#طنز_جبهه
حاج عباس مسئول تدارکات گردان بود.
او برای جلوگیری از اسراف ، اجناسی را که مورد نیاز بچه ها بود به آنها می داد و مازاد بر آن را جواب رد میداد.
کلمه " نداریم" همیشه بر زبانش جاری بود.
بچه ها هم برای مزاح می گفتند ، « ندارکات »
حاج حسین خرازی روزی به گردان آمد ، او را به تدارکات گردان بردم و گفتم ،
ما مسئول تدارکاتی داریم که در خواب هم به خوبی انجام وظیفه می کند !!
بالای سر حاج عباس که رسیدیم به حاج حسین گفتم ،
حاج عباس را صدا بزن !!
او صدا زد ، حاج عباس ....
حاج عباس در حالت خواب گفت ، نداریم !
دوباره گفت: ،
حاج عباس !
حاج عباس غلتی خورد و گفت ،
گفتم که نداریم ، نداریم !!
خنده ، حاج حسین را امان نداد ...
📕 رفاقت به سبک تانک
#طنز_جبهه
استاد سرکار گذاشتن بچه ها بود.
روزی از یکی از برادران پرسید ،
شما وقتی با دشمن رو به رو می شوید برای آنکه کشته نشوید و توپ و تانک آنها در شما اثر نکند چه میگویید؟!
آن برادر خیلی جدی جواب داد ،
البته بیشتر به اخلاص بر می گردد والا خود عبادت به تنهایی دردی را دوا نمیکند.
اولاً باید وضو داشته باشی ،
ثانیاً رو به قبله و آهسته به نحوی که کسی نفهمد بگویی ،
اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً بدَستَنا یا پایَنا و لا جای حسّاسَنا برحمتک یا ارحم الراحمین !!
طوری این کلمات را به عربی ادا کرد که او باورش شد و با خود گفت ،
این اگر آیه نباشد حتماً حدیث است !
اما در آخر که کلمات عربی را به فارسی ترجمه کرد ، شک کرد و گفت ،
اخوی غریب گیر آورده ای؟!....
📕 رفاقت به سبک تانک
@rahianenoor_news
#طنز_جبهه😊
🔻هوا خیلی سرد بود.
از بلندگو اعلام کردند جمع شوید جلوی تدارکات و پتو بگیرید.
فرمانده گردان با صدای بلند گفت: «کی سردشه؟» همه جواب دادند: «دشمن» فرمانده گفت: «احسنت، احسنت.
معلوم میشود هیچکدام سردتان نیست. بفرمایید بروید دنبال کارهایتان. پتویی نداریم که به شما بدهیم».
داد همه رفت به آسمان...!
(البته شوخی میکردند جناب فرمانده)
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#طنز_جبهه 😊
🔻به سلامتی فرمانده..
🚙 دستور بود هیچ کس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت، حق ندارد رانندگی کند!
یک شب داشتم میآمدم كه یکی کنار جاده، دست تکان داد
نگه داشتم سوار كه شد،
گاز دادم و راه افتادم
من با سرعت میراندم و با هم حرف میزديم!
گفت: میگن فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید! راست میگن؟!
گفتم: فرمانده گفته! زدم دنده چهار و ادامه دادم: اینم به سلامتی فرمانده باحالمان!!!
مسیرمان تا نزدیکی واحد ما، یکی بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلی تحویلش میگيرند!!
پرسيدم: کی هستی تو مگه؟!
گفت: همون که به افتخارش زدی دنده چهار...😊
فرمانده مهدےباکری
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#طنز_جبهه
🔻عجب رازداری هستی!
🔅 پاشو پاشو بریم!
اینو اکبر کاراته گفت: رانندهی آمبولانس گفت: من از جام تکون نمیخورم. اکبر کاراته گفت: چرا؟ راننده گفت: خب دیگه. اکبر کاراته گفت: اگر نیایی، مجبورم به فرمانده بگم!
- خب بگو! برو به هرکس دلت میخواد بگو.
- اکبر کاراته گفت: خب بگو چه مرگته؟ چرا نمیآیی؟ راننده گفت: یه رازه. اکبر کاراته گفت: فقط به من بگو. راننده گفت: به کسی نمیگی؟
🔅 - اصلاً. مگه دیونهام! من رازدار این مقرم و بچههاش. راننده گفت: قول دادی باشه؟ اکبر کاراته گفت: من امینِ امینم. راننده گفت: پس نمیگویی؟
- نه که نمیگم.
- حتی به فرمانده؟
- آره بابا، به هیچکس.
راننده مِنمِنکنان گفت: راستش من میترسم!
هنوز حرفش تموم نشده بود که فرمانده و بچهها رفتند طرفشان و داد زدند: اکبر کاراته چرا نمیآیید؟ اکبر کاراته بلند گفت: آخه این رانندهی آمبولانس میترسه.
🔅 هنوز حرفش تموم نشده، راننده گفت: عجب رازداری هستی اکبر کاراته !
#شهیدگمنام
➕به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | #طنز_جبهه
🔻بشنوید و بخندید
به یاد شوخ طبعی های شهدا😊
💉خاطره جبهه رفتن و آمپول زنی
حاج حسین یکتا
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔻 #شوخ_طبعی_های_رزمندگان
🔅《ما را هم تو نماز دعا کنید》
برخلاف همه اشخاصی که موقع نماز و دعا و استغاثه، اگر به آنها میگفتی: التماس دعا، جواب میشنیدی: محتاجیم به دعا، به بعضی از برادرها وقتی میگفتی: فلانی ما را هم تو نماز دعا کن، جدی جدی برمیگشت میگفت: نمیرسیم برادر این روزها آنقدر گرفتاری مردم زیاد شده که نمیتوانند جواب سلام همدیگر را بدهند؛ وقت نمیشد الان چند وقته یکی از بچهها گفته التماس دعا؛ یعنی بچههای دیگر هم همینطور ما شرمنده همه هستیم. حالا، چشم سعی خودمو میکنم؛ اگر رسیدم و مشکلی پیش نیامد، رو چشام!
#طنز_جبهه
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#طنز_جبهه | #دفاع_مقدس
🔻 خنده و جنگ !
با هم سازگاری ندارند
اما شوخی و خنده از وجوه غالب
فرهنگ جبهههای ما بود
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#طنز_جبهه | #دفاع_مقدس
🔻 رئیس کچلها ...
🔅 به من می گفتند، تو عامل مخرب جبهه هايی هروقت كه می رفتم جبهه همه چيز را به هم می ريختم و سر بـه سر بچه هـا می گذاشتم تا روحيه بگيرند... در جريان يكیاز عملياتها
يكروز به عمليات مانده بود و من هم مسئول تداركات بودم. اين كه بچهها شاد شـوند و در عمليـات بـا روحيه ی بيشتری شرکت کنند به نيروهای تداركاتی اعلام كردم دستور آمده بچه هـای تدارکات بايـد سَر هايشـان را از تَه بتراشند! بچهها كه ازاين حرف من جا خورده بودند همه اعتراض كردند و می گفتند: « چرا
بايد اين كار را بكنيم »؟ من هم فكری کردم و گفتم تراشيدنسرها برای اينست كه رزمندگان توي خط بتوانند براحتی بچه های تدراكات را شناسايیكنند.
📍همه قبول كردند و شروع كرديم سر همه نيروهارا كچل كرديم. اولين آنها شهيد ميركمالی بود..فردای آنروز برای عمليات آماده میشديم،يكیاز فرماندهان وقتی ديد بچههای تداركات كچل كردهاند، گفت«شما چرا اينطوری شده ايد، كـی گفتـه شـما کچـل کـنيد؟ »
اينرا كه گفت همه بچهها مرا نشان دادند ومن هم گفتم«من دستور دادم، مگر رييس تداركات نيستم ؟؟ خوب به نـظرم رسید بـرای شناسايی بچههایتداركات در منطقه عملياتی اين بهترين كار است.» البته همينطور هم شد و كچل كردنِ
بچههایتداركات بهشناسايی ودر دسترسبودن آنها توی عمليـات خيلی کـمك كـرد.
🎙 راوی: محمد حصاری
➖ منبع: ماندگاران ، حسن شكيبزاده
نشر شاهـد سال ۱۳۹۰
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #حضور_قلب | #طنز_جبهه😊
🔻 از اون بچه مومن ها و اهل نماز شب و مناجات و تعقیبات بود که دنبال نکات ریز میگشت تا تذکر بده !!
یه روز توی سنگر نماز می خوندیم و من اشتباه بجای ۴ رکعت، ۵ رکعت خواندم...
بعد از نماز آمد کنارم و گفت برادر حضور قلب نداری اینجا پیش ما نیا !!، نمازت رو ۵ رکعت خوندی !!
🔅 منم گفتم، شما که حضور قلب داری از کجا فهمیدی من چند رکعت خوندم !!!
یه دفعه سنگر از خنده بچهها رفت هوا...
📕 رفاقت به سبک تانک
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#طنز_جبهه😊 | #شهید_باکری
🔰 به سلامتی فرمانده
⛔️ دستور بود هیچ کس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت، حق ندارد رانندگی کند!
یک شب داشتم میآمدم كه یکی کنار جاده دست تکان داد، نگه داشتم
سوار كه شد، گاز دادم و راه افتادم
من با سرعت میراندم و با هم حرف میزديم !
📍گفت: میگن #فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید ! راست میگن؟!
🔅 گفتم: #فرمانده گفته ! زدم دنده چهار و ادامه دادم اینم به سلامتی فرمانده باحالمان !!!
مسیرمان تا نزدیکی واحد ما، یکی بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلی تحویلش میگيرند !!
پرسيدم : کی هستی تو مگه ؟!
گفت: همون که به افتخارش زدی دنده چهار 😉
فرمانده لشگر همیشه پیروز عاشورا
#مهدی_باکری❤️
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #طنز_جبهه | #دفاع_مقدس
🌟 زندگی به سبک جبهه
🔻 ترکش خمپاره پیشونیش رو چاک داده بود . ازش پرسیدم: چه حرفی برای مردم داری؟ با لبخند گفت: از مردم کشورم میخوام وقتی برای خط کمپوت میفرستن، عکس روی کمپوت ها رو نکنن!!
گفتم داره ضبط میشه برادر یه حرف بهتری بگو با همون طنازی گفت:
اخه نمیدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده ...!!
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ | #طنز_جبهه😊
🔻به این عکس های خیره شو...
به اون روزهای پر از خاطره...
📍مرکز فضای مجازی راهیان نور
➕به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#طنز_جبهه | #شلمچه
شلمچه دیگر نیاز به توصیف نداشت!
حجم آتیش دشمن و جنگِ سختی که
در اونجا جریان داشت....
بچهها تو جبهه در وصف آن یکجمله
میگفتند که بسیار شنیدنی بود:
یا اخوی لایُمکن الفَرار مِن شلمچه
إلّا به جراحت یا شهادت
اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇
🆔 @Rahianenoor_News