*❣️شهدا❣*
خواستیم بدنش را جمع کنیم و داخل کیسه بگذاریم، با کمال حیرت دیدیم که *در انگشت دست راست او یک انگشتر عقیق است*.ولی چیزی که عجیبتر بود، تمام بدنش اسکلت شده بود ولی انگشتی که انگشتر در آن بود کاملا سالم و گوشتی باقی مانده بود.
همه بچه ها دورش جمع شدند، خاک ها رو که از انگشتر پاک کردیم، اشک همه در اومد
روی انگشتر نوشته بود: *💕جانم حسین*💞
🔸شهادت روزیمون🔸
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🌷ده سال بعد از شهادت مهدی و مجید زین الدین، پدر بزرگوارشون میگفت: من در این مدت طولانی بارها نشسته و به خاطرات گذشته بازگشتهام. اما هر چه فکر کردم تا یک خطا و یا گناهی از مجید و مهدی به یاد بیاورم، چیزی پیدا نکردم. نمیخوام بگم معصوم بودند، اما من که پدرشون هستم، به خداییِ خدا گناهی ازشون سراغ ندارم....
🌹خاطره ای به شهیدان معزز فرمانده مهدی و مجید زینالدین
📚 کتاب "سرداران تقوا"
#زیرعلمتامنترینجایجهاناست
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🌺🍂🌺🍃🌺
🍂🌺🍃🌺
🌺🍃🌺
🍃🌺
🔵پسر خانواده🔵
کار هر روزش بود...
زمستان، تابستان، گرما و سرما
صبح ها توی حیاط اذان می گفت و بزرگ و کوچک خانواده را برای نماز بیدار می کرد. در زندگی هیچ چیز بیشتر از این راضی اش نمی کرد که ببیند پسر و دختر هایش نماز می خوانند و روزه می گیرند.
همه کار ها دقیق و منظم بود. رفت و آمد ها، خواب و بیداری، دخل و خرج، خورد و خوراک و همه کارهای خانه، حساب کتاب دار و با برنامه بود؛ مثل پادگان.
حاج عشقعلی کاظمی مرد متدین، مردمدار و زحمت کشی بود. در بازار نجف آباد نجاری می کرد. نمازش را در مسجد بازار می خواند. از همان کودکی دست پسر هایش را می گرفت و به مسجد می برد.
سال هزاروسیصدوسی وهفت؛ احمد، در این خانه منظم و مذهبی، در کوچه ملاصدرا از محله های قدیمی نجف آباد به دنیا آمد.
👈 شهید احمد کاظمی
📚یادگاران، جلد 19 ، ص 1
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
31.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊حتما نگاه کنید🍃
فیلم کامل لحظه شهادت علی انصاری - شبکه الغدیر - مجاهدان
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
سالروز شهادت #شهید_محمود_کاوه
اعجوبه نظامی
جوان شجاع
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
سالروز شهادت #شهید_محمود_کاوه اعجوبه نظامی جوان شجاع ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ]
فرازی از وصیت نامه شهید محمود کاوه..
بسم رب الشهداء و الصدیقین
دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئهای را که علیه انقلاب طرحریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز، آن را خنثی خواهد کرد. آینده جنگ هم کاملاً روشن است که پیروزی نصیب رزمندگان اسلام خواهد شد و هیچگاه ما نخواهیم گذاشت که خون شهیدانمان هدر رود. اگر امروز به انقلاب ما خدشه وارد شود بدانید که به مسلمانهای جهانخدشه وارد شده است و اگر به انقلاب ما رونق داده شود آنها پیروز شدهاند.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
سالروز شهادت #شهید_محمود_کاوه اعجوبه نظامی جوان شجاع ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاگردی که استاد استادش شد
#شهید_محمود_کاوه
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
#عطر_نماز❣
واسه اینکه عاشق خدا بشی و نماز خوندن واست آسون بشه، باید عظمت خدا بدلت بشینه.
خدای بدون عظمت خدا نیست.
گفته نماز بخون پس بگو چشم و ادب رو رعایت کن!
#حی_علی_الصلاه📿
#التماس_دعای_فرج🤲
اذان مغرب به افق اهـواز
19:56
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🌱
ایها الرئوف! دلم مبتلایتان...
دارد دوباره این دلِ تنگم هوایتان...
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🌹🍃سلام بر ابراهیم🍃🌹
🍃ابوجعفر🍃
"قسمت سی و هشتم"
🔺راوی: حسین الله کرم، فرج الله مرادیان
روزهاي پاياني سال 1359 خبر رسيد بچه هاي رزمنده، عملياتي ديگري را بر روي ارتفاعات بازي دراز انجام دادهاند . قرار شد هم زمان بچههاي اندرزگو، عمليات نفوذي در عمق مواضع دشمن انجام دهند.
وهاب قنبری و رضا گوديني و من انتخاب شديم.
براي اين كار به جز ابراهيم، وهاب قنبري شاهرخ نورايي و حشمت كوه پيكر نيز از ميان كردهاي محلي با ما همراه شدند.
وسايل لازم كه مواد غذايي و سلاح و چندين مين ضد خودرو بود برداشتيم.
با تاريك شدن هوا به سمت ارتفاعات حركت كرديم. با عبور از ارتفاعات، به
منطقه دشت گيلان رسيديم. با روشن شدن هوا در محل مناسبي استقرار پيدا
كرديم و خودمان را مخفي كرديم.
در مدت روز، ضمن اســتراحت، به شناســايي مواضع دشــمن و جاده هاي
داخل دشت پرداختيم. از منطقه نفوذ دشمن نيز نقشه اي ترسيم كرديم. دشت روبروي ما دو جاده داشــت كه يكي جاده آســفالته(جاده دشــت گيلان ) و
ديگري جاده خاكي بود كه صرفًا جهت فعاليت نظامي از آن استفاده مي شد.
فاصله بين ايــن دو جاده حدوداً پنج كيلومتر بود. يــك گروهان عراقي با
استقرار بر روي تپهها و اطراف جاده ها امنيت آن رابرعهده داشتند
با تاريك شدن هوا و پس از خواندن نماز حركت كرديم.
من و رضا گوديني به سمت جاده آسفالته و بقيه بچهها به سمت جاده خاكي رفتند. در اطراف جاده پناه گرفتيم. وقتي جاده خلوت شــد به ســرعت روي جاده رفتيم.
دو عدد مين ضد خودرو را در داخل چالههای موجود كار گذاشتيم. روي آن را با كمي خاك پوشانديم و سريع به سمت جاده خاكي حركت كرديم.
از نقــل و انتقالات نيروهای دشــمن معلوم بود كــه عراقيها هنوز بر روي
بازي دراز درگير هســتند. بيشــتر نيروهــا و خودروهاي عراقي به آن ســمت مي رفتند. هنوز به جاده خاكي نرسيده بوديم كه صداي انفجار مهيبي از پشت
سرمان شنيديم. ناگهان هر دوي ما نشستيم و به سمت عقب برگشتيم!
يك تانك عراقي روي مين رفته بود و در حال سوختن بود. بعد از لحظاتي گلوله هاي داخل تانك نيز يكي پس از ديگري منفجر شــد. تمام دشــت از ســوختن تانك روشن شــده بود. ترس و دلهره عجيبي در دل عراقيها افتاده
بود. به طوري كه اكثر نگهبان هاي عراقي بدون هدف شليک مي كردند. وقتي به ابراهيم و بچه ها رسيديم، آنها هم كار خودشان را انجام داده بودند.
با هم به سمت ارتفاعات حركت كرديم. ابراهيم گفت: تا صبح وقت زيادي داريم. اســلحه و امكانات هم داريم، بياييد با كمين زدن، وحشت بيشتري در دل دشمن ايجاد كنيم.
هنوز صحبت هاي ابراهيم تمام نشده بود که ناگهان صداي انفجاري از داخل جاده خاكي شــنيده شد. يك خودرو عراقي روي مين رفت و منهدم شد. همه
ما از اينكه عمليات موفق بود خوشحال شديم. صداي تيراندازي عراقيها بسيار زياد شد. آنها فهميده بودند كه نيروهاي ما در مواضع آنها نفوذ كرده اند براي
همين شروع به شليك خمپاره و منور كردند. ما هم با عجله به سمت كوه رفتيم.
روبروي ما يك تپه بود. يكدفعه يك جيپ عراقي از پشــت آن به سمت ما آمد. آنقدر نزديك بود كه فرصتي براي تصميم گيري باقي نگذاشت!
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
ادامه دارد...
#رمان
#سلام_بر_ابراهیم
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
هدایت شده از 🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
1_937038773.mp3
1.82M
روز 136 ام
عزیزان شهدا ! 😊
🌹 دعای عهد فراموش نشه
اگه نخوندی تا قبل ظهر
وقت داری
________________
اگر چهل روز 0⃣4⃣خوندی
ان شاء الله از یاران امام زمان🌹 عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهی بود
و ان شاء الله حضرت رو زیارت😍 خواهی کرد
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
🌹🍃سلام بر ابراهیم🍃🌹 🍃ابوجعفر🍃 "قسمت سی و هشتم" 🔺راوی: حسین الله کرم، فرج الله مرادیان روزهاي پاي
❤️ #دلنوشته ❤️
🌸من نمازامو میخوندم ولی چند سال اخیر طوری شده بود که روزانه فقط یه وعده نماز میخوندم، یا ظهر یا مغرب تا اینکه از پارسال یه وعده هم حذف شد و به طور کلی حال معنویم رو از دست داده بودم.
🌸اصلا آروم و قرار نداشتم. با چیزای الکی سرمو مشغول میکردم و با خودم میگفتم حالم خوب میشه ولی اشتباه میکردم بدتر شد.
🌸از چند ماه پیش از خدا خواستم یه معجزه ای بشه یا اتفاقی بیفته که مثل قبل بشه چون خودم قشنگ احساس کردم به خاطر کنار گذاشتن نماز اینطوری شدم.
🌸تا اینکه مدتی قبل کتاب #سلام_بر_ابراهیم اتفاقی اومد پیش من. سه روزه کتاب رو کامل خوندم و دقیقا همون روزی که کتاب تموم شد انگار یهو کسی منو هل داد به سمت نماز و خدا رو شکر الان دو هفته هست که نمازم رو می خونم.
🌸واقعا خدا رو شکر می کنم که راهی جلوی پام گذاشت و خواست که من از طریق شهید هادی حال معنویم رو دوباره به دست بیارم. خیلی خوشحالم و حس خوبی دارم این روزا. فقط دائم با خودم میگم کاش میتونستم از شهید تشکر کنم که منو قابل دونست و کمکم کرد تا از لجنی که داشتم توش غرق میشدم بیام بیرون.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
❤️ #دلنوشته ❤️ 🌸من نمازامو میخوندم ولی چند سال اخیر طوری شده بود که روزانه فقط یه وعده نماز میخوند
عزیزان شهدا
شما هم خاطرات خودتان با شهدا را با ما به اشتراک بگذارید.
خادم الشهید @jamandehazsoada منتظر مطالب خوب شما است.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🔰 #سیره_شهدا | #خاطرات_شهدا
🔻 دکتر بعد از این که تیر خورد و عملش کردند دیگر نمیتوانست خط برود.
سربازی به نام عسگری او را با ماشین ستاد میآورد.
عسگری همیشه در آن جاده های پر از چاله با سرعت ۱۷۰ میرفت.
بالاخره همین سرعت زیاد کار دستش داد و یکبار تصادف کرد
و ماشین را درب و داغان کرد
و به همین دلیل سه روز فراری بود.
بچه ها که بخاطر تذکرهای پی در پی به او برای سرعت زیادش عصبانی بودند بالاخره او را پیدا کردند و کشان کشان پیش دکتر آوردند.
حسابی ترسیده بود دکتر تا او را دید گفت خودت طوری نشدی عزیز؟!
او که انتظار هر عکس العملی جز احوالپرسی را داشت جواب داد نه؛ طوریم نشده.
دکتر به او گفت پس ببر ماشین را تعمیر کنند دیگه هم تند نرو لطفاً !
این اوج عصبانیت و خشم او بود !....
#شهیددکتر_چمران
📕 ستارگان خاکی🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🔘زیارت شهدا در روز پنج شنبه
⭕️حدیث قدسی :
🔻هر که راعاشق شوم خواهم کشت و هر که را بکشم خود خون بهای او هستم خوش به سعادتتی شهید که خدا این گونه عاشقت شدو تورا برگزید
🌷🌷🌷🌷🌷
اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
پنجشنبه هست شاخه گلی بفرستيم برای تموم آنهايی كه در بين ما نيستند ولی دعاهاشون هنوز كارگشاست،
يادشون هميشه با ماست و جاشون بين ما خاليه،
دلمون خيلی وقتها هواشونو می كنه,
اما دیدارشون میفته به قیامت, شاخه گلی به زيبايی يك فاتحه...😔😔
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
📊 #اینفوگرافی| #سالروز_عملیات
🔻 اینفوگرافی عملیات کربلای۳
🗓 ۱۱ شهریور ۱۳۶۵
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
سالروز شهادت شهید مدافع حرم
عادل سعد
گرامی باد
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🕊🌹سفارشش نماز اول وقت بود.
بعد از نماز هم کار همیشگی اش خوندن زیارت عاشورا؛ حتی اگه مهمونی بود یا کار داشت یا موقع غذا بود تا زیارت عاشورا نمی خوند نمی اومد.
🌷شب عاشورا یا توی مراسم دعا گریه اش دیدنی بود. طوری گریه می کرد که همه بدنش می لرزید. توی عزای امام حسین سیاه می پوشید و صف اول سینه می زد.
🌷خیلیها عاشق عزاداریش بودند.
وقت نوحه خونی و عزاداری کارشون شده بود نشستن کنار حاجی؛ بلکه از حالت های معنویش تأثیر بگیرند...
"شهید حاج یدالله کلهر"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
🕊🕊🕊
اذان ظهر به افق اهواز
13:14❣📿
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]