🔴 روزی قرآن ناطق و روزی قرآن صامت
يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (آیه ۸ صف)
آنان تصميم دارند كه نور خدا را با دهانهای خود خاموش كنند، در حالى كه خداوند كامل كننده نور خويش است، هرچند كافران ناخشنود باشند.
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
🎆✨🌙--------------------🌟
بخوان دعای فرج را که یار برگردد
بخوان دعای فرج را
که شب سحر گردد
بخوان دعای فرج را
اگر که می خواهی
حدیث غیبت یار تو مختصر گردد
بخوان دعای فرج را و از خدا بطلب
وجود نازکش ایمن ز هر خطر گردد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🎆✨🌙✨--------------------🌟
#شب_پنجم_محرم
#عبدالله_بن_حسن_ع
رهاکن عمه مرا باید امتحان بدهم
رسیده موقع آنکه خودی نشان بدهم
رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی
نشان حرمله و خولی و سنان بدهم
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
●➼┅═❧═┅┅───┄
#شب_پنجم_محرم
#عبدالله_بن_حسن_ع
ماندن پروانه در حجم قفس ها مشکل است
مأمن موج خروشان گشته تنها ساحل است
در مرام عاشقی اول قدم سر دادن است
گر چه این تحفه به درگاه عمو ناقابل است
وقت جانبازی شده باید که جانبازش شوم
غفلت از دلدار کار مردمان کاهل است
زاده ی شیر جمل باید که شیدایی کند
عمه جان رنجه نشو، این حرفها حرف دل است
عمه جان یک عده وحشی دور او حلقه زدند
وای عمه، گیسویش در مشت های قاتل است
می روم تا بیش از این ها حرمتش را نشکنند
چکمه پوش بی حیا از شأن قرآن غافل است
بی حیا، یابن الدّعی کم نیزه بر رویش بزن
صورتش بهر رسول الله ماه کامل است
فکر کرده می گذارم با سنان نهرش کند
دست های کوچکم بهر امام حائل است
خوب شد رفتم نمی بینم که دیگر بعد از این
قسمت ناموس حیدر ناقه ی بی محمل است
خوب شد رفتم نمی بینم که دیگر بعد از این
کاروان عشق را در کنج ویران منزل است
(مصطفی هاشمی نسب)
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
●➼┅═❧═┅┅───┄
Haaj Mahmoud KarimiKarimi-Shab5Moharram1395[01][1].mp3
زمان:
حجم:
4.36M
#شب_پنجم #محرم
💔روضه یتیم امام حسن علیه السلام
دوش عمو عباس از هر کوه بالاتر...
🎤 حاج #محمود_کریمی
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
●➼┅═❧═┅┅───┄
#شب_پنجم_محرم
#عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
دیدم بریده شد نفسِ ربنایِ تو
در زیر دست و پاست عمو دست و پای تو😭
می آمد از اَواخرِ مقتل صدای تو
از خیمه آمدم که بمیرم برای تو
خوردم قسم به فاطمه، تا زنده ام عمو
با سنّ کم برای تو رزمنده ام عمو
رضاباقریان
●➼┅═❧═┅┅───┄
اینک دنیا برای حبیب به زندانی؛
میماند که از هر سواو را احاطه
کردهاست.تابماندن ندارد.جهان
چون لحدی سخت، بر سینه اش
سنگینی می کند. از حصار تن به
ستوه آمده و تو گویی هر لحظه
بخواهد قفل قفس بشکند و راه
معراج پیش گیرد.
صلابت نگاهش مرگ را به سخره
گرفته و شوق شهادت،چشمانش را
از همیشه درخشانتـر ساخته است.
هماناست کهجززیباییدراینعرصه
به چشمان اهلخدا تابیده نمیشود.
این که بتوانی آن سوی دفتر را هم
نگاه کرده باشی، هنر است.
سره از ناسره این جا جدا میشود
و مردها راهشان را از نامردها جدا
میسازند...
حبیب هم از کسانی بود که
نامه کوفیان را امضا کرده بود
اما او اینک در معرکه حاضر است
و دیگران غایب.
در میانهی میدان،
شمشیر به دست میخواند:
من حبیبم و پدرم مظاهر، پهلوان
میدان نبرد و کارزار شعلهور، شما
اگر چه فزونترید اما ما، حجتی والا
و آشکاریم،شما خائن به عهدید و ما
وفا دار و شکیبا...
حبیب برای حسین، خاص است
مخزنالاسرار علی ع ویار با وفای
حسن وحالحضوردر معرکهعاشقی!
شاید از کوفه تا سرزمینکربلا راه
درازی را نپیموده باشد اما، در یک
لحظه دست از همه چیز میشوید
و پاک بازانه و سر افراز خود را به
مقتدایش میرساند.
اینک در میدان کارزار،
خون از میان انبوه محاسن
سفیدش جاریست اما همچون
جوانی، میتازد و حریف میطلبد.
نگاهامام روی حبیب است و حبیب
هر دقیقـه از این نگاه جان میگیـرد.
این برای حبیب یعنی هست و نیستش.
حبیب برای امام حسین عزیزست و
امام زیر لب برای او ذکر می گوید.
لا حول ولا قوة الا بالله
وقتش رسیده است و بانگ الرحیـل
بر گوش جان حبیب نواخته میشود
و جز او که میتواند در اقتدای کامل
به مولایشعلی،به سویابدیتشتاب
کند؟
شمشیر کینه،که بر فرقسر فرود میآید،
امام بر بالینحبیب میرسد آفرین بر تو
ای حبیب ؛ تو مرد فاضلی بودی که از
غروبی تا سحرگه،ختم قرآن مینمودی.
درود خدا بر تو ای حبیبابن مظاهر
#حبیبابنمظاهر
┄┅─✵💔✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
┄┅─✵💔✵─┅┄