eitaa logo
راه زلفا
68 دنبال‌کننده
23.4هزار عکس
11.3هزار ویدیو
69 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 بعد از شهادت حضرت عباس(ع)،امام حسین(ع)دید دیگر کسی نمانده است تا او را یاری کند.نگاهی به خانواده و همراهان شهیدش نمود و دید همچون قربانی سر بریده شده اند. در همین هنگام صدای شیون و فریاد کودکان و زنان به گوشش رسید.با صدای بلند فریاد زد: [هَل مِن ذابّ عَن حرم رسوُل اللّه؟هَل مِن موحّد یخاف اللّه فینا؟هَل مِن مُغیث یرجواللّه فی اغاثتنا؟_آیا مدافعی برای ناموس رسول خدا پیدا می شود؟آیا یکتا پرستی وجود دارد که از خدا بترسد و به ما کمک کند؟]. صدای گریه زن ها بلندتر شد،امام سجاد (ع)که تنهایی پدر را دید با این که بیمار بود و توانایی حرکت نداشت به کمک عصایش برخاست و به طرف پدر رفت،از شدت بیماری و ضعف نمی توانست شمشیر را بلند کند و آن را بر زمین می کشید. امام حسین(ع)به ام کلثوم فرمود: "او را نگهدار،نباید زمین،از نسل آل محمد خالی باشد". امام سجاد با شنیدن دستور حضرت به بستر خویش بازگشت. آن گاه حضرت از خانواده اش خواست تا سکوت کنند،سپس با آنها وداع کرد،حضرت لباسی از جنسِ خزِ خاکستری رنگ به تنش کرده بود و عمامه ای بر سر نهاده بود که دارای دو تحت الحنک بود،عبایِ پیامبر را نیز بر دوش انداخته و شمشیرش را به دست گرفته بود. 📚لهوف،ص۶۵ 📚خوارزمی،ج۲،ص۳۲_۳۵ 📚روح المعانی،ج۸،ص۱۱۱ 📚المنتخب،ص۳۱۵ امام حسین(ع)لباس ساده و کم قیمتی خواست تا آن را از زیر لباس هایش بپوشد، چون می خواست هنگامی که به شهادت می رسد و لباس های او را به غارت می برند کسی رغبت و تمایلی به بردنِ آن نداشته باشد و بدن او را برهنه نکنند. لباس کوتاهی برای حضرت آوردند اما آن را قبول نکرد و فرمود: "این لباس مناسب افراد خوار و پست است". آن گاه پیراهن کهنه ای گرفت و چند جای آن را پاره کرد و زیر لباس هایش را پوشید، سپس یک شلوار سیاه رنگی خواست و قسمت هایی از آن را شکافت تا کسی نخواهد آن را برباید،بعد آن را به پایش کرد. 📚مناقب ابن شهر آشوب،ج۲،ص۲۲۲ 📚بحارالانوار،ج۱۰،ص۳۰۵_۲۰۵ 📚مجمع الزواید،ج۹،ص۱۹۳ 📚تاریخ طبری،ج۶،ص۲۵۹ 📚مقتل مقرم،ص۳۳۳_۳۳۴ امام حسین(ع)پس از دفن علی اصغر به طرف لشکر عمرسعد رفت.او شمشیر به دست گرفته و دیگر به زندگی فکر نمی کرد. آنها را به جنگ فرا خواند،هر کسی که در مقابل او ایستاد و جنگید به هلاکت رساند. حضرت تعداد زیادی را به قتل رساند،آن گاه در حالی که این رجز را می خواند به میمنه لشکر حمله کرد: "الموت أولی من رکوب العار_والعار أولی من دخول النار". سپس به جانب دیگر لشکر(میسره)حمله نمود و این رجز را می خواند: "أنا الحسین بن علی_آلیت أن لا نشنی_ احمی عیالات أبی_امضی علی دین النبی". عبداللّه بن عمار یغوث می گوید: تا کنون کسی را غیر از حسین(ع)ندیده ام که به رغم کشتن فرزندانش و به قتل رساندن خانواده و یارانش،باز هم قوّت قلب،آرامش و اطمینان،شجاعت و جرأت جنگیدن داشته باشد[با وجود دیدن تمام آن مصیبت ها خللی در عزم حضرت و دفاع از دین ایجاد نشد]. هنگامی که حضرت به لشکر حمله می کرد هیچ کسی جرأت نمی کرد در مقابلش بایستد،همه از ترس شمشیر او پا به فرار می گذاشتند. 📚البیان و التبیین،ج۳،ص۱۷۱ 📚مثیرالاحزان،ص۳۷ 📚مقتل عوالم،ص۹۷ 📚تاریخ طبری،ج۶،ص۲۵۹ 📚مقتل مقرم،ص۳۳۶ 📚مناقب ابن شهر آشوب،ج۲،ص۲۳۳ عمربن سعد که این صحنه را مشاهده کرد، بر سرِ یارانش فریاد برآورد و گفت:این پسر علی بن ابیطالب است،این پسر قاتلِ بزرگان و مردان عرب است!از همه طرف به او حمله کنید.ناگهان ۴هزار تیر انداز در میانِ امام و خیمه گاه قرار گرفتند. حضرت فریاد زد: یا شیعة آل أبی سفیان!إن لم یکن لکم دین و کُنتُم لا تخافون المعاد فکونوا احراراً فی دنیاکم و ارجعوا إلی أحسابکم إن کنتم عرباً کما تزعمون_ای پیروان آل ابوسفیان!اگر دین ندارید و از روز قیامت نمی ترسید(لا اقل)در دنیایتان آزاد مرد و با مرام باشید. به وجدان خویش مراجعه کنید،اگر واقعاً ادعا می کنید که عرب هستید. 📚مقتل مقرم،ص۳۳۷ 📚مناقب ابن شهر آشوب،ج۲،ص۲۲۳
بعد از شهادت عبداللّه بن حسن(ع)،آنها امام حسین(ع) را برای مدتی رها کرده و تنها گذاشتند.آنها اگر می خواستند در همان دم می توانستند او را به شهادت برسانند، اما کسی عهده دار این کار نمی شد و جرأت چنین جسارتی را به خود نمی دادند و این کار را به یکدیگر واگذار می کردند. شمر فریاد زد:چرا ایستاده اید و نگاه می کنید!می بینید که بر اثر زخم تیر و نیزه ضعیف و ناتوان شده است و نمی تواند از خود دفاع کند،به او حمله کنید. زرعةبن شریک،دست راست حضرت را زد و حصین،تیری به گلوی او و تیر دیگری به شانه امام زد. سنان بن انس،ابتدا نیزه ای به گلوی او فرو کرد،سپس نیزه را به قفسه سینه حضرت زد،بعد از آن تیری به گلویش زد. صالح بن وهب،نیز آمد و نیزه اش را به پهلوی حضرت فرو کرد. هلال بن نافع می گوید:وقتی حضرت در حال جان دادن بود،او را می دیدم.به خدا قسم تا کنون کسی را که در حال جان دادن همچون حسین،این قدر زیبا و نورانی باشد ندیده بودم.صورت او به قدری توجه مرا به خود جلب کرده بود که کشته شدنش را از یاد برده بودم. حضرت در حال جان دادن باز آب خواست اما آنها به او آب ندادند.یکی به او گفت:آب نخواهی نوشید تا وارد دوزخ شوی و از حمیم آن به تو بدهند. حضرت به او فرمود: "من وارد حامیه و دوزخ شوم؟!من نزد جدّم رسول خدا خواهم رفت و همراه او در جایگاهش قرار خواهم گرفت.((فی مقصد صدق عندک ملیک مقتدر))،آن گاه از شما و جنایاتی که بر سر من آوردید به خدا شکایت خواهم کرد که در پی آن خدا بر همه شما چنان غضب خواهد نمود که گویی در دل کسی چیزی از رحمت و گذشت قرار نداده است". 📚مقتل مقرم،ص۳۴۴_۳۴۵ 📚اخبارالطوال،ص۲۵۵ 📚الاتحاف بحب الاشراف،ص۱۶ 📚مقتل خوارزمی،ج۲،ص۳۵ 📚لهوف،ص۷۰ 📚مقتل عوالم،ص۱۱۰ 📚مثیرالاحزان،ص۳۹ وقتی حال امام حسین(ع) رو به وخامت گذاشت،صورتش را رو به آسمان گرفت و دعایی خواند. اسب امام به دور حضرت می گردید،آمد و پیشانی اش را به خون حضرت آغشته کرد، عمر سعد فریاد زد:این اسب از اسب های رسول اللّه است!. آن را محاصره کردند تا به غنیمت بگیرند اما اسب با لگد آنها را می زد.گفته شده است این اسب چهل نفر از افراد دشمن و دَه اسب آنان را از پای درآورد و به هلاکت رساند. عمرسعد که دید نمی تواند آن را بگیرد گفت: رهایش کنید تا ببینیم می خواهد چه کار کند.اسب وقتی دید با او کاری ندارند نزد امام حسین آمد و دوباره پیشانی خود را آغشته به خون کرد،او را بویید و شیحه بلندی کشید. امام باقر(ع)فرمود: "اسب امام حسین در آن لحظه می گفت:((الظلیمة،الظلیمة،من أمة قتلت من بنت نبیها))". آن گاه به طرف خیمه گاه رفت و در حال رفتن شیهه می کشید.همین که زن ها دیدند اسب امام سر به زیر انداخته و زینش واژگون شده است با موهای پریشان از خیمه ها بیرون آمدند،به صورت خود سیلی و لطمه می زدند،ناله و شیون می کردند،چون افتخار و عزّتِ با امام حسین بودن را از دست داده بودند،با همان حال به سوی قتلگاه حرکت کردند. 📚مقتل مقرم،ص۳۴۵_۳۴۶ 📚ریاض المصائب،ص۳۳ 📚امالی صدوق،ص۹۸،مجلس۳۰ 📚مقتل خوارزمی،ص۳۷ 📚تظلم الزهرا،ص۱۲۸_۱۲۹ 📚مقتل خوارزمی،ج۲،ص۳۷ 📚زیارت ناحیه مقدسه حضرت زینب(س)فریاد زد: "وامحمدا،وا ابتاه،وا علیا،وا جعفرا،وا حمزتا!هذا حسین بالعراء،صریح بکربلا!_این حسین است که عریان روی خاک کربلا افتاده است". آن گاه گفت: "ای کاش آسمان به زمین می افتاد،ای کاش کوه ها به زمین می ریخت". نزد امام حسین رسید،عمر سعد و تعدادی از سربازانش در نزدیکی امام ایستاده بودند. حضرت واپسین نفس هایش را می کشید. حضرت زینب خطاب به عمر سعد فرمود: "ای عمر!حسین را می کشند و نگاه می کنی؟" عمر سعد در حالی که اشک دیدگانش بر روی صورتش می ریخت صورتش را از حضرت زینب برگرداند. حضرت زینب فرمود: "وای بر شما،آیا یک مسلمان در میان شما نیست؟" کسی پاسخ او را نداد.آن گاه عمر سعد خطاب به لشکرش گفت:بیایید به داخل گودال و راحتش کنید. شمر نزد امام حسین آمد،زانو زد و بعد روی سینه حضرت نشست.ریش های مقدسِ حضرت را به دست گرفت و ۱۲ضربه با شمشیر به پیکر نیمه جان حضرت زد و ... 📚مقتل مقرم،ص۳۴۷ 📚تاریخ طبری،ج۶،ص۲۵۹ 📚لهوف،ص۷۳ 📚مقتل خوارزمی،ج۲،ص۳۷ 📚کامل ابن اثیر،ج۴،ص۳۲ 📚مقتل عوالم،ص۱۰۰ 📚مقتل خوارزمی،ج۶،ص۳۶
🥀 🔹امام رضا علیه السلام: ▪️هر که روز روز سوگواری و اندوه و گریه اش باشد،خداوند عزّوجلّ روز قیامت را روز شادی و سرور او قرار دهد 📚میزان الحکمه جلد7 صفحه 410 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
و اینک مردی کنار ، سالهاست صبح و شب خون گریه میکند و در انتظار ٣١٣ علمدار که عباس وار یاریَش کنند تا ندا دهد: الا یا اهل العالم، إنَّ جدّی الحسین قَتلوه عطشانا😭😭 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🏴🗓 روز نوزدهم محرم: آغاز حرکت اسرا از کوفه به شام بنابه یکی از دو نقل، روز نوزدهم محرم الحرام، روز حرکت قافله ی اسرا از کوفه به شام است. 📢 حضرت زینب سلام الله عليها، حضرت امّ کلثوم سلام الله عليها حضرت فاطمه ی بنت الحسین سلام الله عليها و در رأس آنها علیّ بن الحسین، امام سجّاد عليه السلام، با سخنرانی های آتشین و با آن نحوه ی مواجهه با ابن زیاد در دربار او، کاری کردند که شهر کانون التهاب شد. جریان عبدالله ابن عفيف هم پایه ی شورش و حرکت توّابین در همان جا گذاشته شد. در نتیجه ابن زیاد به شدّت نگران از این شد که نکند مردم کوفه بر او بشورند و آنچه که او با آلوده کردن دستان خود به خون پسر پیامبر صلي الله عليه و اله به دست آورده است، از کف او برود؛ لذا به شدّت از حضور قافله ی اسرا در کوفه ناراحت بود. 📜 از طرف دیگر نامه ی یزید حاوی دستور اعزام این قافله به شام، به کوفه رسید. لذا تلاش کرد به سرعت قافله را به‌سمت سوق و حرکت دهد. در روز پانزدهم یا نوزدهم ماه محرّم الحرام این قافله حرکت کرد. ◾️ اسرا در مسیر خود تا رسیدن به شهر شام و در روز ورود به شهر شام در روز اوّل ماه صفر، چه حرکت عظیمی انجام دادند! ◽️ خدمتتان عرض کرده ایم که حرکت اباعبدالله عليه السلام از به مکّه و توقّف چهار ماهه‌ی آن حضرت در شهر مکّه یک کار حساب شده و برنامه ریزی شده برای ایجاد آگاهی در سطح جهان اسلام بود؛ برای اینکه حضرت همه ی مسلمان هایی را که برای عمره به مکّه می آمدند، آگاه می کردند و پیام انقلاب و نهضت عظیمی را که در پیش داشتند، از طریق آنها به اقصی نقاط بلاد اسلامی می رساندند، که این کار قبل از بود. شبیه آن کار هم بعد از عاشورا، از طریق قافله ی اسرا انجام شد. 🚩سربازان مزدور و خونخوار ابن زیاد و یزید، به خاطر اینکه افتخار و پیروزی خود را به رخ مردم بکشانند و شاید هم نسقی از مردم بگیرند و به مردم نشان دهند که اگر کسی بخواهد جلوی یزید پلید ایستادگی نشان دهد، چه بر سر او خواهد آمد؛ این قافله را به‌صورت زیکزاک حرکت دادند؛ یعنی در مسیری که به سمت می رفتند، قافله را به‌سمت هر آبادی و شهری که در مسیر بود، منحرف می کردند و اسرا و سرهای مطهّر شهدا را نمایش می دادند. 📢 اتّفاقاً همین ماجرا بستری بود برای اینکه آل الله از آن استفاده کنند و با سخنرانی-های آتشین در نقطه نقطه ی شهرهای مسیر، بذر اعتراض را بپاشند و بستری برای یک حرکت عمیق علیه حکومت بنی امیّه فراهم کنند.
• اولِ حرکتش، گفته بود هر کس می‌خواهد «مهجه»‌اش را در راه ما ببخشد و فدا کند، با ما بیاید. «مهجه» یعنی خونِ قلب. خونِ دل. لابد کنایه از عمق همراهی و وفاداری است. بعضی‌ها قیام کردند و همراهش شدند. خون دل‌شان را ریختند به پای او. بعدترش توی زیارت به آن صحابه‌ی رویایی با «الذین بذلوا مهجهم دون الحسین» اشاره می‌کنیم. دعا می‌کنیم خدا قدم‌های ما را هم مثل آن‌ها و صادق قرار بدهد. از خود حضرت حسین هم توی زیارت اربعین با همین لفظ یاد می‌کنیم ؛ «بذل مهجته فیک». هم‌آن حسین که را در راه تو فدا کرد. آسان نیست. نمی‌شود همراهی‌ات سطحی و شعاری باشد. باید خونت را بگذاری وسط. خون دلت را... و همه‌ی سختی کربلا شاید به هم‌‎این باشد. ✍مریم روستا
روح که بزرگ شد، تن به زحمت می‌‏افتد 🔻 اساساً روح که بزرگ شد، تن به زحمت می‌‏افتد، و روح که کوچک شد، تن آسایش پیدا می‌کند. این خود یک حسابی است... 🔸 روح کوچک به دنبال لقمه برای بدن می‌رود؛ اگرچه از راه دریوزگی و تملّق و چاپلوسی باشد. روح کوچک دنبال و می‌رود ولو با گرو گذاشتن ناموس باشد. روح کوچک تن به هر ذلت و بدبختی می‌دهد برای اینکه می‌خواهد در خانه‌اش فرش یا مبل داشته باشد، آسایش داشته باشد، خواب راحت داشته باشد. اما روح بزرگ به تن نان جو می‌خوراند، بعد هم بلندش می‌کند و می‌گوید کن. 🔸 روح وقتی که بزرگ شد، خواه ناخواه باید در روز سیصد زخم به بدنش وارد شود. آن تنی که در زیر سم اسب‌ها لگدمال می‌شود، جریمه‌ی یک روحیه‌ی بزرگ را می‌دهد، جریمه‌ی یک را می‌دهد، جریمه‌ی حق‌پرستی را می‌دهد، جریمه‏‌ی روح را می‌دهد. وقتی که روح بزرگ شد، به تن می‌گوید من می‌خواهم به این خون ارزش بدهم. 👌❤️
🔘👈یک پیشنهاد برای محرم امسال به خاطر شرایط توی خونه هاتون ومخصوصا آشپزخونه تون اجراکنید. 👇👇👇 ✅1_ اینکه هرطوری شده یک درِ منزلتون بزنید. ✅2_ یک پرچم هم ورودی آشپزخونتون بزنیدوبه اهل خونه هم بگید: من این دوماه رابه امام حسین( ع )توآشپزخانه خودمون خدمت می کنم. هر غذایی ازصبحانه،ناهار،شام گرفته تاچای و آب خنک دادن به اهل منزل را به نیت روضه امام حسین دراختیارشون بزارید. ✅3_به اهل خانه بگیداین دوماه شما هم میتوانیدتوآشپزخانه امام حسین (ع) کنید حتی به اندازه یک استکان جابه جا کردن برای مجلس امام حسین( علیه السلام). ✅4_هرروزیک زیارت همراه بایک توی خونه ومخصوصا توی آشپزخونه گوش کنید یابخونید و برای فرج آقا صاحب الزمان (عجل الله)و سلامتیشون و شفای مریضهاوبرطرف شدن این بلاوبیماری و برآورده شدن حاجات همه بندگان خدا دعا کنید که همه این دعاها به خودتان بازمی گردد. ✅5_حتما در آشپزخانه بدون در این ایام وارد نشوید. ✅👌بیایدامسال همه باهم خانه های خودرا و آشپزخانه ی امام حسین (ع)کنیم 💯 ✅👌تا فرزندان مان ببیند و در ذهن خود برای آینده ذخیره کنند،💯 ✅👌تا آثارنیک وباقیات وصالحات شود برای بعداز خودمان💯 💠التماس دعا🤲
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_شب_عاشورا_شب_گریه_و_ناله_است_بنی_فاطمه.mp3
زمان: حجم: 7.39M
🔳 شب عاشورا شب گریه و ناله است شب بیقراری طفل سه ساله است 🎤 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
اِمشب شبِ تَجدیدِ پیمانْ با حُسین اَسٺ این آخریــن شــامِ امــامِ عالَمیــن اَسٺ اِمشب حسین اَز ڪوفیان مهلٺ گرفتہ اَز یڪ یڪِ یـــاران خود بیعٺ گرفتہ دلهـاےِ مُشتــاقِ شهـادٺ بے قـَــرارَند عشـاق حَــقّ سَر در گریبـانْ نالـِہ دارَند هَرڪَس ڪه فَردا با خدا دارَد ملاقـاٺ مَشغولِ تَسبیح اسٺ و قرآن و مناجاٺ اِمشب حُسین تَسڪین‌دهد برقلبِ خواهَر فَــردا میانِ قتلگہ دَر خــون شِـــناوَر اِمشب‌حُسین با خواهرش درسوزُ وآه اَسٺ فـــردا بہ زیرِ سم اسبان سِپاه اَسٺ 🏴🏴💔💔😭😭 امان از امشب... یااااااااااحسین
Seyed Majid Banifatemeh @MusiceMan.ComSeyed Majid Banifatemeh - Shahadatnameye Oshagh (128).mp3
زمان: حجم: 7.14M
🕯🍁🍂 🍁 🌴 امشب شهادتنامه 🕯 عشاق امضا میشود. 🌴 فردا ز خون عاشقان 🕯 این دشت دریا میشود 🎙 سید مجید بنی فاطممه علیه السلام
9.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شعرخوانی در مورد گفتگوی حضرت زینب عليهاالسلام و امام حسین عليه السلام در روز