eitaa logo
🦋 "راه روشن" 🦋
380 دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
3.4هزار ویدیو
119 فایل
اگر جهاد تبیین بدرستی صورت نگیرد، دنیامداران حتّی دین را هم وسیله‌ی هوسرانی خودشان قرار خواهند داد. کانال #راه_روشن را به دوستان خود معرفی کنید ارتباط با ادمین: 09210876421 @V_sh655
مشاهده در ایتا
دانلود
💐🍃🌿🌸🍃🌾 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ❣ ┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈ 💫 زن و شوهری نشسته بودند و یک لحظه شوهر به همسرش گفت: میخوام بعد از چندین ماه پدر و مادرم و برادرانم و بچه هایشان فردا شب به صرف شام دور هم جمع کنم و زحمت غذا درست کردن را بهت میدم. با کراهیت گفت: ان شاءالله خیره میشه. گفت: پس من میرم به خانواده ام اطلاع بدم. روز بعد مرد سرکار رفت و بعد از برگشتن به منزل به همسرش گفت: خانواده ام الان میرسن شام آماده کردی یا نه؟ گفت: نه خسته بودم حوصله نداشتم شام درست کنم آخه خانواده تو که غریبه نیستند یه چیز حاضری درست میکنیم. گفت: خدا تو رو ببخشه دیروز به من ميگفتی كه نمیتونم غذا درست کنم آخه الان میرسن من چيکار کنم .... گفت: به آنها زنگ بزن و از آنها عذر خواهی کن اونها که غریبه نیستند . مرد با ناراحتی از منزل خارج شد. و بعد از چند دقیقه درب خانه به صدا در اومد و زن رفت در را باز کرد و پدر و مادر و خواهر و برادرانش را دید که وارد خانه شدند. از او پرسید پس شوهرت کجا رفته؟ گفت : تازه از خانه خارج شد . گفت : دیروز شوهرت اومد خونمون و ما رو برای شام امشب دعوت کرد مگه میشه خونه نباشه ؟ و زن متحیر و پریشان شد و فهمید که غذایی که باید می پخت برای خانواده خودش بود نه خانواده شوهر؟ و سریع به شوهر خود زنگ زد و بهش گفت که چرا زودتر بهم نگفتی که خانواده منو برای شام دعوت کرده بودی؟ گفت: خانواده من با خانواده تو فرقی ندارند. گفت: خواهش میکنم غذا هیچی تو خونه نداریم زود بیا خرید کن. گفت: جایی کار دارم دیر میام خونه اینها هم خانواده تو هستند فرقی نمیکنه یه چیزی حاضری درست کن بهشون بده همانطور که خواستی حاضری به خانواده ام بدی .. و این برای تو باشه که به احترام بگذاری، 🎈 پس با دیگران همانطوری رفتار کن که دوست داری دیگران با تو رفتار کنند‍🎈 🚩 🚩 ┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈ 🌿 🌾 🌺🍂 @raheroshan_khamenei 💐🌾🍀🌼🌷🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌾 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ❣ ┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈ 💫 زن و شوهری نشسته بودند و یک لحظه شوهر به همسرش گفت: میخوام بعد از چندین ماه پدر و مادرم و برادرانم و بچه هایشان فردا شب به صرف شام دور هم جمع کنم و زحمت غذا درست کردن را بهت میدم. با کراهت گفت: ان شاءالله خیره میشه. گفت: پس من میرم به خانواده ام اطلاع بدم. روز بعد مرد سرکار رفت و بعد از برگشتن به منزل به همسرش گفت: خانواده ام الان میرسن شام آماده کردی یا نه؟ گفت: نه خسته بودم حوصله نداشتم شام درست کنم آخه خانواده تو که غریبه نیستند یه چیز حاضری درست میکنیم. گفت: خدا تو رو ببخشه دیروز به من ميگفتی كه نمیتونم غذا درست کنم آخه الان میرسن من چيکار کنم .... گفت: به آنها زنگ بزن و از آنها عذر خواهی کن اونها که غریبه نیستند . مرد با ناراحتی از منزل خارج شد. و بعد از چند دقیقه درب خانه به صدا در اومد و زن رفت در را باز کرد و پدر و مادر و خواهر و برادرانش را دید که وارد خانه شدند. از او پرسید پس شوهرت کجا رفته؟ گفت : تازه از خانه خارج شد . گفت : دیروز شوهرت اومد خونمون و ما رو برای شام امشب دعوت کرد مگه میشه خونه نباشه ؟ و زن متحیر و پریشان شد و فهمید که غذایی که باید می پخت برای خانواده خودش بود نه خانواده شوهر؟ و سریع به شوهر خود زنگ زد و بهش گفت که چرا زودتر بهم نگفتی که خانواده منو برای شام دعوت کرده بودی؟ گفت: خانواده من با خانواده تو فرقی ندارند. گفت: خواهش میکنم غذا هیچی تو خونه نداریم زود بیا خرید کن. گفت: جایی کار دارم دیر میام خونه اینها هم خانواده تو هستند فرقی نمیکنه یه چیزی حاضری درست کن بهشون بده همانطور که خواستی حاضری به خانواده ام بدی .. و این برای تو باشه که به احترام بگذاری، 🎈 پس با دیگران همانطوری رفتار کن که دوست داری دیگران با تو رفتار کنند‍🎈 🚩 🚩 ┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈ 🌿 🌾 🌺🍂 @raheroshan_khamenei 💐🌾🍀🌼🌷🍃
┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈ 💫 زن و شوهری نشسته بودند و یک لحظه شوهر به همسرش گفت: میخوام بعد از چندین ماه پدر و مادرم و برادرانم و بچه هایشان فردا شب به صرف شام دور هم جمع کنم و زحمت غذا درست کردن را بهت میدم. با کراهیت گفت: ان شاءالله خیره میشه. گفت: پس من میرم به خانواده ام اطلاع بدم. روز بعد مرد سرکار رفت و بعد از برگشتن به منزل به همسرش گفت: خانواده ام الان میرسن شام آماده کردی یا نه؟ گفت: نه خسته بودم حوصله نداشتم شام درست کنم آخه خانواده تو که غریبه نیستند یه چیز حاضری درست میکنیم. گفت: خدا تو رو ببخشه دیروز به من ميگفتی كه نمیتونم غذا درست کنم آخه الان میرسن من چيکار کنم .... گفت: به آنها زنگ بزن و از آنها عذر خواهی کن اونها که غریبه نیستند . مرد با ناراحتی از منزل خارج شد. و بعد از چند دقیقه درب خانه به صدا در اومد و زن رفت در را باز کرد و پدر و مادر و خواهر و برادرانش را دید که وارد خانه شدند. از او پرسید پس شوهرت کجا رفته؟ گفت : تازه از خانه خارج شد . گفت : دیروز شوهرت اومد خونمون و ما رو برای شام امشب دعوت کرد مگه میشه خونه نباشه ؟ و زن متحیر و پریشان شد و فهمید که غذایی که باید می پخت برای خانواده خودش بود نه خانواده شوهر؟ و سریع به شوهر خود زنگ زد و بهش گفت که چرا زودتر بهم نگفتی که خانواده منو برای شام دعوت کرده بودی؟ گفت: خانواده من با خانواده تو فرقی ندارند. گفت: خواهش میکنم غذا هیچی تو خونه نداریم زود بیا خرید کن. گفت: جایی کار دارم دیر میام خونه اینها هم خانواده تو هستند فرقی نمیکنه یه چیزی حاضری درست کن بهشون بده همانطور که خواستی حاضری به خانواده ام بدی .. و این برای تو باشه که به احترام بگذاری، 🎈 پس با دیگران همانطوری رفتار کن که دوست داری دیگران با تو رفتار کنند‍🎈 🚩 🚩 ┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈ سروش: 👇👇👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇👇👇 Eitaa.com/@raheroshan_khamenei واتساپ: 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/JFtp3h8hMxj7LYdd4W2tSP ┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈
┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈ 💫 زن و شوهری نشسته بودند و یک لحظه شوهر به همسرش گفت: میخوام بعد از چندین ماه پدر و مادرم و برادرانم و بچه هایشان فردا شب به صرف شام دور هم جمع کنم و زحمت غذا درست کردن را بهت میدم. با کراهیت گفت: ان شاءالله خیره میشه. گفت: پس من میرم به خانواده ام اطلاع بدم. روز بعد مرد سرکار رفت و بعد از برگشتن به منزل به همسرش گفت: خانواده ام الان میرسن شام آماده کردی یا نه؟ گفت: نه خسته بودم حوصله نداشتم شام درست کنم آخه خانواده تو که غریبه نیستند یه چیز حاضری درست میکنیم. گفت: خدا تو رو ببخشه دیروز به من ميگفتی كه نمیتونم غذا درست کنم آخه الان میرسن من چيکار کنم .... گفت: به آنها زنگ بزن و از آنها عذر خواهی کن اونها که غریبه نیستند . مرد با ناراحتی از منزل خارج شد. و بعد از چند دقیقه درب خانه به صدا در اومد و زن رفت در را باز کرد و پدر و مادر و خواهر و برادرانش را دید که وارد خانه شدند. از او پرسید پس شوهرت کجا رفته؟ گفت : تازه از خانه خارج شد . گفت : دیروز شوهرت اومد خونمون و ما رو برای شام امشب دعوت کرد مگه میشه خونه نباشه ؟ و زن متحیر و پریشان شد و فهمید که غذایی که باید می پخت برای خانواده خودش بود نه خانواده شوهر؟ و سریع به شوهر خود زنگ زد و بهش گفت که چرا زودتر بهم نگفتی که خانواده منو برای شام دعوت کرده بودی؟ گفت: خانواده من با خانواده تو فرقی ندارند. گفت: خواهش میکنم غذا هیچی تو خونه نداریم زود بیا خرید کن. گفت: جایی کار دارم دیر میام خونه اینها هم خانواده تو هستند فرقی نمیکنه یه چیزی حاضری درست کن بهشون بده همانطور که خواستی حاضری به خانواده ام بدی .. و این برای تو باشه که به احترام بگذاری، 🎈 پس با دیگران همانطوری رفتار کن که دوست داری دیگران با تو رفتار کنند‍🎈 🚩 🚩 ┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈ سروش: 👇👇👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇👇👇 Eitaa.com/@raheroshan_khamenei واتساپ: 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/JFtp3h8hMxj7LYdd4W2tSP ┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈