eitaa logo
✳️ جُستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
811 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @Sayyedali1997 @s_m_a57
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅🔅🔅 📌 نگاشت 18: نظم آهنگ قرآن 🔹 قرآن کریم یک سبک بیان مخصوصی دارد. می دانیم که سبکها متفاوتند. 🔹 لااقل در فارسی می توانیم بشناسیم که سبک عبارتها با هم خیلی فرق می کند. مثلا سبک نثر سعدی یک سبک مخصوص به خود است. سبک صاحب ناسخ التواریخ سبک دیگری است به طوری که اگر انسان عبارتی از آن را بخواند می فهمد که این سبک سبک ناسخ است. "تاریخ وصاف" سبک دیگری است، و حتی همین نویسندگان درجه اولی که ما الان داریم که هر کدام یک سبک مخصوص به خود دارند باز هر کدام یک روش مخصوص به خود دارند. 🔹 در عربی هم این مطلب زیاد است. قرآن یک سبک و اسلوب مخصوص به خود دارد. 🔹 اگر ما یک آیه قرآن را در میان نهج البلاغه بگذاریم که در بلاغت نهج البلاغه هیچ کس شک نمی کند، می بینیم آیه قرآن در آن نمایان و مشخص است که این یک سبک است و آن سبک دیگری، 🔹 حتی در میان خطبه های پیامبر اکرم (ص) نیز چنین است. حضرت رسول خطبه زیاد دارند. خطبه هایی که خیلی پر طنطنه و فصیح و بلیغ و در ردیف خطبه های نهج البلاغه است، ولی قرآن سبک و اسلوبش سبک دیگری است. 🔹 در قرآن، کلمات به شکل دیگری با یکدیگر پیوسته شده اند غیر از آن شکل نهج البلاغه و سخنان پیامبر. چنین سبکی در زبان عربی سابقه ندارد. نه تنها سابقه ندارد، لاحقه هم ندارد، 🔹 و این خیلی عجیب است. در خطبه های نهج البلاغه واقعا می شود خطبه ای و اقلا چند فرازی از یک بلیغ دیگر بگنجانند که آدم شک کند که آیا این از حضرت امیر هست یا نیست؛ ولی قرآن سبکش لاحقه هم ندارد، یعنی هیچ کس نیامده و نتوانسته است یک سطر بیاورد که همان وضع خاص قرآن و همان اسلوب غیر قابل توصیف قرآن را داشته باشد که وقتی سر هم کنیم بگوییم این با آیه قرآن چه فرق می کند؟ آن نرمش عجیبی را که در این سبک هست، داشته باشد. به همین جهت هم بی سابقه است و هم غیر قابل تقلید. ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
📌 مظهر رضای الهی 🔹 اینجا که الآن شما حضور دارید یعنی بارگاه رضوی ـ (صلوات الله و سلامه علیه) ـ هیچ کسی در عالم کسی را راضی نمی‌کند و کسی از چیزی راضی نمی‌شود و نعمتی به هیچ کس نمی‌رسد که او خوشحال بشود، مگر به وساطت ؛ رضا یعنی همین! مظهر راضی بودن، مظهر «هو الرّاضی» بودن، مظهر رضوان، این است! اگر کسی توفیقی پیدا کرد که مشکل دیگری را حلّ کرد و دیگری را راضی کرد به وساطت رضاست و اگر بیماری درمان شد و خوشحال شد به وساطت رضاست و اگر جاهلی عالِم شد به وساطت رضاست و اگر گرفتاری آزاد شد به وساطت رضاست، اصلاً رضا معنایش همین است! آن که راضی است است؛ یعنی هیچ خوشنودی در عالم پیدا نمی‌شود الا به وساطت (صلوات الله و سلامه علیه). 📚 فراز پایانی پیام به اولین اجلاسیه مدیران مجمع عالی حکمت اسلامی در مقدس تاریخ: 1396/07/19 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
▪نگاشت 1 :معرفی و آشنایی با سوره انشراح(شرح) ✳ نام این سوره، شرح یا انشراح یا اَلَم نَشرَح است که هر سه از آیه اول گرفته شده‌اند. سبب این نامگذاری این است که در آیه اول از شرح‌ صدر (گشایش سینه) پیامبر(ص) به نور ایمان، سخن گفته شده است. ✳ سوره شرح جزو سوره‌های مکی و در ترتیب نزول، دوازدهمین سوره‌ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، نود و چهارمین سوره است[۲] و در جزء سی‌ام قرآن جای دارد. 🔹 سوره شرح یا انشراح یا اَلَم نَشرَح، نود و چهارمین سوره و از سوره‌های مَکّی قرآن که در جزء سی‌ام جای گرفته است. 🔹 هر سه نامِ سوره، ازآیه اول آن گرفته شده است که از شرح صدر (گشایش سینه) پیامبر(ص) سخن می‌گوید. 🔹 سوره انشراح از نعمت‌های خداوند به رسولش سخن می‌گوید و پیامبر(ص) را تسلی می‌دهد. 🔹 از آیات مشهور این سوره، آیه ۵ است که وعده می‌دهد در کنار دشواری، آسانی است. این آیه را از جمله ضرب المثل‌های قرآنی برشمرده‌اند و در اشعار فارسی نیز بازتاب داشته است. 🔹 در احکام شرعی آمده است،در نماز واجب بعد از سوره حمد نمی‌توان سوره انشراح را به تنهایی خواند، بلکه باید آن را همراه سوره ضحی قرائت کرد. 🔹 در فضیلت تلاوت سوره شرح از پیامبر(ص) روایت شده هر كس سوره انشراح را قرائت کند، مانند كسی است كه پیامبر(ص) را دیدار كرده است. 🌿🌿🌿 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید @rahighemakhtoom
▪نگاشت 2:نگاهی کلی به محتوای سوره انشراح بسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ ﴿١﴾ وَوَضَعْنَا عَنكَ وِزْرَكَ ﴿٢﴾ الَّذِي أَنقَضَ ظَهْرَكَ ﴿٣﴾ وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ ﴿٤﴾ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿٥﴾ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿٦﴾ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ ﴿٧﴾ وَإِلَىٰ رَبِّكَ فَارْغَب ﴿٨﴾ به نام خداوند رحمتگر مهربان آيا براى تو سينه‌ات را نگشاده‌ايم؟ (۱) و بار گرانت را از [دوش‌] تو برنداشتيم؟ (۲) [بارى‌] كه [گويى‌] پشت تو را شكست. (۳) و نامت را براى تو بلند گردانيديم. (۴) پس [بدان كه‌] با دشوارى، آسانى است. (۵) آرى، با دشوارى، آسانى است. (۶) پس چون فراغت يافتى، به طاعت دركوش؛ (۷) و با اشتياق، به سوى پروردگارت روى آور. (۸) 🍀🍀🍀 در سوره شرح، خداوند برای تسلی خاطر پیامبر(ص)، نعمت‌های خود را از انشراح دل، سبک‌کردن بار و پرآوازه‌کردن نام پیامبر است، یادآور می‌شود و می‌گوید بی‌گمان در کنار دشواری، آسانی خواهد بود. همان‌طور که در سوره ضحی، خداوند نعمت‌ها و الطافش به رسول خدا را برشمرده است، این سوره نیز الطاف و عنایات دیگر الهی را که شامل رسول خداست و مهم‌ترین آنها شرح‌صدر است بیان می‌کند. در واقع، سوره انشراح در دنباله و ادامه سوره ضحی آمده است.[دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۶۵] 🌿🌿🌿 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (39) 🔅🔅🔅 ▪ اِضْرِبْ بطَرْفِكَ حيث شئت من الناس، فهل تُبصر إلّا فقيراً يُكابدُ فقراً، أو غنيّاً بَدَّلَ نِعْمَة اللهِ كفراً أو بخيلاً اتّخذَ البخلَ بحقّ الله وَفراً، أو متمرّداً كأنّ بأُذُنِه عن سمع المواعظِ وَقراً...[ نهج البلاغة، خطبه ي 12] ؛ يعني هر سَمتي را خواستي نگاه كن، يا نيازمندي را مي بيني كه زير بار توان فرساي فقر خميده است يا توانگري را مي نگري كه با عيش رَفيه به كفران نعمت خداداد مبادرت مي كند يا بخيلي را مشاهده مي نمايي كه بخل را سبب وفور و فراواني ثروت مي داند و اِباي از تأديه‌ي حقوق الاهي را پايه انبوه شدن ثروت تلقّي كرده است يا متمرّدي را مي يابي كه از اِتّعاظ و پندپذيري سرپيچي مي كند. ▪ چنين دولت يا ملّتي اگر پيروز شوند، اقتدار كاذب و زودگذر پيدا مي كنند كه در ايام شادكاميِ دروغين خويش از هيچ خلافي هراس ندارند و از زيرپا نهادن تمام اصول ارزشي، تحاشي نخواهند داشت و اگر بتوانند عصاي موساي كليم (عليه السلام) را در دست فرعون يا سامري قرار مي دهند و حسين بن علي(عليهماالسلام) را در عَتَبه‌ي عُتْبه‌ي اَمَوي مي نشانند و با تَشْوِيه جمال عدل، و تحسين وَصْمه‌ي ظلم، هر معروفي را منكر و هر مُنكري را معروف ارائه مي دهند. ▪ در چنين صحنه‌ي سهمگيني است كه انسانِ حقْ مدار، صدقْ محور و آزادْمنش مي سرايد: «اي مرگ اگر نمرده اي دريابم». ▪ گروهي كه تقاضاهاي برخاسته از اقتضاي فطرت و فطنت را فكرتِ ناب مي دانند و قداست آزادي را حراج نكردند و حسّ و خيال و وَهْم را به امامت عقل نظر و نيز شهوت و غضب را به زعامت عقل عمل، رهبري نموده و رهبري مي كنند، بر اثر انسان شناسي صحيح، سياست و حكومت را درست تفسير مي نمايند و آن را به سلطنتِ بر دنيا و تمام مظاهر دروني و بيروني آن معنا مي كنند؛ يعني نه دولت، سالارِ كسي است و نه ملت؛ هيچ انساني تحت قيوميّتِ سالارگونه‌ي كسي نيست، بلكه عقل مردم، سالارِ حسّ آنان و عزم ملت، سالار هوس آن هاست. ▪ اين معنا، همان مردم سالاري ديني است كه از انسان شناسي سالم برخوردار است. زيرا انسان كريم را جز قرآن كريم، چيزي تفسير نمي كند و بهترين شيوه‌ي تفسير گوهر انسانيت، همانا تفسير انسان به انسان است كه فنّ خاص و مبناي مخصوصي عهده دار تدوين چنين تفسيري است و اين گونه انسان شناسيِ كامل، محصول جهان بيني توحيدي جامع و نتيجه‌ي معرفت شناسي همه جانبه و فراگير است؛ «قد اَلْزَمَ نفسَه العدلَ فكان أوّلَ عدلهِ نفىُ الهوي عن نَفْسه»[ نهج البلاغة، خطبه ي 87، بند 8.] ؛ يعني اوّلين برنامه‌ي سياسي مردمِ با ايمان، هوازدايي و هوس روبي است. چهره‌ي شفاف انساني، آن لحظه ظهور مي كند كه وي گِردِ گَرد و غبار اغيار نگردد و هنگامي زُهُور مي نمايد كه او در مَطافِ طغيان، به اشواطْ اشتغال پيدا نكند؛ دين برون آيد ار گنه بنهي سر پديد آيد ار كُلَه بنهي [حكيم سنائي، حديقة الحقيقه، ص 132.] ▪ چنين ملتي مقتدرانه حافظ كرامت انساني خويش اند؛ نه تن به حقارت ستمگري مي دهند و نه به خواري و ستم پذيري رضا خواهند داد، بلكه هماره كريمانه به سر مي برند؛ «قومٌ لم تزل الكرامةُ تتمادي بهم حتّي حَلُّوا دارَ القرار...».[ نهج البلاغة، خطبه ي 165، بند 33.] ▪ رسيدن به چنين اقتدار و كرامتي، جز از راه تهذيب نفس كه رسمي ترين برنامه‌ي حكومت ديني است، ميسور نيست؛ ژاله‌ي ذُلّ زدِل مران هرگز كز ره ذُلّ رسي به گلشن عِز [حكيم سنائي، حديقة الحقيقه، ص 491.] قامت عمر خويش را خم ده ديده‌ي خشك خويش را نَم ده خَمِ قامت كه نَمْ پذير بود صد كمان پيش او چو تير بود [همان، ص 492.] 🌿🌿🌿 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید @rahighemakhtoom
📌 پای چوبین 🔹 قبلاً در میدان بازی، این بازی بود كه پای چوبین درست می‌كردند كه ده سانت اگر كسی آن پای چوبین را داشت از دیگر بچه‌ها بلندتر بود، این در ادبیات ما اثر گذاشت، گفتند: «اگر كوتهی پای چوبین مبند كه در چشم طفلان نمایی بلند»[1] گاهی آدم عالم نیست و خود را عالم معرفی می‌كند، گاهی عادل نیست و خود را عادل معرفی می‌كند، گاهی صاحب مقام نیست و خود را صاحب مقام معرفی می‌كند، این همان بازی میدان كودكانه است كه پای چوبین می‌گذارند تا ده سانتی متر از دیگری بلندتر نشان دهد «اگر كوتهی پای چوبین ببندد»، معلوم می‌شود هر كس مدعی است كوته فكر است و هر كس فریب چنین كوته فكر را می‌خورد كودك است! «اگر كوتهی پای چوبین مبند كه در چشم طفلان نمایی بلند» اما آنان كه بزرگسال می باشند كه تو را بزرگ نمی‌بینند، الآن این پای چوبین است. گاهی به ما می‌گویند: «پای استدلالیان چوبین بود پای چوبین سخت بی‌تمكین بود»[2] گاهی می‌گویند این پایی كه الآن تو بسته ‌ای و خود را عالم می‌دانی این پای چوبین است، با پای چوبین كه كسی بلند نمی‌شود! اگر با ﴿رَفِیعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ﴾[3] رابطه پیدا كردی ﴿فی بُیوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ﴾[4] می‌شوی، تو رفیع می‌شوی ﴿وَ رَفَعْناهُ مَكانًا عَلِیا﴾[5] نصیب تو خواهد شد. وجود مبارك عده‌ای را به این جا رساند كه اینها هم اكنون بهشت را می‌دیدند، هم اكنون قیامت را می‌بینند، درون عده را می‌بینند؛ لذا وقتی به عده‌ای پیشنهاد رشوه می‌دادند، اینها می‌گفتند این لجن است. 🔹 (سلام الله علیه) وقتی وارد كوفه شد عده‌ای زیادی با او بیعت كردند و وجوه شرعی را، چون نماینده خاص بود به پیشگاه آن حضرت تقدیم ‌كردند، مال فراوانی در خدمت مسلم‌بن‌عقیل بود! وقتی وصیت‌نامه را شما نگاه می‌كنید می‌بینید که فرمود من مقداری مقروضم این سلاحهای جنگی مرا بفروشید و قرض مرا ادا كنید، این همه پول! اینكه می‌بینید ما برای می‌نالیم و برای ما الگو است و یكی از پیام‌آوران نهضت كربلا است همین است؛ این همه پول! برای چه چیزی مقروض بودی؟ این را می‌گویند امین، این را می‌گویند نائب امام، این همه پول در اختیارش بود لوازم اولیه زندگی‌اش را با وام گذرانده، فرمود این مسالح جنگی مرا بفروشید و قرضم را ادا ‌كنید، با اینكه این وجوه بود، بعد هم فرمود نامه‌ای برای بنویسید كه نیاید، چون من نامه نوشتم كه بیاید، این را می‌گویند پیام . [1]. بوستان سعدی، باب پنجم در رضا. [2]. مثنوی معنوی، دفتر اول. [3]. سوره غافر, آیه15. [4]. سوره نور, آیه36. [5]. سوره مریم, آیه57. 📚 سخنرانی موضوعی تحلیل پیام تاریخ: 1377/02/19 🌿🌿🌿 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (40) 🔅🔅🔅 ✳ اقتدار ملی و جامع نگری 6⃣ ششم: رفتاري پايه‌ي اقتدار ملّي است كه رخدادهاي دنيا را هم از درون بررسي كند و هم از بيرون. فرد يا جامعه اي كه فقط مظاهر دنيا را مي نگرد و از نگرش درون و باطن آن آگاه نيست، توان تأمين قدرتِ صادق را ندارد و به جاي تسخير دنيا، مقهور آن مي شود و به جاي حكومت بر مواهب طبيعي، محكوم آن مي گردد و فرد يا جامعه‌ي مقهور و محكوم، هرگز مقتدر نخواهد بود. 🔹 همچنين اگر فرد يا جامعه اي راهبانه فقط درون طبيعت و باطن دنيا را بينند و از نگرش طبيعي و نگاه دنيايي محروم باشند، از نيرنگ خدمتگزاران سياسي غافلند و از آهنگ نهنگان اقتصادي، ساهي و نائم؛ و طبق بيان اميرالمؤمنين (عليه السلام): «ومَنْ نامَ لم يُنَم عنه»[ نهج البلاغة، نامه ي 62.]؛ هركس بخوابد هرگز موردِ خواب و غفلت دشمن غدّار و بيدار نخواهد بود، بلكه در حال خوابْ به وي حمله مي شود. 🔹 بنابراين، بايد دنيا و مظاهر طبيعت را با دو چشم درون بين و برون نگر نگاه كرد و نگرش «اَعْور» يا «اَعْمي» همانند نگاه «اَحْول» واقع بينانه نيست. اقتدار ملّي هماره با نگرش واقع بينانه همراه است. در فرهنگ علي بن ابي طالب (عليه السلام) كه همان فرهنگ قرآن و عترت است، اگر فرد يا جامعه اي درون نگر نباشد و از باطن مواهب طبيعي باخبر نگردد و از درونِ مشاغلِ دنيايي آگاه نشود و از پشت پرده‌ي سِمَت هاي سياسي و حكومتي مطّلع نباشد، چنين شخص يا گروهي كور است. 🔹 زيرا چيزي كه موجود است و آثار فراواني دارد و آگاهي از آن، هم ممكن است و هم لازم و تحصيل ابزار ادراك آن مقدور؛ اگر چنين چيزي مورد ديد وي قرار نگيرد، معلوم مي شود كه آن شخص يا گروه نابيناست و بايد به فكر درمان باصره‌ي درون بين بوده و اقدام كند. 🔹 جهان بيني جامع و معرفت شناسيِ كامل، در تمام شئون انساني، تأثير به سزايي دارد و در ادبيات وي نيز مُؤثر است؛ مثلاً واژه‌ي «بينا» و «نابينا» براي كسي كه هستي را منحصر در قلمرو طبيعت مي داند و معرفت شناسي او حسّي است و اثبات يا ابطال پذيري عقلي و قلبي را باور ندارد، معناي محدودي دارد و براي كسي كه جهان بيني و هستي شناسي و نيز معرفت شناسي او جامع و كامل است، معناي وسيع تري دارد. ادامه دارد.... 🌿🌿🌿 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 نگاشت 19: نظم آهنگ قرآن ▪ یکی از مهم ترین جنبه های اعجاز بیانی قرآن (که اخیرا بیشتر مورد توجه دانشمندان قرار گرفته) نظم آهنگ واژگانی آن است. این جنبه، چنان زیبا و شکوهمند است که عرب را ناچار ساخت، از همان روز نخست اقرار کنند که کلام قرآن از توانایی بشر خارج است و تنها می تواند سخن خداوند باشد. نظم آهنگ واژگان قرآن، نغمه ای دلکش و نوایی دلپذیر پدید می آورد، نوایی که احساسات آدمی را بر می انگیزد و دل ها را شیفته خود می کند. ▪ نوای زیبای قرآن برای هر شنونده ای، هر چند غیر عرب محسوس است، چه رسد به این که شنونده عرب باشد. هنگام گوش جان سپردن به آوای قرآن، نخستین حالتی که اذهان را جلب می کند، نظام بدیع و شیوای صوتی آن است. در این نظام، حرکات و سکنات واژگان به شکلی آرایش شده است که به هنگام شنیدن، آوایی دل نشین به گوش می رسد، آوایی که شوری در دل ها می اندازد و نشاطی در جان ها می دمد. از جهتی، حروف «مد» و «غنه» در کلمات آن به شکلی حساب شده نشسته اند، به طوری که می توانند به پژواک صدا آهنگی ببخشند و به نفس کشیدن قاری کمک کنند تا به سر حد فاصله و آن جایی که استادان ترتیل به طور قرار دادی وضع کرده اند برسد و نفسی تازه کند. 📚 منبع مطلب نظم آهنگ قرآن •مرتضی مطهری- نبوت- صفحه 227-226 •شیخ هادی معرفت- علوم قرآنى- صفحه 374- 380 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
📌 ماهیت قیام امام حسین (علیه السلام) 🔹 همه ما این ‌طوریم، حرف كسی را گوش می‌دهیم كه این دو عنصر محوری در او باشد، هم خوب حرف بزند و هم حرف خوب بزند از یك سو و هم بی غرض و مرض باشد از سوی دیگر و اصطلاحاً حُسن فعلی داشته باشد و هم حُسن فاعلی، هم آدم خوبی باشد و هم حرف خوب بزند؛ اگر كسی این‌چنین بود، ما همه حرف هایش را گوش می‌دهیم، حرف خوب می‌زند یعنی منطقی، مستدل، مستحكم و متقن است، غرض و مرضی هم ندارد. انبیا این دو چهره را داشتند. در سورهٴ مباركهٴ «یس» وقتی پیام آن بزرگوار را بازگو می‌كند، می‌گوید حرف این پیغمبر را گوش بدهید ﴿اتَّبِعُوا مَنْ لا یسْئَلُكُمْ أَجْرًا وَ هُمْ مُهْتَدُونَ﴾؛[1] یعنی شما از آن جهت كه انسانید، باید حرف كسی را گوش بدهید كه این دو صفت را داشته باشد، حرفش منطقی باشد و غرضی هم نداشته باشد. انبیا این‌چنین‌اند، هم اهل هدایت‌اند، خوب حرف می‌زنند، حرف خوب می‌زنند، درست سخن می‌گویند و هیچ چیزی هم از شما طلب ندارند. این ﴿لا یسْئَلُكُمْ أَجْرًا﴾ ناظر به حُسن فاعلی است؛ یعنی اولاً ما مدح و ثنا و كُرنشی از كسی نخواستیم، پارچه نصب كنی هم نخواستیم، القاب و مزدی هم نخواستیم، ثانیاً حرف ما هم برهانی است و با آن علم میزبان شما هماهنگ است، ﴿اتَّبِعُوا مَنْ لا یسْئَلُكُمْ أَجْرًا﴾؛ یعنی حُسن فاعلی دارند و طمعی ندارند ﴿وَ هُمْ مُهْتَدُونَ﴾ در مسیرند و این حُسن فعلی آنان است. وجود مبارك ابی عبدالله(علیه السلام) وارث همه انبیای این‌چنینی بود، بعد هم این حرف را همه انبیا بالصراحه می‌گفتند، امیرالمومنین بالصراحه گفته، ابی عبدالله هم بالصراحه گفتند تا مردم بدانند كه اینها هیچ غرضی ندارند. 🔹 ابی عبدالله(علیه السلام) عرض كرد: خدایا من با این قافله دارم می‌روم و هیچ كدام هم سالم برنمی‌گردیم و هیچ كدام از این كارها هم برای نام و نان نیست، «لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فی أُمَّهِ جَدّی»[2] ما اصلاح طلبیم، اصلاح یعنی این! امر به معروف است، نهی از منكر هست، رعایت اصول ارزشی هست، رعایت حقایق دین هست و مانند آن. فرمود ما جزء مردان مصمم هستیم. عقل مردم در بخش علمی به اندیشه ناب برمی‌گردد، در بخش عملی به انگیزه صحیح برمی‌گردد كه همه انبیا آمدند آن را شكوفا كنند و وجود مبارك ابی عبدالله(علیه السلام) وارث همه انبیا است و با آن آثار علمی و عملی‌ خود توانست این بهره‌های فراوان را تاكنون ارائه بدهد. [1] . سورهٴ یس، آیهٴ 21. [2] . مقتل الحسین(علیه السلام)، ج1، ص273. 📚 سخنرانی موضوعی تاریخ: 1380/01/09 🌿🌿🌿 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (41) 🔅🔅🔅 ✳ معرفت شناسی کامل 🔹 جهان بيني جامع و معرفت شناسيِ كامل، در تمام شئون انساني، تأثير به سزايي دارد و در ادبيات وي نيز مُؤثر است؛ مثلاً واژه‌ي «بينا» و «نابينا» براي كسي كه هستي را منحصر در قلمرو طبيعت مي داند و معرفت شناسي او حسّي است و اثبات يا ابطال پذيري عقلي و قلبي را باور ندارد، معناي محدودي دارد و براي كسي كه جهان بيني و هستي شناسي و نيز معرفت شناسي او جامع و كامل است، معناي وسيع تري دارد. 🔹 «نابينا» در لغتِ انسانِ حسّ گرا، به كسي گفته مي شود كه مظاهر طبيعت و سِمَت ها و شغل هاي محسوس دنيايي را نبيند، ولي همين كلمه در فرهنگ عقل و وحي گرا، به شخصي هم گفته مي شود كه فقط مظاهر طبيعت را مي بيند، ولي درون و باطن و پشت پرده‌ي آن ها را نمي بيند. چنين شخصي مانند كسي كه اصلاً مظاهر طبيعت را نمي بيند، نابيناست، گرچه درجه‌ي نابينايي متفاوت است. 🔹 گفتار اميرالمؤمنين (عليه السلام) كه با رفتار آن حضرت (عليه السلام) آميخته است، اين است: «وإنّما الدنيا منتهي بصر الأعمي، لا يُبْصر ممّا ورائها شيئاً والبصير يَنْفَذُها بَصرُه ويَعلم أنّ الدارَ وَرائها، فالبصيرُ منها شاخِصٌ والأعمي إليها شاخصٌ والبصيرُ منها متروّد والأعمي لها متزوّد»[ نهج البلاغه، خطبه ي 133.] ؛ يعني كور كسي است كه فقط زرق و برق دنيا را مي بيند و از بيرون و باطن و پشت آن آگاه نيست و بينا كسي است كه گذشته از مظاهر دنيا، حيات بعد از آن و خانه‌ي پس از آن را مي بيند. بينا كسي است كه از دنيا كوچ كند و كور كسي است كه به سوي دنيا كوچ نمايد. يكي دنيا را نردبان مقصد مي بيند و ديگري دنيا را هدف و مقصود مي پندارد. همچنين در تحصيل ره توشه، يكي زاد دنيا تهيه مي كند و ديگري از تحصيل توشه‌ي آخرت غافل نيست. 🔹 آن چه درباره‌ي واژه‌ي بينا و نابينا گفته شد، درباره‌ي لغت شنوا و ناشنوا و ساير كلماتِ دارجِ در ادبياتْ جاري است. بنابراين، فرهنگ عَلَوي مايه‌ي اقتدار ملّي خواهد بود؛ زيرا به جامعه، ديد وسيع و درون بين مي بخشد. لذا هم از فريب دادن پرهيز مي كند و هم از فريب خوردن برحذر است. رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: المكر و الخداع و الخيانة فى النار[نهج الفصاحه، ج 1، ص 285.] ؛ حيله و خدعه و خيانت در دوزخند و چيزي كه دوزخي باشد، عامل اقتدار ملّي نخواهد بود. ادامه دارد.... 🌿🌿🌿 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (42) 🔅🔅🔅 ✳ معرفت شناسی کامل 🔹 اكنون كه واژه‌ي بينايي و نابينايي در فرهنگ علوي معناي خاص خود را دارد، لازم است به دو عنصر محوري عنايت كامل شود: يكي عامل پديد آمدن چنين بيماري كه از آن به عنوان نابينايي ياد مي شود و ديگري عامل درمان اين رخداد تلخ. 🔹 اما عامل پديد آمدن بيماري كوري؛ بايد توجه كرد كه خداوند هر انساني را بينا آفريد؛ (فأَلْهَمَها فجورها وتقواها)[ سوره ي شمس، آيه ي 8.] و هر كسي به مقتضاي فطرتْ و فطنتْ از فكرتِ معتدلي برخوردار است كه با آن، درون امور را همانند بيرون آن مي بيند و تنها سبب كوري شخصْ ابتلا به آلودگي دنيا، رغبت به گناه و تباهي است كه رفته رفته بينايي را از باصره‌ي دل مي گيرد و او را سطحي نگر و ظاهربين مي كند؛ منْ اَبْصَر بها بَصَّرَتْهُ ومَنْ اَبْصَرَ إليها اَعْمَتْهُ[نهج البلاغه، خطبه ي 82.]؛ هركس فقط دنيا را بخواهد و حلال و حرام، زشت و زيبا و حق و باطل براي وي يكسان باشد، دنيا او را كور مي كند. زيرا تمرين ظاهربيني، تكرّر سطحي نگري، تداوم طبيعت زدگي، فروغ دل را مي ميراند؛ چنان كه نگاه به دنيا از منظر ابزار، نه هدف و از ديدگاه عِبرت، نه تماشا، مايه‌ي افزايش بينايي و فروزش دروني است و انسان بيناي فطري را بيناتر مي كند. زيرا اوج و حضيضِ دنيا، شرح همان متن اجمالي است كه خداوند با قلم تكوين، در لوح زرين دل تدوين فرمود. 🔹 امّا عامل درمانِ پديده‌ي كوري؛ بايد اهتمام ورزيد كه هم رِيْم دنيازدگي و رَيْن طبيعت گرايي را شست وشو كرد و هم دَفينِه‌ي عقلي دل را اِثاره و شكوفا نمود؛ تا با تقويت نهادِ روشن و درونِ حق طلب، هرگونه بيماري كوري و مانند آن، دفع يا رفع گردد؛ الحكمة التي هى حياة للقلب الميّت، وبَصَرٌ للعين العمياء، و سمعٌ للأُذنِ الصّماء... كتاب الله تبصرون به و تنطقون به و تسمعون به و ينطق بَعْضُه ببعضٍ و يَشْهَد بعضه علي بعضٍ....[ همان، خطبه ي 133.] 🔹 شنيدن معارف بلند قرآني و نگاه به معاليِ رفيعِ نبوي و علوي و تَدبّر در براهين عقلي و تأمّل در ره آورد تاريخي كه تحليل عالمانه سنّت ديرپاي الاهي است و تمرين عملي طبق رهنمود عقل و نقل، سهم مؤثري در حيات دل اوّلاً و بيداري آن ثانياً و بينايي و شنوايي آن ثالثاً خواهد داشت. 🔹 شركت در همايش هاي «علمي تحقيقي» و حضور در گردهمايي «پژوهشي ديني» مي تواند زمينه‌ي مناسبي براي صيانت از ضعف بصيرت يا درمان آن، بر فرض ابتلا، باشد. چنين دانشجوي حكمت نوشِ خردورز، واژه‌ي آزادي را در ادبيات علوي مي آموزد و مي پذيرد و مي آزمايد تا سرانجام چنان سرايد: زير بارند درختان كه تعلق دارند اي خوشا سرو كه از بار غم آزاد آمد[ديوان حافظ.] 🔹 و با ره توشه‌ي اين آزادي به زيارت مظهر رضاي الاهي بار مي يابد و از ژرفاي دل با خداي آگاهِ از اسرار، در نور حاضِر و غابِر چنين زمزمه مي كند: عيبم بپوشْ زنهار، اي خرقه‌ي مي آلود كان شيخ پاك دامن، بهر زيارت آمد[ديوان حافظ.] بازِ نازِ منْ از طريق نياز بر سر سِدْره مي كند پرواز[حكيم سنائي، حديقة الحقيقه، ص 152.] ادامه دارد.... 🌿🌿🌿 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید @rahighemakhtoom
▪نگاشت 4:نکات تفسیری آیه 1 سوره انشراح أَ لَمْ‌ نَشْرَحْ‌ لَکَ‌ صَدْرَکَ‌ آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم، 🔅🔅🔅 ۱ - خداوند به پیامبر(ص)، شرح صدر عنایت کرده و قواى باطنى آن حضرت را پذیراى حقیقت قرار داد و توانمندى هاى او را، براى تحمّل سختى ها و تکالیف، فزونى بخشید. (ألم نشرح لک صدرک) 🔹 شرح صدر، گنجایش دادن آن براى قبول حق است . 🔹 «صدر» و «قلب»، کنایه از نفس انسان است که داراى فهم و درک است. گفته شده «صدر» اعم از «قلب» است; زیرا شامل تمام قواى انسان مى شود. ۲ - خداوند، برخوردارى پیامبر(ص) را از شرح صدر، به او یادآور شده، آن را عطاى ویژه خویش به آن حضرت خواند. (ألم نشرح لک صدرک) ۳ - شرح صدر و تحمّل سختى ها، نعمتى الهى و سزاوار بازگو کردن و اظهار خرسندى است. (و أمّا بنعمة ربّک فحدّث . بسم اللّه الرحمن الرحیم . ألم نشرح لک صدرک) 🔹 به گفته بسیارى از فقهاى امامیه، این سوره، دنباله سوره قبل و متّحد با آن است. بر این اساس مفاد آیه شریفه، اعتراف به یکى از نعمت هایى است که آخرین آیه سوره قبل، به بازگو کردن آنها توصیه داشت. در این دیدگاه، جمله «بسم اللّه الرحمن الرحیم» ارتباط را قطع نمى کند; بلکه برخى از فقها، ترک آن را در نماز مجاز مى دانند. ۴ - توجّه به خدادادى بودن شرح صدر، مایه اطمینان پیامبر(ص) به دورى اش از قهر و خشم خداوند (ما ودّعک ربّک و ما قلى ... ألم نشرح لک صدرک) 🔹 هدف از استفهام در «ألم نشرح...» - که براى تقریر است - با توجّه به ارتباط آن با محتواى سوره قبل، توجّه دادن پیامبر(ص) به نعمت هایى است که نشان محبوب بودن او نزد خداوند است تا نگرانى هاى احتمالى آن حضرت از میان برود. ۵ - شرح صدر و تحمّل سختى ها، از ویژگى هاى لازم براى رهبران الهى (ألم نشرح لک صدرک) ۶ - پیامبر(ص)، داراى مقامى والا در پیشگاه خداوند و شایسته اهداى شرح صدر (ألم نشرح لک صدرک) «لام» در «لک» یا براى تعلیل است یا انتفاع. در صورت اول، مفاد آیه این است که: آیا به خاطر خودت به تو شرح صدر ندادیم؟ این تعبیر دلالت دارد که شخصیت نبى اکرم(ص)، علّتى کافى براى عطاى شرح صدر بود. در صورت دوم، نشانه ارجمندى آن حضرت است که خداوند، در جهت منافع پیامبر(ص) نعمت شرح صدر را در اختیارش نهاد. 🌿🌿🌿 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید @rahighemakhtoom