eitaa logo
راه زلفا
72 دنبال‌کننده
20.5هزار عکس
8.5هزار ویدیو
49 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اینبار بی مقدمه از سر شروع کرد این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد   مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را از جای بوسه های پیمبر شروع کرد از تل دوید مرثیه ی قتلگاه را از لابلای نیزه و خنجر شروع کرد   از خط به خط مقتل گودال رد شد و با گریه از اسیری خواهر شروع کرد اینجا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست! طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد زیر عبا گرفت سرش را و صیحه زد از روضه های سیلی و معجر شروع کرد   برگشت ، روضه را به تمامی دشت برد از اربن اربنِ تن اکبر شروع کرد لب تشنه بود خیره به لیوان و آب شد از التهاب مشک برادر شروع کرد   هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد تیر از گلوی کودک من در بیاورید! هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد غش کردروضه خوان نفسش با شماره شد مدّاحی از کناره ی منبر شروع کرد: ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین! دم را برای روضه ی مادر شروع کرد   یک کوچه وا کنید که زهرا رسیده است مداح بی مقدمه از  در شروع کرد ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
اینبار بی مقدمه از سر شروع کرد این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد   مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را از جای بوسه های پیمبر شروع کرد از تل دوید مرثیه ی قتلگاه را از لابلای نیزه و خنجر شروع کرد   از خط به خط مقتل گودال رد شد و با گریه از اسیری خواهر شروع کرد اینجا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست! طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد زیر عبا گرفت سرش را و صیحه زد از روضه های سیلی و معجر شروع کرد   برگشت ، روضه را به تمامی دشت برد از اربن اربنِ تن اکبر شروع کرد لب تشنه بود خیره به لیوان و آب شد از التهاب مشک برادر شروع کرد   هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد تیر از گلوی کودک من در بیاورید! هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد غش کردروضه خوان نفسش با شماره شد مدّاحی از کناره ی منبر شروع کرد: ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین! دم را برای روضه ی مادر شروع کرد   یک کوچه وا کنید که زهرا رسیده است مداح بی مقدمه از  در شروع کرد ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
همه هم ناله با بشیم😔😭 امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع مکن ای صبح طلوع عصر فردا بدنش زیر سُمِ اسبان است مکن ای صبح طلوع مکن ای صبح طلوع ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
اینبار بی مقدمه از سر شروع کرد این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد   مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را از جای بوسه های پیمبر شروع کرد از تل دوید مرثیه ی قتلگاه را از لابلای نیزه و خنجر شروع کرد   از خط به خط مقتل گودال رد شد و با گریه از اسیری خواهر شروع کرد اینجا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست! طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد زیر عبا گرفت سرش را و صیحه زد از روضه های سیلی و معجر شروع کرد   برگشت ، روضه را به تمامی دشت برد از اربن اربنِ تن اکبر شروع کرد لب تشنه بود خیره به لیوان و آب شد از التهاب مشک برادر شروع کرد   هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد تیر از گلوی کودک من در بیاورید! هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد غش کردروضه خوان نفسش با شماره شد مدّاحی از کناره ی منبر شروع کرد: ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین! دم را برای روضه ی مادر شروع کرد   یک کوچه وا کنید که زهرا رسیده است مداح بی مقدمه از  در شروع کرد ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
آماده کن زینب خودت را چون که دارد از ره صدای خنده ی دشمن می آید...😭 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
همه هم ناله با بشیم😔😭 امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع مکن ای صبح طلوع عصر فردا بدنش زیر سُمِ اسبان است مکن ای صبح طلوع مکن ای صبح طلوع ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
اینبار بی مقدمه از سر شروع کرد این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد   مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را از جای بوسه های پیمبر شروع کرد از تل دوید مرثیه ی قتلگاه را از لابلای نیزه و خنجر شروع کرد   از خط به خط مقتل گودال رد شد و با گریه از اسیری خواهر شروع کرد اینجا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست! طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد زیر عبا گرفت سرش را و صیحه زد از روضه های سیلی و معجر شروع کرد   برگشت ، روضه را به تمامی دشت برد از اربن اربنِ تن اکبر شروع کرد لب تشنه بود خیره به لیوان و آب شد از التهاب مشک برادر شروع کرد   هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد تیر از گلوی کودک من در بیاورید! هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد غش کردروضه خوان نفسش با شماره شد مدّاحی از کناره ی منبر شروع کرد: ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین! دم را برای روضه ی مادر شروع کرد   یک کوچه وا کنید که زهرا رسیده است مداح بی مقدمه از  در شروع کرد 🔸شاعر: ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
آماده کن زینب خودت را چون که دارد از ره صدای خنده ی دشمن می آید...😭 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
همه هم ناله با بشیم😔😭 امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع مکن ای صبح طلوع عصر فردا بدنش زیر سُمِ اسبان است مکن ای صبح طلوع مکن ای صبح طلوع ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🚩 💥چه شبی بود برای اصحاب امام حسین! 🌘شب نیایش های خالصانه و عاشقانه هایی با معبود، زمزمه دعا و راز و نیاز، تلاوت قرآن و شب شنیدن ندای 🌟ارجعی الی ربک راضیه مرضیه... امشب بیعت خود را از یارانش برمیدارد به آنها می‌فرماید شما آزادید می توانید از اینجا بروید و کشته نشوید❗️ آنها با من کار دارند. نامردمانی که غربت حسین و تنهایی او را دیدند و به طمع مقام و ثروت با ایشان همراه شده بودند به بهانه های مختلف او را تنها گذاشتند و بازگشتند ولی... امام حسین به یارانی که ماندند مژده وصل یار داد و جایگاهشان را در بهشت به ایشان نشان داد 👈اکنون نیز مهدی فاطمه این ندا را می دهد: آیا کسی هست با من بماند؟❗️ به هوش باشیم که ما جزء کسانی نباشیم که ایشان را فراموش کرده و تنها بگذاریم ، شب بیعتمان است