eitaa logo
ستاد مرکزی راهیان نور
26.1هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
4.2هزار ویدیو
156 فایل
.:کانال رسمی ستاد مرکزی راهیان نور کشور:. 🌐 www.Rahianenoor.com اینستاگرام instagram.com/masirenoor_ir سامانه ملی راهیان نور ۲۴ ساعته پشتیبان سفر و آماده پاسخگویی به سوالات شماست: ۰۹۶۳۱۳ فقط ارسال محتوا: @Rahianenoor_official
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 | 🌟 چشمه های عشق از سراسر وجودم لبریز میشود وقتی با خیال رسیدن دوران خادمی لحظه های عمرم را سپری میکنم، تصور خادمی شهدا آب میشود بر آتش دوری ام! و التیام دهنده دردهای قلبم میشود. با اینکه دور شده ام از آن ایام اما هنوز هم طعم شیرین آن روزها، تلخی دوری را باهم میبرد. 💠 تو را میجویم از نسیم صبحگاهی، از عطر آلاله و کبوتری نامه رسان! تمام وجودم را شوق پوشیدن لباس خاکی و قدم زدن در هوایی که مملوء از عطر شهدا است فراگرفته است، ای کاش هیچ وقت تمام نمشد و مجبور به رفتن نمیشدم. 📍منتظر باشی و دیدار قسمتت نشود دوست داری ذره ای خاک شوی شاید باد به همسفر شدن و رساندنت به سرزمین خاک های مقدس تن دهد. انتظار سخت است اما همینکه هر روز به امید اینکه شاید روز وصال باشد چشم باز میکنی خود بسی شیرین است . 📩 عکس: ارسالی از مخاطبین در پویش ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 | 🌟 مفهوم زندگی را آن هنگام با عمق جان درک کردم که رخت خادمی را به تن کردم، انگار تازه متولد شده بودم و روح تازه ای در من دمیده شده بود، چشمه های امید و سرزندگی از سراسر وجود جوشید و دشت خشک شده قلبم را طراواتی دل انگیز بخشید. 💠 بعد از مدت ها سردرگمی در میان گردوغبار این زمانه، راه خود یافتم! راهی که هیچگاه دلم نمیخواست برگشتی داشته باشد، میخواستم پیش بروم تا جایی که شهدا مرا صدا بزنند و این لباس خاکی واسطه بشود و انها مرا خریدار شوند. 📍 و حالا من مانده ام در این کج غربت! نفس هایم از شدت حزن به شماره افتاده! آری مرا هیچگاه با فراق سازگاری نبوده. پنجره امید را در قلب بیقرارم باز میگذارم به امید اینکه روزی قاصدکی خوش خبر، از تو برای من دعوتنامه ای بیاورد و خورشید روزهای بی تو غروب کند. 📩 عکس: ارسالی از مخاطبین در پویش ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 | 🌟 این روزها صدایی آشنا مرا از اعماق خواب و خیال بیرون کشیده است.نوای خادمی در دیار غرب به گوش میرسد، دلم کوله اش را بسته و بر در کوچه انتظار نشسته به امید اینکه شاید از میان لباس خاکی ها او را بخوانند. 💠 قشنگ است انتظار برای رسیدن به مکانی مقدس! سرزمینی که چشمه های معرفت در حال جوشیدن است و دشت های خشکیده روح آدمی را با ایثار آبیاری میکند، و نسیم بوی شکوفه های ایمان را در سراسر این خاک منتشر میکند. 📍فرقی نمیکند که اولین دفعه ای است که پا روی خاکش میگذاری یا مهمان همیشگی هستی، همین که قلبت با خاکش انس بگیرد گمان میکنی که عمری است خادمی میکنی و حس غربت از وجودت رخت میبندد و اشتیاق و امید جوانه میزند. 📩 عکس: ارسالی از مخاطبین در پویش ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 | 🌟 غم واندوه قلب را جوهر قلم میکنم تا صفحه ای بیفزایم بر کتاب دلتنگی ام ! دلتنگی هایی که همچون توسن، افسار گسیخته و دیگر مرا یارای مهار آن نیست. 💠 گل های باغ امیدم شکوفا میشود انگاه که سخن از تو به میان می آید . من در جهان زنگار فام خویش سرگشته و حیران به دنبال نشانی تو میگردم، اما هرچه بیشتر میپرسم بر بیقراری ام بیشتر افزوده میشود و درخت دلتنگی پر بار تر میشود. 📍خورشید با تمام وجودش در پهنای آسمان خودنمایی میکند اما بر روح سرما بسته من مرهمی نمیشود. من خود خوب میدانم که درمان این بیقراری ها و آرامش روح یخ زده ام تنها زیارت دوباره تو است . 📩 عکس: ارسالی از مخاطبین در پویش ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 | 🌟ثانیه های بی عبور در کنجی مغموم نظاره گر اوضاع نابسمان دنیاست . هر روز پر ازلبخندهایی است که از سر اجبار است برای نشاط های آنی که احساس خمودگی را ثانیه ای کمرنگ کند ، پر است از رنگهای ماتی که مجال برای یک دل سیر خوشی و خنده به کسی نمی دهد ، پر است از عابرانی که در سرمایی استخوان سوز بار سفر را آرام و بی صدا می بندند و راهی ملکوت می شوند ، زمانه ی جانفرسایی شده است . 💠این روزها هیچ بید مجنونی در باد نمی رقصد ، هیچ نگاهی تبدار امواج بی رمق دردها و اشکها نیست ، هیچ کوچه ای هوای قاصدک های خوش خبر را نمی کند، گویی بر این شهر افسرده مشتی خاک مرده پاشیده اند . 📍برای من، تو تنها مأمن آرامشی! تنها ساحل نجاتی که کشتی شکسته ام در آن پهلو میگیرد. با تو هیچ غمی مجال خودنمایی ندارد، به یادت بودن پر است از آرامشی بکر، تو مرا به مبدا تمام خوبیها وصل می کنی، من با تو هر لحظه خدا را در همسایگی خود حس می کنم . 📩 عکس : ارسالی از مخاطبین در پویش ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 | 🌟 به هر سرزمینی که میرسم خاکش را میبویم اما هیچکدام بوی ناب تو را ندارد، آری! خاکی که مملوء از خون آلاله ها است بوی بهشت را آکنده میکند. در میان دشت هایت چشمه های معرفت است که در حال جوشیدن است و زائران تشنه را سیراب میکند. 💠 من خود را به تو میرسانم تا پای کلاس درس تو انسانیت و ایثار را بیاموزم، گوهرهای نایابی که این روزها برای ادم های این روزگار حکم طلا را دارد و تو لبریز از این چنین گوهر هایی هستی! بی دلیل نیست که تو را طلائیه میخوانند. 📍خسته از این زمانه کوله ام را برمیدارم و به راه می افتم. راهی که مقصدش تو باشی، راه را گم کرده ام اما نه راه رسیدن به تو را،بلکه من راه رسیدن به خود را گم کرده ام. درست به مانند کسی که در میان تاریکی ها گام برمیدارد، خود را به تو میرسانم تا چراغ راهم باشی. 📩 عکس : ارسالی از مخاطبین در پویش ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 🌟نم نم باران نگاهت، گرمای تموز وجودم را تسکین می دهد. من از اقلیم سه رنگ عشق هستم که وجب به وجبش لاله ای زیبا آرمیده است، من از سرزمین چهار فصلی هستم که هر فصلش مدیون ایثار است، ایثار مردانی از جنس بهار که از خاکریز وجود به ملکوت عروج کردند. 🔸من از نسلی هستم که گرچه جنگ را ندیده اند اما بوی جنگ را از فاصله ای نزدیک استشمام کرده اند، وتابلوهای زبیای جانفشانی شهدا را در این سرزمین به چشم خود دیده اند. بعضی وقتها مثل این لحظه که نمی دانم چه کنم و استیصال امانم را می برد دستان سرشار از هیچم به ریشه های پوسیده تعلق چنگ می زند تا راه رهایی بیابد اما پا به هر راهی جز راه شما میگذرام انگار بیشتر در ظلمات فرو میروم. 📍زمانی که حتی بیخیالی و تجسم آرزوها و تکرار حرفهای قشنگ نمیتواند از غمم بکاهد تو با آن ابهت همیشگی ات رخ می نمایی و مهمان دلم می شوی درست مثل حالا دلم گواهی می دهد گره ی کور اینروزهای زندگی ام با دستان تو باز می شود.نشسته ام به انتظار تا باز مانند همیشه نگاهت را مهمان زندگی ام کنی. 📩 عکس: ارسالی از مخاطبین در پویش ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 | 🌟 عشق برایت معنا پیدا میکند هنگامی که همقدم با نسیم از میان عاشقان میگذری! و روح بی تعلق به بدن غبار گرفته کنجی مینشیند تا قدری آرامش از اهل این دهکده آرام طلب کند. 💠 اینجا سرزمینی است که در آن چشم از دیدن خجالت زده و شرمسار میشود! چراکه هر دم نگاهش به چهره هایی دوخته میشود که در اعماق نگاه معصومانه آنها درخواستی آرمیده و تو اما چنان در خود غرق شده ای که نمیتوانی آن را درک کنی. 📍نگاهت را گاه به آسمان میدوزی و گاه به زمین، آری! خوب میدانم میان آن نگاه ها چه میگذرد. وقتی از همه جا رانده شده ای اما آنها تو را در آغوش کشیده اند پس حالا بهترین زمان است برای پیمان بستن با آنان برای پاک شدن و لایق دیداری دوباره شدن و برای گام نهادن در مسیری که آنان خود راهگشای آن بودند. 📩عکس: ارسالی از مخاطبین در پویش ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
| ❤️ 🔅سال‏هاست که آسمان، کوچ غریبت را بر شانه‏ هایمان، پرنده می‏تکاند و آفتاب، مسیر چشمانت را به انگشت نشان می‏دهد و می‏گرید. 📌سال‏هاست که رفته‏ ای و بادها، بوی پیراهنت را بر خاکریزهای بسیار، مویه می‏کنند. تو انعکاس روشن خورشید در رودخانه‏ های سرخ حماسه‏ ای. دلت، دریا می‏نوشت و نگاهت، توفان می‏سرود. ▪️برخاستی؛ آن هنگام که نفس‏ های سرما، پنجره‏ ها را سیاه کرده بود و شهر، می‏رفت که در اضطراب ثانیه‏ های تجاوز به خاک، کمر خم کند. برخاستی و با قدم‏ های استوارت در رگ‏ های وطن، خون زندگی جاری شد. برای بال‏ های زخمی‏مان دعا کن! ای‌شهید ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 | 🔅 دل با نجوای نسیم آرام میگیرد، گرمای وجودشان وجود یخ بسته ام را جانی دوباره میبخشد و قلب زنگاربسته ام را جلایی میدهد. آرامش را جز از اینجا طلب نمیکنم، آری در هویزه! اینجا دیگر نیازی نیست سراسیمه به دنبال آرامش بگردی چراکه او خود را به تو میرساند هنگامی که در هوای شهدای هویزه نفس میکشی. 🔸چشمانت را باز کن و تا میتوانی این بهشت را بنگر، چراکه هنگامی که به شهر غبارگرفته ات بازگردی دیگر محال است مشابه اینجا را بیابی. این تابلوی بی نظیر! در هر گوشه اش سری است که سر به مهر مانده است، و منتظر است تا اهلش برسد. 📍 قلبم را در همین حوالی و در کنار یکی از این لاله ها جا میگذارم، اینجا حال و احوال بهتری دارد قلبی که اسیر باتلاق گناه دنیا است، انگار در هویزه آزادتر از همیشه است، و آسان تر از هر زمان از اسارت نفس رهایی مییابد. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 | 🔆 اینجا سرزمینی است که هنوز هم خاکریزها بوی عطر پیراهن و چفیه و پوتین شهدا را به نسیم امانت میدهند و شعر حماسه جاوید آنان را بر اروند می سرایند. اینجا خاک از رشادت ها و جانفشانی های فرزندان وطن روایت میکند. 🔸 آنان رفته اند اما اینجا در این سرزمین، نخل ها بر فراق آنها می گریند و سنگرها هنوز هم دعای ربانیت را بر گوش باد می نوازند، لاله های صحرا نیز تکبیر نماز صبح را در افاق منکعس میکنند. آری! اینجا عشق است که جریان دارد. 📍خون شهدا رگ های وطن را از آزادی پر کرده و نغمه شهادت را بر جای جایش نوشته است. اکنون ما مانده ایم و رسالتی که شهدا بر دوش ما نهاده اند،به راستی که باید خود را از قید و بندهای زمانه برهانیم و ادامه دهنده راه آنان باشیم. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 | 🔆 مینویسم برایت از دهکده تنهایی هایم و از بیقراری های قلب شکسته ام، راز دل را برای تو فاش میکنم که به درستی تو محرم اسرار من هستی. تو را صدا میزنم و خوب میدانم که جوابم را میدهی و مرا به حال خود وانمیگذاری. 💠راه دور است اما بین من و تو فاصله ای نیست چراکه هرزمان که دلگیر میشوم خود را به تو میرسانم و سفره دل برایت باز میکنم و چه زیبا همنشین من میشوی و گوش به من میسپاری بدون اینکه مرا سرزنش کنی بی دلیل نیست که حتی اگر خود را گم کنم تو را هیچگاه گم نمیکنم. 📍قطب نمای قلبم در بزنگاه های زندگی به سمت تو می ایستد و در برابر تو شدید و بی وقفه می کوبد. با تو هر روز حسم تازه تر میشود و غرق در پاکی ات میشوم، نمیدانم شاید حال کبوتری را دارم که جلد تو شده و نمیتواند بدون نگاه تو ثانیه ها را سپری کند پس مرا دریاب. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 | 🔆 دلتنگ که میشوم کبوتر دل را راهی سرزمین خاطرات میکنم، دوباره کنج سنگری مینشیم و سر به آن خاک مقدس میگذارم و به قصه های پر از دردش گوش میسپارم، انگار آرامش به درون روحم دمیده میشوم. 💠 اینجا دیگر غم و اندوه معنای خود را از دست میدهد، و تو بی تعلق به این دنیا، آرام آرام هم قدم میشوی با کسانی که در روزگاری اینجا حماسه ها افریدند، درست است که آنان را ندیده ای اما حس غربت نداری و برایت آنان آشنا تر از هر آشنای دیگری هستند. 📍 تمام این سرزمین حرفی برای گفتن دارد کافی است پای حرف دلشان بنشینی و دلت را به آنها بسپاری. آری بدرستی که اینجا آسمانی ترین جای زمین است، خود را به اهل این دیار بسپار تا آرامش را به روحت هدیه نمایند و تو را آسمانی کنند. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoir_News
📝 | 🔅 در احوالاتی اسیر شده ام که انگار برای من نیست، من حتی با خودم غربیه شده ام، دیگر کسی را که در آیینه میبینم نمیشناسم، اینها تنها تا زمانی است که میان من و تو فاصله باشد و من در سر آرزوی زائر تو بودن را می پرورانم اما آنگاه که به تو میرسم حال بد من را چنان دگرگون میکنی که باران، دشت خشکیده را آباد میکند. 💠 تو پیله ای را که به دور خود بسته ام باز میکنی و مسیر آسمان را به من نشان میدهی، من پرواز را از تو می آموزم که با بال های شکسته پر گشودی. چه زیباست با تو بودن و در کنارتو نفس کشیدن . 📍حتی خیال در کنار تو بودن آرامش بخش من است، در حوالیت ریشه خشکیده وجودم جانی دوباره میگیرد. دست یاری ات را به سمت من بگیر...! من یقین دارم در سایه تو عاقبت بخیر میشوم. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_Nesw
📝 | 🔅 همه آشفتگی هایم درست از لحظه ای شروع شد که تو را به دست فراموشی سپردم، نمیدانم شاید هم در ابتدا خود را از یاد برده بودم، آخر چگونه میشود که حافظه ام تو را از قلم بیندازد و بین ما این چنین فاصله بیفتد! دفتر زندگی ام را که ورق میزنم بر هر صفحه اش شرم نقش بسته چراکه در مسیری قدم گذاشته ام که از مسیری که تو بسیار فاصله داشته است. 💠 مانند ماهی بیرون افتاده از آب برای رسیدن به دریای معرفتت تقلا میکنم، دور بودن از تو درست مانند دور شدن از خودم است، هرچه فاصله ام از تو بیشتر میشود با خود غریبه تر میشوم، دیگر این من دور شده از تو را نمیشناسم، 📍من به خوبی میدانم که چقدر در منجلاب گناه فرو رفته ام اما باز هم تو را میخوانم، صدایت میزنم و امید دارم تنها گوشه چشمی به من داشته باشی، بی تردید دست یاری رسان تو مایه نجات من است. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 | 🔅 نسیم بوی بهشت را در این حوالی طنین انداز کرده است، دلم میخواهد مهمان ناخوانده باشم و خود را با کوله باری از دلتنگی به این عشق کده برسانم، قلب زنگار بسته ام را در گوشه ای از این بهشت جای بگذارم تا بهشتیان به آن نظر کنند و زنگار را از آن بزدایند. 💠 با دیدن میزبانی آسمانی، میل پرواز در وجودم دوباره جانی میگیرد. چشمان را به آنان دوخته ام و از خود میپرسم چگونه میشود راه زمین تا آسمان را این چنین پیمود؟ و میرسم به پاسخ رهایی، آری! تنها رها شدن از قید و بند های این دنیا این چنین سرنوشت شیرینی را برای آدم رقم میزند. و آدمی را به معشوق حقیقی میرساند. 📍مرا دریابید! اسیر شده ام، فکری به حال آشفته ام بکنید که مرا جز شما یاوری نیست. راه آسمان را که هیچ! من در زمین و میان هیاهوی آن گم شده ام، مرا را پیدا کنید و در میان ظلمات چراغ راهم باشید. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 | 🔅هر لحظه که تاب و توانم به انتها میرسد و از دنیا و آدم هایش دلگیر میشوم خود را به شلمچه میرسانم که راهش هیچگاه بسته نیست، من از فرسنگ ها دورتر با پای دل راهی میشوم و خود را به سرزمین عاشقان میرسانم، شلمچه مینویسم اما تو خود منزل عشاق بخوان. 💠 کافیست خود را به آنجا برسانی، ناراحتی هایت رخت بربسته و میروند و تمام تو آرام میگیرد، سراسر بزرگی و عظمت است اما چگونه میتوان با این چشمان اندک بین این همه عظمت را دید. 📍سر را بر خاک مقدس شلمچه بگذار و اجازه بده او راوی داستان های پر از دردش باشد، او که در سینه داستان های ناگفته بسیاری دارد. حرف هایش را که بشنوی مجال گلایه کردن از گرفتاری های روزگار را از دست میدهی چراکه شرم تمام وجودت را میگیرد و تازه میفهمی چقدر بیهوده عمرت را گذرانده ای. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
و چه حس خوبی دارد اعزام شدن به راهیان نور خون شهیدان به شلمچه بخشیده است روشنی و نور اسباب نزدیک شدن به خدا در کنار شهدا جور است آری در شلمچه واقعا غصه و غم ز قلب دور است کاش ما هم بتوانم پاسدار قرآن و دین باشیم مثل امام و شهدا افتخار آفرین باشیم شهیدان دفاع مقدس جوانمردی بودند با خدا و رزمنده در برابر جان فشانی آنان ما بسی هستیم شرمنده اسم راهیان نور که می آید دلها پَر می کشد سوی خدا یاد شهدای خونین بال شلمچه آدم را ز دنیا می کند جدا لحظه تحویل سال ای کاش می شد طلاییه باشیم نوروز را در کنار شهدایی که دلشان بود مثل آیینه باشیم یاد اردوی راهیان نور آن خاطره های بس خوش و ناب بهر زیارتی مجدد دل را می اندازد در تب و تاب ای کاش بهر زیارت همه شرایط ها آسان گردد و مهیا تا شود نصیبمان باز زیارت آسمانی شدگان بیرنگ و ریا اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇👇👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 🔅 قرار است ورای عشق زمینی و ورای دوست داشتن‌های معمولی حتی ورای واژه‌ها بنگارم؛ از آن معادله‌های پیچیده که تا دلت بخواهد توفیر دارد با موازنه‌های زمین و ساکنان زمین! از آن‌هایی که باید روی بام دل بنشینی و نظاره‌گر حال خوش خدا باشی. از همان‌هایی که کنج کارگاه سفالگری درست همزمان با سایش پا بر چرخ کهنه و زهوار دررفته متبلور می‌شود و یک آن جهانی را زیر و رو می‌کند؛ آری از همان‌هایی که لحظه درآمیختن خاک و آب، جان می‌گیرند و رمز و راز دفتر هستی را بر هم می‌زنند. 💠 قلم را برای نوشتن از وادیی مالامال از عشق روی کاغذ به رقص در می آورم، همان سرزمینی که در هر قدمش لاله ای پرپر شده تا برای آدمی عشق حقیقی را معنا کند، ذره ذره خاک اینجا خود کتابی است برای تفسیر شدن! اینجا خدا را نزدیک می یابی یا نه! بهتر است بگویم، تو به خدا نزدیک تر میشوی چراکه او همواره نزدیک است و ما گریزانیم. 📍در این میعادگاه پای درس بندگی مینشینی و می آموزی که چگونه از معشوقی حقیقی و نه دروغین دلبری کنی چنان که تو را به بهترین شکل ممکن به نزد خود فراخواند، صد افسوس که اینجا مهمان میشویم و رسم مهمانی به چند روزی است و پس از آن باید راهی دیار خود باشی درحالیکه قلبت دیگر تو را همراهی نمیکند آری! او گوشه ای در سرزمین عشاق جا خواهد ماند. اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇 🆔 @Rahianenoor_News  
🔅بر سر کوچه دلم، نام کسی نقش زده است، یادی از اصالت باران، حرفی از حضور گل‏های بنفشه در هوای جماران! بوی خمینی، بر سر کوچه دلم قدم می‏زند. واژه‏ای سرخ، نگهبان ناموس کوچه تنهایی‏ ام شده است، نکند غربت بر این کوچه بگذرد! نکند گناه، بر دامن دختران کوچه دلم بنشیند، نکند موسیقی نیاز، صبح‏ها خواب ناز غفلتم را بر هم نزند و اهالی کوچه، نماز عشقشان قضا شود! نامی سرخ بر سر کوچه، نگهبان ناموس کوچه است اینجا همه چیز بوی تو را دارد. 💠از تو آموختم که زندگی، مبارزه‏ ای بی‏ پایان است . تو با مرگ خودت به من آموختی آنچه دنیا، با زرق و برقش یادم نداده بود! تو با خون خود، نقاشی خالی‏ ام را که هزار روز و هزار هفته دنبال مداد رنگی‏های مدرسه‏ ام به یغما رفته بود، رنگ کردی. اکنون تو نیستی ولی همه چیز بوی تو دارد، بوی عاشقانه زیستن . 📍تمام نگرانی این روزهایم آبیاری درختی است که تو خود آن را کاشتی، میترسم در میان گذر ثانیه ها و اسارت این دنیا، مسیری را که تو چراغ آن هستی، را گم کنم و بیراهه نشین شوم اما من در هوای تو چنان نفسی تازه میکنم که خواب غفلت را از سرم دور کند و بیداری، رگ های وجودم را فراگیرد. اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔅 اشک و آه، هم مسیر با قلب دلتنگ میشوند تا مرهمی باشند بر زخم های نابسمان دوری و کنج غربت نشینی! دیگر اما انگار این مهمان های خوانده و ناخوانده نیز راه به جای نمیبرند و مرهم آشفتگی هایم نمیشوند. بی تاب بودن احوال هر روز من است درست به سان کبوتر بال شکسته ای که با دیدن آسمان دلتنگ میشود و در سر رویای پرواز دارد. 💠 و من اینجا در میان هیاهوی این شهر باز برای تو دلتنگ شده ام! غروب های بی نظیر، اهالی بی ریا، برای لباس های خاکی و من دلتنگم برای خادمی! تمام روزهای فراق را به امید جوانه زدن در سرزمین نور پشت سر گذاشته ام و مرا در سر رقص با نسیم اروند پای برجا نگه داشته است. 📍کلمات از بیان شوق دیدار، ناتوانند و شرمگین! قلم نیز زیر بار این دلتنگی ها خمیده است. من به انتظار بر در کوچه وصال نشسته ام تا خورشید با طلوعی گرما بخش، قلب یخ بسته ام را جانی دوباره بخشد. اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔅گاهی باید نوشت...باید نوشت از رشادت مردانی که خود را جوهر قلم ما کردند تا بنویسیم سپاس خدای را که مرا لایق وصل سرزمین دلدادگی دانست و به من لطف خود را شامل کرد تا به سرزمینی قدم بگذارم که به سرزمین خون و عشق و لاله های پرپر شده شناخته شده است. جایگاه مقدس آزاد مردانی که به خوبی میشود وجود نازنینشان را حس کرد. حتی رد چکمه های  آن ها را بر روی خاک حس نقش بسته است. چه تن هایی که روی همین خاک ها به خون غلتیدند و چه آغوش هایی که با لذت برای شهادت گشوده می شد. 💠شنیده بودم از کسانی که پا به این صحرای عرفات گذاشته بودند قصه رشادت هایشان سینه به سینه چرخیده و حال این گنج گرانبها به دست من رسیده است و من امانتدار آیندگان شده ام. از عمق وجودم ایثار و از خود گذشتگی آن ها را حس کردم. ایثاری که تنها راه قدردانی آن، ادامه دادن راهشان با بصیرت است. 📍اما من دلگیرم، نه از آدم های اطرافم بلکه از خودم! آنقدر غرق در دنیا شده ام که قلبم گرفتار پیچ و خم دنیا شد و به باتلاق کشانده است و حالا اما با تمام آشفته حالیم خودم را به سرزمینی رسانده ام که یقین دارم راه نجات من است. اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔅گاهی باید نوشت...باید نوشت از رشادت مردانی که خود را جوهر قلم ما کردند تا بنویسیم سپاس خدای را که مرا لایق وصل سرزمین دلدادگی دانست و به من لطف خود را شامل کرد تا به سرزمینی قدم بگذارم که به سرزمین خون و عشق و لاله های پرپر شده شناخته شده است. جایگاه مقدس آزاد مردانی که به خوبی میشود وجود نازنینشان را حس کرد. حتی رد چکمه های  آن ها را بر روی خاک حس نقش بسته است. چه تن هایی که روی همین خاک ها به خون غلتیدند و چه آغوش هایی که با لذت برای شهادت گشوده می شد. 💠شنیده بودم از کسانی که پا به این صحرای عرفات گذاشته بودند قصه رشادت هایشان سینه به سینه چرخیده و حال این گنج گرانبها به دست من رسیده است و من امانتدار آیندگان شده ام. از عمق وجودم ایثار و از خود گذشتگی آن ها را حس کردم. ایثاری که تنها راه قدردانی آن، ادامه دادن راهشان با بصیرت است. 📍اما من دلگیرم، نه از آدم های اطرافم بلکه از خودم! آنقدر غرق در دنیا شده ام که قلبم گرفتار پیچ و خم دنیا شد و به باتلاق کشانده است و حالا اما با تمام آشفته حالیم خودم را به سرزمینی رسانده ام که یقین دارم راه نجات من است. اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇 🆔 @Rahianenoor_News
♦️ سلام ✋ چقدر امروز دلتنگ راهیان نورم... بریم بشینیم رو خاک... پابرهنه... زیر آفتاب ... تا یه ذره بفهمیم چی کشیدن تا به اینجا برسیم ... 😔 ‌ 🌹 اینجا تمام لاله‌هایش بی‌پلاکند اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇 🆔 @Rahianenoor_News
| # طلائیه 📝 - سلام، بله - برادر ،برای اعزام به مناطق جنگی جنوب آماده حرکت باشید از این لحظه به بعد مثل اینکه پرنده ای باشم که دیوانه وار میل پرواز دارم بله ، هدیه شهدا به من سر تا پا گناه ، نوکری آستان شریفشان بود ، آنجا که ملائک به پرواز در آن به دیگر محبوبان خدا مباهات میکنند لحظه ورود به مقر خادمین شهداء عزیزانی را دیدم که انگار جور خاصی همدیگر را درک میکردیم و در چهره تک تک بچه ها اثری از لطف خدا را میشد دید وظیفه ما نوکری میهمانان شهدا بود و چه نوکری با عظمت و پُربرکتی و چه میهمانان عزیز و محترمی چند روزی که توفیق بود و در میان نور بودیم احساس عجیبی داشتم، گویی نه در زمین بودم نه در آسمان و این احساس گاهی لبخند بر لبانم میکاشت و گاهی اشکم را سرازیر میکرد اولین گروه زائرین وارد منطقه عملیاتی شدند و به نام نامی حضرت زینب س ذکر محبوبم را گفتم (السلام علیک یا عقیله العرب)، خواهران محترم و ارجمندی از استان های اصفهان و تهران، میهمان شهدا بودند . به ناگاه یاد حکایات چند ماه پیش افتادم که عده ای از خدا بیخبر فضای جامعه را درگیر مسائلی کرده بودند و قصدشان تضعیف جایگاه و مقام زن در جامعه بود ولی با دیدن موج عظیمی از خواهران و مادران در این میهمانی اشکم سرازیر شد(خدایا به آبروی حضرت زینب س آبروی دختران و زنان جامعه ما را حفظ بفرما و روز به روز بر ارزش جایگاه و شان ایشان بیفزا) . باز هم شهداء ♡♡♡خون این شهدا اسلام و انقلاب را بیمه کرده است . از صبح تا شب هر لحظه عده ای از مردم با شور و شوقی وصف ناپذیر وارد منطقه میشدند و هر کدامشان به طرز خاصی با شهداء سلام و احوالپرسی میکردند. اشک / مداحی/ روضه/ هق هق/ شعر و............. طلائیه عجب طلائیه دوای درد هر مبتلائیه خاک اینجا بوی سیب میدهد بوی بین الحرمین بوی علمدار ع بوی حسین ع کمیته خادمین شهداء در یک برنامه ریزی بسیار قشنگ و عاشقانه در طول روز با حضور جوانانی از اقصی نقاط کشور در خدمت زائران بود . حضور مردم در این مناطق برای ما شیرینی خاصی داشت ، هر چند که خیلی خسته میشدیم و شرایط محیطی اجازه استراحت نمیداد ولی شور و هیجان مردم به کلی خستگی از تن و جانمان میکَند. خیلی دوست داشتم که اتفاقات و لحظات ناب این چند روز را به یادگار مکتوب کنم ولی باور کنید با دیدن اشک پسران و دختران جوان و نوجوان مغزم قفل میکرد . آخر شماها چه از شهدا میدانید و چه از شهدا دیده اید که اینچنین مثل مادران فرزند مرده اشک میریزید و ناله میکنید ....... اشکشان رشته افکارم را پاره میکرد . مرد میان سالی را دیدم که به همراه خانمی محترم چنان اشک می ریختند که تا دقایقی در جای خودم خشک شده بودم، به نزدیکشان رفتم و خواستم حرفی بزنم که خانمی مسن صدایم کرد و گفت پسرم اجازه بده الان خودشان آرام میشوند ، این کار دائمشان است ، گریه این دو ماه پیر کرده است . گفتم مادر مگر چه نسبتی با این آقا و خانم دارید ، گفت فرزندانم هستن ، پدرشان در همین طلائیه شهید شد، و این دو دوقلو هستند و بدون دیدن پدرشان بزرگ شده اند . تا فضا کمی آرام شد از شرم و خجالت سَرَم را پائین انداختم و فقط سکوت کردم ...... اینجا کلاس درس عجیبی است اول مجنون میشوی بعد عاقل میشوی ✍️خادم الشهدا نیما فولادی استان کهگیلویه و بویراحمد شهرستان گچساران اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇 🆔 @Rahianenoor_News