eitaa logo
راه نجات
107 دنبال‌کننده
4هزار عکس
3.2هزار ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
☘☘حکایتی از ملانصرالدین 🪴شبی از شبهای زمستان ملا در منزل خوابیده بود. ناگاه در کوچه صدای دعوای بلند شد. ملا لحافش را به خود پیچیده و به کوچه رفت تا سبب نزاع را بداند. اتفاقاً دزد چابکی لحاف را از سر مولا ربود و فرار کرد. او بدون لحاف به خانه برگشت. زنش سبب نذاع را پرسید. 🪴 ملا گفت: هیچ خبر نبود تمام نزاع سر لحاف ما بود. @rahenejat1001