💠حکایت دوست بهلول
💥یک روز یکی از دوستان بهلول گندم هایی برای آسیاب کردن به آسیاب برد.
💥بعد از آسیاب گندم ها، آنها را روی خر خود سوار کرد و به خانه رفت. نزدیک خانه بهلول، الاغش شروع به لنگیدن کرد و افتاد. بهلول را صدا زد و به
💥او گفت: “الاغ خود را به من بده تا بتوانم بارخود را به خانه ببرم.”
💥بهلول قسم خورده بود که خر خود را به کسی نمی دهد، بنابراین گفت: “الاغ من نیست”. اما همان لحظه الاغ شروع به عرعر کرد.
💥مرد به بهلول گفت: “الاغ تو در خانه است اما میگویی که نیست.”
💥بهلول پاسخ داد: “عجب دوست احمقی هستی. تو پنجاه سال است که با من رفیقی، حرف مرا باور نداری ولی حرف الاغ را باور میکنی؟
#دروغ
@rahenejat1001
#نماز_شب
♨️برکت فراوان از دو عمل...
💠حاج شیخ محمد تقی بهلول:
🔸من در تمام عمرم یک عمل را ترک کرده ام و اصلاً انجام نداده ام و یک عمل را اصلاً ترک نکرده ام و تحت هر شرایطی بجا آورده ام و از این دو کار، #برکتزیادی دیده ام، و آن را به همه شما سفارش می کنم؛
🔸آنچه ترک کرده ام، #دروغ است، و آنچه ترک نکرده ام #نمازشب است.
📚عطر ملکوت، حسن قدوسی زاده،دفتر چهارم،صفحه19
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم.
@rahenejat1001