شهر اگر جای ماندن بود که
آوینی ها میماندند، نه آنکه روی
خاکهای #فکه معراج برای خودشان بسازند!
درس و دانشگاه اگر قرار بود
رفاه و سعادت بدهد که
چمران های کت و شلواری، دانشگاه برکلی
کالیفرنیا را رها نمیکردند تا لباس چریکی
بپوشند و در کوچه پس کوچه های کردستان
رد منافقین بزنند!
کُرسی اگر ارزش داشت
بابایی ها آن را رها نمیکردند
تا به پرواز در آیند؛
دنیا اگر لیاقت ماندن داشت که
حاجقاسم ماونمیرفت...
دل به چه میبندیم؟
دنبال چه میدویم؟
نه که اینها بد باشد،نه! همهاش خوب!
همهاش نوش جان آنها که طالبش هستند،
اما باید پی عقیده دوید،
باید جنگید!
باید زنده ماند برای هدفی که فنا در او راه ندارد
#اندکی_تامل
#تلنگر
@rahekhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچکس جز خودت نمیتونه حالت رو خراب کنه...
@rahekhoda
🔅 #پندانه
✍ این دفعه مهمان من!
🔹هفت یا هشتساله بودم، به سفارش مادرم برای خرید میوه و سبزی به مغازه محل رفتم. اون موقع مثل حالا نبود که بچه رو تا دانشگاه هم همراهی کنن!
🔸پنج تومن پول داخل یه زنبیل پلاستیکی قرمزرنگ که تقریباً همقد خودم بود با یه تکه کاغذ از لیست سفارش.
🔹میوه و سبزی رو خریدم. کل مبلغ شد 35 زار. دور از چشم مادرم مابقی پول رو دادم یه کیک 5زاری و یه نوشابه زرد کانادا از بقالی جنب میوهفروشی خریدم و روبهروی میوهفروشی روی جدول نشستم و جای شما خالی نوش جان کردم.
🔸خونه که برگشتم مادر گفت:
مابقی پولو چهکار کردی؟
🔹راستش ترسیدم بگم چهکار کردم. گفتم:
بقیه پولی نبود.
🔸مادر چیزی نگفت و زیرلب غرولندی کرد. منم متوجه اعتراض او نشدم. داشتم از کاری که کرده بودم و کسی متوجه نشده بود احساس غرور میکردم اما اضطراب نهفتهای آزارم میداد.
🔹پسفردا به اتفاق مادر به سبزیفروشی رفتم. اضطرابم بیشتر شده بود.
🔸یهو مادر پرسید:
آقای صبوری میوه و سبزی گران شده؟
🔹گفت:
نه همشیره.
🔸مادر گفت:
پس بقیه پول رو چرا به بچه پس ندادی؟
🔹آقای صبوری که ظاهراً فیلم خوردن کیک و نوشابه توسط من جلوی چشمش مرور میشد با لبخندی زیبا رو به من کرد و گفت:
آبجی فراموش کردم ولی چشم طلبتون باشه.
🔸دنیا رو سرم چرخ میخورد. اگه حاجی لب باز میکرد و واقعیت رو میگفت، بهخاطر دو گناه مجازات میشدم؛ یکی دروغ به مادرم، یکی هم تهمت به حاجآقا صبوری!
🔹مادر بیرون مغازه رفت. اما من داخل بودم. حاجی رو به من کرد و گفت:
این دفعه مهمان من! ولی نمیدونم اگه تکرار بشه کسی مهمونت میکنه یا نه؟!
🔸بهخدا هنوزم بعد از 44 سال لبخندش و پندش یادم هست! بارها با خودم میگم این آدما کجان و چرا نیستن؟ چرا تعدادشون کم شده؟
🔹آدمهایی از جنس بلور که نه تحصیلات عالیه امروزی داشتن و نه ادعای خواندن كتابهای روانشناسی و نه مال زیادی داشتن که ببخشند؟
ولی تهمت رو به جان خریدن تا دلی پریشون نشه و آبرویی نریزه.
✅ @rahekhoda
🔴 اولین بار که با این جمله در یکی از پیجهای اینستاگرام مواجه شدم ، گویندهاش را بسیار تحسین کردم.
جمله این بود:
"The most important thing a father can do for his children is to love their mother."
«مهمترین کاری که یک پدر میتواند برای فرزندانش انجام دهد، دوست داشتن مادرشان است.»
🔹 این جمله زیبا و عمیق است و همیشه در ذهنم بود تا اینکه با این روایت مواجه شدم:« قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلوات الله علیه: حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ إِذَا کَانَ ذَکَراً أَنْ یَسْتَفْرِهَ أُمَّهُ ... وَ إِذَا کَانَتْ أُنْثَى أَنْ یَسْتَفْرِهَ أُمَّهَا ...» (1)
رسول خدا صلواتاللهعلیه فرمودند: «حق فرزند بر پدر درصورتیکه پسر باشد این است که مادرش را مسرور گرداند... و اگر دختر باشد این است که مادرش را خشنود گرداند...»
🔹 در این روایت واژه «یَسْتَفْرِهَ» ترجمهشده به «سرور، خشنودی». ریشه این واژه «فره» هست که به باب استفعال رفته. «فره» به معنای «فرح ملایم باطنی که در آن اصطکاک همراه با غم یا کدورت نباشد»(2) است.
🔹 این روایت بسیار عمیقتر از آن جمله انگلیسی است. زیرا اولاً در اینجا فراهم کردن نشاط و سرور درونی مادر، از حقوق فرزندان شمردهشده است. این بدان معناست که ایجاد حال خوب و سرزنده نگهداشتن مادر از «تکالیف» مرد است. موضوعی که علیرغم اهمیت بسیار، کمتر گفتهشده است. اهمیت این مسئله بهقدری زیاد است که در این روایت، بهعنوان اولین حق فرزند ذکرشده است.
🔹 ثانیاً، فراهم کردن نشاط درونی زن، از جانب مرد، فراتر از موضوع محبت است. زیرا محبت، امر درونیست، اما ایجاد نشاط، از لوازم مودّت است، یعنی ابراز محبت و محبت توأم با مسئولیت.
🔖 پینوشت:
1- الکافی (ط - الإسلامیة)، ج6، ص: 49 در اینجا بخشی از روایت آورده شده است.
2- هو الفرح الملائم الباطنىّ من دون اصطکاک بما یوجب اغتماما و انکدارا.
التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج9، ص74
✍ مهدیه منافی
✅@rahekhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرق سلبریتیهای داخلی با گردشگران خارجی به مردم ایران
یک عده که شهرت و پولهای هنگفتشان را به واسطه همین مردم و همین کشور به دست آوردند یاد گرفتهاند که در مواقع حساس با توهین و تحقیر به مردم خود پشت کنند و چشم خود را به حقیقت ببندند و با احساساتشان چه از روی عمد و چه غیر عمد شرایط جامعه را ملتهب نشان دهند.
@rahekhoda
{🌚🖤}
_لن يكون القمر جميلاً
لو لم يَكن حوله ذلك الظلام..☁️
«ماه آنقدر زیبا نمیشد،
اگر آن تاریکیها اطرافش نبود...»
#انگیزشی🌱
#کلام_ناب✨
‹👣🏮›
╰┈➤ @menhaj_40
6.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔞🔞🔞⛔⛔⛔📹 لحظه شلیک به آیتالله سلیمانی در بانک ملی بابلسر
🔹آیت الله عباسعلی سلیمانی عضو مجلس خبرگان رهبری و نماینده سابق ولی فقیه در کاشان و سیستان و بلوچستان ساعت 10:30 دقیقه صبح امروز در بانک ملی بابلسر هدف سوءقصد قرار گرفت و جان خود را از دست داد.
✅ کانال راه خدا
@rahekhoda
✅برخورد شنیدنی و بی نظیر امام علی(ع) با متخلف بیت المال...
🔸در دوران حکومت امام علی علیه السلام، به آن حضرت خبر رسید که "ابن هرمه" مأمور حکومتی ناظر بر بازار اهواز، مرتکب خیانتی شده است. امام علیه السلام پس از اطلاع، به فرماندار خود در اهواز چنین نوشت:
«هنگامی که نامه مرا خواندی، ابن هرمه را از نظارت بازار برکنار دار و او را به مردم معرفی کن، و به زندانش بیفکن و آبرویش را بریز، و به همه بخشهای تابع اهواز بنویس که من ـ علی ـ چنین عقوبتی برای او معین کرده ام. مبادا در مجازات او غفلت یا کوتاهی کنی، که نزد خدا خوار می شوی، و من به زشت ترین صورت ممکن تو را از کار بر کنار می کنم و خدا آن روز را نیاورد.
و چون روز جمعه رسید، او را از زندان درآور و 35 تازیانه به او بزن و او را در بازار بگردان. و هر کس گواهی آورد که ابن هرمه از او چیزی گرفته است، او را با گواه قسم بده، و مبلغ را از مال ابن هرمه بردار و به صاحب آن بپرداز و دوباره او را خوار و سر افکنده و بی آبرو به زندان بازگردان، و پاهایش را در بند بگذار، و تنها برای نماز باز کن و فقط اگر کسی برایش خوراک یا نوشیدنی یا پوشاک یا زیر اندازی آورد به او برسان.
شبها زندانیان را به فضای باز بیاور تا تفریح کنند، جز ابن هرمه! مگر بترسی که بمیرد، در این صورت او را نیز به حیاط زندان بیاور و اگر دیدی هنوز طاقت تازیانه خوردن دارد، پس از 30 روز، 35 تازیانه دیگر- علاوه بر 35 تازیانه نخستین- به او بزن. و برای من بنویس که درباره بازار(و نظارت بر آن) چه کردی، و پس از این خائن، چه کسی را برگزیدی، در ضمن حقوق ابن هرمه خائن را نیز قطع کن».
📚 دعائم الاسلام. ج 2،ص533-532
پ.ن: قابل توجه مسئولین که با رشوه بگیران چگونه برخورد کنند نه اینکه آزادانه مردم را چپاول کنند و روز به روز قیمتها افزایش یابند.
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#راه_خدا #امام_علي #امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #حجاب
@rahekhoda 🇮🇷
5.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگهمثلخودمخلافکاریبدوناونیاروپلیسه!
اینخلافکاراهوایهمودارن
عرقخوراهوایهمودارن
موادفروشاهوایهمودارن
ایوایازمومنینیکهصبحتاشبزیرآبهمومیزنن💔!
🔴امیر نگاهت باش تا اسیر گناهت نشوی
✍در بنیاسرائیل زنی زناکار بود، که هرکس با دیدن جمال او، به #گناه آلوده میشد! درب خانهاش به روی همه باز بود، در اطاقی نزدیک در، مشرف به بیرون نشسته بود و از این طریق مردان و جوانان را به #دام میکشید، هرکس به نزد او میآمد، باید ده دینار برای انجام حاجتش به او میداد!
عابدی از آنجا میگذشت، ناگهان چشمش به جمال خیره کننده زن افتاد، پول نداشت، پارچهای نزدش بود فروخت، پولش را برای زن آورد و در کنار او نشست، وقتی چشم به او دوخت، آه از نهادش برآمد کهای وای بر من که مولایم ناظر به وضع من است، من و عمل حرام، من و مخالفت با حق! با این عمل تمام خوبیهایم از بین خواهد رفت!
رنگ از صورت عابد پرید، زن پرسید این چه وضعی است. گفت: از خداوند میترسم، زن گفت: وای بر تو! بسیاری از مردم آرزو دارند به اینجایی که تو آمدی بیایند.گفت: ای زن! من از خدا میترسم، مال را به تو حلال کردم مرا رها کن بروم، از نزد زن خارج شد در حالی که بر خویش تأسف و حسرت میخورد و سخت میگریست!
زن را در دل ترسی شدید عارض شد و گفت: این مرد اولین گناهی بود که میخواست مرتکب شود، این گونه به وحشت افتاد؛ من سالهاست غرق در گناهم، همان خدایی که از عذابش او ترسید، خدای من هم هست، باید #ترس من خیلی شدیدتر از او باشد؛ در همان حال #توبه کرد و در را بست و جامه کهنهای پوشید و روی به عبادت آورد و پیش خود گفت: خدا اگر این مرد را پیدا کنم، به او پیشنهاد ازدواج میدهم، شاید با من #ازدواج کند! و من از این طریق با معالم دین و معارف حق آشنا شوم و برای عبادتم کمک باشد.
بار و بنه خویش را برداشت و به قریه عابد رسید، از حال او پرسید، محلّش را نشان دادند؛ نزد عابد آمد و داستان ملاقات آن روز خود را با آن مرد الهی گفت، عابد فریادی زد و از دنیا رفت، زن شدیداً ناراحت شد. پرسید از نزدیکان او کسی هست که نیاز به ازدواج داشته باشد؟ گفتند: برادری دارد که مرد خداست ولی از شدت تنگدستی قادر به ازدواج نیست، زن حاضر شد با او ازدواج کند و خداوند بزرگ به آن مرد شایسته و زن بازگشته به حق پنج فرزند عطا کرد که همه از تبلیغ کنندگان دین #خدا شدند!!
📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامی، ج 13، نوشته استاد حسین انصاریان
↶
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
--------------------------
📚با #داستانک های مذهبی ما همراه باشید
@rahekhoda
# پندانه
✅شیطان در پی پرتاب تیر خلاص است
🔸فردی کیسهای طلا در باغ خود دفن کرده بود و بعد از مدتی یادش رفت کجا دفنش کرده. پس نزد مرد فهیم و فقیهی رفت. مرد فقیه گفت: نیمهشب برخیز و تا صبح نماز بخوان. اما باید مواظب باشی که لحظهای ذهنت نزد گمشدهات نرود و نیت عبادت تو مادی نشود.نیمهشب به نماز ایستاد و نزدیک صبح یادش افتاد کیسه را کجای باغ دفن کرده است. سریع نماز خود را بههم زد و بیل برداشت و به سمت باغ روانه شد. محل را کند و کیسهها را در آغوش کشید.صبح شادمان نزد مرد فقیه آمد و بابت راهنماییاش تشکر کرد. مرد فقیه گفت: میدانی چه کسی محل سکه را به تو نشان داد؟
مرد گفت: نه.فقیه گفت: کار شیطان بود که دماغش بر سینهات کشید و یادت افتاد. مرد تعجب کرد و گفت: به خدا برای شیطان نمیخواندم. مرد فقیه گفت: میدانم، خالص برای خدا بود. شیطان دید اگر چنین پیش بروی و لذت عبادت و راز و نیاز و سجده شبانه را بدانی، دیگر او را رها میکنی.
نزدیک صبح بود، لذت عبادت شبانه را ملائک میخواستند بر کام تو بچشانند که شیطان محل طلاها را یاد تو انداخت تا محروم شوی.اگر یک شب این لذت را درک میکردی، برای همیشه سراغ عبادت نیمهشب میرفتی. شیطان یادت انداخت تا نمازت را قطع کنی. چنانچه وقتی قطع کردی و رفتی طلاها را پیدا کردی، دیگر نمازت را نخواندی و خوابیدی.و اینجا بود که شیطان تیر خلاص خود را به سمت تو رها کرد.
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
@rahekhoda
ماجرای اتاق سیگار🚬 در بیت رهبری
| انواع و اقسام سیگار در این اتاق موجود است!بعضی که سال اولشان برای حضور در بیت رهبری است میگویند ما شنیده بودیم برای دیدار شاعران یک اتاق مخصوص تدارک دیدهاند که مخصوص کشیدن سیگار استبالأخره بعد از چهار سال دوباره شاعران به دیدار مقام معظم رهبری رفتند. خبرنگار مجله مهر روایتی از این دیدار نوشته است از اتاق سیگار تا شعرخوانیها و حواشی این دیدار با شاعران. هنوز افطار نکردهایم که اهل دخان دنبال اتاق سیگار هستند! بعضی که سال اولشان است میگویند ما شنیده بودیم برای دیدار شاعران یک اتاق مخصوص تدارک دیدهاند که مخصوص کشیدن سیگار استآنهایی که تجربه دارند میگویند سالهای قبل که نماز جماعت توی حیاط برگزار میشدیک گوشه اتاقی تدارک دیده بودند که معروف بود به اتاق سیگار. توی آن هم انواع و اقسام سیگارها را برای شاعران تهیه کرده بودند و خلاصه عیش همه جور بود هم محل برگزاری نماز جماعت تغییر کرده، هم محل برگزاری جلسه. دیدارشاعران با همه دیدارها فرق میکند درهیچ دیداری امکان ندارد چنین فضایی فراهم شود. اینجا و سیگار؟! ولی خب رهبری شاعران را خیلی دوست دارند. ظاهراً یک سال توی بازرسیها سیگار و فندک استاد یوسفعلی میرشکاک را میگیرندونمیگذارند با خودش به داخل ببردوقتی رهبری متوجه میشوند بیحوصلگی استاد میرشکاک به خاطر سیگار استدستور میدهند از این به بعد برای سیگار کشیدن شاعران فضایی فراهم کنند!از همان سال است که یک گوشه را به سیگار کشیدن شاعران اختصاص میدهند. من که سالها ماجرای اتاق سیگار را شنیده بودمتا خودم ندیدم باور نکردم
@rahekhoda
شهر اگر جای ماندن بود که
آوینی ها میماندند، نه آنکه روی
خاکهای #فکه معراج برای خودشان بسازند!
درس و دانشگاه اگر قرار بود
رفاه و سعادت بدهد که
چمران های کت و شلواری، دانشگاه برکلی
کالیفرنیا را رها نمیکردند تا لباس چریکی
بپوشند و در کوچه پس کوچه های کردستان
رد منافقین بزنند!
کُرسی اگر ارزش داشت
بابایی ها آن را رها نمیکردند
تا به پرواز در آیند؛
دنیا اگر لیاقت ماندن داشت که
حاجقاسم ماونمیرفت...
دل به چه میبندیم؟
دنبال چه میدویم؟
نه که اینها بد باشد،نه! همهاش خوب!
همهاش نوش جان آنها که طالبش هستند،
اما باید پی عقیده دوید،
باید جنگید!
باید زنده ماند برای هدفی که فنا در او راه ندارد
#اندکی_تامل
#تلنگر
@rahekhoda