┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈
✅ #حکایت
✍مردی دو دختر داشت یکی را به یک کشاورز و دیگری را به یک کوزه گر شوهر داد. چندی بعد همسرش به او گفت: ای مرد سری به دخترانت بزن و احوال آنها را جویا شو.
مرد نیز اول به خانه #کشاوز رفت و جویای احوال شد، دخترک گفت که زمین را شخم زده و بذر پاشیدهایم اگر باران ببارد خیلی خوبست اما اگر نبارد بدبختیم.
مرد به خانه #کوزهگر رفت، دخترک گفت کوزهها را ساختهایم و در آفتاب چیدهایم اگر باران ببارد بدبختیم و اگر نبارد خوبست.
مرد به خانه خود برگشت همسرش از اوضاع پرسید مرد گفت: چه باران بیاید و چه باران نیاید ما #بدبختیم...
┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈
سروش: 👇👇👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇👇👇
Eitaa.com/@raheroshan_khamenei
واتساپ: 👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/JFtp3h8hMxj7LYdd4W2tSP
┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈