#فاتح_خرمشهر_سردار_حاج_علی_فردوس
.
تو عملیات #فتح_خرمشهر فرمانده گردان بود.در رادیو #عراق او را به اسم مستعار «علی موحد» میشناختند و نمیدانستند او همان #علی_فردوس فاتح خرمشهریست که صدام برای سرش جایزه گذاشته بود. همان کسی که صدامیان ژنرال یک چشم #خمینی می نامیدنش . در اسارت خودش را سرباز معرفی کرد. 28دی ماه 63 اسیر شد و با مرحوم ابوترابی باهم بودند. بعد از شش سال #اسارت با هفتاد درصد جانبازی آزاد شد و به زادگاه خودش بابل بازگشت.
.
🔰توفیقی بود امروز در محضر این #قهرمان ملی بودن.اخلاص این فرماندهان جنگ هنوز بوی خاک #خوزستان و #خرمشهر میدهند...
📸 عکس : #بابل_چهارشنبه_حاشیه مراسم سوم خرداد ؛ در محضر سردار حاج علی فردوس...
.
#خرمشهر
﷽
🔰 روایتگری هنرمندانه امام سجاد (علیهالسلام) در کاخ یزید
✍🏻 امام سجاد (علیهالسلام) تهدیدها را تبدیل به فرصت کرد. در مجلس یزید اذان گفت وقتی خطبه خواند. خودش را معرفی کرد، امام حسین و اميرالمؤمنين را معرفی کرد. بیست، سی ویژگی اميرالمؤمنين را گفت.
▫️با آن ادبیات قوی، معرکه رسانهایِ هنرمندانه، باظرافت، نرم، متقن و متین برپا کرد.
یک ذره در آن تحریک نیست. یک ذره تهییج و اهانت نیست.
✍🏻 یزید میبیند اوضاع بههم ریخته؛ با خود میگوید ما آنها را اینجا آوردیم که بگوییم اینها کافرند و از دین بیروناند، اما جریان برعکس شد.
همه فهمیدند ما روبروی اهل بیت پیامبر ایستادیم! من شدم قاتل پیامبر و اميرالمؤمنين. من میخواستم اینها را دشمن خارجی معرفی کنم اما حالا من شدم خارجی.
✍🏻 یزید به مؤذن گفت اذان بگو که به خاطر اذان سکوت کند. شروع کرد اذان گفتن، رسید به شهادت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله).
حضرت رو کرد به یزید و گفت اینکه گفت رسول الله، پدربزرگ من است یا پدربزرگ تو؟
🔘 بازی به هم ریخت. یزید که میدان را باخته دید، شروع کرد به جنگ روایتهایی که قدرت نمایی کند.
نشست کنار راس اباعبدالله گریه کرد. گفت خدا لعنت کند عبیدالله را ای کاش میگذاشت حسین میآمد پیش ما، ما با هم رفیق بودیم فامیل بودیم عبیدالله سرخود حسین را کشت!
⬅️ ببینید داستان چه شد! اصلا شد چیزی که هیچ کس گردن نمیگرفت. تا آنجا که شروع کردند به مرثیه خوانی در مجلس یزید و با پول یزید.
▫️جنگ روایتها این است. این جور برایت تولید قدرت میکند.
📌 برگرفته از جلسات «از حیوانیت تا حیات، انتخاب حیاتی»
#امام_حسین #کربلا
#امام_سجاد #اسارت
✅@Aminikhaah