخلاق
@rahekhoda
هنگامى كه طوفان ها بیشاز تحمل توانایى من شدت مےگیرند؛ علی را در نظرم مجسم مےڪنم.
دردهاے او
و رنجهای او
تنهایى او
و نالهها
و سوز و گدازهای درونى او،
طوفانهاى حوادث كه
یكى پس از دیگری او را محاصره كرده بود. همه
را به یاد میآورم...
و آنگاه تسكین مى یابم
📚خدایا به سوی تو می آیم
دستنوشته های #شهید_مصطفی_چمران
@rahekhoda
┄┅═✧❀💠❀✧═┅┄