eitaa logo
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
5.7هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
6.5هزار ویدیو
74 فایل
🕊️این کانال دلی است و شما دعوت شهدایید🕊️ سروش ، شاد ، روبیکا ، ویراستی⇣ @rahiankhuz مدیر⇣ @jamandehazsoada گروه مطالب ارزشی⇣ https://yun.ir/t1vozb کانال فاتحان نُبُل و الزهرا⇣ @fatehan94 برای تبادل⇣ @Rahyan_noor
مشاهده در ایتا
دانلود
Seyed Reza Narimani - Mano Nazar Tanha (128).mp3
5.85M
منو نزار تنها میون این حرم اگه بری بی تو میفته مأجرم🕊😔🖤 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🌹🍃سلام بر ابراهیم🍃🌹 🍃جایزه🍃 "قسمت‌ سی‌وهفتم" 🔺راوی:قاسم شبان يكــي از عمليات هاي نفوذي ما در منطقه غرب به اتمام رســيد. بچه‌ها را فرستاديم عقب. پس از پايان عمليات، يك يك ســنگرها را نگاه كرديم. كسي جا نمانده بود. ما آخرين نفراتي بوديم كه بر مي گشتيم. ســاعت يك نيمه شــب بود. ما پنج نفر مدتي راه رفتيم. به ابراهيم گفتم: آقا ابرام خيلي خســته ايم، اگه مشكلي نيست اينجا استراحت كنيم. ابراهيم موافقت كرد و در يك مكان مناسب مشغول استراحت شديم. هنوز چشــمانم گرم نشده بود که احساس كردم از سمت دشمن كسي به ما نزديك ميشود! يكدفعه از جا پريدم. از گوشه ای نگاه كردم. درست فهميده بودم در زير نور ماه كاملا مشخص بود. يك عراقي در حالي كه كسي را بر دوش حمل مي كرد به ما نزديك مي شد! خيلي آهســته ابراهيم را صدا زدم. اطراف را خوب نگاه كردم. كسي غير از آن عراقي نبود! وقتــي خوب به ما نزديك شــد از ســنگر بيرون پريديــم و در مقابل آن عراقي قرار گرفتيم. سرباز عراقي خيلي ترسيده بود. همانجا روي زمين نشست. يكدفعــه متوجه شــدم، روي دوش او يكي از بچه‌هاي بســيجي خودمان است! او مجروح شده و جامانده بود! خيلــي تعجب كــردم. اســلحه را روي كولم انداختم. بــا كمك بچه‌ها ، مجروح را از روي دوش او برداشتيم. رضا از او پرسيد: تو كي هستي، اينجا چه ميكني!؟ ســرباز عراقي گفت: بعد از رفتن شــما من مشــغول گشــت زني در ميان سنگرها و مواضع شما بودم. يكدفعه با اين جوان برخورد كردم. اين رزمنده شــما از درد به خود مي پيچيد و مولا اميرالمومنين(ع) و امام زمان(عج) را صدا مي زد. من با خودم گفتم: به خاطر مولا علي(ع) تا هوا تاريك اســت و بعثي ها نيامده اند اين جوان را به نزديك سنگر ايراني‌ها برسانم و برگردم! بعد ادامه داد: شــما حساب افسران بعثي را از حساب ما سربازان شيعه كه مجبوريم به جبهه بيائيم جدا كنيد. حســابي جاخــوردم. ابراهيم به ســرباز عراقي گفت: حــالا اگر بخواهي مي تواني اينجا بماني و برنگردي. تو برادر شيعه ما هستي. ســرباز عراقي عكســي را از جيب پيراهنش بيــرون آورد وگفت: اين ها خانواده من هســتند. من اگر به نيروهاي شــما ملحق شــوم صــدام آنها را مي‌كشد . بعد با تعجب به چهره ابراهيم خيره شد! بعد از چند لحظه سكوت با لهجه عربي پرسيد: اَنت ابراهيم هادي!! همه ما ســاكت شديم! باتعجب به يكديگر نگاه كرديم. اين جمله احتياج به ترجمه نداشــت. ابراهيم با چشمان گرد شــده و با لبخندي از سر تعجب پرسيد: اسم من رو از كجا ميدوني!؟ من به شــوخي گفتم: داش ابرام، نگفته بودي تو عراقي ها هم رفيق داري! ســرباز عراقــي گفت: يك مــاه قبل، تصوير شــما و چند نفــر ديگر از فرماندهان اين جبهه را براي همه يگان هاي نظامي ارســال كردند و گفتند: هركس ســر اين فرماندهان ايراني را بيــاورد جايزه بزرگي از طرف صدام خواهد گرفت! در همان ايام خبر رســيد که از فرماندهي سپاه غرب، مسئولي براي گروه اندرزگو انتخاب شده و با حكم مسئوليت راهي گيالن غرب شده. ما هم منتظر شديم ولي خبري از فرمانده نشد. تا اينكه خبر رســيد، جمال تاجيك كه مدتي اســت به عنوان بسيجي در گروه فعاليت دارد همان فرمانده مورد نظر است! با ابراهيم وچند نفر ديگربه سراغ جمال رفتيم. از او پرسيديم: چرا خودت را معرفي نكردي؟! چرا نگفتي كه مسئول گروه هستي؟ جمال نگاهي به ما كرد وگفت: مســئوليت براي اين اســت كه كار انجام شود. خدا را شكر، اينجا كار به بهترين صورت انجام مي شود. من هم از اينكه بين شــما هســتم خيلي لذت مي بــرم. از خدا هم به خاطر اينكه مرا با شما آشنا كرد ممنونم. شما هم به كسي حرفي نزنيد تا نگاه بچه ها به من تغيير نكند. جمال بعد از مدتــي در عمليات مطلع الفجر در حالي كه فرمانده يكي از گردان هاي خط شكن بود به شهادت رسيد. 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ادامه دارد... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠آیت الله عبدالکریم حق شناس(ره) : اِنَ اللهَ یَنظُرُ بِالاَسحارِ اِلی قُلوبِ المُتَیَقِظین خدای متعال در سحرها به قلب‌های شما نظر می‌کند. با نماز شب شما را نورانی و منور می‌کند. پروردگار با نماز شب عمر شما را طولانی می‌کند. دیگر اینکه نماز شب چراغ قبر شماست، ازینها گذشته رزق فردای شما را میرساند. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
آیت الله بهجت موقعے که میخواستن سلام نماز رو بدن گریه میکردن یه ماجراے طولانی داره ...که یه روز یه جوونے بعداز کݪی ماجرا که الان فرصت گفتنش نیست دنبال این جوابه که چرا آخر نمازاشون ایشون گریه میکنن؟ آیت‌الله‌بهجت جواب میدن: من میبینم که وقتے سلام نمازو میدم درهای بهشت به روم بسته میشه یعنے تو تمام طول نماز ایشون جای دیگه بودن و اونجا رو میدیدن...✨🍃 اینجورے به نماز فڪر کنیم نماز واقعاااا ملاقات و صحبت با خداست🌟 اذان صبح به افق اهواز 5:29♥️🕊 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
اکنون اذان صبح به افق اهـواز التمـاس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_937038773.mp3
1.82M
روز 135 ام عزیزان شهدا ! 😊 🌹 دعای عهد فراموش نشه اگه نخوندی تا قبل ظهر وقت داری ________________ اگر چهل روز 0⃣4⃣خوندی ان شاء الله از یاران امام زمان🌹 عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهی بود و ان شاء الله حضرت رو زیارت😍 خواهی کرد ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
14.000.000 صلوات نذر تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 برای شرکت در این نذر و ختم صلوات بر روی لینک زیر کلیک کنید و تعداد صلوات های خود را روزانه تا 14000 صلوات ثبت کنید. اینجا کلیک کنید و ثبت کنید در صورتی که امکان مشاهده ندارید حداقل تعداد 500 عدد را به خادم الشهید @jamandehazsoada اطلاع دهید. لطفا به اشتراک بگذارید... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 گریه کنِ امام حسین،شهید میشه! 🎬 برشی از روایتگری حاج اصحاب کريمي در بزرگترین گلزار شهدای جهان 🗓 ۵شنبه ۴شهریور ۱۴۰۰ ، قطعه ۴۰ 📍اینجا مرکز دنیاست... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
آوار شد به دوش زمین خشت خشت آن این بُغضِ شیعه بود که در سامرا شکست ▪️سالروز تخریب حرمین عسکریین(ع) تسلیت باد. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
خدایا متشکرم که مارا درخانوادهای به دنیا آوردی. یاریمان کن تا اقتدار حسین علیه‌السلام را ادامه دهیم و دعای ما فقط عاقبت به خیری و بودن در رکاب حضرت صاحب الزمان عجل الله میباشد. خدایا در برما سخت نگیر، به حق حضرت سلام الله علیها ما زنده به‌آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست امین منوچهری پور ۹۸/۶/۱۵ [دست نوشته ای کوتاه از شهید والامقام امین منوچهری پور در دفتر خاطرات مسجد صاحب الزمان جنوبی(عج)_شهرستان دزفول] 📸جانباز شهید مدافع حرم ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
حی علی الصلاة اذان ظهر به افق اهـواز 13:15 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
اکنون اذان ظهر به افق اهـواز التمـاس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم🕊🌱 🕊🌱 شهید مدافع حرم علی انصاری🕊🌱 صلوات ها امروز به نیت حضرت ابو الفضل العباس س🌱 هدیه به شهید مدافع حرم علی انصار🌱🕊 ❗️ همه صلوات ها جمع میشوند! و به اسم شهید میدیم به عتبات برای زیارت به اسم شهید🕊🌱🕊 لطفا تعداد صلوات ها را در لینک زیر ثبت کنید🙏🌱🕊 اجرتون با شهدا💫 https://harfeto.timefriend.net/16304872472651
. . دیدن داغ برادر سخت است دیدن پیکر بی سر سخت است 😔 . وداع خواهر شهید 🌹 با پیکر بی‌سر برادرش . محمد حسین باغبان ، یکی از بسیجیان لشکر14 امام حسین(ع) بود. او در اواخر اسفند سال 1362 در عملیات خیبر شربت شهادت نوشید ...🌹 . چند روز قبل از عملیات، محمد حسین به یکی از همرزمانش به نام شفیعی گفت : اگر شهید شدم مرا از ناخنم و گودی کفِ پایم بشناسید. یکی از انگشت های او به خاطر اشتغال به حرفه‌ی جوشکاری کبود بود.‼️ . زمانیکه شفیعی را برای شناسایی اجساد شهدا به تعاون لشگر بردند، او جنازه‌ی بی سری را از روی کبودی انگشتش شناسایی کرد 💔 . یک خط روضه: برادر جان سلیمان زمانی چرا انگشت و انگشتر نداری ... . 🕊🕊🕊 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🌹 خیره شده بود به آسمان حسابی رفته بود توی لاک خودش... بهش گفتم: «چی شده محمد؟» 🤔 انگار که بغض کرده باشه، گفت: «بالاخره نفهمیدم ارباً اربا یعنی چی؟😔 میگن آدم مثل گوشت کوبیده میشه یا باید بعد از عملیات کربلای ۵ برم کتاب بخونم یا همین جا توی خط مقدم بهش برسم» توی بهشت زهرا که می‌خواستند دفنش کنند، دیدمش؛ جواب سؤالش رو گرفته بود با گلوله💥 توپی که خورده بود به سنگرش، "ارباً اربا" شده بود مثل مولایش حسین (علیه‌السلام). ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
*❣️شهدا❣* خواستیم بدنش را جمع کنیم و داخل کیسه بگذاریم، با کمال حیرت دیدیم که *در انگشت دست راست او یک انگشتر عقیق است*.ولی چیزی که عجیبتر بود، تمام بدنش اسکلت شده بود ولی انگشتی که انگشتر در آن بود کاملا سالم و گوشتی باقی مانده بود. همه بچه ها دورش جمع شدند، خاک ها رو که از انگشتر پاک کردیم، اشک همه در اومد روی انگشتر نوشته بود: *💕جانم حسین*💞 🔸شهادت روزیمون🔸 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🌷ده سال بعد از شهادت مهدی و مجید زین الدین، پدر بزرگوارشون می‌گفت: من در این مدت طولانی بارها نشسته و به خاطرات گذشته بازگشته‌ام. اما هر چه فکر‌ کردم تا یک خطا و یا گناهی از مجید و مهدی به یاد بیاورم، چیزی پیدا نکردم. نمی‌خوام بگم معصوم بودند، اما من که پدرشون هستم، به خداییِ خدا گناهی ازشون سراغ ندارم.... 🌹خاطره ای به شهیدان معزز فرمانده مهدی و مجید زین‌الدین 📚 کتاب "سرداران تقوا" ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🌺🍂🌺🍃🌺 🍂🌺🍃🌺 🌺🍃🌺 🍃🌺 🔵پسر خانواده🔵 کار هر روزش بود... زمستان، تابستان، گرما و سرما صبح ها توی حیاط اذان می گفت و بزرگ و کوچک خانواده را برای نماز بیدار می کرد. در زندگی هیچ چیز بیشتر از این راضی اش نمی کرد که ببیند پسر و دختر هایش نماز می خوانند و روزه می گیرند. همه کار ها دقیق و منظم بود. رفت و آمد ها، خواب و بیداری، دخل و خرج، خورد و خوراک و همه کارهای خانه، حساب کتاب دار و با برنامه بود؛ مثل پادگان. حاج عشقعلی کاظمی مرد متدین، مردمدار و زحمت کشی بود. در بازار نجف آباد نجاری می کرد. نمازش را در مسجد بازار می خواند. از همان کودکی دست پسر هایش را می گرفت و به مسجد می برد. سال هزاروسیصدوسی وهفت؛ احمد، در این خانه منظم و مذهبی، در کوچه ملاصدرا از محله های قدیمی نجف آباد به دنیا آمد. 👈 شهید احمد کاظمی 📚یادگاران، جلد 19 ، ص 1 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
31.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊حتما نگاه کنید🍃 فیلم کامل لحظه شهادت علی انصاری - شبکه الغدیر - مجاهدان ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سالروز شهادت اعجوبه نظامی جوان شجاع ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]