eitaa logo
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
4.6هزار دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
7هزار ویدیو
75 فایل
🕊️این کانال دلی است و شما دعوت شهدایید🕊️ سروش ، شاد ، روبیکا ، ویراستی⇣ @rahiankhuz مدیر⇣ @jamandehazsoada گروه مطالب ارزشی⇣ https://yun.ir/t1vozb کانال فاتحان نُبُل و الزهرا⇣ @fatehan94 برای تبادل⇣ @Rahyan_noor
مشاهده در ایتا
دانلود
ڪاش بر ما هم بارانے ببارد، بارانے از جنس شهادت... 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم🌷 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپی از دلجویی سردار سلیمانی از دختر شهید مدافع حرم 🏴 به مناسبت سالروز شهادت حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها 🕊🕊🕊 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
. رفیقم مےگفت لب مرز یہ داعشےرو دستیگیر کردیم👀 . داعشے گفت تــا ساعت¹¹ من رو بکشید تـا نهار رو با رسول خدا و اصحابش بخورم!🥘😌 . اینام لــج ڪردن ساعـت‌² کشتنش👊🏻گفتـن حالا برو ظرفاشون‌رو بشــور😂😆 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🕊تصاویر ۳ شهید مدافع حرمی که در روز ۲۱ شهریور ماه آسمانی شدند... 🌷سالروز شهادت شهید مدافع حرم شهید مدافع حرم شهید مدافع حرم 💠شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🕊🕊🕊 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجراے دختر جوانے کہ با مداحے " منم باید برم "چادرے شد..💜🍃 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
می‌گفت: شهادت هدف نیست هدف‌ اینه که عَلمِ اسلام و اسم رو ببرید بالا حالا اگه وسط این راه بشید [فدایِ سرِ اسلام]🌱 🕊 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
... دلــ اسـت دیگــر گاهے به وسعت آسمانے؛ تنگ شهــادتــ♡مےشود...😔 ... 🥀🕊رفاقت با شهدا🕊🥀 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سربندر ( بندر امام خمينی ) این مکالمه شهید حسن باقری و سردار رحیم صفوی،پشت بیسیم است که اصرار دارد به خط مقدم برود.. خیلی جای تامل دارد که مسئولان الان حاضر نیستند در خط مقدم خدمت به مردم باشند ،شهری زیر آب می رود اما هیچ خبری از مسئولان نیست. جواب شهدا را چه خواهیم داد؟ ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 بی‌حوصلگی و تنبلی را کنار بگذاریم... 🌱 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🌹🍃سلام بر ابراهیم 🍃🌹 🍃معجزه اذان🍃 "قسمت چهل و ششم" 🔺راوی:حسین الله کرم در ارتفاعات انار بوديم. هوا كاملا روشــن شــده بود. امدادگر زخم گردن ابراهيم را بست. مشغول تقسيم نيروها و جواب دادن به بيسيم بودم. يكدفعه يكي از بچه‌ها دويد و باعجله آمد پيش من و گفت: حاجي، حاجي يه سري عراقي دستاشون رو بالا گرفتن و دارن به اين طرف مييان! با تعجب گفتم:كجا هســتند!؟ بعد با هم به يكي از سنگرهاي مشرف به تپه رفتيم. حدود بيســت نفر از طرف تپه مقابل، پارچه سفيد به دست گرفته و به سمت ما مي آمدند. فوري گفتم: بچه ها مُسلح بايستيد، شايد اين حقه باشه! لحظاتي بعد هجده عراقي كه يكي از آنها افسر فرمانده بود خودشان را تسليم كردند. من هم از اينكه در اين محور از عراقي‌ها اسير گرفتيم خوشحال شدم. با خودم فكركردم که حتماً حمله خوب بچه‌ها و اجراي آتش باعث ترس عراقي‌ها و اســارت آنهاشــده. بعد درجه دار عراقي را آوردم داخل سنگر. يكي از بچه‌ها كه عربي بلد بود را صدا كردم.مثل بازجوها پرسيدم: اسمت چيه، درجه و مسئوليت خودت را هم بگو! خودش را معرفي كرد و گفت: درجه ام سرگرد و فرمانده نيروهايي هستم كه روي تپه و اطراف آن مستقر بودند. ما از لشكر احتياط بصره هستيم كه به اين منطقه اعزام شديم. پرسيدم: چقدر نيرو روي تپه هستند. گفت: الآن هيچي!! چشمانم گرد شد. باتعجب گفتم: هيچي!؟ جواب داد: ما آمديم و خودمان را اســير كرديم. بقيه نيروها را هم فرستادم عقب، الآن تپه خاليه! دوباره با تعجب نگاهش كردم و گفتم: چرا !؟ گفت: چون نميخواستند تسليم شوند. تعجب من بيشتر شد و گفتم: يعني چي؟! فرمانده عراقي به جاي اينكه جواب من را بدهد پرسيد: اينالمؤذن؟! اين جمله احتياج به ترجمه نداشت. با تعجب گفتم: مؤذن!؟ اشك در چشمانش حلقه زد. با گلويي بغض گرفته شروع به صحبت كرد و مترجم سريع ترجمه ميكرد: به ما گفته بودند شــما مجوس و آتش پرستيد. به ما گفته بودند براي اسلام به ايران حمله مي کنيم و با ايراني‌ها مي جنگيم. باور كنيد همه ما شيعه هستيم. ما وقتي مي ديديم فرماندهان عراقي مشــروب مي خورند و اهل نماز نيســتند خيلي در جنگيدن با شما ترديد كرديم. صبح امروز وقتي صداي اذان رزمنده شما را شــنيدم كه با صداي رسا و بلند اذان ميگفت تمام بدنم لرزيد. وقتي نام اميرالمؤمنين(ع) را آورد با خودم گفتم: تو با برادران خودت ميجنگي. نكند مثل ماجراي كربلا ... ديگــر گريه امان صحبت كردن به او نميداد. دقايقــي بعد ادامه داد: براي همين تصميم گرفتم تسليم شوم و بار گناهم را سنگين تر نكنم. لذا دستور دادم كسي شليك نكند. هوا هم كه روشن شد نيروهايم را جمع كردم و گفتم: من ميخواهم تسليم ايراني‌ها شوم. هركس مي خواهد با من بيايد. اين افرادي هم كه با من آمده اند دوستان هم عقيده من هستند. بقيه نيروهايم رفتند عقب. البته آن سربازي كه به سمت مؤذن شليك كرد را هم آوردم. اگر دستور بدهيد او را ميكُشم. حالا خواهش ميكنم بگو مؤذن زنده است يا نه؟! مثل آدم‌هاي گيج و منگ به حرفهاي فرمانده عراقي گوش مي كردم. هيچ حرفي نميتوانستم بزنم، بعد از مدتي سكوت گفتم:آره، زنده است. با هم از سنگر خارج شديم. رفتيم پيش ابراهيم كه داخل يكي از سنگرها خوابيده بود. تمام هجده اسير عراقي آمدند و دست ابراهيم را بوسيدند و رفتند. نفر آخر به پاي ابراهيم افتاده بود و گريه مي كرد. ميگفت: من را ببخش، من شليك كردم. بغض گلوي من را هم گرفته بود. حال عجيبي داشتم. ديگر حواسم به عمليات و نيروها نبود. ميخواستم اسراي عراقي را به عقب بفرستم که فرمانده عراقي من را صدا كرد و گفت: آن طرف را نگاه كن. يك گردان كماندوئي و چند تانك قصد پيشروي از آنجا دارند. بعد ادامه داد: سريعتر برويد و تپه را بگيريد. من هم سريع چند نفراز بچه‌هاي اندرزگو را فرستادم سمت تپه. با آزاد شدن آن ارتفاع، پاكسازي منطقه انار كامل شد. 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ادامه دارد... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
⚠️ تاحالابه‌مُردَنتـون‌‌فڪرڪردین چنـد‌دقیـقہ‌فڪر‌ڪنیم...🤔 خُـب‌‌چے‌داریـم👀 اعمالمون‌طورےهست‌‌که‌شرمنده‌نشیم رفیـق‌هیچڪس‌نمیـدونہ‌۱۰دقیقہ‌بعـد زنده‌س‌یـا‌نھ‌ حالا‌ڪہ‌هستیم خـوب‌باشیـم🥀 دیگھ‌دروغ‌نگیـم،دیگہ‌دل‌نشڪنیم... امام‌زمـان‌ُدیگھ‌تنہـا‌نذاریـم :)💔! ‌ ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
«بارگاه سه ساله» و دلى سوخته ... مگر رهايت مى‌كند کابوس‌های شبانه‌ی شعله، عطش و گهواره؟! ... «اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنا رُقَیَّهَ» 📸 عکس‌نوشت: شهيدان مرتضى عطايى (ابوعلى) و سجاد عفتى، حرم مطهر حضرت رقيه (عليهاالسلام) 🕊🕊🕊 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]