eitaa logo
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
5.6هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
6.5هزار ویدیو
74 فایل
🕊️این کانال دلی است و شما دعوت شهدایید🕊️ سروش ، شاد ، روبیکا ، ویراستی⇣ @rahiankhuz مدیر⇣ @jamandehazsoada گروه مطالب ارزشی⇣ https://yun.ir/t1vozb کانال فاتحان نُبُل و الزهرا⇣ @fatehan94 برای تبادل⇣ @Rahyan_noor
مشاهده در ایتا
دانلود
! 🔹تا به حال از شهدا حاجتی برای خودم نخواسته ام. تنها یک بار شفا خواستم. آن هم وقتی بود که اسم من و حاج آقا (پدر شهید) برای مکه درآمده بود، همان موقع، بیماری عجیبی گریبانگیرم شد. به طوری که شنوایی ام را کاملاً از دست دادم. 🔸به دکتر مراجعه کردیم. از سر و گوشم نوار گرفتند اما فایده ای نداشت. شب جلوی عکس شهدایی که در منزل است ایستادم و گفتم؛ می خواهم با گوشهای شنوا در مکه ی معظمه حاضر شوم. از آنها خواستم شفای مرا از خداوند طلب کنند. وقتی خوابیدم یکی از دوستان محسن که شهید شده بود به خوابم آمد.... 🔹فردای آن روز یکی از زنان همسایه به خانه ی ما آمد تا لباس احرام بدوزد. در همین حال صدای عجیبی در سرم احساس کردم. از همان لحظه گوشهایم شنید. وقتی به دکتر مراجعه کردیم، دکتر نگاهی به عکس و سپس به من انداخت و با تعجب گفت: چطور می شنوید؟ جواب دادم: شهدا مرا شفا دادند! راوى: مادر شهيد معزز محسن عليخانى🌷 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
ای تاریخ نویس! قلمت را بردار و به خونم آغشته کن و بنویس شجاعت های رزمندگان را، بنویس ظلم بعثی های عراقی را... بنویس تا نسل های آینده آگاه و هوشیار باشند. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
حاج‌قاسم‌مون‌فرمودن🙂☝️🏽 : ازخداوندیک‌چیزخواستم... خواستم‌که خدایااگرمن‌بخواهم‌به‌انقلاب‌اسلامی خدمت‌کنم‌باید خودم‌راوقف انقلاب کنم✋🏼 ازخداخواستم‌اینقدربه‌من‌مشغله‌بدهدکه حتی‌فکر گناه هم‌نکنم💔!' 🍃(: ... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
°•🧡 مشتـے'! خـدا ڪلی اسـٰامی داره اما اسـم الرحمن بین همہ اسـم هاش جـزء اسمـٰاء خاصہ (: چجوری دیگھ بگہ من بخشنده‌ام 🚶🏿‍♂؟! ⸤ ! ⚠️ ⸤ ⸣ ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
از میان سربندها، نام تو نقش بست بر پیشانی ام، حسین! یعنی که من آواره ی کرببلاتم... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
.... شهید شوشتری : دیروز از هرچه بود گذشتیم،امروز از هرچه بودیم! آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز! دیروزر دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود! جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بو می دهد! الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم، بصیرمان کن تا از مسیر بر نگردیم و آزادمان کن تا اسیر نگردیم التماس دعا ... امیرمهدی آخوندی ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
💌 ڪــلام‌شهـــید 🌹 می‌گفت: روزی را خدا می‌رساند. برکت پول مهم است. کاری هم که برای خدا باشد برکت دارد. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
سمتِ خدا ... اذان مغرب به افق اهواز 19:38 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🌹🍃سلام بر ابراهیم 🍃🌹 🍃چفیه🍃 "قسمت چهل‌وهفتم" 🔺راوی:عباس‌هادی اواخر سال1360 بود. ابراهيم در مرخصي به سر می برد . آخر شــب بود كه آمد خانه، كمی صحبت كرديم. بعد ديدم توی جيبش يك دسته بزرگ اسكناس قرار دارد! گفتم: راستی داداش، اين‌همه پول از كجا ميياری!؟ من چند بار تا حالا ديدم كه به مردم كمك مي كنی،‌ براي هيئت خرج مي كنی، الآن هم كه اين همه پول تو جيب شماست! بعد به شوخی گفتم: راستش رو بگو، گنج پيدا كردی!؟ ابراهيــم خنديد وگفت: نه بابا، رفقا اينها را به من ميدهند، خودشــان هم مي گويند در چه راهی خرج كنم. فرداي آن روز با ابراهيم رفتيم بازار، از چند دکان و بازارچه رد شــديم. به مغازه مورد نظر رسيديم. مغازه تقريباً بزرگی بود. پيرمرد صاحب فروشگاه و شاگردانش يك يك با ابراهيم دست و روبوسي كردند، معلوم بود كاملا ابراهيم را مي شناسند. بعد از كمی صحبت های معمول، ابراهيم گفت: حاجی، من ان‌شاءالله فردا عازم گيلان غرب هستم. پيرمرد هم گفت: ابرام جون، برای بچه‌ها چيزی احتياج داريد؟ ابراهيم كاغذی را از جيبــش بيرون آورد. به پيرمرد داد وگفت: به جز اين چند مورد، احتياج به يك دوربين فيلم برداری داريم. چون اين رشــادت ها و حماسه ها بايد حفظ بشه.آيندگان بايد بدانند اين دين و اين مملكت چه طور حفظ شده. بعد هــم ادامه داد: برای خود بچه‌های رزمنده هــم احتياج به تعداد زيادی چفيه داريم. صحبت كه به اينجا رسيد پسر آن آقا كه حرف های ابراهيم را گوش مي كرد جلــو آمد وگفت: حالا دوربين يه چيزی، اما آقا ابرام، چفيه ديگه چيه؟! مگه شما مثل آدماي لات و بيكار مي خواهيد دستمال گردن بندازيد!؟ ابراهيم مكثی كرد وگفت: اخوی، چفيه دســتمال گردن نيســت. بچه‌های رزمنــده هر وقت وضو مي گيرند چفيه برايشــان حوله اســت، هر وقت نماز می خوانند ســجاده اســت. هر وقت زخمی شــوند، با چفيه زخم خودشان‌را‌می بندند و... پيرمرد صاحب فروشگاه پريد تو حرفش وگفت: چشم آقا ابرام، اون رو هم تهيه مي كنيم. فردا قبل از ظهر جلوی درب خانه بودم. همان پيرمرد با يك وانت پر از بار آمد. سريع رفتم داخل خانه و ابراهيم را صدا كردم. پيرمرد يك دســتگاه دوربين و مقداری وسايل ديگر به ابراهيم تحويل داد وگفت: ابرام جان، اين هم يك وانت پر از چفيه. بعدهــا ابراهيم تعريف مي كرد كــه از آن چفيه ها برای عمليات‌فتح‌المبين استفاده كرديم. كم كم استفاده از چفيه عامل مشخصه رزمندگان اسلام شد. 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ادامه دارد... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🔰 | 🌟 « پروردگارا...! رفتن در دست توست، من نمي‌دانم چه موقع خواهم رفت ولي مي‌دانم كه از تو بايد بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهي و آنقدر با دشمنان قسم خورده ات بجنگم تا به فيض شهادت برسم.» 🌷 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در قنوت عاشقانه‌ ات چه دیده ای که عالم را به طواف دست‌هایت کشانده‌ ای التماس دعا ای شهید .... 🌷 اذان صبح به افق اهواز 5:41 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
1_937038773.mp3
1.82M
روز 150 ام عزیزان شهدا ! 😊 🌹 دعای عهد فراموش نشه اگه نخوندی تا قبل ظهر وقت داری ________________ اگر چهل روز 0⃣4⃣خوندی ان شاء الله از یاران امام زمان🌹 عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهی بود و ان شاء الله حضرت رو زیارت😍 خواهی کرد ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
14.000.000 صلوات نذر تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 برای شرکت در این نذر و ختم صلوات بر روی لینک زیر کلیک کنید و تعداد صلوات های خود را روزانه تا 14000 صلوات ثبت کنید. اینجا کلیک کنید و ثبت کنید در صورتی که امکان مشاهده ندارید حداقل تعداد 500 عدد را به خادم الشهید @jamandehazsoada اطلاع دهید. لطفا به اشتراک بگذارید... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ از فضیلتی كه خدا نصیبشان كرده است شادمانند و به آن ها كه در پی شان هستند وهنوز به آن ها نپیوسته اند بشارت می دهند كه بیمی بر آن ها نیست و اندوهگین نشوند سوره آل عمران آیه 170 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🌷شهید حاج حسین همدانی: میرزا محمد سلگی قهرمان عملیات مرصاد بود. همه فرماندهانی که با او کار کرده بودند عاشق مرام و اخلاقش بودند. در شجاعت و صبر بی نظیر بود. 🌷دفاع ۸ ساله با عملیات پرشکوه و افتخار آمیز مرصاد به پایان رسید و به نظرم میرزا محمد قهرمان گمنام این حماسه بود. ✍کتاب آب هرگز نمی میرد "شهید میرزا محمد سلگی" ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌
اهمیت نماز اول وقت : ..دنبال کار بود، یه روز اومد قنادی بهم گفت: کار جایی سراغ نداری..؟! بهش گفتم: اتفاقا اینجا یه شاگرد نیاز داره... میرم صحبت میکنم بیا این جا کار کنی... یه دفعه گفت:(موقع نماز میزاره برم نماز بخونم یا نه).⁉️ به کلی جا خوردم، من فکر کردم الان میاد میگه حقوقش چقدره، بیمه میکنه یا نه ساعت کاریش چقدره و.... شادی روح شهدای مدافع حرم اذان ظهر به افق اهواز 13:10 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🔻باور داشته باشید که جواب سیلی دشمن، سرب داغ است نه لبخند ذلیلانه، باور کنید که دشمن ما ضعیف است و این وعده خداست که اگر در مقابل کفر استقامت کنید و پیروزی از آن شماست شک به خودتان راه ندهید و پیرو ولایت فقیه باشید و لاغیر؛ پیرو امام خامنه ای باشید نه کسان دیگر. 📸شهید مدافع حرم حجت‌الاسلام ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
ترکش توپ خورده بود به گلوی حاج حسین و راننده‌اش خونریزیش شدید بود نمیذاشت زخمش رو ببندم می‌گفت: اول اون (راننده‌اش رو می‌گفت) شنیدم حاج حسین زیر لب می‌گفت: اون زن و بچه داره امانته دست من کم کم چشماش داشت بسته میشد بیهوش شد ... شبیه شهدا رفتار کنیم.. 🏴سلام بر حسین شهید🏴 🏴یاد شهدا با ذکر صلوات🏴 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
...!! 🌷برای جمع آوری کمک‌های مردمی از زرین آباد علیا، سفلی و سمسکنده تا تمام روستاهای گوهرباران یک استیشن لندرور به ما داده بودند. یک روز که به طرف روستای «ماکران» رفته بودیم، مسئول پایگاه مقاومت آنجا تا چشمش به ما افتاد، شروع به گریه کرد. رو به او گفتم: «چرا گریه می‌کنی؟» 🌷گفت: «وقتی از بلندگو اعلام کردیم که مردم، کمک‌های خود را به جبهه بیاورند، آنها دسته دسته هر چه وُسع‌شان بود، دست‌شان گرفتند و خودشان را به ماشین ما نزدیک کردند؛ یکی چند کیلو هویج و یکی هم مقداری شکر؛ بعضی‌ها هم که وضع‌شان بهتر بود، برنج آوردند. در همین حین یک خانم درحالی‌که دستش شیشه‌ی خالی مربا بود، آرام و یواشکی خودش را به ما رساند. 🌷از شیشه خالی که توی دستش بود، تعجب کردم. سئوال کردم: «این را برای چه آوردی؟» جواب داد: «شرمنده‌ام؛ به خدا؛ به نان شب محتاجم اما این شیشه خالی را آوردم تا اگر خواستید مربایی یا چیزی داخل آن بریزید، مشکل نداشته باشید! به رزمنده‌ها سلام ما را برسانید و بگویید ما این‌طوری از شما پشتیبانی می‌کنیم.» آن خانم را می‌شناختم؛ واقعاً همان‌طور که خودش گفت، به نان شب محتاج بود. راوی: خانم ام‌لیلا ملازاده از زنان ایثارگر سورک میاندرود. منبع: سایت خبرگزاری دفاع مقدس ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
! 🌷در عملیات فاو، ما در گردان حبیب در حالت آماده باش و در حالت انتظار ایستاده بودیم که هر لحظه دستور حمله صادر شود و ما حمله را آغاز کنیم، گردان های عمل کننده قبل از گردان حبیب به خط دشمن زده بودند و در خط مقدم درگیری شدید بود. دشمن دائماً منطقه را که در حالت تاریکی مطلق بود با منور روشن می کرد. 🌷در همان لحظه دیدم که یکی از شهدا که نامش در خاطرم نیست و در چند متری من بود کتابی در دستش گرفته و مطالعه می‌کند، با کنجکاوی پرسیدم: چه می‌خوانی، قرآن است یا دعا؟ جواب داد: کتاب درسی است، چند روز دیگر در مجتمع رزمندگان باید امتحان بدهم. 🌷تعجب کرده و پوزخندی به ایشان زده و گفتم: حالا ببین تا چند ثانیه دیگر زنده ای که درس آماده می‌کنی؟ عجب حوصله ای داری، تو دیگه کی هستی بابا!!! خنده ای کرد و با چهره ای بسیار آرام گفت: اگر که شهید شدیم الحمدالله، اگر نشدیم لااقل نمره خوبی بگیریم که آبروی رزمنده ها را نبریم. راوی: رزمنده دلاور اسدالله نگاری 📚 کتاب "یک قدم تا بهشت" منبع: سایت نوید شاهد ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میادخاطراتم جلوی چشام...💔 من اون خستگیِ توراهو میخوام💔 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]