eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
787 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
📌برشی از کتاب (75) 🔅🔅🔅 📌 ترويج فرهنگ شهادت و صيانت آثار ارزشمند آن ضمن تحيّت به ارواح تابناك شهدا به منظور ترويج فرهنگ شهادت و صيانت آثار ارزشمند آن، توجه شما برادران و خواهران ديني به نكات ذيل، معطوف مي گردد. 1⃣ يكم. همان طوري كه در بخش انديشه، ارزش علم به معلوم است، در بخش انگيزه نيز ارج حُبّ به محبوب است؛ يعني هر اندازه محبوبْ سامي و والا باشد، محَبَّت آن هم برين و بالا است. چنان كه اگر محبوبْ داني و رخيص باشد، محبّت آن نيز نازل و خسيس خواهد بود. 🔹 چون هيچ محبوبي همانند خداي سبحان نيست، هيچ محبّتي همتاي حُبِّ الاهي نخواهد بود و اين محبّت، همان حبّ حقيقي است كه ديگرمحبّت ها مَجاز و مَعْبَرِ وصولِ به آنند؛ و چون هيچ محبوبي همانند دنيا كه همان انقطاع از خداست رَذْل و فرومايه نيست، هيچ محبّتي همسان حُبِّ دنيا منشأ خطر نخواهد بود؛ «حُبّ الدنيا رأس كلّ خطيئة».[ نهج الفصاحة، ج 1، ص 345.] 🔹 كوشش شهيد آن است كه از حُبِّ دنيا برهد و به مَحَبّتِ خدا برسد و در اين راه، همه چيز را نثار محبوبِ حقيقي كند و با نيل به مقصد، از مقصود خود چيزي جز خود او را نخواهد؛ عاشقان سوي حضرتش سرمست عقلْ در آستين و جان بر دست [حكيم سنائي، حديقة الحقيقه، ص 109 ـ 110.] چون ترا بار داد بر درگاه آرزو زو مخواه او را خواه [حكيم سنائي، حديقة الحقيقه، ص 109 ـ 110.] ادامه دارد... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (75) 🔅🔅🔅 📌 ترويج فرهنگ شهادت و صيانت آثار ارزشمند آن 2⃣ دوم. همان گونه كه كرامتِ محبَّت، اثر كرامتِ محبوب است، نيروي ادراك و تحريك حُبّ نيز به بركت علم و قدرت محبوب خواهد بود؛ چنان كه ضعف و عجز محبّت، محصول ناداني و ناتواني محبوب است؛ يعني اگر محبوبْ عليم و قدير بود، محبَّت آن مايه‌ي علم و قدرت مي شود و اگر سميع و بصير بود، حُبِّ او پايه‌ي شنيدن و ديدن مي گردد؛ ولي اگر محبوبْ غَبيّ و غَوِيّ بود، محبَّت آن سبب كودني و گمراهي مي شود و اگر جاهل و عاجز بود، حُبِّ او باعث ناداني و ناتواني مي گردد؛ و چون دنيا كه همان غفلت از خداست غَباوت، غَوايت، جَهالتْ و عجز را به همراه دارد، محبَّت او مايه‌ي كوري و كري خواهد بود. 🔹 لذا حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: «حُبّك للشى ء يُعْمى و يُصمّ».[ نهج الفصاحة، ج 2، ص 866.]مقصود آن حضرت (صلي الله عليه و آله و سلم) از مَحبّتي كه عامل كوري و كري است، هماناحُبِّ هَوَسْ مدارانه است. زيرا در حديث ديگري كه از آن حضرت (صلي الله عليه و آله و سلم) مأثور است، چنين آمد: «إِيّاكم وَالْهوي فإِنّ الهَوي يُعْمى و يُصِمّ»؛[ نهج الفصاحة، ج 2، ص 1052.] يعني هوس پرستي است كه توان ادراك باطني را از بين مي برد. 🔹 شهيد، مُحبّ خداي جامعِ همه‌ي كمال هاي علمي و عملي است. لذا، آثار محبوبِ وي در مقام صفتِ فعل، نصيبِ حبيبِ او يعني شهيد مي شود. از اين منظر، شهيد داراي حياتِ ملكوتي است كه با آن، مظهر خداي سميع بصير است. 🔹 بنابراين، مي توان چنين گفت: محبّت خدا بينا و شنوا مي كند و محبت دنيا كور و كر مي نمايد؛ و رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: «لَيْس الْا صعْمي مَنْ يَعْمي بَصَرُه ، إِنّما الا صعْمي مَنْ تَعْمي بَصيرَتُه»؛[ همان، ص 776.]كورْ كسي نيست كه چشم ظاهر او نبيند. كور واقعي كسي است كه چشم باطن او نبيند. ادامه دارد... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (76) 🔅🔅🔅 📌 ترويج فرهنگ شهادت و صيانت آثار ارزشمند آن 3⃣ سوم. همان گونه كه ظرف مادّي، اگر پُر باشد، فاقد صلاحيّت براي مظروف ديگر است، ظرف معنوي يعني قلب نيز اگر به غير ياد خدا اشتغال داشت، واجد صلاحيّت براي اشتغالْ به ذكر الاهي نخواهد بود. اوّلين شرط صلاحيّت دل براي نوراني شدن به ياد خدايي كه نور آسمان ها و زمين است، همانا تخليه‌ي دل از مهر غير خداست. 🔹 برخي از امور، صفاي ضمير را به تيرگي تبديل مي نمايد؛ (كلّا بل رانَ عَلي قلوبِهم ما كانوا يكسبون).[ سوره ي مطفّفين، آيه ي 14.]شهيد، مهم ترين كوشش او غبار غَيْر را زدودن و غَيْرتِ دينيِ را شكوفا كردن است؛ (فَلْيُقاتِلْ في سبيل الله الَّذينَ يشْرونَ الحياة الدّنيا بالاخرة)؛[ سوره ي نساء، آيه ي 74.]يعني در راه خدا كسي مأمور به مبارزه است كه در فنِّ فروش دنيا به آخرتْ مُبرَّز باشد؛ وگرنه قلبِ مشغول به حُبِّ غيرخدا، توفيق اشتغال به ياد الاهي در صحنه‌ي جهاد را ندارد. 🔹 هرگاه كسي از قيدِ تعلّق يا بند تَعيّن آزاد باشد و در حقيقتْ حُرِّ واقعي باشد، دل او ظرف فيض خاص خداوند خواهد بود؛ وگرنه ظرف پُر را دگربار پُر نمي كنند و بنده را دگربار به بردگي نمي گيرند؛ بنده كي گردد، آن كه باشد حُرّ كِيْ توان كرد ظرف پُر را پُر [حكيم سنائي، حديقة الحقيقه، ص 110.] 🔹 سالك خالي از هوا و فارغ از هوس، كم گوي و گزيده گوي خواهد بود و جز به ضرورت، از بيان او مقال، و از بنان او مقالت، ترشّح نمي كند و در محفل ساكتان مي آرمد؛ رفتن از منزل سخن كوشان بر نشستن به صدر خاموشان [حكيم سنائي، حديقة الحقيقه، ص 113.] 🔹 كسي كه جَزْمِ علمي و عَزْمِ عملي او را شوق شهادت تشكيل مي دهد، كم تر مي گويد و بيش تر مي جويد. ادامه دارد 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (76) 🔅🔅🔅 📌 عقل و عشق 4⃣ چهارم. همان گونه كه در بهره وري از ميراثِ مادّي، پيوند نَسَبي لازم است تا وارث از مال مورَّث بهره مند گردد، در برخورداري از ميراثِ معنوي، پيوندِ حَسَبي معتبر است تا وارث از مفاخر فرهنگي، سياسي، اجتماعي و مانند آن كه در حوزه‌ي اسلامي ارزيابي مي گردد، استفاده نمايد. جهاد و هجرت، دو عامل مهم از توريث مفاخر فرهنگي اسلام محسوب مي شوند؛«أغزُوا تُوَرِّثوا أَبْنائكم مجداً»[ كافي، ج 5، ص 8.]و «... هاجروا تُوْرِثوا أَبنائكم مَجْداً...».[ نهج الفصاحة، ج 2، ص 1045.]به منظور بهره مندي از مَجْد شهادت كه ثمره‌ي شجره‌ي جهاد و هجرت است، بايد كوشيدْ يا مورّث شد يا وارث؛ وگرنه بيرون از حوزه‌ي فرهنگ دِفاع از حريم دين و ميهن اسلامي، اثري از آن مَجْد سامي نخواهد بود. يا مُظَفّر يا مُظفّر جوي باش يا نظروَر يا نظر وَر جوي باش [مثنوي معنوي، دفتر ششم، بيت 4076.] 🔹 ممكن است در هماورد بين عقل و عشق، كسي نتواند چونان شهداي انقلاب اسلامي، مخصوصاً شهيدان حوزه و دانشگاه، نظير شهيد سعيد، سيد مرتضي آويني كه بين سيادت و سعادت و بين قلم و شمشير و بين بزم و رَزم، جمعِ سالم نمود و نه جمع مكسّر پيروز گردد و خِرد را گوهر نشكن بپندارد؛ ليكن اگر به نواي عشقْ انصات، و آواي او را استماع كند، مي شنود: عقل گويد گوهرم، گوهر شكستن شرط نيست عشق گويد سنگ ما بِستان و بر گوهر بزن سنگ ما گوهر شكست و حيف هم بر سنگ ماست حيف هم بر روح باشد گر شدش قربان بدن [ديوان شمس، ص 732.] 🔹 اميد است محصول اين همايش، تبيينِ معقولْ و مقبولْ از انقلاب اسلامي مردم ايران به رهبري امام خميني (رحمه الله) و تحليل منطقي از آن و حمايت منصفانه از دستاوردهاي آن و هدايت نسل جوان به صدر و ساقه‌ي آن باشد. پروردگارا! نظام اسلامي، مقام معظم رهبري، دولت و ملت و مملكت و جوانان را در ظلّ عنايت ولي عصر (عجّل الله تعالي فرجه الشّريف) حفظ فرما. ارواح مؤمنان، امام راحل (رحمه الله)، شهداي انقلاب، به ويژه شهيد سعيد سيد مرتضي آويني (رحمه الله) را با اوليايت محشور فرما. اعضاي محترم ستاد همايش بررسي آرا و انديشه هاي شهيد آويني (رحمه الله) را توفيق كامل عطا فرما. والسلام عليكم ورحمة الله و بركاته 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (76) 🔅🔅🔅 ▫ شوق لقاء الله در پرتو ولایتمداری پرواز مرغ باغ ملكوت شهادت، با استعانت از انديشه ناب و استمداد از انگيزه خالص است. سالك كوي شهادت، ره توشه‏اي به نام معرفت خدا و زاد راهي به عنوان نصرت دين او دارد. راهيِ ميدان ايثار، سرمايه‏اي به نام هجرت از تكاثر به سوي كوثر، و دلمايه‏اي به عنوان شوق لقاء الله دارد. همه اين نعمت‏ها را در پرتو وحي آهنگين خدا و در ظلّ ولايت‏مداري اهل بيت عصمت (عليهم‏السلام) به دست مي‏آورد. 🔹 آن جا كه خداوند فرمود: (إذا قُرء القرءان فاستمعوا له و أنصتوا)[ سوره‏ي اعراف، آيه‏ي 204]، شاهدان صادق، كاملاً منتظر دريافت پيام الاهي شدند. آن جا كه خداي سبحان فرمود: (إنّ الله اشتري من المؤمنين أنفسهم و أموالهم بأنّ لهم الجنّة يقاتلون في سبيل الله فيَقتُلون و يُقتَلون)[ سوره‏ي توبه، آيه‏ي 111.]، در عرضه مستقيم كالاي جان و مال حضور يافتند. 🔹 آن جا كه خداوند فرمود: (و أعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة)[ سوره‏ي انفال، آيه‏ي 60.]، در نهايت اخلاص و قوّت قَلب و بدن، آمادگي خود را اعلام داشتند. 🔹 آن جا كه خداوند فرمود: (وقاتلوهم حتي لا تكون فتنةٌ ويكون الدّين كلّه لله)[ سوره‏ي انفال، آيه‏ي 39.]، نبرد با هرگونه استعباد، استعمار، استثمار، استحمار، استبداد و... را پذيرفتند. 🔹 آن جا كه خداي تعالي فرمود: (يريد الله أن يحقّ الحقّ بكلماته و يقطع دابر الكافرين ليحقّ الحقّ و يُبطَل الباطلَ و لو كرِه المجْرمون)[ سوره‏ي انفال، آيات 7 ـ 8.]، هدفي جز اِحياي حق و غرضي غير از اِبطال باطل نداشته ‏اند. 🔹 آن جا كه خداي بزرگ فرمود: (فقاتلوا أئمّة الكفر إنّهم لا أيمان لهم لعلّهم ينتهون)[ سوره‏ي توبه، آيه‏ي 12]، فهميدند دشمن‏هاي اصلي جامعه بشري خون‏خواران استكباري هستند كه از اَيْمان، سوگندها، قطعنامه‏ها، ميثاق‏هاي بين الملل و هرگونه پيمان‏پذيري استنكاف مي‏كنند. ممكن است كسي بي‏ايمان باشد، ولي مزاحم نباشد؛ امّا بي‏اَيمان، گرگِ خون آشامي است كه همگان از او منزجرند. 🔹 آن جا كه خداوند فرمود: (إنفروا خفافاً و ثقالاً و جاهدوا بأموالكم و أنفسكم في سبيل الله ذلكُم خيرٌ لكم إن كنتم تعلَمون)[ سوره‏ي توبه، آيه‏ي 41.]، نقد جان بر كف و نقد مال در كَيْف كوشيدند و آنان‏كه از هزينه اعزام محروم ماندند، مصداق بارز: (تولّوا و أعينهم تفيض من الدمع حزناً ألاّ يجدوا ما ينفقون)[ سوره‏ي توبه، آيه‏ي 92.] شدند و اشك اندوه ريختند كه چرا از همرزمان خود جدا شدند. 🔹 آن جا كه خداوند فرمود: (يا أيّها النبيّ جاهد الكفّار و المنافقين و اغلظ عليهم و مأويهم جهنّم وبئس المصير)[ سوره‏ي توبه، آيه‏ي 73.]، در دو جبهه كفر و نفاق مبارزه كردند و دشمن داخلي را چونان بيگانه خارجي شناختند و از او تبرّي جستند. 🔹 آن جا كه خداي سبحان فرمود: (أطيعوا الله و أطيعوا الرّسول و أُولي الأمر منكم)[ سوره‏ي نساء، آيه‏ي 59]. دستور عصر غيبت بقيّة الله (ارواح من سواه فداه) را فراگرفتند و از نائبان راستين اولي الامر واقعي، رهنمود خواستند و آن‏را امتثال كردند و بالاخره، هر چه از قرآن كريم آموختند، اندوخته خود ساختند و به ديگر رويكردها آويخته نشدند. ادامه دارد.... @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (76) 🔅🔅🔅 ✳ولی الله المطلق ▪ چون حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و اهل بيت وحي همتاي قرآن كريمند؛ «إنّى تاركٌ فيكم الثّقلين كِتابَ الله و عترتى...»، تمسّك و اعتصام به هر دو لازم، و ترك هر كدام به مثابه ترك هر دو است. لذا، استماع كلام معصوم و اِنصات منصفانه و ناصحانه در پيشگاه آن، عامل سعادت خواهد بود. شاهدان واصل، هماره رهنمود اهل بيت عصمت (عليهم‏السلام) را در كنار هدايت قرآن مجيد پذيرا بودند. 🔹 آن جا كه حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: «جاهدوا أهوائكم تَملِكوا أنفسكم»[ نهج الفصاحة، ج 1، ص 219.] و «المُجاهدُ مَنْ جاهدَ نفسَه فى طاعة الله»[ نهج الفصاحة، ج 1، ص 219.]؛ به تزكيه روح و تضحيه نفس، مبادرت كردند و پيروزمندانه چنين سروده‏ اند: عشق ديوانه است ما ديوانه ديوانه‏ ايم نفس امّاره است ما امّاره امّاره‏ ايم 🔹 آن جا كه رسول گرامي فرمود: «الجَنّة تحتَ ظِلال السُّيوف»[ همان، ص220.]، عرصه را بر اهرمن مهاجم تنگ كردند و با تبلور خويش او را متواري ساختند. 🔹 آن جا كه پيامبر عظيم الش أن اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: «مَنْ قُتل دونَ دينهِ فهو شهيدٌ»[ همان، ص519.]، آمرانه به مرگ فرمان دادند: «اي مرگ اگر نمرده‏اي دريابم» و مترنّمانه سرودند: گر زهر چيزي بِلَنگي دور شو راه دور و سنگلاخ و لنگ لنگ مرگ اگر مرد است، آيد پيش من تا كشم خوش در كنارش تنگ تنگ من از او جاني بَرَم بي‏رنگ و بو او زمن دَلْقي ستاند رنگ رنگ جور و ظلم دوست را بر جان بنه ور نخواهي پس صلاي جنگ جنگ [كليات شمس تبريزي، ص 498، غزل 1327. ] ▪ چون اميرالمؤمنين، علي بن ابي طالب (عليه‏السلام) باب مدينه علم و حكمت است، لذا اِصغاي سخن آن حضرت عبادت خواهد بود. 🔹 آن جا كه علي بن ابي طالب (عليه‏السلام) فرمود: «و إنّما أنتم إخوانٌ علي دين الله، ما فَرَّق بينكم إلاّ خُبثُ السَّرائر و سوء الضَّمائر»[ نهج البلاغة، خطبه‏ي 113.]، پيمان برادري مستحكم‏تر كردند و با تطهير دل از لَوْث عصيان و رَوْثِ حبِّ جاه و فَرْثِ خود خواهي از «دار الغرور»، هجرت و به «دار القرار» باريافتند. 🔹 آن جا كه آن حضرت (عليه‏السلام) فرمود: «إنّ أكرم المَوتِ الْقتل، و الّذى نفس ابنِ أبى طالب بيَدِه، لألف ضربةٍ بالسَّيف أهونُ علىَّ مِن ميتةٍ علي الفراش فى غير طاعة الله»[ همان، خطبه‏ي 123.]، جهان طبيعت را زير پا و فرا طبيعت را قبله ساختند و زمزمه كنان چنين گفتند: عالَم ويرانه به جغدان حلال باد دو صد شنبه از آنِ جُهُود دل‏هاي شفاف و حديث العهدِ فطريِ آنان، چنان مشتاق لقاي الاهي بود كه با تمام وجود چنين مي‏سرودند: اندر جمال يوسف گر دست‏ها بريدند دستي به جان ما بَر بنگر چه‏ ها بريديم 🔹 آن جا كه وليّ الله مطلق، حضرت علي بن ابي طالب (عليه‏السلام) فرمود: «لا تَذوقُوا النَّوم إلاّ غراراً أو مَضمضة»[ همان، نامه‏ي 11.]، شب‏ها را چون روزْ بيدار و مراسم سحر را در سنگر انجام داده، هيچ‏گونه هراس از ابرقدرتِ عصر به خود راه نمي‏دادند و از اِرعاب بيگانه مهاجم، خائف نبودند و چنين نجوا داشتند: كي سرد شود عشق ز آواز ملامت هرگز نَرَمَد شير ز فرياد زنانه ادامه دارد.... @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (78) 🔅🔅🔅 ▪ چون عصمت خدا، حضرت فاطمه زهرا (صلوات الله عليها) حجّت خداست، لذا تخضّع در ساحت صحبت او مايه سعادت و پايه نجات است. آن جا كه آن حضرت (عليهاالسلام) فرمود: «مَن أصعد إلي الله خالِصَ عِبادته، أهبط اللّهُ عزّ وجلّ إليه أفضل مَصلَحته»[ مسند فاطمة (عليهاالسلام)، ص163.]، به اخلاص نيّت و عبادت مبادرت كردند و در اصلاح شئون علمي و عملي به مقدار ميسور كوشيدند. دلا خود را در آينه، چو كژ بيني هر آينه تو كژ باشي نه آينه، تو خود را راست كن اول 🔹 چون امام ممتحن، حضرت امام حسن مجتبي (عليه‏السلام) فرمود: «والتَّقوي بابُ كلّ توبةٍ و رأسُ كلّ حِكمةٍ و شَرَفُ كلّ عَملٍ، بالتقوي فازَ من فاز من المتّقين»[ تحف العقول، باب حِكم الامام الحسن (عليه‏السلام).]، فهميدند كمال انسان در پروا از حبّ دنيا، و بي‏پرواييْ فرو رفتن در چاه شقاوت است. لذا، از آن برآمدند و به جاه سعادت رسيدند. يكي مي‏رفت در چاهي، چو دَر چَهْ ديد او ماهي مَهْ از گردون ندا كردش من اين سويم تو لا تَعْجَل [ديوان شمس، ص 501] 🔹 و اما سالار شهيدان، حضرت امام حسين (عليه‏السلام) رهبري تمام نهضت‏هاي بعد از كربلا را به خود اختصاص داد؛ پيروزي انقلاب اسلامي ايران به زعامت امام خميني (قدّس‌سرّه) و هماهنگي مراجع و علماي بزرگ و مساعدت امّت عظيم‏الشأن به بركت ائتسا وو اقتدا به حضرت ابي عبدالله، سيّد الشهداء(روحي و ارواح العالمين لمضجعه الشريف الفداء) بوده است. 🔹 آن جا كه امام حسين (عليه‏السلام) فرمود: «... به توصفُ الصِّفات لا بها يوصَف و به تُعرف المَعارِف لا بها يُعرف؛ فذلك الله لا سَمىّ لَه سُبحانَه لَيس كَمِثله شى‏ء و هو السّميع الْبصير»[ تحف العقول، باب حكم الامام الحسين (عليه‏السلام).]، عارفان، حكيمان، متكلّمان و پيروان معرفت توحيدي، به سلوك آشنا و به مقصد آگاه شدند و خداي يكتا را در علم و عَيْن، اصل هر چيز يافتند: من جز احدِ صمد نخواهم من جز مَلِك اَبد نخواهم بي او ز براي عشرت من خورشيد سبو كشد نخواهم 🔹 آن جا كه سيّد الشهداء (عليه‏السلام) فرمود: «ليرغبُ المُؤمن فى لقاءِ اللّهِ مُحِقّاً فإنّى لا أري المَوت إلاّ سَعادة و لَا الْحياة مَع الظّالِمين إلاّ برماً»[ تحف العقول، باب حكم الامام الحسين (عليه‏السلام).]، مشتاقانه و مفتاقانه چنين مي‏سرودند: اگر جز تو سري دارم، سزاوار سرِ دارم و گر جز دامنت گيرم، بريده باد اين دستم 🔹 آن جا كه حسين بن علي (عليه‏السلام) فرمود: «هيهات منّا الدَّنيّة»[ تحف العقول، باب حكم الامام الحسين (عليه‏السلام).] و «هيهات منّا الذلّة»[ تحف العقول، باب حكم الامام الحسين (عليه‏السلام).]، مستانه به استقبال شهادت رفتند و چنين مي‏گفتند: مستي بيايد قيْ كند، مستي زمين را طيْ كند اين مَيْ مجو، و آن مَيْ بجو، كو جام غم كو جام جَمْ 🔹 در ختام با كمال فروتني، مسطور فوق كه در حجاب قصورْ مستور است، به منظور بزرگداشت سرداران و هزاران شهيد استان ولايت‏مدار و شرف خيز و شهيد پرور مازندران تحرير شد. 🔹 پروردگارا، ثار شهدا را دوام نظام اسلامي ايران تا ظهور ولي‏عصر(عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) قرار بده. مقام معظم رهبري، دولت و ملت را حفظ فرما. عبداللّه جوادي آملي 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (79) 🔅🔅🔅 📌 شهداء پويندگان راستين «هيهات منّا الذلة» 🍀 بسم الله الرّحمن الرّحيم گرچه خداوند به تمام اشيا و اشخاص نزديك است و همگان با آفريدگار خود ارتباط دارند، ليكن بارزترين پيوند بين بنده و خداوند همانا ارتباط محبت و پيوند ولا و دوستي است، گروهي خدا را دوست دارند و عدّه‏اي دوست خداوندند. ▫ بين مُحِبّ خدا و محبوب خداوند فاصله زيادي است، همه كساني كه دوستدار خداوندند، به مقام محبوب خدا شدن نايل نمي‏شوند. اَوْحدي از محبّانِ الاهي، محبوب خدايند؛ شهيدان شاهد كه با ايثار و نثار نَفْس و نَفِيس، دست تطاول طاغيان را كوتاه و پاي متعدّيان را قطع نموده ‏اند و معارف الاهي و اصول ارزشي اسلام را از بوته نسيان و ورطه عصيان آزاد كرده‏اند و ميهن ديني را از دستبرد متجاوزان رهايي بخشيده‏ اند و هدفي جز اِحقاق حق و اِبطال باطل نداشتند، شايسته تماشاي جام جهان‏ نما و بايسته پوشيدن جامه صَفا و وفا و لايق نوشيدن جام رحيق مختوم و تسنيم ‏اند. ▫ اينان رهروان حسيني (عليه‏السلام) و پويندگان راستين «هيهات منّا الذلة»، جويندگان واقعي «لا أُعْطِيكُمْ بيَدى إعطاءَ الذّليلِ و لا أفِرّ فِرارَ الْعَبيد» هستند، لذا صهباي صميميّت و دِهاقِ محبّت الاهي نصيب آنان خواهد بود و چون ميثاق خدايي را وفا نموده و نَحْب و دَيْن و عَهد خود را قضا كرده‏اند و در اين راه هيچ‏گونه تحريف، تبديل، تحويل را روا نداشتند؛ (فمنهم مَن قَضي نَحْبه ومنهم مَن يَنْتَظر و ما بدّلوا تبديلًا).لذا شايسته نزول فرشتگان الاهي ‏اند تا پاداش پايمردي و استقامت را به آنان ابلاغ كنند؛ (الّذين قالوا ربّنا اللّه ثم استقاموا تتنزّل عليهم الملائكة ألاّ تخافوا و لا تحزنوا). 🍁🍁🍁 ▪ هر روز نکته های برجسته قرآنی ؛روایی؛تاریخی؛اخلاقی از نهضت امام حسین علیه السلام در کانال قرآنی رحیق در روضه الشهداء همراه ما باشید👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (80) 🔅🔅🔅 📌 رنگ الهی ز پرده كاش برون آمدي چو قطره اشك كه بر دو ديده ما حكم او روان بودي [ديوان حافظ، غزل 441.] 🔹 گرچه انسان كامل در قوام احسن آفريده شده؛ (لَقَد خَلَقْنا الإنسانَ في أَحسَن تَقْويم)،[ سوره‏ي تين، آيه‏ ي 4.] ليكن اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم ‏السلام) واسطة العِقد سلسله انسان‏هاي كامل‏ اند، و سخن درباره آنان اوّلاً به زبان قرآن كريم خواهد بود كه با بيان احسن تجلي نمود؛ (الله نزّل أَحْسَن الحديثِ)،[ سوره‏ي زمر، آيه‏ي 23.] ثانياً به زبان خود عترت طاهرين (عليهم‏السلام) كه همتاي قرآن كريم‏اند؛ إِنّى تاركٌ فيكم الثقلينَ كِتاب الله وعِتْرتى.[ بحار، ج 23، ص 109. ] 🔹 قرآن مجيد هر رنگي را غير از صبغه الاهي مطرود دانسته، آن را شايسته انسان كامل نمي‏داند؛ (و مَنْ أَحْسَن من الله صِبْغَةً)،[ سوره ‏ي بقره، آيه‏ ي 138] و آن صبغه الاهي همانا بي‏رنگي محض مي‏باشد. زيرا صبغه بسيط الحقيقة بسيط خواهد بود. براي پيدايش چنين بساطتي لازم است هرگونه تعلّق بلكه تعيّن زدوده شود، تا... زِهَرچه رنگ تعيّن پذيرد آزاد گردد. 🔹 براي اين هدف سامي(عالی و بالا) گاهي شراب ممزوج صَرْف مي‏شود مانند آيات: (إنّ الأبرار يشربون من كأسٍ كان مزاجُها كافوراً)[ سوره ‏ي انسان، آيه‏ ي 5.] 🔹 و (و يُسْقَون فيها كأساً كان مزاجها زنجبيلاً)[ سوره‏ي انسان، آيه‏ي 17] و (و مزاجه من تَسْنيم)[ سوره‏ ي مطففين، آيه‏ ي 27.] 🔹 و گاهي شراب ناب مصرف مي‏گردد، مانند: (عَيْناً يَشْرَب بها المُقَرَّبون)[ سوره‏ي مطففين، آيه‏ي 28.] و (... و سَقاهم رَبُّهم شَراباً طهوراً).[ سوره ‏ي انسان، آيه ‏ي 21.] 🔹 ليكن در همه موارد ياد شده حجاب وساطت محفوظ است، خواه ممزوج و خواه ناب، ولي درباره اهل بيت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هيچ سخن از واسطه نيست، بلكه خود خداوند آنان‏را از لوث شهود غير خود معصوم و مصون داشت و با اراده تكويني نه تشريعي محض و با حفظ اختيار بدون آميختگي به دَمِ افراط تفويض، و آلودگي به روث و فرث تفريط جبر، آن ها را تطهير نموده است، (...إنّما يريد الله ليذهب عنكم الرجسَ أهل البيتِ ويُطَهّركم تطهيراً).[ سوره‏ ي احزاب، آيه‏ ي 33.] 🔹 چنين ذوات مقدّس و نوراني خلفاي راستين الاهي بوده، مسجود همه فرشتگان مي‏باشند، و دين خداوند با قيام قائم آنان جهان شمول شده، و عدل الاهي جهان گستر مي‏گردد؛ (...ليظهره علي الدين كلِّه و لو كره المشركون).[ سوره‏ ي صف، آيه ‏ي 9.] ادامه دارد... 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (81) 🔅🔅🔅 📌امامت نعمت وزین الهی ▫ همان طوري كه بعثت خاتم الانبياء (صلي الله عليه و آله و سلم) مِنَّت و نعمت وزين و گرانسنگ خداست؛ (لقد مَنَّ الله علي المؤمنين اذ بَعَثَ فيهم رَسُولاً من أنفسهم ...)[ سوره‏ ي آل عمران، آيه‏ ي 164.] ▫ اِمامَتِ معصومان به ويژه خاتم اوصياء (عليه‏السلام) منّت و نعمت گرانقدر الاهي خواهد بود، (و نُريد أنْ نَمنّ عَلي الذين استضعفوا في الأرض و نجعلهم أئمّةً و نَجْعَلَهم الوارثين).[ سوره‏ي قصص، آيه‏ي 5.] ▫ از آن جهت كه خليفه كامل حكم مستخلف عنه را دارد و مظهر اسم اعظم خداوند مي‏ باشد، لذا در بين موجودهاي امكاني مانند ندارد، و براي او در ميان ماسواي خدا همتايي نيست. زيرا مظهر خداوندي كه (ليس كمثله شي‏ء)،[ سوره‏ي شوري، آيه‏ي 11.] بوده، (و لم يكن له كفواً اَحَدٌ)[ سوره‏ ي اخلاص، آيه‏ ي 4.] است، مخلوق كاملي است كه در حلقات امكاني بي‏نظير و بي‏همتا مي‏باشد، چون آيت كبراي خالق بي‏ مثيل و بي ‏همتاست. ▫ تفاوت مهمّ آن است كه اين اوصاف كمالي براي خداوند بالذّات و نَفْسي است و براي انسان كامل بالعَرَض وَ نسْبي بوده و نيز براي خداوند به طور مطلق است و براي مظهر او بطور محدود و مقيّد. لذا انسان كامل گرچه در ساحت قدس ربوبي بنده محض و مخلوق صرف مي‏باشد، ليكن با عنايت الاهي در قلمرو امكان، و در محدوده مخلوق‏ها بي ‏نظير و بي ‏همتا خواهد بود، لذا از رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و نيز از حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (عليه‏السلام) رسيده كه هيچ موجود امكاني با اهل بيت عصمت و طهارت قابل قياس نيست؛ لا يُقاسُ بآلِ محمّد (صلي الله عليه و آله و سلم) مِنْ هذهِ الاُمّة اَحدٌ ولايسوّي بهم.[ بحار الانوار، ج 23، ص 117.] ▫ از امام رضا (عليه‏السلام) رسيده است كه هيچ كسي نزديك مقام منيع امام معصوم (عليه‏السلام) نبود، و عقل هيچ فرد عادي به كنه ولاي وي بار نمي ‏يابد. الإِمامُ واحدُ دهره، لا يُدانِيه أحدٌ... وهُوَ بحَيثُ النجم مِنْ أيْديِ المتناولين،... أيْنَ العقولُ مِن هذا، و اَيْن الاختيار من هذا[همان، ج 25، ص 125.] چون انسان كامل، عقل ممثّل و نور مجسّد و حيات مجسّم مي ‏باشد، اگر فرد يا جامعه ‏اي چنين انساني را نشناسد و به او ايمان نياورد و به انتظار مقدّم مباركش به سر نبرد، زندگي آن ها معقول نبوده و روشن نمي‏باشد و از حيات برين تهي خواهد بود. ادامه دارد... 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (82) 🔅🔅🔅 ▪مرگ و زندگی جاهلانه ▫ از اهل بيت طهارت (عليهم ‏السلام) رسيده است؛ مَن ماتَ و ليس له إمامٌ فموتُه مَيْتةٌ جاهليّة، و لا يُعْذَر الناسُ حتّي يَعْرِفوا إمامَهم، و مَن ماتَ و هو عارفٌ للإمامة لا يَضرّه تقدّم هذا الأمر أو تَأخّرُه، و مَن ماتَ عارفاً للإمامة كان كمن هو مع القائم (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) فى فسطاطه.[ بحار الانوار، ج 23، ص 77.] ▫ چون مرگ هر كسي برابر زندگي اوست، اگر مَوت كسي جاهلي بود، معلوم مي‏شود حيات او نيز جاهلي بوده است، گرچه مشابه اين تعبير درباره مرگ بدون وصيّت هم آمده است؛ ليكن يكي ناظر به نفي صحّت دين و ديگري ناظر به نفي كمال آن مي‏باشد، و پاسداري از حَرَمِ اَمن ولايت معصومان (عليهم‏ السلام) سبب شده است تا برخي از امامان (عليهم‏السلام) چنين بفرمايند، ولايتى لعلىّ بن ابى طالبٍ خيرٌ من وِلادتى منه؛[ جامع الأسرار، ص 500.] يعني ولايتم نسبت به اميرالمؤمنين (عليه ‏السلام) براي من مهمّ‏تر از ولادت من از آن حضرت مي‏باشد. ▫ باظهور چنين انسان كاملي، آواي توحيد و نبوّت گستره زمين و پهناي زمان را زير پوشش مي‏گيرد. 🔹 چنانكه از حضرت امام صادق (عليه‏السلام) رسيده است: «إذا قام القائم لا تبقي أرض إلاّ نُودِي فيها شهادة أن لا إله إلاّ الله، و أنّ محمّداً رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم)»[ بحار الانوار، ج 65، ص 231.]زيرا در اين هنگام آيه‏ ي: (و له اَسْلَمَ من في السموات والارض طوعاً وكرهاً)[ سوره‏ ي آل عمران، آيه‏ ي 83.]، مصداق بارز مي‏ يابد، 🔹 چه اين‏كه با ظهور آن حضرت (عليه‏ السلام) آيه‏ ي: (اِعْلَموا أنّ الله يحيي الأرضَ بعد موتها)،[ سوره ‏ي حديد، آيه‏ ي 17.] پديد آمدن حيات ايماني جامعه و زوال كافران دل مرده را نويد مي‏دهد. چون آن وليّ الله مطلق همه آرا و مكاتيب را بر قرآن عرضه مي‏نمايد و همه اغراض و غرائز را با معيار قرآني تعديل خواهد كرد، 🔹 و مصداق كامل بيان اميرالمؤمنين (عليه‏السلام) خواهد بود كه، يَعْطِفُ الهَوي عَلي الهُدي إذا عَطَفُوا الهُدي عَلي الهَوي، و يَعْطِف الرأى علي القرآن إذا عَطَفوا القرآنَ علي الرأى.[ نهج البلاغة، خطبه‏ ي 138.] 🔹 نيز به سنّت و سيرت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) عمل مي‏كند. چنانچه حضرت امام صادق (عليه‏السلام) فرمود: يَصْنَع كما صَنَعَ رسولُ الله (صلي الله عليه و آله و سلم)، يهدم ماكان قبله كما هَدَمَ رسول الله أمرَ الجاهليّة، و يَسْتأنفُ الإِسلام جديداً.[ بحار الانوار، ج 52، ص 352.] ▫ خلاصه آن كه حضرت مَهدي موجود موعود طبق بيان امام صادق (عليه ‏السلام)، چنين شناخته مي‏شود كه به احكام الاهي عالم است و همه مردم به او محتاج‏ اند و آن حضرت نيازي به هيچ كس ندارد؛ «بأىّ شى‏ء يُعْرَف الإمام، قال (عليه‏السلام): ...تعرفه بالحلال و الحرام و بحاجة الناس إليه، و لا يحتاج إلي أحدٍ.[ همان، ج 25، ص 156] ادامه دارد... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (83) 🔅🔅🔅 ▪ وظایف ما در عصر غیبت وظائف عصر غيبت زياد است، برخي از آن وظائف مهمّ اين است كه معارف ديني از بالا به پائين شروع شود، نه به عكس، يعني اوّل معرفت خدا، آنگاه شناخت پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) سپس معرفت حجّت خدا، تا گمراهي از دين پديد نيايد؛ 🔹 همان‏گونه كه امام صادق (عليه‏السلام) به زراره فرمود: اگر عصر غيبت را درك كردي، براي صيانت از خطر هرگونه ترديد و زيغ و انحراف با اين تعبيرها نيايش كن: اللّهمّ عَرّفنى نَفْسَك فإنّك إنْ لَم تُعَرّفنى نَفْسَك لَم اَعْرِف نبيّك، اللّهمّ عَرّفنى رَسولَك فإِنّك إن لَم تُعَرِّفنى رَسولَك لَم اَعْرِفْ حجّتك، اللّهمّ عَرِّفنى حُجّتك، فإنّك اِنْ لم تُعَرِّفنى حُجَّتك ضَلَلْت عَن دينى.[ بحار الانوار، ج 92، ص 326.] 🔹 راز و رمز اين‏گونه از معارف لمّي را در تحقّق دو وسيله برين براي ظهور حضرت بقيّة الله (ارواحنا فداه) مي‏توان جست‏وجو كرد؛ يكي تكامل عقلي و رشد فرهنگ ديني جامعه و ديگري توان رزمي و ترقّي روح نظامي و دفاعي آن؛ يعني همان‏گونه كه انبيا (عليهم‏السلام) با كتاب و ميزان عقلي و علمي از يك‏سو و با حديد سركوب كننده ملحدان از سوي ديگر مبعوث شده‏اند؛ (لَقَد أرسلْنا رُسُلنا بالبيّنات و أَنْزَلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط و أنْزَلنا الحديد فيه بأس شديد...)[ سوره‏ي حديد، آيه‏ي 25.] ، ظهور خاتم اوصياي الاهي (عليه‏السلام) نيز با همين دو عنصر محوري همراه است. 🔹 چه اين‏كه حضرت امام باقر (عليه‏السلام) درباره تكامل فرهنگ ديني در عصر حضور و ظهور چنين فرمود: إذا قام قائمنا وَضَعَ الله يَدَه علي رؤوسِ العباد فَجَمَع بها عُقولَهم و كَمُلَت به أَحلامُهم.[ بحار الانوار، ج 52، ص 328.] ▫ حضرت امام صادق (عليه‏السلام) درباره تكامل نظامي و تقويت روحيّه رزمي و دفاعي در عصر انتظار چنين فرمود: ليُعِدّ أحَدُكم لخروج القائم (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) و لو سَهْماً. فإنّ الله إذا عَلِم ذلك من نيّته رَجَوتُ لأنْ يُنْسِيَ فى عُمرِه حتّي يُدركَه ويكونَ من أعوانِه و أنصارِه.[ همان، ج 52، ص 366.]بنابر اين، منتظران واقعي حضرت بقيّة الله «ارواحنا فداه» كساني‏ اند كه هم به اصل جامع و حيات بخش: مداد العلماء أفضل من دماء الشهداء حرمت مي‏ نهند، هم به اصل مهمّ‏تري كه از كلمات جامع صاحب جوامع‏الكلم به شمار مي‏رود؛ لضَرْبَة عليٍّ خيرٌ من عبادة الثَقَلين،[ بحار الانوار، ج 39، ص 2] احترام فائق به عمل مي‏ آورند. 🔹 زيرا علم بدون اهتمام به سياست ديني و دفاع از كيان قرآن و عترت سودمند نخواهد بود، و دفاع رزمي بدون پيروي از رهنمود عالمان دين نافع نمي‏ باشد. 🔹 اميدوارم خداي منّان قبل از هر چيز، ظهور مولاي بشريّت حضرت وليّ‏عصر «ارواحنا فداه» را مقدّر فرمايد. 🔹 نظام اسلامي، مقام رهبري، مراجع عظام، حوزه ‏هاي علمي، دانشگاه‏ ها و ساير مراكز مذهبي و فرهنگي را در پرتو عنايت امام زمان (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) حفظ فرمايد. 🔹 همه مؤمنان، امام راحل و شهدا را با انبيا محشور دارد و همه برگزار كنندگان مراسم ديني مخصوصاً آقايان جامعة القرآن تبريز را مورد عنايت خاص آن حضرت قرار دهد. إن‏شاء الله. والسلام عليكم ورحمة الله و بركاته 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (84) 🔅🔅🔅 📌 نگاه گذار تحليل نهضت كربلاي سالار شهيدان(عليه السلام) ▪ هر گونه كوشش انساني محصول انديشه اي است كه در جان او جلوه مي نمايد، زشتي يا زيبايي كار هر كسي ثمره‌ي درخت فكري اوست. جامعه اي از كارهاي سودمند برخوردار است كه از دانش صحيح بهره مند باشد، دانش هاي بشري چون از اشتباه مصون نيست، براي هدايت كارهاي جامعه‌ي انساني كافي نمي باشد، دانش هاي الاهي كه از راه وحي بر دل هاي پاك پيام آوران ديني مي تابد، توان رهبري كامل قافله‌ي بشري را خواهد داشت. ▫ گرچه تمام كارهاي انساني نياز به رهنمود غيبي دارد، ليكن قيام و اقدام مهم و تاريخي نياز مُبْرَم به راهنماي باطني خواهد داشت، و نتيجه‌ي اين گونه از كمك هاي غيبي اصالت و اِصابت كار مي باشد، زيرا پشتوانه‌ي آن وحيِ اَصيل و اِلهام مُصيب خواهد بود. ✅ چند نکته مهم ▫ اولاً دين خداوند تنها وسيله‌ي صيانت فِطرت و سلامت اُمّت مي باشد. ▫ ثانياً دين خداوند كه مجموعه‌ي هماهنگ قرآن و عترت طاهرين عليهم السلام است، امانت الاهي بوده، نگهداري آن بر جامعه‌ي بشري لازم مي باشد، و اَحَدي حق تعدّي به حريم اَمن آن را ندارد. ▫ ثالثاً دريافت دين صحيح كه توسط وحي انجام مي پذيرد، بدون تصدّي انسان كامل معصوم نخواهد بود. چه اين كه تبيين اولي آن بدون رهبري خليفه‌ي معصوم(عليه السلام) نبوده و نيست. ▫ رابعاً مهم ترين وظيفه‌ي انسان معصوم(عليه السلام) آن است كه هنگام احساس خطر قطعي نسبت به دين از هيچ ايثار و نثاري دريغ نكند و با استقبال شهادت، حيات مجدد دين را تأمين كند، خواه در اين راه ديگران او را كمك كنند يا نكنند، چه اين كه رسول گرامي(صلي الله عليه و آله و سلم) چنين رسالتي را دارا بود. ▫ خامساً عالم ربّاني كه وارث انسان هاي معصوم(عليه السلام) است، خود را متولّي دين مي داند، و درك صحيح از دين و عمل درست به آن و نگهباني آن از گزند تهاجم طاغيان را وظيفه‌ي اصلي خويش مي شناسد. ادامه در پست زیر👇👇👇
📌برشی از کتاب (85) 🔅🔅🔅 📌 نگاه گذار تحليل نهضت كربلاي سالار شهيدان(عليه السلام) ▪ آن چه از اصول پنج گانه‌ي گذشته استنباط مي شود، عبارت است از: ▫ 1. قيام سيّد الشهداء(عليه السلام) براي حفظ دين و نجات بندگان خدا ازجهالت و ضلالت بود، چه اين كه در زيارت اربعين به اين هدف سامي اشاره شد. ▫ 2. اقدام جاودانه‌ي حضرت حسين بن علي بن ابي طالب(عليه السلام) اُسوه و الگو مطرح بوده و هست، نه يك خصيصه‌ي امامت است كه غير معصوم از آن ممنوع باشد. چون در سخنان آن حضرت، همواره قانون كلّي و اصل جامع و فراگير بازگو مي شد. مثلاً چنين مي فرمود: «كسي كه مِثل من است با فردي مثل يزيد بيعت نمي كند». آن حضرت(عليه السلام) نفرمود: من با يزيد بيعت نمي كنم، بلكه فرمود، كسي كه جريان اعتقادي و فكري مرا مي پذيرد، با جريان طغيان و الحاد هيچ عصري كنار نمي آيد. ▫ نيز چنين مي فرمود: «هنگامي كه فردي مانند يزيد حكومت كند، اسلام نابود خواهد شد». در اين بيان جامع و همه جانبه نفرمود: هنگامي كه شخص يزيد حاكم باشد چه رخداد تلخي پديد مي آيد، بلكه فرمود: هنگامي كه فردي مانند يزيد بر مسلمين حكومت نمايد،اسلام از جامعه رخت بر مي بندد. ▫ چون حقيقت دين از هر متاعي گرانبهاتر است، حضرت سيد الشهداء(عليه السلام) تمام رنج ها را براي آن تحمّل كرد، هنگامي كه به آن حضرت(عليه السلام) گفتند: حجاز، عراق و بسياري از مناطق اسلامي براي شما نا اَمن است. در پاسخ فرمود: «سوگند به خدا! اگر در تمام روي زمين جاي اَمني براي من نباشد، من با يزيد بيعت نمي كنم». ▫ از نتايج استنباط شده، كاملاً روشن مي شود كه قيام امام راحل (رضوان اللّه عليه) براي حفظ اسلام از تَطاول بيگانه ها بوده است، و محتواي پيام،سخنراني، دستور و رهنمودهاي آن بنيانگذار تاريخي، مَشحُون از كلمات گهربار حضرت حسين بن علي بن ابي طالب(عليه السلام) بود، و هنگام تبعيد از عراق، و عدم اجازه‌ي ورود به كويت فرمود: اگر هيچ جاي اَمني براي من نباشد، از فرودگاه به فرودگاه مي روم و جامعه‌ي اسلامي را از اين رخداد باخبر مي كنم. ▫ سر انجام همانند سالار شهيدان(عليه السلام) صيانت اسلام را به ارمغان آورد؛ و السلام عليه يوم وُلِد و يوم ماتَ وَ يَوْم يُبعَث حيّاً . 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (86) 🔅🔅🔅 📝 دیدگاههای تفسیری علامه طباطبایی در بیان شاگرد فرزانه ایشان آیت الله جوادی آملی(1) ▪ عنايت علاقمندان به مآثِر عقلي و مشتاقان به آثار نقلي به نكاتي معطوف مي‏شود تا نسبت به اوحدي، تذكره و براي اوساط، تبصره باشد. ▫ يكم. عناصر محوري قرآن كريم توحيد خداي سبحان و بيان اسماي‏ حسنا و مظاهر آن، و كيفيّت تدبير الاهي در نظام تكوين و تشريع است و اصلاً درباره اثبات وجود مبدأ جهان. بحثي را مطرح نمي‏كند. ✅ نظر صائب علامه طباطبايي (قدّس‌سرّه) اين است: همان‏طور كه اصل وجود خداوند غنيّ از سبب است، معرفتِ آن نيز بي‏ نياز از دليل خواهد بود. زيرا هستي خداوند بديهيِ محض و اَوّليِ صرف است و چنين چيزي معلوم بالذات بوده، محتاج به برهان نيست، و اگر كسي از آن غافل باشد، با تنبّه ساده متذكّر مي‏شود. زيرا چنين شخص گرچه از علم مركب و دانش تفصيلي نسبت به خداوند، ذهول دارد، ولي از علم بسيط و دانش اجمالي، ذاهل نيست.[ الميزان، ج 1، ص 11 و 401.] البته نه طمع اكتناهِ ذاتِ الاهي رواست و نه به اجمال بسنده كردن سزاست، بلكه در اين راه سپهرِ منحني را اُسوه ساختن و دل را همچون گويْ به ميدان ارادت آوردن و چونان دايره بي‏سر و پا شدن اوّلين شرط است؛ از فلك بي‏قرار هيچ نياموختن در طلب درد عشق پشت دو تا ساختن بر سر ميدان عشقْ در خم چوگان دوست دل به صفت همچون گوي بي‏سر و پا ساختن[ديوان عطار، ص 513] كمان سپهر سيّار از يك سو، بي‏سروپايي او از سوي ديگر، آموزه سالكان است. ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (87) 🔅🔅🔅 📝 دیدگاههای تفسیری علامه طباطبایی در بیان شاگرد فرزانه ایشان آیت الله جوادی آملی(2) ▫ دوم. معرفتْ‏ شناسي از منظر علامه طباطبايي (قدّس‌سرّه) مراحل طبيعي و فراطبيعي دارد، همان‏طور كه هستيِ منطقه طبيعتْ مرهونِ وجود ماوراي طبيعت است، مبادي معرفتي حسّ و تجربه كه ابتدايي‏ ترين مراحل شناخت محسوب مي‏شود، عقل و برهان عقلي است كه مراتب ميانه و متوسط سلسله معرفت به حساب مي‏ آيد و از آن برتر، معرفت شهودي و شناخت عرفاني است كه نسبت به دانش مفهومي و علم حصوليِ ناشي از برهانْ فايق است تا منتهي گردد به معرفتِ وَحْيانيِ انسان كامل معصوم كه چنين معرفت صائبيْ، سلطان همه شناخت و مَلَكه تمام معرفت‏هاست. زيرا هم به كلي و جزئي تعلق مي‏گيرد، هم به متن واقع اصابت دارد، هم از آسيب سهو و نسيان و ذهول و خطا مصون است. ✅ آنان‏كه مرعوب صنعت بشري شده و از سنّت الاهي راجل مانده ‏اند و به خواري اصالت مادّه تن درداده، تمام مسائل را طبيعتْ مدارانه جويا شده ‏اند و بي ‏مدارا از آن دفاع نموده ‏اند و تحرير معارف قرآني را بر آن محور پسنديده، كژراهه را صراط مستقيم تلقّي كرده ‏اند، مورد نقد استاد علامه طباطبايي (رحمه‏ الله) قرار گرفتند و منهج آنان ناصواب اعلام شد.[ الميزان، ج 1، ص 88 ـ 86؛ ج 3، ص 202 ـ 201 و ص 407 ـ 409] زيرا وحي ثابت را نمي‏توان بر فرضيّه‏ هاي ناپايدار حمل كرد، حتي لازم است عقل برهاني را تحت رهبريِ وحيِ سماوي اثاره كرد؛ بگذر زعقل و عشق طلب كن كه جان پاك چندين عقيله از غم عقل فكور يافت خون از دلِ چو سنگ برآور كه مرد طور ياقوتِ سرخِ معرفتْ از كانِ طور يافت بر خوان زبور عشق زنور دلت از آنك داود هر حضور كه ديد از زبور يافت از نور شرْع شمع بر افروز زآن كه عقل خورشيدِ برجِ وحدتِ حقّ دور، دور، يافت [ديوان عطار، ص 88.] ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (88) 🔅🔅🔅 📝 دیدگاههای تفسیری ؛فلسفی علامه طباطبایی در بیان شاگرد فرزانه ایشان آیت الله جوادی آملی(3) ▫ سوم. علامه طباطبايي (قدّس‌سرّه) بر اين باور بود كه تذكيه عقلِ برهاني بدون تزكيه روحِ انساني ميسور نبوده، بدون تضحيه نفسِ جَمْوحِ حيواني مُيَسّر نخواهد شد؛ پرده هستي بدر تا برهي از بلا زهر اَجَل نوش كن تا زپي آرند قند دردِ دلتْ را دوا كشتن نفس است و بس زآن كه بسي درد را زهر بود سودمند [همان، ص 90.] 🔹 براي عبور از غار غرور و وصول به دار قرار، رهنمود اهل بيت وحي و نبوّت را هماره در نظر داشت و در همان مسير حركت مي‏كرد. آن ذوات نوراني چنين فرموده‏اند: مَنْ اَخْلَص لِلّه أربعين صَباحاً، ظَهَرَت ينابيع الحكمة من قلبه علي لسانه[نهج الفصاحة، ج 1، ص 262]؛ هر كس چهل شبانه‏ روز مراقب مجاري ادراكي و محاسب مجاري تحريكي خود باشد و تمام انديشه‏ هاي علمي و انگيزه‏ هاي عملي خويش را مطابق شريعت الاهي تنظيم كند و هيچ هوايي را در سر و هوسي را در دل نپروراند، چشمه‏هاي حكمت خدا از قلب او بر بَنان و بَيان وي ساري و جاري مي‏گردد. 🔹 اگر معارف بريني در تفسير و فلسفه، به تازي و فارسي از علامه طباطبايي (رحمه‏ الله) به ارث رسيد، براي آن است كه وي چشمه سار حكمت را از مكتب اخلاص فراهم نمود. چنين حكيم ناموري بين معقول و منقولْ جمع سالم نمود و از كسر هر كدام پرهيز داشت تا از اجتماعِ سالم اين دو جناح، بين مفهوم و مشهود جمع كامل كند و عَبْد مُمْتَحن خدا گردد كه غير از قرآن مداري و عترت محوري به چيزي نيانديشد؛ عقل را و نقل را همچون ترازو راست دار جهد كن زان ميان نه سيخ سوزد نه كباب چون زعقل و نقلْ ذوقِ عشقْ حاصل شد تو را از دل پرعشق خود آتش زني در جاه و آب گرچه عالم مي‏نمايد ديگران را آب خضر تو چنان گردي كه گردد پيش تو همچون سراب [ديوان عطار، ص 77] 🔹 اين نكته فاخر از خاطر عاطر رهروان كوي صفا، به ويژه دانشجويانِ معتكف و نوسالان حديث العهد بالفطرة كه صلابت علوم تجربي را در ظلّ نزاهت روح تلطيف، كرده و صنعت را با سنّت هماهنگ نموده‏اند، غايب نيست كه رنج اربعين گيري و دشواري چلّه داشتن براي همگان نيست، مثلاً حضرت موساي كليم (عليه‏السلام) با اربعينِ موعود به مناجات طور بار يافت و حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) يك شَبه به قرب خاص راه برد؛ موسي (ع) به لن ترانيِ جانسوز حَرْبه خورد او نوبه زد كه ما كَذَبَ الْقَلْب ما رأي? آن را خداي گفت زنعلين دور شو وين را براق بين كه فرستاد از كجا آن را زبَعْدِ چل شبِ پيوسته، بار داد وين را شبي ببرد به خلوتگه دَن?ا آن را زطور كرده سراي حَرَم پديد وين راز عرش ساخته ايوان كبريا [ديوان عطار، ص 62 و 63.] 🔹 گرچه چنان مقام منيع، مقدور چنين بنده ضعيف چون راقم سطور نيست، ولي عدم درك كلْ مجوّز ترك كل نخواهد بود، و راه آن اين است: لبيك عشق زن تو در اين راه خوفناك احرامِ دردْگير درين كعبه رجا [ديوان عطار، ص 62 و 63.] ادامه دارد... 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (89) 🔅🔅🔅 📝 دیدگاههای تفسیری ؛فلسفی علامه طباطبایی در بیان شاگرد فرزانه ایشان آیت الله جوادی آملی(4) ▪ چهارم. علّامه طباطبايي چونان حكيمان متألّه ديگر، جهاني بود بنشسته در گوشه‏اي. همان‏طور كه در جهان عيني عرشْ موجود است و خداوند آن را بر آب قرار داد؛ (وكان عَرْشُهُ علي الماء)[ سوره ‏ي هود، آيه‏ ي 7.]، هر چند تحقيق معناي عرش و مقصود از آب و مراد از استواي عرش بر آب، محتاجِ فحص بالغ و سعي رساست، ليكن اجمال آن اين است كه مقام فرمانروايي خداوند و اِعمال ربوبيّت آن حضرت بر عامل حيات استوار است. چنان‏كه فرمود: (وَ جَعَلْنا مِنَ الماء كلَ شي‏ءٍ حيٍّ).[ سوره‏ ي انبياء، آيه‏ ي 30.] 🔹 همچنين در جهان علمي يعني صحنه روحِ انسانِ متكاملْ دلي است كه از آن به عنوان عرش معنوي ياد مي‏شود؛ قلبُ المؤمنِ عَرْشُ الرحمن[بحار الانوار، ج 58، ص 39.] و اين عرشِ روحاني بر آب ويژه قرار گرفته است و آن اشك است: اشك حَرَم نشين نهانخانه مرا از پشت هفت پرده به بازار مي‏كشد [ديوان حافظ.] 🔹 از دعاي كميل عَلَوي برمي‏ آيد كه مهمّ‏ترين سلاحِ مجاهدِ نستوهِ جهادِ اوسط و اكبر، گريه است؛ «و سلاحُهُ البكاء». [ مفاتيح الجنان، دعاي كميل] 🔹 اشك عارفانه مؤمنْ آبِ حيات اوست كه عرش الرحمان را به دوش مي‏كشد؛ گفتي آن آب را كه عرش بر اوست اشك كرّوبيان همي يابم رَخْشِ فكرتْ كه رستم جان راست با فلك هم عنان همي يابم هر كجا ذرّه‏اي است در دو جهان زير بار گران همي يابم چيست آن بارْ عشق حضرت اوست راستي جاي او همي يابم در رَسَن‏هاي منجنيقِ شناختْ عَقلْ يك ريسمان همي يابم جمله خلق را در اين دريا چون نَمِ ناودان همي يابم بر درش سر بريده همچون قَلَم عَقْلْ بر سر دوان همي يابم بر سر هر كه سرنباخت در او قهر او قهرمان همي يابم ره بَر و راه و راه رو همه اوست من بدين صد بيان همي يابم [ديوان عطار، ص 109 ـ 110.] 🔹 اساس اين معارف برين را در انسان شناسيِ ديني مي‏توان يافت. زيرا حضرت امام جعفر صادق (عليه‏السلام) از رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) چنين نقل نمود كه جبرئيل (عليه‏السلام) بر آن حضرت نازل شد و سلام خداوند را ابلاغ كرد و گفت خداوند چنين فرمود: اِشْتَقَقْتُ للمؤمن اسماً من أسمائى سَمَيتُّه مُؤمناً، فالمؤمن منّى و أنَا منه، مَنْ استهانَ مؤمناً فقد استقبلني بالمحاربة [وسائل الشيعة، ج 17، ص 211، كتاب تجارت، ابواب ما يكتسب به، باب 49، ح 1.]؛ يعني من براي مؤمن نامي از نام‏هاي خودم را برگزيدم و او را مؤمنْ ناميدم. زيرا عنوانِ مؤمن يكي از اسماي حسناي خداوند سبحان است؛ «...المُؤمن المُهَيْمن العزيز الجبّار المتكبّر...».[ سوره ‏ي حشر، آيه ‏ي 23.] پس مؤمن از من است و من از اويم، هر كس مؤمن را سبك دارد و خوار شمرد گويا به نبرد با من مبادرت ورزيده است. 🔹 معلوم است جنگِ با خداوند مستلزم انهزام و شكست قطعي دنيا و آخرت است. آن چه از حضرت رسول گرامي (صلي الله عليه و آله و سلم) رسيده كه «حسينٌ منّي و أنَا من حسين» [ بحار الانوار، ج 43، ص 261.] 🔹 نموداري از هماهنگي كامل ظاهر و مظهر است و همان‏طور كه ولايت دَرِ ورودي نبوت و رسالت است؛ «أنا مدينة العلم وعلىّ بابها»، [ همان، ج 40، ص 87.] 🔹 نبوت و رسالت نيز دَرِ ورودي ساحت منزّه ربوبيّت است، يعني بدون ولايت‏مداري نيل به قرب رسالت ميسور نيست و بدون نبوّتْ محوري رسيدن به بارگاه مقدّس ربوبيّت مقدور نخواهد بود. 🔹 وقتي انسان سالك به قرب الاهي متنعم مي‏گردد و فيض ويژه آن حضرت به هويّت وي نزديك مي‏شود كه در تمام جزم‏هاي علمي و عزم‏هاي عملي و تنظيم روابط متقابل حق و تكليف، در مدار قرآن و عترت (عليهم‏السلام) حركت كند. ناقوس هوا بشكنْ گر زان‏كه نه گبري تو زُنّار ريا بگسل گر زان‏كه نه ترسايي [ديوان عطار، ص 624.] @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (90) 🔅🔅🔅 📝 دیدگاههای تفسیری ؛فلسفی علامه طباطبایی در بیان شاگرد فرزانه ایشان آیت الله جوادی آملی(5) ▪ پنجم. جامعه بشري بدون سياست و حكومت نخواهد بود. دانش سياست از علوم انساني است، معرفت قوانين علوم انساني بدون انسان‏شناسي ميسور نيست و انسان‏شناسي بدون جهان‏بيني راستين ميسّر نخواهد بود. بهترين جهان‏بيني همانا جهان‏شناسي الاهي است؛ چنانكه برترين انسان‏ شناسيْ معرفت انسان بر اساس توحيد پروردگار نظام عيني است. 🔹 علّامه طباطبايي (رحمه ‏الله) بر اساس توحيد ربوبي و انسان‏ شناسي الاهي، دانش‏ هاي انساني اعم از حكومت و سياست و علوم ديگر را از منظر دو گروه يادآور شد؛ گروهي كه فقط جنبه طبيعي بشر را بررسي مي‏كنند و يا اگر جنبه فراطبيعي او را انكار نمي ‏نمايند، آن را فقط در قلمرو احوال شخصي ارزيابي مي‏كنند، جريان حكومت را در منطقه نيازهاي طبيعي ملاحظه مي‏نمايند و معيار ارزيابي آن، فقط حسّ و تجربه خواهد بود. 🔹 عدّه ‏اي انسان طبيعي را با صبغه فراطبيعي و ملكوتي آن مي ‏نگرند و حكومت وي را وابسته به تأمين نيازهاي طبيعي و تحصيل حاجت ‏هاي فراطبيعي مي‏دانند و معيار ارزيابي آن، گذشته از علوم تجربي، رياضي و عقلي، معرفت وَحْياني خواهد بود كه مَلَكه همه علوم و سلطان همه معارف است و در اين راستا نه جريانِ نسبيّت واقعْ معقول است و نه تصويبِ معرفتْ مقبول خواهد بود. 🔹 انواع حكومت‏هاي متعددِ رايج و دارج جهان از دو منظر مزبور بيرون نيست. زيرا برخي افراط و بعضي تفريط و گروهي به طبيعتْ متمايل و عدّه‏اي به فراطبيعتْ متعانق و طايفه‏ اي به هسته مركزي تعديل طبيعت و فطرت نزديك و فرقه‏ اي از آن دور مانده‏ اند. 🔹 سعي بليغ علّامه چون امام راحل (رحمه‏الله) كه هم نسبت به وظيفه خود اهل قيام و اقدام، هم نسبت به ديگران قُدْوَه و قائد بود، اين بود كه حكومت انساني را اسلامي بداند و خطوط كلّي را به دور از استبداد، استعمار، استثمار، استحمار، استعباد و مانند آن تدوين و تنظيم فرمايد و آن را در مواضع گونه‏ گون تفسير قَيّمِ، «الميزان» ارائه نمود.[ الميزان،ج 2، ص 156.] 🔹 جامع نگري علّامه طباطبايي (رحمه‏الله) سبب شد تا از گزند خلط بين آزادي تكويني و آزادي تشريعي مصون بماند و از رعايت آزادي عرفاني، اخلاقي همراه با آزادي فقهي و حقوقي، عامل تكامل فرد و جامعه انساني را تضمين كند و از رهايي مذموم بپرهيزد و آزادي محمود و حرّيت ممدوح را با آن نياميزد و ولايت قانون خدا را بر هرگونه ولايتي ترجيح دهد تا انسان را به مقام اصلي وي كه خلافت الاهي است، نايل نمايد. 🔹 سرانجام چنين فتوا دهد كه عظمت خليفه و منزلت او در حفظ قانون مُسْتَخلفْ عنه يعني خداوند نظام آفرينش خواهد بود. و اگر كسي حكم خداوند را فراموش كند و انديشه بشري را بر وحي سماوي ترجيح دهد، مشمول آيه‏ي؛ (اَفرأيت مَنْ اتّخذ إلهه هواه...)[ سوره‏ ي جاثيه، آيه‏ ي 23.] خواهد بود و از اوج عزّت خلافتْ هبوط نموده، به حضيض ذلت فرود مي‏آيد زيرا عزت فقط نزد خداست و در پرتو امتثال دستورهاي الاهي نيل به عزّت و اقتدار ملّي ممكن است؛ (اَيْبْتَغون عِنْدَهم العزّةَ فإِنَّ العزّةَ لِلّه جميعاً).[ سوره ‏ي نساء، آيه‏ ي 139] پایان @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (91) 🔅🔅🔅 📌 رمز موفقيّت فقاهت و تأثير آن در شكوفايي رشد جامعه‌ي اسلامي و تأمين استقلال فرهنگي و مذهبي ✅ 1. حريم حيات هر كسي را هدف او تأمين مي كند و چون امر مادّي زوال پذير است و امر معنوي جاودان مي باشد، لذا متكاثران زراندوز قبل از مرگ مرده اند، و كوثرطلبان علم آموز بعد از مرگ زنده اند. چنان كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: هَلَك خُزّان الأموال و هم احياءٌ و العلماء باقون مابَقي الدَهْرُ.[ نهج البلاغة، حكمت 147.] ✅ 2. ارزش هر كسي را معرفت و آگاهي او تعيين مي نمايد؛ قيمة كل امرءٍ ما يُحسنه.[ بحار الانوار، ج 65، ص 49.] ✅ 3. عالمان راستين تشنه‌ي معارف قرآن اند و دل هاي فقيهان واقعي خرّم و سرسبز از علوم و مفاهيم قرآن كريم است؛ جعَلَه الله ريّاً لعَطشِ العُلماء و رَبيْعاً لقلوبِ الفقهاء.[ نهج البلاغة، خطبه ي 198.] ✅ 4. علماي دين عهده دار تَعديل نظام اجتماعي اند تا گروهي در افراط و عدّه اي در تفريط به سر نبرند؛ و ما اَخَذَ اللهُ علي العلماء ألّا يُقّارّوا عَلي كظّة ظالمٍ و لا سَغَبِ مظلوم.[ همان، خطبه 3.] ✅ 5. وظيفه‌ي كارگزار اسلامي حضور در مجامع علمي و استفاده از عالمان ديني است. چنان كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) به مالك اشتر دستور داده است؛ واَكْثِر مدارسة العلماء.[ همان، نامه ي 53، بند 40.] @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (92) 🔅🔅🔅 ▪ عنايت به چند اصل اسلامي كه مستفاد از متون مقدس ديني است، لازم به نظر مي رسد، زيرا تدوين برنامه حيات متألّهانه و معقول بدون آشنايي به ساختار جهان آفرينش ميسور نيست، و معرفتِ خطوطِ جامعِ خلقت بدون استمداد از كيفيّتِ مهندسي آن معمار ازلي ممكن نيست، و آگاهي از هندسه تكوينِ عالَم و آدم بدون مراجعه به كتاب تدويني خداي سبحان، يعني قرآن حكيم كه هماهنگ و هماورد و همراه با عترت طاهرين(عليهم‌السلام) است، مُيسّر نخواهد بود؛ اينك آن اصول: ❇ اصل اول. خداوندي كه تمام اشياي جهان امكان را آفريد؛ (الله خالقُ كلِّ شي ء) [سوره زمر، آيه 62.] و در آفرينش آنها زيبايي را رعايت فرمود؛ (الذي اَحْسَنَ كلّ شي ءٍ خَلَقَه) [سوره سجده، آيه 7.] ، زيبايي آفرينش و حُسْنِ خلقت را در حق محوري آن اعلام كرد؛ يعني موجودي حَسَن است كه حق باشد و چيزي زيبا است كه در مدار حق بگردد و از محور آن جدا نشود؛ (وهو الذي خَلَقَ السّمواتِ والأرضَ بالحقِّ) [سوره انعام، آيه 73.] ، (وما خَلَقْنا السّمواتِ والأرضَ وما بَيْنَهما إلّابالحَقِّ).[ سوره حِجْر، آيه 85.] ▫ معناي حق مداري نظام آفرينش آن است كه اساس خلقت بر نظامِ مُتْقن عِلّي و معلولي استوار باشد و سلسله عِلَل به علّت بالذات، يعني خداي سبحان منتهي گردد و در سراسر اين رشته مرصوص، نه غير علت به جاي علت قرار مي گيرد، نه علتِ ناقص به مكان علت تام واقع مي شود، نه درباره فقدان مقتضي با وجدان مانع مسامحه مي شود، و نه بدون هدف واقعي سامان مي يابد؛ لذا هرگونه لَعْب، عَبَث، گزاف و بي هدفي در هندسه آفرينش منتفي اعلام شد؛ (وَ ما خَلَقنا السماء والأرض وما بينهما لاعبين) [سوره انبياء، آيه 16.] ؛ يعني ما به هيچ وجه در آفرينش آسمان و زمين و آنچه بين آنها است، بازيگرانه و گزافمندانه كار نكرديم و آنها را ياوه و بيهوده نيافريديم. ▫ بنابراين، از صفات ثبوتي نظامِ متقنِ خلقتْ حق مداري آن، و از اوصافِ سلبي هندسه آفرينشْ لعب و بازيگري آن است؛ يعني تارِ خلقتْ حق و پود آن حكمتْ است، به طوري كه هم نظامِ فاعلي، هم نظام غايي و هم نظام داخلي آن حق مدارانه و حكمت محورانه بوده، هست و خواهد بود، زيرا خداوندي كه حقِّ محض است، هماره معيّتِ قيّومي با تمام ماسوي الله داشته و صيانت نظام هاي سه گانه مزبور را به عهده دارد، لذا هيچ گاه مجالي براي نفوذ بطلان در حريم خلقت نخواهد بود، چنان كه خداوند فرمود: درباره آفرينش اين چنين بينديشيد، همان طوري كه بندگان لبيبْ و خردورز مي گويند: (ربّنا ما خَلَقْتَ هذا باطلاً).[ سوره آل عمران، آيه 191.] ▫ صيانتِ نظامِ هستي از تطرّقِ بطلانْ و نزاهتِ مجموعه آفرينش از رهيافتِ گسيختگي و گسستگي، همانند برائت قرآن كريم از گزند افزايش بي جا و كاهش ناروا، و سلامت آن از آسيبِ هرگونه ياوه و بيهودگي است؛ (لايأتيه الباطلُ مِن بين يديه ولامن خَلْفه).[ سوره فصّلت، آيه 42.] فزوني و كمي در او ره نيابد كه بُد ز اعتدالِ مُصوِّر مُصَوَّر [ديوان ناصر خسرو قبادياني، ص289] ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (93) 🔅🔅🔅 ✳ اصل دوم. جهان آفرينشْ در نهايتِ نظم و زيبايي است، به طوري كه منظم تر و زيباتر از آن ممكن نخواهد بود. 🔹 اين دعواي سترگ، هرگز با دليل حسّي و تجربي ثابت شدني نيست؛ چه اينكه شخصِ معرفَتْ شناسي كه فقط در محدوده حسّ گرايي فتوا مي دهد، توان ادعاي آن را هم ندارد، 🔹 ليكن اگر ضمن اعتماد بر حسّ و تجربه، به برهان تجريدي عقل، يا برتر از آن، به شهود قلبي و يا به والاتر از همه علوم بشري، يعني يافته وحياني انبيا(عليهم‌السلام) استناد نماييم، معلوم مي شود كه جهاني هماهنگ تر و دل پذيرتر از جهان موجود محال بوده است، 🔹 زيرا اگر برتر از آن و بهتر از او ممكن بود و خداوند آن را نيافريده باشد، و با امكان اَعْلي، عالي را و با روا بودن اَحْسَن، حَسَنْ را برگزيده باشد، يا براي آن است كه به آن وضع اَعْلي و اَحْسَن عالم نبود و يا بعد از احراز عالم بودن، قادر نبود، و يابر فرض علم و قدرت فاقد جود و سخا بود، و چون ذات اقدس الهي در تمام اوصاف كمالي سرآمد و به طور نامحدود واجد آن ها است و از تمام صفات نقص و عيب منزّه است، بنابراين تمام منشأهاي محدوديت و نقص و عيب منتفي است، و اگر چنين توهم شود كه رعايت اَعلي و اَحْسن، به مصلحت عالَم نبوده است، پاسخ آن اين است كه قبلاً چيزي موجود نبود تا صَلاح و طَلاح او ملحوظ شود. ▫ بنابراين، نظامِ كنوني طبق قياس استثنايي مزبور، برترين و بهترين وضع ممكن است؛ حرفي به غلط رها نكردي يك نكته درو خطا نكردي در عالَمِ عالَمْ آفريدن به زين نتوان رقم كشيدن [كليات حكيم نظامي گنجوي، ليلي و مجنون، ص 296، ابيات 27 ـ 28.] 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom ادامه توضیح مطلب در پست زیر 👇👇👇
برشی از کتاب (94) 🔅🔅🔅 ▫ بنابراين، براي تثبيت نظام احسنِ جهان موجود، نگرش حكيمانه كافي است و نيازي به شهود عارفانه و نگاه عاشقانه نيست؛ هرچند شهود جهان از منظر عرفان ره آورد خاص خود را دارد؛ ديده مجنون اگر بودي تو را هر دو عالم بي خطر بودي تو را 🔹 اگر از ديدگاه حس گرا تماشا شود، ممكن است حق مدار بودن نظام آفرينش از يك سو، و جمال و شكوهْ محورانه آن از سوي ديگر مستور شود و برخي از امور به عنوان نقص يا عيب به ذهن آيد؛ مانند كِرْمِ ضعيفي كه در درون سيب محبوس است و از بيرون آن آگاه نيست؛ آسمان ها و زمين يك سيب دان كز درخت قدرت حق شد عيان تو چو كرمي در ميان سيب در وز درخت و باغباني بي خبر [مثنوي معنوي، دفتر چهارم، ابيات 1869 ـ 1870.] 🔹 اگر معرفت شناسي از پوستِ حسِّ محض به در آيد و در فضاي تجريدي عقلِ برهاني بينديشد، ممكن است در اثر اثاره دفينه عقلي، وي بتواند بيرون از مجموعه نظام كيهاني را بنگرد، آنگاه از حق مداري و زيبامحوري درون و بيرون جهان آگاه مي گردد؛ آن يكي كرمي دگر در سيب هم ليك جانش از برون صاحب عَلَم جنبش او واشكافد سيب را برنتابد سيب آن آسيب را بر دريده جنبش او پردها صورتش كِرمست و معني اژدها ... مردْ اَوّل بسته‌ي خواب و خور است آخر الأمر از ملائك برتر است [همان، ابيات 1871 ـ 1876.] 🔹 البته تمام موجودهاي امكاني، اعمّ از مجرّد و مادي، نسبت به كُنهِ ذات خداوند، همانند موجود ضعيفِ محبوس در سيبِ فقر ذاتي اند كه هرگز توان شهود اكتناهي خداوند سبحان را ندارد، لذا رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «تفكّروا في كل شي ءٍ ولاتفكّروا في ذات الله»؛[ نهج الفصاحه، ج1، ص295.] درباره هر چيزي فكر كنيد، ولي درباره ذات نامتناهي خداوند نينديشيد. ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (94) 🔅🔅🔅 ✳ اصل سوم. انسان همانند ساير نظام آفرينش، به حقْ خلق شد؛ يعني هيچ بطلان، كذب، قبح، عبث و گزاف در سرّ و عَلَن خلقت وي راه نيافته است؛ چه اينكه ساختار نظام كيهاني نيز اين چنين است، و كيفيت تأثير و تأثر متقابل آدم و عالم هم بر همين منوال است. 🔹 خداوند اوّلاً، سفره وسيع آفرينش را پيش از خلقت انسان آماده كرد. ثانياً، انسان را با همه توانمندي هاي علمي و عملي او پديد آورد. ثالثاً، مُسَخّر بودن و منقاد شدن سراسر گيتي در آستان فن آوري بشر را به وي اعلام كرد. رابعاً، انسان را مأمور به معمور نمودن پهنه زمين و مانند آن قرار داد. خامساً، چنين سُلطه اي را به عنوان خلافت الهي به او عطا كرده است؛ آيات تسخير، استعمار و خلافت آدم شاهد صدق دعاوي ياد شده است. 🔹 خداي سبحان سنّت خود را چنين اعلام فرمود كه همواره درصدد حفظ حق و دفاع از آن و دفع باطل است و اگر گاهي حُبابِ بطلان بر چهره عُبابِ حق قرار گيرد، سريعاً او را رفع مي نمايد و آنچه مي ماند و با ادامه صحيح مسير مستقيم به مقصد مي رسد، خواه در عالم و خواه در آدم، موجودي است كه حق است و انساني كه مُحِقّ است؛ (اَمّا ما يَنْفَع الناسَ فَيَمْكُثُ في الأرضِ... ) [سوره رعد، آيه 17.]، (والعاقبة للمتقين).[ سوره اعراف، آيه 128.] 🔹 در اين سنّت الهي كه طبق عقل و عدل تنظيم شد، هيچ گونه تغييري راه ندارد؛ اعم از زوال بي بدل و زوال با بديل، زيرا تركِ حق باطل است، خواه چيزي جاي او را بگيرد و يا خلأ آن پر نگردد. آنچه بر استقرار سيره مُقْسِطانه و عادلانه دلالت دارد، آياتي است كه بيانگر اراده خلل ناپذير خدا بر اِحقاق حق و ابطالِ باطل است؛ مانند آيه (ليُحِقَّ الحقَّ ويُبْطِلَ الباطل ولوكَرِهَ المجرمون) [سوره انفال، آيه 8.]و (بل نَقْذِفُ بالحقِّ عَلَي الباطلِ فَيَدْمَغَهُ فإذا هو زاهق).[ سوره انبياء،آيه 18.] 🔹 اگر موجودي، اعم از انسان يا غير او، بخواهد در جهتِ خلافِ نهرِ حقيقت شنا كند، تمام امواج آب خروشان هستي به طرد او مبادرت مي نمايند، زيرا همه موجودات سپهري و زميني ستاد اجرايي خداونداند و سربازي منقادانه آن حضرت را به عهده دارند؛ (ولِلّه جنود السموات والأرض وكان الله عليماً حكيماً) [سوره فتح، آيه 4.]، (وما يَعلم جُنُودَ ربّكَ إلّاهو)[ سوره مدّثر، آيه 31.]. طبق اين قانونِ جامع و تخلّف ناپذير، خودِ انسان با تمام شئون علمي و عملي، و روحي و بدني سرباز خداست؛ چه اينكه هر موجود ممكن ديگر نيز اين چنين است. 🔹 حضرت علي بن ابي طالب(عليه‌السلام) سراسر جوارح و جوانح بشري را سپاهيان آماده الهي مي داند و در اين باره چنين فرموده است: «اَعْضاوُكم شُهودُه، وجَوارحُكم جُنودُه، وضمائرُكم عُيُونه وخَلَواتُكُم عِيانُه».[ نهج البلاغه، خطبه 199.] و چون تمام نيروهاي علمي و عملي انسان سرباز مُمَهّد خداست، لذا مبارزه با خدا فرضي است محال، نه تنها فرضِ محال، اگر كسي مشمول قهر الهي شد، ممكن است خداوند او را با همان انديشه هاي مغالطه آميز يا انگيزه هاي خيانت بار وي بگيرد، و هيچ نيازي به تجهيز نيرو از خارجِ محدوده هستي چنين انسانِ مقهوري نخواهد بود. ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🌈 معرفی کتاب از منظر (ع) 🍃کتاب "قرآن حکیم از منظر امام رضا علیه السلام" تألیف آیت الله جوادی آملی در سال 1381 توسط دار الاسراء به چاپ رسیده و موضوعاتی مانند قرآن علمی و عینی، راه شناخت قرآن، موانع ، تفاوت تدبر در قرآن، تشویق قرآن به تحصیل برهان عقلی و دریافت شهود قلبی را از دیدگاه امام هشتم شیعیان مورد بررسی قرار داده است. 🍃متن اصلی کتاب به زبان عربی و با عنوان علی بن موسی الرضا و القرآن الحکیم بوده که توسط به فارسی ترجمه شده و آیت الله در پیشگفتار و معرفی اجمالی این کتاب فرموده اند: 🍃"این کتاب خلاصه اى است درباره ى قرآن حکیم در پیشگاه امام هشتم حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام تا بدین وسیله مقام منیع حضرت در پرتو نور قرآن کریم آشکار گردد و از طرفى معارف عالى قرآن حکیم با بیان این قرآن ناطق روشن گردد. چون سرچشمه و مسیر و مقصد آن دو یکى است ؛ همان گونه که آن دو همواره با حق همراهند و هرگز از یکدیگر جدا نمى شوند .🍀🍁🍀🍁 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom