هرکسیراسرچیزیوتمنایکسیست
مابهغیرازتونداریمتمنایدگر ..🖤!
'-امامزمان
#حکایت ✏️
آورده اند که روزی مرد کشک سابی نزد #شیخ_بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند، به تمام آرزوهایش می رسد .
شیخ مدتی از جواب دادن به مرد طفره رفت و در آخر به مرد گفت که: «اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید به دست نااهل بیافتد »، اما برای اینکه مرد هم را دست خالی نفرستد، دستور پختن یک نوع فرنی را به او یاد میدهد و میگوید آن را پخته و بفروشد، اما نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد.
مرد کشک ساب میرود و شروع به پختن و فروختن فرنی میکند و چون کار و بارش رونق میگیرد، طمع می کند و شاگرد میگیرد و کار پختن را به او میسپارد. بعد از مدتی شاگرد میرود و بالا دست مرد کشک ساب دکانی باز میکند و مشغول فرنی فروشی میشود به طوری که کار مرد کشک ساب کساد میشود.
کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی میرود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم میکند. شیخ از او جویای علت می شود و بعد از شنیدن داستان به مرد میگوید: «تو راز یک فرنیپزی را نتوانستی حفظ کنی حالا میخواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟ برو همون کشکت را بساب.»
📲 @rahiankhuzestan
پیغمبر تو مسجد نشسته بود دید که چهار نفر کارگر، غریبانه یک پیکری رو تشییع میکردند، پیغمبر بلند شد رفت جلوتر، فرمود: روش رو باز کنید، روش رو باز کردند! پیغمبر یه نگاهی کرد نشناخت. فرمود شما این میت رو میشناسید؟
اون چهار کارگر که تشییع میکردند گفتند نه.
پیغمبر فرمود:کی صاحب این پیکر رو میشناسه؟
امیر المومنین علی علیهالسلام فرمود: یا رسول الله من میشناسم.
علی جان کیه؟
فرمود:یا رسول الله، این«غلام» قبیله بنی نجار هست، اینقدر غریب بوده که ارباباش برا تشییع نیومدن. پول دادن گفتن این رو ببرید خاک کنید.
پیغمبر فرمود علی جان تو چه جوری میشناسیش؟
فرمود: ایشون تو بازار منو میدید، بار رو دوشش بود، صبر میکرد من نزدیکش بشم؛ سلام میکرد و به من میگفت: یا علی انی والله احبک (یا علی به خدا من دوستت دارم)
پیغمبر فرمود: جنازه رو بزارید جلو مسجد، ندا بزنید پیغمبر میخواد نماز میت بخونه...
پیغمبر ایستاد جلو مردم پشت سرش ایستادند،
جمعیت بسیار زیادی اومده بود، بعد از نماز پیغمبر فرمود: اینقدر مَلک پشت سر شما ایستاده بود که اگر میدید میگفتید جا برا ما اصلا نیست!
پیغمبر تشییع کردند، داخل قبر گذاشتند، دعا کردند و بعد به علی فرمودند: یا علی تمام این کارهای من به این خاطر بود که این شخص شما رو «دوست» داشت...
📚 القطره، ج اول، ص۲۷۶
سلام بچه های گل کانال
یه خبر خوب
اگر میخواین در زمینه های مختلف مشاوره تحصیلی و روانشناسی بگیرین به کانال @psycologiism بپیوندید
حتما اتفاقات خوب در انتظارتونه
203-Clip-MesleBaghieh-64k.mp3
3.41M
*مثلبقیه !!!
مثل بقیه خورد
مثل بقیه خُفت
مثل بقیه مُرد...
#بسهدیگه، بلند شو یه حرکتی از خودت بزن!
متفاوت باش!✨
#استاد_پناهیان 🌱
مارا به دوستان خودتون پیشنهاد بدین
این کانال میخواد به همه پرسش های عاطفی و ذهنی تون جواب بده
قراره اتفاقای خیییییلی خوب در این کانال واستون بیوفته😍✅
روی آدرس پایین کلیک کنید
@psycologiism
هاشم قریشی:
#شهدا
🌷سر سفره عقد نشسته بودیم، عاقد که خطبه را خواند، صدای اذان بلند شد.
حسین برخاست، وضو گرفت و به نماز ایستاد
دوستم کنارم ایستاد و گفت:
این مردبرای تو شوهر نمیشود!
متعجب و نگران پرسیدم: چرا؟
گفت: کسی که اینقدر به نماز و مسائل عبادیاش مقید باشد، جایش توی این دنیا نیست!🌷
✍️خاطرهای از شهید #حسین_دولتی