eitaa logo
راهی به سوی نور
61 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
7.2هزار ویدیو
95 فایل
پل ارتباطی ما و شما: @Sarbazekoochek14
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
@Ostad_Shojaeانسان شناسی ۲۲۷.mp3
زمان: حجم: 11.17M
۲۲۷ ـ ترس‌های ما ـ اضطراب‌های ما ـ غمهای ما میزان قدرت خدای درون ما را مشخص می‌کند! ✦ خدای ما، همانقدری قدرت دارد که می‌تواند ما را: ـ در سختیها، یاری کند! ـ از فقر نجات دهد! ـ غهایمان را بزداید! ـ ترس‌هایمان را نابود کند و ..... ✘ خدای ما واقعی است یا توهمی؟ @ostad_shojae
🎐 | 🏷 سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: ▫️چرا نظام آمریکا هیچ ارزشی تولید نمیکند؟ این افغانستان است و این عراق در این کشورها نظام آمریکا جز ویرانی جز فساد ،جز،اختلاف جز تفرقه و جز نفاق هيچ اثری از خودش باقی نگذاشته است 🎐 نشر دهید و همراه ما باشید 🏷 @maktabehajghassem | مکتب حاج قاسم
هدایت شده از انس با صحیفه سجادیه
33.mp3
زمان: حجم: 14.95M
━━━━*.:✿*﷽*.:✿*━━━━ 🌼سخنرانی استاد فاطمی نیا 🌼 🌟سیری در صحیفه سجادیه 🌟 🎙جلسه ۳۳ ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮     @sahife_sajadiye_14    ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
17.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌توجه: این 10دقیقه به اندازه مطالعه دهها کتاب، برای پاسخ به مفید است 🔰 یک‌بار برای همیشه این اطلاعات را کسب کنیم ⁉️ چرا علم را به ثروت تبدیل و وارد صنعت نمی‌کنیم؟ ⁉️ آیا مقالات ایرانی ندارند؟ ⁉️ چند درصد از مقالات داغ جهان، سهم ایران است؟ ⁉️ افزایش مقالات و چه گرهی از مشکلات مردم باز می‌کند؟ ⁉️ وضعیت در زمان رضاشاه و محمدرضا پهلوی چگونه بوده است؟ ⁉️ آیا این میزان رشد در طول ۴۰سال طبیعی بوده است؟ ♨️ در ایران 🔹 برشی از سخنرانی 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @soada_ir
آیت الله حائری شیرازیشرح مناجات شعبانیه 14.MP3
زمان: حجم: 14.73M
🔊 صوت کامل جلسه چهاردهم 14 🌷 🌙 👳🏻‍♂️ آیت الله حائری شیرازی 🕊 ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ صوت‌ تماااااام دعا و مناجات‌ها اینجا 👇 🌍 eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
8.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | سررشته جنایت 🤔 چرا مدارس و دانش‌آموزان هدف قرار گرفتند؟ ❌ غیرقابل اغماض و غیرقابل بخشش 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_khamenei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🎉✨السلام علیک یا بنت الحسین🌺 🎊رقیه سلام الله علیها🎊🌺 سلام دوستان همراه🌞 صبح زیبای آخرین پنجشنبه 1401 بر شما خوش باد 🎋 میلاد سراسر نور و عشق🎉 🪅🎉 رقیه بنت الحسین علیهاالسلام بر شما مبارک باد💞 💚خدای مهربون در کلاس درس این بنده های عزیزت ما را شاگردان خوبی قرار ده🕊 🌺🍃یک نفر با سنی به کوتاهی سه سال می تواند معلمی باشد بر سر راه شرافت و انسانیت به بلندای قرنهای ماندگار🍃🌺 🎊لا اله الا الله المَلکُ الحق المُبین🎊 @rahi_besoye_noor
@Ostad_Shojaeانسان شناسی ۲۲۸.mp3
زمان: حجم: 12.33M
۲۲۸ 💢شما ممکن است بهترین عملِ زندگی خود را پیدا کنید و موفق به آن عمل نیز شوید! امـــا ... آن عمل، شما را به رشد بخش انسانی، و وسعت روح نرساند! • چرا؟ • مشکل کجاست؟ @Ostad_Shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┊ ┊ 🏳🕊 ┊ ┊ ┊ 🏳🕊 🕊️ ┊ ┊ 🏳🕊 ┊ 🏳🕊 یادیاران📿 🕊️ 🏳🕊 🕊️ 🌷شهید مهدی باکری در سال ۱۳۳۳ ه.ش در شهرستان میاندوآب در یک خانواده مذهبی و با ایمان متولد شد. در دوران کودکی غم بزرگ از دست دادن مادر را تجربه کرد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ارومیه به پایان رساند و در دوره دبیرستان) همزمان با شهادت برادرش علی باکری به دست ساواک وارد جریانات سیاسی شد. پس از اخذ دیپلم با وجود آنکه از شهادت برادرش بسیار متاثر و متالم بود، به دانشگاه راه یافت و در رشته مهندسی مکانیک مشغول تحصیل شد. از ابتدای ورود به دانشگاه تبریز یکی از افراد مبارز این دانشگاه بود. او برادرش حمید را نیز به همراه خود به این شهر آورد. سرانجام این فرمانده دلاور در عملیات بدر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ ، در نبردی دلیرانه، براثر اصابت تیر مستقیم مزدوران بعثی، ندای حق را لبیک گفت و به لقای معشوق نایل گردید. هنگامی که پیکر مطهرش را از طریق آب های هورالعظیم انتقال می دادند، قایق حامل پیکر وی، مورد هدف آرپی جی دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دریا پیوست. 💠خاطراتش از زبان همسر زندگی با آقا مهدی خیلی شیرین بود . آقا مهدی ،‌مهربان و شوخ طبع بود . وقتی به خانه می آمد ، آنچنان می گفت و می خندید که در روزهای سفرش با خاطره های حضورش شاد بودم . آقا مهدی فردی مقید به مسائل شرعی ، واجبات ، مستحبات و مسائل بیت المال بود . یک بار خودکاری از میان وسایلش برداشتم که بنویسم . وقتی متوجه شد نگذاشت با آن بنویسم . گفت « خودکار مال من نیست . مال بیت المال است . » گفتم : « می خواستم دو ، سه کلمه بنویسم ! » گفت : «‌اشکال دارد ! » یک بار نان نداشتیم ، به آقا مهدی گفتم که عصر آن روز زودتر بیاید و نان بخرد . چون شبش در خانه ما جلسه داشت . آقا مهدی دیر آمد و نان هم نیاورد . بعد به بچه های تدارکات لشگر گفت که نان بیاورند . بچه های لشگر هم آرزو داشتند آقا مهدی دهان باز کند و چیزی از آنها بخواهد . بچه های لشگر پنج ، شش قرص نان آوردند . وقتی آقا مهدی ، نان به روی دست از پله ها بالا می آمد ، گفت : « تو حق نداری از این نانها بخوری ! » گفتم : « چرا ؟ » گفت : « این مال رزمنده هاست . برای رزمنده ها فرستاده اند . » به شوخی گفتم : «‌من هم همسر رزمنده هستم ! » من آن شب از نان خرده هایی که از قبل داشتیم ، خوردم . بعد از هر عملیاتی به تبریز و ارومیه می رفتیم و آقا مهدی به ملاقات تک تک خانواده شهدای لشگر می رفت و از آنان دلجویی می کرد . حتی در عید نوروز آقا مهدی اول به دیدار خانواده شهدا می رفت و بعد از آن به خانواده و فامیل خود سر می زد . آقا مهدی می گفت : «‌دنیا مثل شیشه ای می ماند که یک دفعه می بینی از دستت افتاد و شکست ! » وقتی خیلی عصبانی بود و می خواست خطاب به کسی خیلی جدی حرف بزند ، به او می گفت ؛ « مؤمن خدا » یا « پدر آمرزیده » ! وقتی اصرار می کردم که بگوید در عملیات چه اتفاقی افتاده و چه کاری کرده است ، صحبتی نمی کرد و فقط می گفت که من کاری نمی کنم ، بسیجی ها تمام کارها را می کنند . زندگی آقا مهدی سرشار از عشق به امام (ره) بود . تا آنجا که چند لحظه قبل از شهادتش ، هرچه بچه ها اصرار می کنند از رود دجله برگردد ، قبول نمی کند و می گوید : « حرف امام را اجرا کنید ! » همه سخنان امام ( رحمت الله علیه ) را به دقت تمام گوش می کرد و اگر موفق نمی شد به من تکلیف می کرد ، سخنان امام (ره) را برایش ضبط کنم . بخشهایی از سخنان امام ( رحمت الله علیه ) را با خط نوشته و بر در و دیوار اتاق نصب کرده بود و …. هر گوشه از زندگی آقا مهدی را که بازگو می کنم انگار پنجره ای باز کرده ام رو به دریا .