6.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🎥 روزمان را با #قرآن آغاز کنیم | تلاوت ترتیل صفحه ۵۸۰ قرآن کریم شامل آیات ۲۶ تا آخر سوره مبارکه انسان و آیات ۱ تا ۱۹ سوره مبارکه مرسلات
🍃🌹🍃
🌺 پیامبر (صلیالله علیه وآله) میفرمایند:
«فَضلُ القُرآنِ عَلی سائِرِالکَلامِ کَفَضلِ اللهِ عَلی خَلقِهِ»
برتری قرآن بر سایر سخنان، همانند برتری خداوند است بر بندگانش.
📚 جامع الاخبار/ ۴۷
🎙 استاد پرهیزگار
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🔻 اثر دعا در حق ديگران
امام باقر عليه السلام می فرمایند:
✍ پشت سر برادرانت دعا كن ، كه اين كار روزى را به طرف تو سرازير مى كند.
📚بحار الأنوار،ج ۷۶
#حدیث
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 🍂 #رمان 🍃 #قسمت_هفدهم 🍂 #خنده_های_پدربزرگ 🎅🎅 💥💥💥💥💥 برا بار آخر تو آیینه خودم رو مرت
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🍂 #رمان
🍃 #قسمت_هجدهم
🍂 #خنده_های_پدربزرگ 🎅🎅
💥چرا باباجون برا صبحونه بیدارم نکرده
-ساعت ۱۱ شده🕚
💥خیلی وقت بود تا این ساعت نخوابیده بودم
از تو اتاق گوشه پهن شده سفره معلوم بود...بلند شدم...
-باباجون...باباجون...
-اِی وای...باباجون...باباجون...😨
⚡️بابامرتضی دراز شده بود کنار سفره اما نه به حالت خواب...
خیلی ترسیدم...
-حالا چکار کنم...😱
هی تکونش دادم...دست کشیدم به صورتش...
-بابامرتضی...چی شدی...باباجون...
🍂غم عالم آوار شد رو سرم...حالا من تنهایی اینجا چکار کنم...
💥سریع رفتم زنگ زدم خونه به مامانم...
اما... اما ساعتی نبود که خونه باشن...
🍂اصلا خونه باشن...از هزار کیلومتر دورتر چکار میتونن بکنن...
دیگه پاک قاطی کرده بودم... دستام میلرزید
🍂🍂🍂
... هیچ وقت اینقدر تنها نشده بودم.....
-باباجون...باباجون...جان هرکی دوست داری جواب بده...😢
سرم رو از شدت بیچارگی گذاشتم رو سینه اش...
صبر کن..😶
نفس میکشه...نفس میکشه!..
-باباجون...
کمی خودم رو جمع و جور کردم
فایده نداره من تنهایی نمیتونم کاری کنم...
یاد مش عیسی افتادم...
🍂اما اون بنده خدا که از دوپا محرومه...
یاد حرف کارگرش افتادم...🍃🍃
-توی ده هرکی مشکل داره اول میاد سراغ حاج مرتضی...بعد مش عیسی...
خیلی اینا دوتا دست به خیر و کار راه انداز هستن...
اما...اما من تا حالا تنهایی نرفتم...
تازه از این مسیر که اصلا نرفتم...
دویدم تو کوچه...🏃
یه لحظه دیدم با لباس خونگی وسط کوچه ام...
اومدم برگردم... ولی ...
اهمیت ندادم...
مخصوصا که کسی تو کوچه نبود جز چندتا بچه...
اون پسره که چندبار زحمتش داده بودم رو صدا کردم...
-آی پسر.!.پسر جون!!..
بُدو اومد...بقیه فرار کردن...
-خونه مش عیسی رو بلدی؟...
+اوهوم...
-پس بدو برو بهش بگو...نه...صبر کن بزار با هم بریم در خونه اش...
-خیلی که دور نیست؟..
+نه...دوتا کوچه بالاتره...
-خوب...خوب...صبرکن...من لباس عوض کنم.
-اسمت چیه؟...
+محرم..
-محرم!!..
💥من فکر میکردم محرم فقط یه ماه نذری خوریه !
مگه محرم هم اسم میشه؟؟...
💥💥
سریع رفتم و لباس عوض کردم...
یه پارچه هم برا صورتم برداشتم...
پارچه...
پارچه ای که شبها باباجون مینداخت رو صورتم رو کنار یه قاب عکس دیدم...
-چقدر پارچه قدیمیه!..
پارچه مشکی با خط های سفید متقاطع...
سفیدش رو دیده بودم با خط سیاه ..همون پارچه ای که تو مدرسه بعضی وقتا جلو دفتر بسیج مدرسه بود
چفیه...اما مشکی..
💥یه فکری به سرم زد...آخه من شبا با این پارچه انس گرفته بودم....کمی برام خنده دار و غیر قابل باور بود ...ولی...فکرم خیلی کار نمیکرد...
🍃
آروم پهنش کردم رو بدن باباجون...
🍃خوب اگه این منو آروم میکرده پس برا باباجون هم میتونه خوب باشه...
💥🍂
کمی ذهنم درگیر شد...خرافات...
چاره ای نبود...تنها کاری که فعلا از دستم میومد...
ناخودآگاه به قاب عکس عموم نگاه کردم...عکس کیفیت خوبی نداشت....
انگار این چفیه مشکیه رو دوشش بود....
🍃بابامرتضی رو بوس کردم... ازغم تنهایی داشتم دیوونه میشدم...
💥
-محرم...محرم...بدو بریم ببینم....
بین راه صورتم رو کمی پوشوندم
-محرم...
+بله آقا...
با اینکه اون همه اضطراب داشتم از جوابش خندم گرفت بله...آقا...
-چند سالته؟..
+آقا... ۱۳ سال آقا..
💥همش ۵ سال از من کوچیکتر بود...
-راستش رو بگو....صورت من ترسناکه؟...
+آقا...
+ببین هی نگو آقا...راحت باش..
+باشه...آقا...یه کم آره...اما... نه ...آقا...اصلا مهم نیست...
⚡️
نگاه به صورت تکیده آفتاب خورده ش کردم... موهای ژولیده شونه نخورده ...چشمهای درشت اما تو رفته....
⚡️️🍂
یعنی چی مهم نیست؟.... مگه چیز مهم تری هم هست.؟...
-پس ترسیدی؟...گفتم که راحت باش...
+نه آقا....صورت که مهم نیست ...آقا....همین مش عیسی!...
-مش عیسی چی؟
+آقا...مش عیسی پا نداره... اما خیلی کارای مهم و بزرگی میکنه...آقا شنیدم شما هم بخاطر یه کار بزرگ اینطوری شدید آقا...
💥💥
کوچه دور سرم چرخید...
من چه کاری کردم؟...
کی اینطوری از من خوبی پخش کرده؟
+باباجون کار بزرگ تاوان بزرگ داره...🎅
یاد حرف باباجون افتادم...
🍃
+آقا... مش عیسی هم میخواست یه نفر رو از دست قاچاقچی ها نجات بده ... تیر خورد به کمرش...آقا...اما... خیلی مرد زحمت کش و ..
🍂🍃
گیجِ گیج بودم....
+آقا اینم خونه مش عیسی...
-محرم....نرو وایسا کمک کن....
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ #نهال_ولایت قسمت ۶ ⛔️ خیلی بده بی هدف #انتخاب کردن، بی هدف توافق کردن...❌ 💢 زن و شوه
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
#نهال_ولایت قسمت ۷
🌹 پیامبر عزیز ما فرمودند:
✨ ای ابوذر!
"برای هر حرکتی" که میکنی ، خواب، غذا و... #نیّت داشته باش.
#هدف داشته باش.
اگر نداشته باشی از غافلان هستی.....✨
🔸قرآن کریم، غافلان رو به چهارپایان تشبیه کرده....
🐏🐃🐂🐄
⭕️ خیلی بده بی هدف بودن....
بگیم همینجوری خوبه دیگه بريم به سمت خوبی ها....! ‼️
💚🌷 دین نازنین ما مشخص کرده گفته بیا برو سمتِ هدفی که مشخصاتی داشته باشه.....👏👏👌🌎
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ بر بال حکمت ۸۲ نهجالبلاغه ارزش هاى والاى انسانى (اخلاقى) امام علی علیه السلام می فر
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
بر بال حکمت ۸۳ نهجالبلاغه
نکوهش افراط در مدح و ثنا...
روش برخورد با چاپلوسان
قَالَ علی ( عليه السلام ) لِرَجُلٍ أَفْرَطَ فِي الثَّنَاءِ عَلَيْهِ وَ كَانَ لَهُ مُتَّهِماً :
أَنَا دُونَ مَا تَقُولُ وَ فَوْقَ مَا فِي نَفْسِكَ .
امام علی علیه السلام به شخصى كه در ستايش امام افراط كرد، و آنچه در دل داشت نگفت فرمود :
من كمتر از آنم كه بر زبان آوردى، و برتر از آنم كه در دل دارى
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
7.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🎥 روزمان را با #قرآن آغاز کنیم | تلاوت ترتیل صفحه ۵۸۱ قرآن کریم شامل آیات ۲۰ تا ۵۰ سوره مبارکه مرسلات
🍃🌹🍃
🌺 پیامبر (صلیالله علیه وآله) میفرمایند:
«اَلقُرآنُ غِنًی لاغِنی دونَهُ وَ لا فَقرَ بَعدَهُ»
قرآن، توانمندی است که هیچ توانی جایگزین آن نمیشود و پس از آن هیچ فقری باقی نمیماند.
📚 تفسیرابی الفتوح ۱/۱۰
🎙 استاد پرهیزگار
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
امام باقر عليه السلام:
اِستَجلِبْ عِزَّ اليأسِ بِبُعدِ الهِمَّةِ
عزّتِ طمع نداشتن را با بلندى همّت به دست آر
📚 ميزان الحكمه جلد ۱۳, صفحه ۴۶
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
👌👌 #فکر_قبل_از_عمل
🔅یکی از یاران پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم به آن حضرت عرض کرد: «من همیشه در #معامله و داد و ستد، دچار #ضرر و زیان میشوم، #مکر و حیله خریدار یا #فروشنده، مانند جادو مرا مغبون میکند.»
💥پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: «در آن معامله که از گول خوردن در آن میترسی، با کسی که معامله میکنی تا سه روز #حق_بر_هم_زدن_معامله را شرط کن که اگر ضرر کردی بتوانی مال خود را پس بگیری؛ و هنگام معامله صابر و بردبار باش.»
👈بدان که تأمّل و #بردباری از خداست و عجله و شتابزدگی از شیطان است. تو میتوانی از سگ این پند را بیاموزی، هر کاری که برای تو پیش آمد، آن را استشمام کن (در جوانب خوب و بد آن اندیشه و تفکّر کن و بدون مقدمه وارد نشو.) همانطور که اگر لقمه نانی جلوی سگ بیندازی فوراً آن را نمیخورد بلکه اوّل آن را بو میکند، وقتی تشخیص داد که مناسب است، میخورد؛ تو با این عقل و خرد، از سگ کمتر نیستی، پس قبل از کار فکر و تأمّل کن.
📚(روایتها و حکایتها، ص ۱۹۵ -داستانهای مثنوی، ج ۲، ص ۱۲۵)
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
#پندانه
💔🥀 قلب هایمان به ده دلیل مرده است!
🍃 #اول : خدا را شناختیم ولیکن حقش را ادا نکردیم.
🍂 #دوم : گمان بردیم که پیامبر خدا رو دوست داریم سپس سنتش را ترک نمودیم.
🍃 #سوم : قرأن را قرائت کردیم ولی بدان عمل نکردیم.
🍂 #چهارم : نعمت خدا را خوردیم ولی شکرش را بجا نیاوردیم.
🍃 #پنجم : گفتیم شیطان دشمن ماست ولی با او در امور توافق کردیم.
🍂 #ششم : گفتیم بهشت حق است ولی برای رسیدن به آن کوشش نکردیم.
🍃 #هفتم : گفتیم جهنم حق است ولی از آن نگریختیم.
🍂 هشتم : دانستیم مرگ حق است اما برای آن آماده نشدیم.
🍃 #نهم : به عیب مردم مشغول گشتیم و عیب خویش را فراموش کردیم
🍂 #دهم : مردگانمان را دفن کردیم ولی عبرت نگرفتیم.
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─