#استاد_علی_صفائی_حائری
#صفائی
📌 خودمان را به چه می فروشیم؟
اين خريدارها چيزى ندارند. چيزى به من نداده اند
و چيزى به من باز نمى گردانند
و اگر لذت مى برم به خاطر اين است
كه نمى دانم چه از دست داده ام.
درست مثل آن پيرزال كه بشقاب عتيقه را با يك دست بشقاب گلى رنگ مبادله كرده بود و خوشحال بود و لذت مى برد،
غافل از آنكه با همان بشقاب مى توانست صد هزار تا از همين ها را يكجا بخرد و درست مثل آن كودك كه اسكناس صدتومانى را با ده تا كاكائو عوض مى كند و زود در مى رود
كه نكند طرف پشيمان شود و معامله را به هم بزند.
ما امروز خوشحاليم كه خودمان را داده ايم
و چند تا بارك اللّه و چند تا خانه
و چند تا ماشين
و چند تا فلان و بهمان گرفته ايم
و فرار هم مى كنيم كه نكند طرف معامله۲ را به هم بزند.
غافل از اينكه ما را به بيش از اينها خريدارند
و غافل از اينكه اينها قيمت يك لحظه ما نيست.
چه مى گويم، نه اينها كه
تمام الماسها و نفتها و طلاها و نقرهها و تمام زمين و حتى تمام بهشت
قيمت يك لحظه ما نيست.
ما در يك لحظه مى توانيم بيش از زمين و بيش از بهشت به دست بياوريم. مى توانيم به رضوان و لقا دست بيابيم، كه:
«رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ اكْبَرُ »
اما در يك عمر به پشيزى قانع شده ايم و خوشحال هم هستيم.
استاد علی #صفایی حائری
📒 کتاب رشد، ص۴۱
@rahighemakhtoom
#استاد_علی_صفائی_حائری عین صاد
📌يش از آنكه تشنه شده باشيم، نوشيده ايم
🗓ما بدون رسيدن به معنا و مقصود، به كلمه ها و لفظ ها رسيده ايم و با الفاظ خالى انس گرفته ايم و آنها را در برخوردها به رخ يكديگر كشيده ايم
🗓... اگر ما با حركت فكرى همراه مى شديم و در خود مى جوشيديم و مطلب ها و مفهوم ها را درك مى كرديم و آنگاه در به در به دنبال كلمه ها مى گشتيم... در آن لحظه كه به يك كلمه مى رسيديم، از آن بهره مى گرفتيم و همچون تشنه هاى به آب رسيده، كلمه ها را قطره قطره مى چشيديم و جذب مى كرديم.
🗓ما پيش از آنكه تشنه شده باشيم، نوشيده ايم و پيش از آنكه به اشتها آمده باشيم و با سؤال ها گلاويز شده باشيم، خود را تلنبار كرده ايم و پيش از آنكه به معناها دست يافته باشيم، به كلمه ها رسيده ايم... و اين است كه باد كرده ايم و با آنكه زياد داريم، مريض و بى رمق هستيم و به امتلاى ذهنى و پرخورى فكرى دچار شده ايم... اسفناك اينكه، اين بيمارى و اين پرخورى، همه گير شده و اسفناك تر اينكه، اين بيمارى در ابتدا به عنوان يك افتخار و نشانه سلامتى و روشنفكرى هم قلمداد مى گردد، اما رفته رفته سنگينى و خستگى و ضعف ذهنى را به دنبال مى آورد و روشن فكر تلنبار شده را به بن بست مى رساند.
🗓اينها با اينكه خيلى دارند، فقير هستند؛ چون پيش از سؤال، به جواب ها رسيده اند و پيش از عطش، به آب.
🗓دواى اينها همان طرح سئوال هاى بنيادى است كه بتواند به تفكرات آنها سازمان بدهد تا بتوانند با تفكرات سازمان گرفته به مطالعات خويش سر و سامانى بدهند و آن را هضم كنند و شيره كشى نمايند.
🗓هيچ چيز بى حاصلتر از اين مطالعات دستورى و كتاب خواندن هاى پيشنهادى نيست كه پيش از طرح سؤال و جوشش پرسش ها، گريبان گير تازه راه افتاده ها و نو مسلمان هاى شعار زده مى شود.
🗓كسانى كه مى خواهند ديگرى را به راهى و به تفكراتى و به مطالعاتى وادار كنند، ناچارند كه زودتر زمينه ها را فراهم سازند و تشنگى را در طرف بريزند و تنور را داغ كنند و سپس نان بچسبانند و مطالبى و كتابهايى را در دسترس بگذارند.
🗓به اين گونه، حرف ها و طرح ها زودتر جذب مى شوند و كلمه ها زودتر مفهوم مى شوند و در عمل شكل مى گيرند و در خارج پياده مى گردند.
استاد علی صفایی حائری
کتاب رشد، ص ۱۷
🌴🌴🌴
🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.
@rahighemakhtoom