eitaa logo
راهی به سوی نور
69 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
6هزار ویدیو
77 فایل
پل ارتباطی ما و شما: @Sarbazekoochek14
مشاهده در ایتا
دانلود
راهی به سوی نور
┄─┅─✵💟✵──┅─┄ همراه با یار مهربان ┄─┅─✵💟✵──┅─┄ 📚 معرفی کتاب ══✼ بر تبعید✼══ آنچه در کتاب «برتبعید» آمده، داستان و تاریخ گذشته نیست؛ تصویر زیبایی است از سبک زندگی و مبارزه و مردم داریِ یک مرد الهی، که می تواند برای امروز و فردای همه ی ما الگو باشد. «بر تبعید» روایتی است از تبعید حضرت آیت الله سید علی خامنه ای به شهرهای ایرانشهر و جیرفت در دوران اختناق پهلوی دوم. این کتاب به دوران ۲۸۵ روزه ی تبعید رهبر معظم انقلاب در سال های ۵۶ و ۵۷ می پردازد؛ دوره ی مهمی که به جزئیات آن پرداخته نشده بود و اتفاقات و وقایع آن، از دسترس خارج بود. «بر تبعید» روایتی است مستند که در درجه اول، بر بیانات و خاطرات مقام معظم رهبری استوار است و پس از آن، بر خاطرات یاران نزدیک ایشان در آن دوران. گزیده تبعید آخرین راه حل رژیم برای مهارِ فعالیت های آقای خامنه ای بود. شش بار دستگیری و زندان و بازجویی و شکنجه، نه تنها از فعالیت های سید علی آقا نکاسته بود، که از او، مبارزی تمام عیار ساخته بود؛ مبارزی که شدیدترین ضربه ها را به رژیم ستم می زد، اما رژیم نمی فهمید از کجا و از جانب چه کسی ضربه ها را خورده. وقتی سید علی آقا برای بار هفتم دستگیر شد، رژیم طاغوت، به جای زندان، او را با تبعید مجازات کرد. تبعید به کجا؟ به جایی که این روحانی مبارز و انقلابی، مبارزه یادش برود و سودای انقلاب از سرش بیفتد! جایی که آفتابش سوزان ترین آفتاب کشور باشد و اصلاً گرما اجازه ندهد او فعالیتی داشته باشد؛ جایی که کسی این روحانی تبعیدی را تحویل نگیرد: تبعید به ایرانشهر. مجازات تبعید، به همت و صبر، فرصتی شد برای رساندن صدای انقلاب و شنیدن صدای مردم دردمند. صدالبته اگر ساواک تبعات این تبعید برای رژیم را می دانست، آزادی و فعالیت سید علی آقا را در مشهد، به این مجازات ترجیح می داد. 💥 اشارۀ استاد میرباقری به کتاب «بر تبعید» «من یک‌موقعی یک کتابی از رهبر انقلاب دیدم با عنوان ، که جریان تبعید ایشان به ایرانشهر را توضیح می‌دهد. عنوان کتاب را هم خیلی پسندیدم: «بر تبعید». یعنی ایشان در تبعید نبودند بلکه مسلط بر تبعید بودند. یک تبعیدی را به فرستاده‌اند و کارهای زیادی انجام داده که یکی از آنها این است که یک در آنجا آمده و ایشان امامت شهر را به دست گرفته است و از دوستانشان از اطراف و اکناف ایران کمک خواسته‌اند و کمک‌های مردمی رسیده و این شهر فقیرِ گرفتار را در سیل نجات داده‌اند. این جریان هم برایم جالب بود که ایشان شب‌ در چادرها می‌گشتند و امکانات را تقسیم می‌کردند و نظارت می‌کردند که خوب اداره بشود و بعد از آن، ساعت ۱ نصف شب به محل خودشان می‌آیند و می‌بینند دو سه تا از بسته‌های غذایی در خانه مانده است؛ همراهان می‌گویند اینها مالِ خودمان است؛ ایشان می‌گویند نه، ما بیسکویت و نان داریم و همان را می‌خوریم. لذا ایشان دوباره برمی‌گردند و اینها را در چادرها تقسیم می‌کنند. پیداست که خداوند چنین کسی را رهبر می‌کند! اینها بوده است. به نظر من، خدای متعال ایشان را برای انجام تربیت کرد و ساخت.» eitaa.com/rahi_besoye_noor