eitaa logo
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
4.6هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
7.1هزار ویدیو
77 فایل
🕊️این کانال دلی است و شما دعوت شهدایید🕊️ سروش ، شاد ، روبیکا ، ویراستی⇣ @rahiankhuz مدیر⇣ @Rahyan_noor گروه مطالب ارزشی⇣ https://yun.ir/t1vozb کانال فاتحان نُبُل و الزهرا⇣ @fatehan94 برای تبادل⇣ @Rahyan_noor
مشاهده در ایتا
دانلود
در حوالی دریاچه ماهی 25 شهید پیدا کردیم که با شکنجه زنده به گور شده بودند. این شهدا را 5 تا 5 تا با سیم خاردار به هم بسته بودند و آن‌ها را زنده زنده دفن کرده بودند. طبق نظریه پزشکی قانونی 65 درصد بدن‌هایشان سالم بود. این خبر در منطقه خوزستان پیچید چون اصلاً سابقه نداشت بعد از 25 – 30 سال اینگونه جنازه‌ها سالم باشند ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 سالروز شهادت شهید مدافع حرم حاج مصطفي رشید پور حاج مصطفي رشید پور از آغاز جنگ تحمیلی و در سن 16 سالگی (سال 1362)به جبهه ها عزیمت، و در بیشتر عملیات ها و مناطق جنگی شرکت فعال داشتند. حاج مصطفي رشید پور در عملیات هایی همانند خیبر، بدر، والفجر۸، کربلای ۴و۵،نصر ۴و٨،والفجر١٠، و... حضور داشتند. و در دو مرحله مجروح و به درجه جانبازی نائل شدند. مصطفی رشید پور رزمنده ی قدیمی گردان های امیرالمومنین، جعفرطیار، کربلا و... که همزمان با عملیات آزاد سازی شهر نبل و الزهرا در سوریه حضور داشت و در منطقه ریف دمشق (غوطه شرقی) مجروح شد صبح امروز یکشنبه ٩۵/۶/٧به خیل شهدا پیوست. _________ از آن زمانی که جنگ سوریه و خط فکری داعش شکل گرفت آقا مصطفی دیگر آرام و قرار نداشت. خیلی واضح آشفتگی روحیه و احساسات انسان دوستانه و ظلم‌ستیزی را در وجودش می‌دیدم. همسرم وقتی اخبار سوریه و تروریست‌های تکفیری را می‌شنید پریشان می‌شد و می‌گفت دیگر ماندن و صبر جایز نیست باید رفت و داد این مظلومان را ستاند فرازی از وصیتنامه شهید حاج مصطفي رشید پور: شهادت ، شوخی نیست ! قلب آدمو بو میکنند ، بوی دنیا و تعلقاتش را داد ، رهایت می کنند. می گویند : برو درد بکش ، پخته شو ، منِیّت رو رها کن. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
سـ‌ر‌تـا‌پـاش‌خـاڪۍ‌بـ‌ود،،،🌪 چـشـ‌م‌هـایـ‌ش‌سـ‌رخ‌شـ‌دھ‌بـ‌ود‌از‌سـ‌وز‌سرما..🌒 دو‌ماھۍبود‌،ندیدھ‌بودمـ‌ش!❣ گـ‌فتـ‌م'حداقـݪ‌یہ‌دوش‌بگـیـ‌ر،یہ‌غذایۍ‌بخـ‌وࢪ،💦 بـعـ‌د‌نمـاز‌بخـاݩ..🪐 سـ‌ر‌سجـادھ‌ایسـ‌تاد.💐 آستـیـ‌ن‌هـایـش‌ࢪا‌پـایـ‌یـ‌ن‌ڪشـ‌یـ‌د‌و‌گفـت:🗣 "‌مـ‌ن‌با‌عجـلہ‌اومدم‌ڪہ‌نماز‌اول‌وقـتم‌از‌دست‌نـ‌رھ":) شـہیـ‌د‌ابراهـیـ‌م‌همـٺ💚 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
4_5859613346378025959.mp3
7.4M
Γ🎙🌱•• داری‌یه‌دوست‌صادق وسط‌میدون‌مین‌گناه‌دستتوبگیره..! ✨ ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
༻﷽༺ (ص) : خـوشـا بـه حـال کـه در روز در نامـه عمـلش زیـر هر نوشته شده‌باشد: ☘ ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 سالروز شهادت شهید مدافع حرم حاج مصطفي رشید پور حاج مصطفي رشید پور از آغاز
دفاع مقدس را در 15سالگی درک کرد. برادرِ شهید مفقودالاثر هم بود. روزی نبود که این کلام را بر زبان نیاورد: من اگر شهید نشوم از غصه می‌میرم در نبرد غوطه شرقی فرمانده اطلاعات مقر بود بعد از مجروحیتش همیشه می‌گفت: من برات شهادت را در خواب از دست بی‌بی زینب‌س گرفته‌ام🕊 شهید مدافع حرم ‎ 🌷 🕊🕊🕊 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
☘🌸 🌸☘ او پس از یک سال انتظار برای دفاع از حرم به سوریه اعزام شد... با اینکه به دخترهایش عشق می ورزید اما رفت تا دینش را ادا کند.... 15روز پس از اعزامش خبرشهادتش آمد...💔 تاریخ شهادت 1394/9/17 همزمان با شهادت امام رضا علیه السلام خبرشهادت کسی که همیشه در وقف کردن پیشقدم بود... صدای همسرش درگوشم هست لحظه ای که پیکر شهیدروحی رادید... فقط میگفت:دعا کن بچه هارا خوب تربیت کنم... .😔 . یه ماشینی رو تازه قسطی خریداری کرده بودند ماشین و موتور سیکلتشون رو وقف مسجد محله کردند و رفتند سوریه این شهید گرانقدر پس از 15 روز از اعزامش براثر بمب گذاری درماشین به شهادت رسید، تمام بدن شهید براثرآتش سوزی سوخته است وفقط سرشان سالم ماند.... . تصلای دل همسر وفرزندانش و خشنودی شهید صلوات . . ❤اللهم صل علی محمد وآل محمد❤ 🌹 🕊🕊🕊 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
اکنون اذان مغرب به افق اهـواز
🌹🍃سلام بر ابراهیم🍃🌹 🍃نیمه شعبان🍃 "قسمت سی و ششم" 🔺راوی:جمعی از دوستان شهید عصر روز نيمه شــعبان ابراهيم وارد مقر شــد. از نيمه شب خبري از او نبود. حالا هم كه آمده يك اسير عراقي را با خودش آورده! پرسيدم: آقا ابرام كجايي، اين اسيركيه!؟ گفت: نيمه شب رفته بودم سمت دشــمن، كنار جاده مخفي شدم. به تردد خودروهاي عراقي دقت كردم. وقتي جاده خلوت شــد يك جيپ عراقي را ديدم، با يك سرنشــين به ســمت من مي‌آمد. ســريع رفتم وسط جاده، افسر عراقي را اسير گرفتم و برگشتم. بيــن راه بــا خودم گفتم: اين هم هديه ما براي امــام زمان(عج) ولي بعد، از حرف خودم پشيمان شدم. گفتم: ما كجا و هديه براي امام زمان(عج). همان روز بچه‌ها دور هم جمع شديم. از هر موضوعی صحبتي به ميان آمد تا اينكه يكي از ابراهيم پرسيد: بهترين فرمانده هان در جبهه را چه كساني ميداني و چرا؟! ابراهيــم كمي فكر كرد و گفت: تو بچه‌هاي ســپاه هيچكس را مثل محمد بروجردي نمي دانم. محمد كاري كرد كه تقريباً هيچكس فكرش را نمي كرد. در كردســتان با وجود آن همه مشــکلات توانســت گروه هــاي پيش مرگ كــرد مســلمان را راه‌اندازي كنــد و از اين طريــق كردســتان را آرام كند. در فرمانده هان ارتش هم هيچكس مثل ســرگرد علي صياد شيرازي نيست.ايشــان از بچه هاي داوطلب ساده تر است. آقاي صياد قبل از نظامي بودن يك جوان حزب‌اللهی و مومن است. از نيروهاي هوا نيروز، هر چه بگردي بهتر از ســروان شيرودي پيدا نميكني، شيرودي در سرپل ذهاب با هلي كوپتر خودش جلوي چندين پاتك عراق را گرفت. با اينكه فرمانده پايگاه هوايي شــده آنقدر ساده زندگي مي كند كه تعجب مي كنيد! وقتي هم از طرف ســازمان تربيت بدني چند جفت كفش ورزشــي آوردند يكي را دادم به شيرودي، با اينكه فرمانده بود اما كفش مناسبي نداشت. همان روز صحبت به اينجا رســيد كه آرزوي خودمان را بگوئيم. هر كسي چيزي گفت. بيشتر بچه‌ها آرزويشان شهادت بود. بعضی ها مثل شهيدسيد ابوالفضل كاظمي به شوخي مي گفتند: خدا بنده‌ های خوب و پاك را ســوا مي كند. براي همين ما مرتب گناه مي كنيم كه ملائكه سراغ ما را نگيرند! ما مي خواهيم حالا حالاها زنده باشم. بچه‌ها خنديدند و بعد هم نوبت ابراهيم شد. همــه منتظر آرزوي ابراهيم بودند. ابراهيــم مكثي كرد وگفت: آرزوي من شهادت هست ولي حالا نه! من دوست دارم در نبرد با اسرائيل شهيد شوم! صبح زود بود. از سنگرهاي كمين به سمت گيلان غرب برگشتم. وارد مقر سپاه شدم. برخلاف هميشه هيچكس آنجا نبود. كمي گشتم ولي بي فايده بود. خيلي ترسيدم. نكند عراقي ها شهر را تصرف كرده اند! داخل حياط فرياد زدم: كســي اينجا نيست؟! درب يكي از اتاق ها باز شد. يكي از بچه ها اشاره كرد، بيا اينجا! وارد اتاق شدم. همه ساكت رو به قبله نشسته بودند! ابراهيم تنها، در اتاق مجاور نشسته بود و با صداي سوزناک مداحي مي كرد. براي دل خودش مي خواند. با امام زمان(عج) نجوا مي كرد. آنقدر سوز عجيبي در صدايش بود كه همه اشك مي ريختند. 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ادامه دارد... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادتی عاشقانه روایتی شنیدنی از دختر شهید محمدجعفر حسینی ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]