🔻 #خاطرات_شهید
🔅 همیشه می گفت، نکند جنگ تمام شود و ما جز خانواده شهدا نباشیم. اصلاً زشت است که خانواده ما یک شهید نداشته باشد. آنقدر چهره اش نور داشت که گاهی در نور چهره اش غرق می شدم. مدتی بود که می خواستم حرفی به خیرالله بزنم و چیزی از او بخواهم اما نمی توانستم. روزی با ماشین از یکی جاده های مرودشت عبور می کردیم، صحبت های ما از جنگ بود و شهدا. دل به دریا زدم و به خیرالله گفتم: «خیرالله می دانم که تو شهید می شوی، دوست دارم مرا نصیحتی کنی که همیشه از شما برایم یادگار بماند.»
🔹 خندید و گفت: «خدا از زبانت بشنود که من شهید شوم. اما نصیحت: اول نمازت راترک نکن، اگر نمازت را بخوانی خود به خود تمام اعمالت درست می شود دوم در انتخاب دوست خیلی دقت کن!»
آخرین روزهای جنگ بود، تیرماه سال 67 که در جزیره مجنون، پس از سال ها جهاد به آرزویش رسید...
#شهیدخیرالله_الطافی
#شهدای_فارس
🌷سمت: فرمانده گردان
🌷شهادت:۱۳۶۷/۴/۴
🌷محل شهادت: جزیره مجنون
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔻 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
🔅 در ســوریه، ایمــان به دوستانی که مداحی میکــردند میگه برایــم روضه حضــرت ابوالفضــل(س) بخونــید و بهشــون میــگه برایــم دعــا کنید؛ اگر قرار هست شهید بشم یا به روش آقا ابوالفضــل یا به روش سرورمــون آقا امام حســین(ع) یا مثل خانم فاطمه زهرا.
ایمان به سہ روش شهــید شد: دستی ڪہ عبــارت یا رقیه روی ان نوشته شــده بود مــثل آقا ابوالفضل، قسمتی از گردنش مثل سرورمون آقا امام حسین ع و قسمت اصلے جراحـت ایمــان پهلـو و شـکم بود؛ مـثل خانم فاطمه زهرا. که بعد از برگرداندن پیکر مطهرش متوجه میشوند یک قــسمت از بدنش جا مانده که آن را همان جا در سوریه تپه العیس دفن میکنند؛
یعنی یک قســمت از وجــود من در خاک سـوریه جـا مانــد.
💬ﺭاﻭﻱ : ﻫﻤﺴﺮﺷﻬﻴﺪ
#ﺷـﻬﻴﺪاﻳﻤﺎﻥ_ﺧﺰاعی_ﻧﮋاﺩ
#شهـدای_فارس 🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News