eitaa logo
راه زلفا
69 دنبال‌کننده
23.3هزار عکس
11.1هزار ویدیو
69 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اش آنگاه قبول شد که "دشمنی" با را پذیرفت...
راه زلفا
کۍشودحرشوم‌وتوبھ‌مردانھ‌ڪنم !
اش آنگاه قبول شد که "دشمنی" با را پذیرفت...🌱'
✍1⃣فقط یک روز مانده؛ تا ماجراهای دل ... مرثیه خواندن نمی خواهد... زینب،مرثیه را قرن ها پیش خوانده است.... ✔️ که هنوز ، صدایش در گوش کوچه های زمین، پیچیده است... ❄️دلنوشته به چه کارت می آید ح س ی ن؟ تو راست ترین دلنوشته زمین،را جار زده ای! ومن.... هنوز متحیرم.... چنین مجنونی را کجای بهشت میتوان جای داد؟ او ...خود بهشت است....🌺 ❄️می دانی ؛ من هیچ از نمی فهمم... من از رقص شمشیرهای شما سردرنمی آورم ... من آن جمیل ها را که زینب دید، من نمی‌بینم... 💢مسلک قربانی دادن شما، را نیاموخته ام! که اگر رسم عاشقی را از شما آموخته بودم؛ امروز، لیلای من، در غربت هزار ساله اش، خون نمی گریست...😭 وای..... از من .... تااااا..... لیلای من..... چقدر فاصله است... 🔸و من جرات قربانی کردن ندارم.... 🔸جرات قربانی این همه فاصله ام را..... 🔸جرات قربانی این همه بی غیرتی ام را.... 🔸جرات قربانی این همه بی دردی ام را..... من .... 🔸جرات قربانی اسماعیلم را هم ندارم.... چه رسد به قربانی کردن علی اکبر و عباسم..... 🔻بعدددددددد..... تو بگو یا حسین! با این پای لنگ، مرا کجای خیمه می‌نشانند؟ وای که یقین دارم، راهم نمی دهند... مگر چشمانشان را ببندند و .... ندیده بخرند....... وااای حسین...... من جامانده ترین انسان زمین، از قافله یوسفم...😭... تو به من بگو...... ، چه شد که رسید؟؟ و ، چه شد که نرسید؟؟ می ترسم...... میترسم که نرسم ..... و یقین دارم که اگر غربال کنند، نخواهم رسید.... مگر که چشم ببندند و بخرند.... زنجیر هایم، پاهایم را بسته اند..... ⛓ و قافله همچنان می تازد..... من هییییچ از کربلا نمی فهمم..... چگونه کربلایی شوم؟😔 🔺چگونه سرببرم عباسم را.... تا به قافله ات برسم ... 🔺چگونه علی اکبرم را اربا اربا کنم.... تا از خیمه ات جا نمانم یوسف؟ 🔺 چگونه زینب شوم برایت.... 🔺چگونه رقیه هایم را در خرابه ها بگذارم و بیایم...... ؟ ✍ فقط یک روز مانده ..... تا چادر تو، یا حسین... فقط یک روز..... حر آمد.... راهش دادید.... شما را به معجر زینب قسم، مرا هم راه دهید..... شما را به ادب کبریایی عباس... مرا هم راه بدهید.... شما را به قربانی رباب..... مرا هم راه بدهید... یقین دارم یک نیم نگاه شما..... از من نیز، حر ها خواهد ساخت....... من....از جا ماندن میترسم...... از نرسیدن میترسم..... مرااااااااا هم برسانید... 🌱
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸احتیاط در موضع گیری نسبت به بزرگان🔸 ، انسان را می‌کند و بی‌ادبی او را هلاک می‌سازد. گاهی ممکن است انسان به بزرگی اهانت کند و قلبش زیر و رو و نابود شود. خداوند حساب و حدود دارد. همان‌گونه که شب قدر انسان را عوض می‌کند، بعضی از نیز شب قدر انسان است. ، رهبر زمانش را نمی‌شناخت و تنها می‌دانست که او متدین و عالم است؛ با این حال به او احترام گذاشت. این احترام و ادب، او بود و باعث نجاتش شد.
توفیقی بالاتر از این نیست که درست از لبه پرتگاه برگردی..! ، سرش را به زیرانداخته بود و قدم‌های آرام به امام نزدیک می‌شد. نمی‌توانست به‌چشمان‌امام نگاه کند. در دل با خدا نجوا می‌کرد: الهی ، صدای العفو و الغوثم را می‌شنوی؟ آیا نوری از تو بر دل خفته ام تابیده خواهد شد؟ ایا گناهانم را به من می‌بخشی؟ امـام دستی بر شانه حر گذاشت و فرمود:خدا تو را بخشیده خوشابه حال تو، عاقبتت سپیدت شد... حر بی‌آن که چشم در نگاه امام بدوزد گفت: مولای من، در برابر شماو مادرتان فاطمه احساس‌شرم میکنم و از کودکانتان شرمنده ام... از شما امید شفاعت دارم ، و اگر گناهم را نبخشید روز محشر چه جوابی برای مادرتان دارم؟ دستانم خالی است و تنها دارایی ام امید است که برعطا و کرمتان دارم. من همان کسی هستم که راه شما را سدکرده ودل‌کودکانتان‌را‌ شکسته‌ام. امامی‌دانم شما امام رئوفی؛و دستم را خالی نخواهی گذاشت این جان من! بهایی گزاف تر ندارم تا پیش پایتان بیفکنم.. بعد از شهادت‌حبیب،حر اذن جهاد خواست و به‌ میدان‌ روانه شد. با شجاعت و تا پای جان جنگید. صلابت از نگاهش می بارید و در دستانش‌قدرت میشد؛جسم حر که بر زمین افتاد، امام به سویش رفت: عجب نامی مادرت بر تو نهاده است حر، تو آزاده‌ای همان‌گونه که در دنیا و آخرت آزاده هستی... آزاده ، همیشه آزاده می ماند، اگر جوانمرد و‌آزاده شدی راه بازگشت هموار است و خدا هیچ گاه بنده آزاده اش را وا نمی گذارد
🥀 «هر انسانی را لیلةالقدری هست که در آن ناگریز از انتخاب میشود و را نیز شب قدری این چنین پیش آمد عمر بن سعد را نیز من و تو را هم پیش خواهد آمد» | شهید سیدمرتضی آوینی❣|
محبت‌اش؛ آنگاه قبول شد که دشمنی با دشمنان مولایش را پذیرفت...