eitaa logo
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
5.8هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
6.5هزار ویدیو
74 فایل
🕊️این کانال دلی است و شما دعوت شهدایید🕊️ سروش ، شاد ، روبیکا ، ویراستی⇣ @rahiankhuz مدیر⇣ @jamandehazsoada گروه مطالب ارزشی⇣ https://yun.ir/t1vozb کانال فاتحان نُبُل و الزهرا⇣ @fatehan94 برای تبادل⇣ @Rahyan_noor
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتم دارم ازاسترس میمیرم گفت ی ذکر بهت میگم هربار گیرکردی بگو من خیلی قبول دارم گره کارمنم همین باز کرد( اخه خودشم به سختی اجازه خروج گرفت) گفتم باشه داداش بگو گفت تسبیح داری📿 گفتم اره گفت بگو الهی به رقیه س حتما سه ساله ارباب نظر میکنه منتظرتم قطع کردم چشممو بستم شروع کردم الهی به رقیه س الهی به رقیه س...✨ 10 تا نگفتم که یهو گفت این 5 نفر اخرین لیسته بقیش فردا توجه نکردم همینجور ذکر گفتم که یهو اسممو خوندن بغضم ترکید😭 باگریه گرفتم رفتم سمت خونه حاضر بشم وقتی حسین رو دیدم گفتم درست شد اشک توچشمش حلقه زد گفت الهی به رقیه س...💔 🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 | .... به ما بپیوندید| @rahiankhuz |
✨ باران شدیدی در تهران باریده بود.🌧 خیابان 17 شهریور را آب گرفته بود. چند پیرمرد می خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند. 🥶 همان موقع ابراهیم از راه رسید. پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن پیرمردها، آن ها را به طرف دیگر خیابان برد. ابراهیم از این کارها زیاد انجام می داد. هدفی جز شکستن نفس خودش نداشت.💪🏽 مخصوصا زمانی که خیلی بین بچه ها مطرح بود! 🌹 🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 | .... به ما بپیوندید| @rahiankhuz |
درجلسه ای که همه‌ی فرماندهان می‌بایست حضور داشته باشند نظم صندلی ها بر اساس درجه و جایگاه بود و بر این اساس احمد می‌بایست بالای مجلس بنشیند. وضعیت را که دید؛ همه چیز را تغییر داد، آنقدر صندلی ها را جا به جا کرد تا جای خودش از بالا، به انتهای مجلس تغییر کند! 🍀مثل خودش : روایت سردار شهید حاج قاسم از هم رزمانش 🌹 🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 | .... به ما بپیوندید| @rahiankhuz |
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
[سالگرد شهادت] [🌹] [مثل امروز پر کشیدند][۱۹][۰۵][..] [🌹] [شهید مدافع حرم سجاد باوی] [۱۳۹۶] [🌹] [ #
🔻سجاد از اول در بحث انقلاب خيلي صادق بود و علاقه زيادی به اهل بيت علیهم‌السلام داشت و در اين مورد مطالعات فراواني هم داشت. خيلی دل‌رحم بود و هميشه دوست داشت به هر نحوي شده به فقرا كمک كند. هميشه لبخند به چهره داشت و هركس او را مي‌ديد فكر می‌کرد سجاد خودش اصلاً مشكلي ندارد و هميشه مشكلات ديگران را بر كار خودش ترجيح مي‌داد. ديگر اينكه روحيه ايثارگري خوب و عجيبي داشت كه او را به سعادت شهادت رساند.✨ ▪️نقل از عموی شهید مدافع حرم 🗓شهادت ۱۹ مرداد ۹۶ 📿شادی روحشان 🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 | .... به ما بپیوندید| @rahiankhuz |
✨ هیچ گاه ندیدیم که احمد در کوچه و خیابان چیزی بخورد. می ترسید کسی که ندارد و مشکل مالی دارد، ببیند و ناراحت شود. احمد آقا هر چه پول تو جیبی از پدرش می‌گرفت یا هر چه که کار کرده بود را خرج دیگران می کرد. به خصوص کسانی که می‌دانست مشکل مالی دارند. 🌹 🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 | .... به ما بپیوندید| @rahiankhuz |
✨ ابراهیم برای این که جایگاه و پست و مقامی او را نگیرد، همه عوامل کبر و غرور رو از خودش دور می کرد 🛻 وقتی به ابراهیم ماشین تویوتایی می دهند تا با آن ماموریت انجام دهد، ماشین تویوتا را پس می دهد تا ماشین مدل بالا او را از مردم جدا نکند _و غرور برایش به وجود نیاورد ...! 🌹 🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 | .... به ما بپیوندید| @rahiankhuz |
✍🏻می‌خواست برود سرڪار از پله‌هاے آپارتمان، تندتند پایین می‌آمد! آنقدر عجلہ داشت ڪه پلہ ها را دوتا یڪی رد می‌ڪرد! جلوے در خانه ڪه رسید، بهش سلام ڪردم‌ گفتم: آرام‌تر فوقش یڪ دقیقه دیرتر میرسـی سرِڪارٺ! سریع نشست روی موتور، روشن کرد و گفت علی‌آقا! همین یڪ دقیقه یڪ دقیقه‌ها شهادٺ آدم را یڪ روز به یڪ روز به عقب می اندازد! 🌹 🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 | .... به ما بپیوندید| @rahiankhuz |
✨ شهید حاج قاسم سلیمانی به من گفت من هیچ کس را با آقا معامله نمی‌کنم، فاصله آن فلان مسئول با آقا از زمین تا آسمان است. من از آقا چیزهایی دیده‌ام که نمی‌توانم پشت سر ایشان حرکت نکنم.🌱 🎙راوی: حجت‌الاسلام علی شیرازی، مسئول نمایندگی ولی‌فقیه در نیروی قدس ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 | .... به ما بپیوندید| @rahiankhuz |
اهل رفاقت بود. با آدم های زیادی رفیق بود. هوای رفقایش را داشت. تا جایی که می‌توانست کمکشان می‌کرد و نسبت به حرمتی که بین رفقایش بود، حساسیت نشان می‌داد و با‌ معرفت بود. حتی نسبت به دوستان دوستانش ارزش و احترام قائل بود!✨ ✍ان‌شاءالله که هوای ما رو هم داشته باشند... 🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 | .... به ما بپیوندید| @rahiankhuz |
✨ شاهرخ از دوران کودکی علاقه ی شدیدی به (ع) داشت.🖤 این محبت قلبی را از مادرش به یادگار داشت. راه اندازی هیئت با کمک دوستان ورزشکار، عزاداری و گریه برای سالار شهیدان در سطح محل، آن هم قبل از انقلاب از برنامه های محرم او بود.🏴 🌹 🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 | .... به ما بپیوندید| @rahiankhuz |
✨ با هم ندار بودیم. هرازگاهی که همدیگر را می‌دیدیم, می‌نشستیم کنار هم، سر حرفمان باز میشد.🌱 میان صحبت‌هایی که از هر دری می کردیم، یک‌دفعه دیدم رفت توی خودش. پرسیدم: «چی شده آقای رئیسی؟!» - رفته بودم نجف، حرم امیرالمؤمنین. با دل شکسته رو کردم به ضریح و گفتم: آقا! من هر چی میام اینجا، هرچی صداتون می‌زنم، شما که جواب منو نمی‌دید.. | @rahiankhuz |
همیشه آیه وَ جَعَلْنا...را زمزمه میکرد گفتم:آقا ابراهیم این آیه براے محافظت درمقابل دشمنه؛ اینجا که دشمن نیست!🤔 نگاهی کرد وگفت: دشمنی بزرگترازشیطان هم وجود داره؟! 🌹 🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 | .... به ما بپیوندید| @rahiankhuz |
✨ پسرم مدتی در پروژه های راه سازی به عنوان مهندس ناظر فعالیت داشت. یک روز آمد گفت بابا دیگه اونجا جای من نیست. گفت پیشنهاد رشوه به من دادند، من دیگه اونجا نمیرم. پسرم دیگر انجا نرفت و گفت: من از این نان ها نمی توانم بخورم. همه ملامتش می کردند. چون آنجا مسئول پروژه بود و موقعیت و درآمد خوبی داشت. اما سید دیگر سر آن کار نرفت. 🌹 🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 | .... به ما بپیوندید| @rahiankhuz |
همیشه عادت داشت قرآن با معنی مطالعه کنه عادت به تأمل داشت می‌خوند ، می‌گفت نماز اول وقت از دستتون نره✨ به بزرگتر خیلی احترام می‌گذاشت حتی اگه طرف اشتباه می‌کرد! 🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 | .... به ما بپیوندید| @rahiankhuz |
دوستی زنگ زد و گفت :ما عمل قلب باز داشتیم، خیلی هم نگران مشکلات و عوارض عمل بودیم، به شهید مجید متوسل شدیم و برای این شهید نذر صلوات گرفتیم، 📿 خدا را به حق این شهید دادیم باورکردنی نیست که مشکل مریض ما، بدون عمل جراحی حل شد..! 📚 ابو طاها زندگینامه و خاطرات مدافع حرم شهید مجید صانعی موفق صفحه ٧ شهید مدافع حرم 🌹 🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 | .... به ما بپیوندید| @rahiankhuz |
✨ یکی از دوستان می‌گفت: در صحن جامع رضوی دیدم حاجی تشت قرمز دستشان است و دارد می رود، کنجکاو شدم و دنبالش رفتم؛ دیدم رسید به پیرمردی و پای او را در تشت گذاشت و ماساژ می داد؛ رفتم نزدیک و گفتم حاجی این چه کاری است؟ گفتند "ایشان پدرم هستند" حاج قاسم این‌طوری حاج قاسم شد. 🌹 🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 | .... به ما بپیوندید| @rahiankhuz |
✨ تو حلب شب‌ها با موتور، حسن غذا و وسائل مورد نیاز به گروهش می‌رسوند. ما هر وقت می‌خواستیم شب‌ها به نیروها سر بزنیم با چراغ خاموش می‌رفتیم. یک شب که با حسن می‌رفتیم غذا به بچه‌هاش برسونیم چراغ موتورش روشن می‌رفت! چند بار گفتم چراغ موتور رو خاموش کن امکان داره قناص‌ها بزنند. خندید. من عصبانى شدم با مشت تو پشتش زدم و گفتم: مارو می‌زنند. دوباره خندید و گفت: مگر خاطرات شهید کاوه رو نخوندی که گفته شب روى خاکریز راه می‌رفت و تیرهاى رسام از بین پاهاش رد می‌شد نیروهاش می‌گفتن فرمانده بیا پایین تیر می‌خورى در جواب می‌گفت اون تیرى که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده و شهید مصطفى می‌گفت: حسن می‌خندید و می‌گفت: نگران نباش اون تیرى که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده. و به چشم دیدم که چند بار چه اتفاق هایى براش افتاد و بعد چه خوب به شهادت رسید... راوی: شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده 🌹 🌹 🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 | .... به ما بپیوندید| @rahiankhuz |
••[🌱] - ✨ میگفت:قبل‌ازشوخے نیتِ‌تقرب‌ڪن‌وتودلت‌بگو: دل‌یہ‌مؤمن‌ُشادمیڪنم،قربة‌الےالله این‌شوخیاتم‌میشہ‌عبادت.. 🌹 🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 | .... به ما بپیوندید| @rahiankhuz |
وقتی کسی راه را اشتباه می‌رفت خیلی آهسته و مخفیانه به او تذکر می‌داد! 🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 | .... به ما بپیوندید| @rahiankhuz |
حسن خیلی به امام زمان (عج) ارادت داشت و نشانه‌ای از آن حضرت در زندگی‌اش مشهود بود ؛ بالای همه نامه‌هایش می‌نوشت: « به‌نام‌خدا و به یاد حضرت‌مهدی(عج)»🌼 راوی: همسر شهید کتاب ملاقات در فکه 🌹 اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 | .... به ما بپیوندید| @rahiankhuz | .
یک بار در شوش، از ساعت نه صبح تا یک بعد از ظهر تلاش کرد تا با تلفن عمومی با خانواده اش تماس بگیرد. گفتم: حاج آقا، سپاه که پنج خط تلفن دارد، از آن‌جا زنگ می‌زنیم، پولش را به حساب سپاه واریز می‌کنیم. گفت: نخیر‼️ می‌خوام از به هیچ شکلی استفاده نکنم. اگر خودم کوچک‌ترین استفاده شخصی بکنم، دیگر به آن آقای نوعی نمی‌توانم بگویم از بیت المال استفاده نکن. حتی هر ماه مبلغی از حقوق خود را به حساب سپاه واریز می‌کرد، مبادا از تلفن استفاده کرده باشد و هزینه آن را بیت المال بپردازد 🌹خاطره ای بیاد روحانی شهید عبدالله میثمی 📚کتاب "عبدالله" نویسنده: سردار سید علی بنی لوحی 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 | .... به ما بپیوندید| @rahiankhuz |
✨ ✍هر وقت از سوریه تماس میگرفتن، میخندیدن و میگفتن از تمام وسایلی ڪه برام گذاشتین فقط قـرآن به ڪارم میاد قرآن مدام تو جیبش بود و آن را می خواند، در هنگام رفتنش هم یه قرآن تو جیبی با معنی براش گذاشتم چون عادت داشت قرآن رو با معنی بخونه. 🌹 راوی : همسرشهید 🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 | .... به ما بپیوندید| @rahiankhuz |
✨ سر تا پاش خاکی بود چشم هاش سرخ شده بود از سوز سرما! دوماھ بود ندیده بودمش.. گفتم:حداقل یہ دوش بگیر، یہ غذایـے بخور،بعد نمــٰاز بخون سرِ سجــٰادھ ایستاد. آستین هایش را پایین ڪشید و گفت "من با عجلھ اومدم ڪه نماز اول وقتم از دست نره." ••🌱 🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 | .... به ما بپیوندید| @rahiankhuz |
دفترچه‌ ای داشت که برنامه‌ ها و کارهایش را داخل آن می‌نوشت... روزی که خیلی کار برایِ خدا انجام می‌داد بیشتر از روز هایِ قبل خوشحال بود... یادم هست یک بار گفت: «امروز بهترین روز من است ، چون خدا توفیق داد توانستم گره از کار چندین بنده‌‌ خدا باز کنم» -شهید ابراهیم هادی🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
ازدواج که کرد ، یک جلد قرآن برای همسرش خرید. در صفحه اولش نوشت: «امیدم در این است که این کتاب اساس حرکت مشترک ما باشد و نه چیز دیگر ، که همه چیز فناپذیر است ، جز این کتاب.» شهید دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید