eitaa logo
•┈••✾ راهِ خُدا ✾••┈•
394 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
9.1هزار ویدیو
81 فایل
فرهنگی ، مذهبی ، اجتماعی 👈انتشار مطالب کانال حتی بدون آیدی کانال بلامانع است...😊ولی اگه مارو هم تبلیغ کنین خوشحال میشیم😅 تماس با مدیر ،انتقادات و پیشنهادات: @Amiratfmahdi تبادل : @Amiratfmahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتاب بسیار عالی برای با کردن دختران خردسال و کودکان 🎥 قصه حجابِ لینالونا... ❌ حتماً تا به حال آثار گرافیکی فراوانی را دیده‌اید که برای ترویج حجاب از تصویر آبنباتی استفاده کرده که چون پوشش ندارد، مگس‌ها دور آن جمع شده‌اند؛ ❌ همان‌طور که بارها این جمله را شنیده‌اید که "حجاب نه تنها محدودیت نیست، بلکه مصونیت است و سبب زیباتر شدن فرد باحجاب می‌شود". ✅ در این ویدئو یک اثر کودکانه در این زمینه معرفی شده است! ببینید و درباره‌اش بیندیشید. ✅‌‌کانال 🌹 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ @rahekhoda
⭕️ کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم» دو ساله ۱۴۰ هزار تایی شد! 🔸روابط عمومی مکتب بنیاد حاج قاسم: 🔹کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم» طی دو سال به چاپ صد و بیستم رسیده و تا کنون ۱۴۰ هزار نسخه از آن روانهٔ بازار شده است. 🔹این کتاب دست‌نوشت‌های شهید از کودکی تا ۲۲سالگی‌ است که در سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات مکتب حاج قاسم در ۱۳۶ صفحه منتشر شد. 🔹کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم» نخستین اثر چاپ‌شده توسط انتشارات «مکتب حاج قاسم» محسوب می‌‌شود و شامل دست‌نوشته‌های شخصی شهید سلیمانی از دوران کودکی و زندگی در روستای قنات ملک کرمان تا میانهٔ مبارزات انقلابی در سال ۱۳۵۷ است. 🔹«از چیزی نمی ترسیدم» زندگی‌نامه‌ای است که حاج قاسم با دست مجروحش نوشته؛ شرح زندگی مردی از دل روستایی دورافتاده در کرمان که چند دوره از زندگی ساده و گیرای خود را روایت کرده است. ✅‌‌کانال 🇮🇷 🌹 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄   @rahekhoda 🇮🇷
⭕️مسئول ایثارگران فاطمیون در «الحاضر» روحانی سیدی بود. خودش برای ما می‌گفت که من در کفن و دفن خیلی از نیروهای فاطمیون حاضر بودم. دقت کردم و دیدم بسیاری از نیروهای فاطمی، از ناحیه پهلو تیرخورده‌اند؛ قسم می‌خورد! و این را یک نشانه و سند تایید می‌دانست. خودش می‌گفت شبی خواب حضرت صدیقه طاهره(س) را دیدم. مشاهده کردم حضرت دو دست خود را بالا آورده و نگه داشته است. دیدم یک دستِ حضرت، سوراخ سوراخ است و دستِ دیگرش خونی است. عرض کردم: «مادر جان! اینا چیه؟» خانم فرمودند: «من با یک دستم، بچه‌های شهید خودم را جمع می‌کنم و با دست دیگرم جلوی تیر و ترکش‌های دشمن را می‌گیرم.» 📚 برشی از کتاب «حمزه» خاطرات شهید محمدحسین حمزه @rahekhoda