eitaa logo
راه زلفا
68 دنبال‌کننده
23.4هزار عکس
11.3هزار ویدیو
69 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🍃همان روزی که نامش را از القاب انتخاب کردند، به برکت صاحب نام، زندگی اش ختم به خیر شد. . 🍃راهش را انتخاب کرد به قول خودش جهیزیه اش بود و فارغ از دلخوشی های هم سن و سال هایش، به فکر می کرد. . 🍃فعال فرهنگی و به تمام معنا، گاهی معلم آیه های نور و گاهی تیمار بیماران و سالمندان، گاهی شهدا هرچه که بود برای رضای خدا بود. . 🍃عاشق و پیرو رهبرش بود وقتی سرباز شاه به بی حرمتی کرد جوابش سیلی صدیقه شجاع و با غیرت بود. . 🍃در بدون خستگی می کرد.. در پا به پای رزمنده ها می جنگید تا جایی که منافقان پیغام داده بودند "اگر دستمان به تو برسد پوستت را از کاه پر می کنیم". . 🍃فرقی نمی کند باشی یا ، عاشق که باشی و برایش سربازی کنی ، با عزت خریدارت می شود مثل صدیقه. . 🍃در جوانی شد همچون حضرت مادر.در ی از جنس و حیا گفته بود" از جنازه ام نگیرید و به جایش و نوشته هایم را چاپ کنید" . 🍃خوش به حال صدیقه ها، چشم هایشان برای به این دنیا باز شد و برای رضای خدا هم از این دنیا بسته شد. . 🍃وای بر ما که هرروز فرصت داریم اما حواسمان به این زندگی روزشمار نیست و غرق در لذت های کوتاه دنیایی راه را گم کرده ایم . . ... . ✍نویسنده: . . 📅تاریخ تولد : ۱۸ اسفند ۱۳۴۰.تهران . 📅 تاریخ شهادت : ۲۸ مرداد ۱۳۵۹.بانه . 🥀محل مزار : بهشت زهرا
• گذری بر قسمتهایی از زندگینامه شهیده 🥀 ••• مادرش میگفت شنبه تا چهارشنبه مدرسه و مسجد و انجمن اسلامی بود چهارشنبه ها عصر پنجشنبه های هر هفته همراه جهادسازندگی به شهرهای مختلف می رفت جمعه ها صبح بهشت زهرا و عصر به کهریزک یا ملاقات معلولین ذهنی نارمک می‌رفت. کسی طاقت بیماران آنجا را نداشت اما صدیقه می‌رفت و آن ها را شستشو می داد و به امور شان رسیدگی می کرد اوقاتی هم که در خانه بود پای سجاده و مشغول عبادت بود یا بنوشتن و کتاب خواندن بود. ••• بعد از پیروزی انقلاب انجمن اسلامی را در مدرسه شان راه انداخت و فعالیت هایش را منظم تر پیگیری شد میگفت نباید در خانه بنشینیم و بگوییم که انقلاب کردیم باید بین مردم باشیم و پیام انقلاب را به مردم برسانیم... ••• چندین بار منافقین برایش پیغام فرستادند اگر دستمان به تو برسد پوست ترا از کاه پر می کنیم اما صدیقه دست بردار نبود و دلش یکجا بند نمیشد ، سال ۱۳۵۹ امتحان های خرداد ماه که به پایان می رسد دوباره عازم بانه کردستان می شود.، ساکش را از کتاب های شهید مطهری و شهید دستغیب پر میکرد و در روستاهایی که پاکسازی می شدند کلاسهای عقیدتی و قرآن برگزار میکرد و مسوول آموزش اسلحه به خانم ها بود و در کتابخانه هم کار میکرد ، حتی مخابرات سنندج هم محل فعالیت او بود‌‌. ...