eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.9هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
770 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
📙 از تفسیر تسنیم جلد دوم نگاشت :(289) وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ*(آیه 23/سوره بقره ) اگر به قرآنی که بر بندۀ خود فرستاده‌ایم، شک دارید و آن را ساخته‌وپرداختۀ او می‌دانید، سوره‌ای مِثلش بیاورید؛ البته اگر راست می‌گویید! برای کمک‌گرفتن، یارانِ خود را هم در برابر خدا صدا بزنید.* 🌷🌷🌷 ⏪گستره تحدى (دعوت به چالش همانند قرآن بیاورید) 🔘گستره تحدى قرآن بايد هماهنگ با قلمرو و دعوت آن باشد و چون قلمرو و دعوت قرآن همه انسانها در سراسر تاريخ است، ميدان تحدى آن نيز همگانى و هميشگى است. 🔹همان گونه كه دعوت قرآن منحصر به صدر اسلام يا قوم عرب نبود تحدى آن نيز منحصر به عصر پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) يا عرب زبانان نيست. از اين رو مى فرمايد: (قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا) (سوره اسرا/88) اگر همه جن و انس اجتماع كنند و در اين كار به يكديگر كمك كنند، از آوردن مثل قرآن عاجزند. 🔹بنابراين، محور تحدى رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) تنها فصاحت و بلاغت قرآن نيست، زيرا كسى كه زبان عربى را مى فهمد و نه با آن مى تواند سخن بگويد براى او تحدى به فصاحت و بلاغت روا نيست. از اين رو در تبيين تحدى قرآن بايد گفت: هر كس هر چه مى داند قرآن بهتر از آن را عرضه كرده است، خواه در علوم نقلى، چنانكه ممكن است در كنار تحدى به خود قرآن، تحدى به آورنده آن نيز مطرح باشد. 🌱🌱🌱 آیت الله 🔅صفحه تفسير ،قرآن شناسی و قرآن پژوهی رحیق @rahighemakhtoom
📙 از تفسیر تسنیم جلد دوم نگاشت :(290) 🔰معجزه امری برای همه زمان ها ▫️هر گونه اعجاز از هر پيامبرى جهانى است خواه آن پيامبر خاتم (محمد مصطفی پیامبر اسلام)باشد يا نه و در صورتى كه خاتم نيست خواه از الوالعزم (صاحب قانون مدون الهی)باشد يا خواه معجزه او باقى باشد(مانند قرآن)، يا آن معجزه از بين رفته باشد، (مانند ناقه صالح) ▫️زيرا معناى معجزه آن است كه كارى خارق عادت باشد و راه فكرى و علم عادى نداشته باشد كه افراد عادى با استفاده از روشهاى عادى علمى يا عملى توان آوردن مثل آنرا داشته باشد. ▫️اگر مطلبى در عصرى خارق عادت بود و در عصر ديگر بر اثر پيشرفت علم و حصول تمكن مادى، به صورت نطلبی عادی درآمد هرگز در آغاز پیدایش خود معجزه نبوده است. ▫️نتيجه آن كه ، هر معجزه اى جهانى است، گرچه رسالت آورنده آن جهانى نباشد و اگر درباره كشتى نوح (عليه السلام) چنین نازل شده است: (و جعلناها آیة للعالمین) و نیز در باره حضرت مسیح و مريم (عليها سلام) چنين وارد شده است: (وجعلناها وابناها ايه للعالمين- 91/انبیاء) براى بيان مصداق كامل و معروف است وگرنه هر معجزه اى جهانى است، يعنى، نه قبل از آن و همزمان آن و نه بعد از آن هرگز از راه عادى قابل تحقق نبوده و نيست. 🌱🌱🌱 آیت الله 🔅صفحه تفسير ،قرآن شناسی و قرآن پژوهی رحیق @rahighemakhtoom
📙 از تفسیر تسنیم جلد دوم نگاشت :(291) 🔻عنوان اعجاز در آيات فراوان از بشر سلب شده، يعنى، هيچ كس ‍ نمى تواند خداوند را عاجز و ناتوان كند: (وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّ)، (توبه/2) ليكن در هيچ آيه اى به خداوند اسناد داده نشده، يعنى، در قرآن اصطلاح معجزه به معناو اصطلاح كلامى آن به كار نرفته و فقط از آن(معجزه) به عنوان آيه، نشانه اراده الهى ياد شده است. 🔰آيه به اصللاح قرآن و معجزه به اصطلاح كلام چند قسم است: 1️⃣الف: اقتراحى كه طبق پيشنهاد امت پيامبر پديد مى آيد، نظير ناقه صالح. 2️⃣ب: بر اثر مهر يا قهر مقطعى خداوند ظهور مى كند. (عذاب قوم عاد و ثمود و فرعون و لوط و....) 3️⃣ج: برهان و حجت نبوت كه همراه با اعزام پيامبر به او داده مى شود. (اژدها شدن عصا،قرآن) 🌱🌱🌱 آیت الله 🔅صفحه تفسير ،قرآن شناسی و قرآن پژوهی رحیق @rahighemakhtoom
[ Photo ] 📙 از تفسیر تسنیم جلد دوم نگاشت :(292) 📖چون قرآن كريم كتاب هدايت و تربيت انسان عالم، عاقل و ديندار است، بر خلاف كتب علمى و عقلى بشرى، سرشار از انذار و هشدار است و در اين كريمه نيز معاندان را از عذابى بر حذر مى دارد كه مواد سوختى، آتش گيره و آتش زنه آن انسانها و سنگهاى مورد پرستش آنهاست و براى كافران، منافقان و فاسقان آماده شده است ؛ آتشى كه از درون انسان بر مى خيزد و از اين رو هيچ راه گريزى از آن نيست، بلكه جسم و جان انسان تبهكار را مى سوزاند. 📙از تعبير (اعدت) برمى آيد كه جهنم، همانند بهشت، هم اكنون موجود است و كافران كه ماده سوختنى و آتش زنه و آتش گيره دوزخند، هم اكنون سراپا مشتعلند، گرچه خود نمى دانند. 🔹اثبات عذاب براى كافران، در اين كريمه منافاتى با اثبات آن براى منافقان و مسلمانان فاسق ندارد. عذاب دردناك دوزخ افزون بر كافران، دامن منافقان و مومنان عاصى را نيز مى گيرد؛ گرچه دركات و همچنين كوتاهى يا درازى مدت عذاب متفاوت است. 🌱🌱🌱 آیت الله 🔅صفحه تفسير ،قرآن شناسی و قرآن پژوهی رحیق @rahighemakhtoom
📙 از تفسیر تسنیم جلد دوم نگاشت :(۲۹۳) 📌مژده و شادباش مومنان 🔹قرآن كريم پا به پاي تبيين احكام و حِكَم دين اثر و ثمر ايمان يا كفر به آنها را نيز بازگو مي كند؛ در آيه محل بحث مؤمنان را به بهشتي كه نهرها در زير آنها جاري است و به ثمرات مداوم و ميوه هاي مشابه و همسران پاكيزه آن و همچنين جاودانگي در آن بشارت مي دهد. 🔹بشارت قرآن براي انسانهايي است كه جامع حُسْن فاعلي (ايمان و نيت خالص) و حُسْن فعلي (عمل صالح) باشند؛ زيرا براي ورود به بهشت اجتماع حسن فعلي و فاعلي لازم است، گرچه براي سقوط در جهنم فقدان يكي از آن دو كافي است. 🔹مؤمنان صالح هرگاه در بهشت نعمتي بيابند مي گويند: اين رزق را پيش از اين نيز دريافت كرده ايم و مراد آنان توفيق ايمان و عمل صالح است كه در دنيا بهره آنان شده بود و اكنون به صورت نعمتهاي بهشتي مجسّم و ظاهر شده است. 🔹مؤمنان بهشتي افزون بر ساير نعمتها در بهشت، از همسراني پاكيزه بهره مندند كه از هر گونه رجس و رجز مطهرند و زندگي آنان و همسرانشان در بهشت جاودانه است. 🔹سرّ خلود و جاودانگی در بهشت آن است كه محور پاداش اخروي شاكله اعتقادي و جهان بيني انسان موحد است و چون بهشتيان در دنيا عازم بودند تا ابد بر ايمان و صلاح بمانند، از ابديت در بهشت جاويدان بهره مندند. 🌱🌱🌱 آیت الله 🔅صفحه تفسير ،قرآن شناسی و قرآن پژوهی رحیق @rahighemakhtoom
📙 از تفسیر تسنیم جلد دوم نگاشت :(294) 📌واژه شناسی جَنَت(بهشت) 📖جنات: معناى محورى همه مشتقات ماده جِنّ پوشيدگى است، چنانكه جَنين بر اثر پوشيدگى و مستور بودن در رحم مادر بدين نام موسوم شده و سپر نيز بدين جهت كه رزمنده در پناه آن پوشيده و از آسيب سلاح دشمن مصون است جُنّه ناميده شده و كسى كه عقل او شكوفا نشده، بلكه پوشيده است مجنون نام گرفته و ظلمت شب كه مايه پوشيدگى اشياست،جانّ نام گرفته: (فلما جن عليه اليل...) (و قلب كه مستور است نيز جِنان ناميده شده، چه قلب جسمانى كه در قفسه سينه مستور است و چه قلب روحانى (روح مجرد) كه از ديده ظاهرى پوشيده است. جن نيز موجودى است نامرئى كه از ديد ظاهرى انسانها پوشيده است. جَنَّت نيز باغى است پوشيده به درختان انبوه و درهم فرورفته ؛ چنانكه اهل آن از انظار ديگران مستورند. 🔹سر نامگذارى بهشت به جنت آن است كه شاخساران درختانش درهم فرورفته و شاخه هاى درهم فرورفته و برگهاى فراوان آنها مانند سقفى سبز رنگ زمين بهشت را مى پوشاند. 🔹به هر تقدير، فضاى بهشت پوشيده از درختان است و با اين وجود فضاى آن روشن است ؛ زيرا نور بهشت از چشمه خورشيد نيست، چون بساط خورشيد و ماه در قيامت برچيده مى شود:(وجمع الشمس والقمر) و در بهشت خورشيدى نيست: (لا يرون فيها شمسا و لا زمهريرا)، بلكه سرچشمه نور همان جان پاك و نورانى مومنان آرميده در آغوش نعمتهاى بهشتى است: (نورهم يسعى بين ايديهم و بايمانهم). 🌱🌱🌱 آیت الله 🔅صفحه تفسير ،قرآن شناسی و قرآن پژوهی رحیق @rahighemakhtoom
📙 از تفسیر تسنیم جلد دوم نگاشت :(295) 📌واژه شناسی لغت زوج و ازواج در قرآن 🗓ازواج: در قرآن كريم بر هر يك از دو همسر (زن و مرد) زوج اطلاق شده و اطلاق زوجه بر زن لغت غير فصيح است. 🔻 از اين رو در قرآن زوجه زوجات به كار نرفته و در آيه مورد بحث كلمه ازواج آمده است، نه زوجات. 🔻از آيه شريفه: (يا ايها الناس اتقوا ربكم الذى خلقكم من نفس ‍ واحده وخلق منها زوجها) بعضى استنباط كرده اند كه ابتدا حوا آفريده شده و بعد آدم (سلام الله عليها) از او خلق شده است. اين استنباط صحيح نيست، زيرا در لغت فصيح بر هر يك از زن و مرد "زوج "اطلاق مى شود؛ مانند: (هم وازواجهم)، (يا ادم اسكن انت و زوجك الجنه). 🔖تذكر: هر فردى كه در خور اقتران با مجانس خود باشد زوج خواهد بود و اما اصطلاح زوج و فرد در علم رياضى جداى از معناى عام لغوى و عرفى است و اين دو مطلب نبايد به هم آميخته شود. 📖قرآن كريم پس از بيان اصول و معارف دينى، مانند توحيد و نبوت و معاد، نتيجه ايمان يا كفر به آنها را هم ذكر مى كند. 🔹كيفر تبهكاران در آيه قبل بيان شد و در اين كريمه پاداش مومنان صالح چنين ذكر مى شود: ☑️به كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح كردند بشارت بده كه: 1- براى آنان بهشت هايى است كه از زير آنها نهرها جارى است. 2- هرگاه از آن بوستانها ثمرى به آنان مى رسد مى گويند: اين همان است كه از پيش روزى ما شده است. 3- به آنها در بهشت ميوه هاى مشابه و هماهنگ داده مى شود. 4- بهشتيان در آن جا همسران مطهر دارند. 5- آنان در بهشت جاودانه اند. 🌱🌱🌱 آیت الله @rahighemakhtoom
📙 از تفسیر تسنیم جلد دوم نگاشت :(296) 🔰انذار و تبشير در قرآن (هشدار و بشارت) گرچه امر به تبشير در آيه بحث خطاب به پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) است، ولى امت (مسلمانان)را نيز شامل مى شود و آنها نيز پس از فراگيرى معارف الهى از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) مى توانند ديگران را به بهشت بشارت دهند. 🔹بنابراين، تبشير مانند انذار در اصل مخصوص پيامبر (صلى الله عليه وآله) است و به تبع شامل امت نيز مى شود و چون مطلب مزبور از اهميت ويژه برخوردار است، هر آگاهى مى تواند، بلكه مامور است آن را به صورت مژده اعلام دارد. ⏺انذار و تبشير در قرآن به دو صورت آمده است: گاهى همراه با ذكر عظمت مورد انذار يا بشارت، مانند: (واتقوا النار التى اعدت للكافرين) و (جنه عرضها السموات والارض اعدت للمتقين) كه آيه محل بحث نيز از نوع بشارت همراه با ذكر عظمت مورد بشارت است. ⏺گاهى نيز همراه با يادآورى اين نكته است كه مورد انذار يا بشارت هم اكنون حاضر است ؛ مانند اين كه براى انذار، تصرف مال يتيم را آتش خوارى معرفى مى كند: (ان الذين ياكلون اموال اليتامى ظلما انما ياكلون فى بطونهم نارا) و يا اين كه براى بشارت مى فرمايد: (فاما ان كان من المقربين *فروح و ريحان و جنه نعيم) هر كس از مقربان باشد خودش روح و ريحان و بهشت نعيم است . 🌱🌱🌱 آیت الله 🍀کم شماری رفیق تو را از طریق باز ندارد🍀 @rahighemakhtoom
📙 از تفسیر تسنیم جلد دوم نگاشت :(297) ⏺حسن فعلى و حسن فاعلى (کار خوب و انگیزه و نیت پاک و خدایی) 🔹در قرآن كريم نوعا ايمان و عمل صالح با هم ذكر شده و در جايى كه هر يك به تنهايى آمده باشد بايد آن را تقييد كرد. البته گاهى ابتدا ايمان ذكر شده، مانند آيه مورد بحث و گاهى نيز ايمان لفظا پس از عمل صالح آمده است، ليكن تقدم يا هم زمانى آن ملحوظ است ؛ مانند: (من عمل صالحا من ذكر او انثى و هو مومن فلنحيينه حيوه طيبه) كه در اين جا عمل صالح در حال ايمان عامل مطرح است. عمل صالح در فرهنگ قرآن عملى است كه مطابق يكى از منابع دين باشد. 🔹عبارت (الذين امنوا حاكى از اين حسن فاعلى و (عملوا الصالحات) بيانگر حسن فعلى است، يعنى، بشارت به بهشت ويژه كسانى است كه افزون بر اعتقاد به مبدا و معاد و ساير اصول دين، داراى عمل صالح نيز باشند. 🌱🌱🌱 آیت الله @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
👇🏽👇🏽👇🏽
📙 از تفسیر تسنیم جلد دوم نگاشت :(298) ⏺صالحان و مالكيت بهشت 🔹در جهان آخرت تعيين كميت و كيفيت بهشت هر كس در گرو مقدار ايمان و عمل صالح اوست. برخى داراى دو بهشت: (و لمن خاف مقام ربه جنتان) (رحمن) و عده اى داراى چند بهشت هستند: (لهم جنات). ✳️يكى از معانى لام در (لهم جنات) مالكيت است و مملوك بودن بهشت به دو طريق قابل توجيه است: 🔷1- خطوط كلى رابطه انسان بهشتى با بهشت در قرآن و روايات ترسيم شده است. با ملاحظه اين خطوط كلى معلوم مى شود اراده بهشتى بر بهشت حاكم است و هر چه بهشتى بخواهد با اراده او موجود مى شود؛ چنانكه با اراده وى چشمه بهشتى مى جوشد: (يفجرونها تفجيرا). (انسان.6) همه اينها نشان مى دهد بهشت محكوم و مملوك تكوينى انسان بهشتى است. در اين زمينه اميرالمومنين (عليه السلام) مى فرمايد: «فَاعِلُ الخَیرِ خَیرٌ مِنهُ وَ فَاعِلُ الشَّرِّ شَرٌّ مِنهُ؛؛ (نهج البلاغه، حکمت 32.) برتر از هر كار خير فاعل آن است، چنانكه بدتر از هر كار شر نيز فاعل آن است ؛ چون هر علتى برتر از معلول خويش است. 🔷2- انسان مومن علت و مالك تكوينى عمى خير خويش است: (لها ما كسبت) و چون بهشت ظهور و تجلى عمل صالح اوست، بنابراين، مومن علت و مالك بهشت است. البته درباره جهنم اين تفاوت هست كه گرچه محصول و معلول دوزخيان است، ولى اين افراد با اعمال بدشان خود را اسير و محصور جهنم ساخته اند. بنابراين، آنها محكوم جهنم هستند: (ان جهنم لمحيطه على الكافرين)، (وعليها ما اكتسبت)، و (وجعلنا جهنم حصيرا)؛ مانند كسى كه عمدا خانه اى را بر سر خود خراب كند و زيرا آوار بماند، كه او مقهور و محكوم كار خويش است، نه حاكم بر آن. ✅دو نکته مهم: 1- هر گونه ملكيتى كه در قيامت مطرح است از سنخ تكوين است، نه از سنخ اعتبار؛ زيرا منطقه اعتبار فقط دنيا است. 2- علت حقيقى و مالك تكوينى اصيل در سراسر هستى خواه در دنيا، خواه در قيامت خداوند است و عليت طولى و مالكيت رتبى انسان با آن منافى نيست. 🌱🌱🌱 آیت الله @rahighemakhtoom
📙 از تفسیر تسنیم جلد دوم نگاشت :(299) همسران پاكيزه مومنان بهشتى در بهشت همسرانى پاكيزه دارند و پاكيزگى همسران بهشتى اين است كه از همه نقصها از جمله عادت ماهانه كه زنهاى دنيا بدان مبتلا هستند، پاك شده اند و اصولا بهشت جاى طهارت است و همان گونه كه زنان بهشتى ازواج مطهرند، مردان بهشتى نيز بايد مطهر باشند: (والطيبات للطيبين)،(و نزعنا ما فى صدورهم من غل). پس اگر در دل مومنى غل و غش بود بايد در برزخ تطهير شود، تا بعد از سلامت كامل دل به بهشت كه دارالسلام است راه يابد: (والله يدوعوا الى دار السلام). قلبى كه جايگاه كينه مومن يا حسد يا كبر و مانند آنها باشد قلب سليم نيست و به دارالسلام راه نمى يابد. 🌱🌱🌱 آیت الله @rahighemakhtoom
📙 از تفسیر تسنیم جلد دوم نگاشت :(300) ✳️اتحاد انسان با عقيده، خُلق و عمل 🔹قرآن كريم همان طور كه در مورد جهنم مى فرمايد: (وقودها الناس)، درباره بهشتيان نيز مى فرمايد خود بهشتى روح و ريحان بهشت است: (فاما ان كان المقربين فروح و ريحان و جنه نعيم) (سوره واقعه) و نيازى به تقدير و مجاز در كلمه نيست و البته اين معناى مويد به برهان عقلى است، زيرا جنت از آن صاحب جنت و مقام از آن صاحب مقام است. روح و ريحان شدن وصفى است كه در اختيار صاحب وصف است. همان طور كه عقيده در اختيار صاحب عقيده است، عمل و خلق نيز در اختيار صاحب عمل و خلق است. 🔹بنابراين، همان طور كه كه انسان با عقيده متحد است با خلق و عمل نيز متحد است، زيرا موضوع و محمول، در محور محمول نه در خصوص مقام ذات موضوع با هم اتحاد دارد، مثلا، وقتى گفته مى شود: زيد مومن است ، زيد عادل است و زيد نمازگزار است ، هر سه محمول با زيد كه موضوع است اتحاد مصداقى دارد؛ گرچه در اولى با مرحله عقيده و در دومى با مرحله خلق و در سومى با مرحله عمل او متحد است و در همه آنها پيوند حقيقى موجود است و اين اسناد و پيوند برخلاف پيوند حقيقى موجود است و اين اسناد و پيوند بر خلاف پيوندهاى اعتبارى است و تعيين مدار اتحاد همان طور كه اشاره شد بر عهده محمول است، نه موضوع كه ميان موضوع و محمول به اعتبار ارتباط برقرار است. 🔹البته انسان اگر محجوب و مشغول نباشد، لذت و يا درد همه آنچه را كه در دنيا به آنها معتقد يا متخلق است و يا آنها را انجام مى دهد، ادراك مى كند. 🔹ائمه (عليهم السلام) و شاگردان خاص آنها چنان از عبادت لذت مى بردند كه هرگز نمى خواستند عبادتشان پايان پذيرد و مى گفتند: اگر همه عمر دنيا يك شب بود همه را به سجده يا ركوع سپرى مى كرديم .و اين رفع حجاب براى كافران در دنيا ميسر نيست، مگر هنگام قبض روح ؛ ولى براى مومنان رفع حجاب در دنيا ممكن است و اگر عده اى لذت اعتقادات صحيح، اخلاق خوب و اعمال صالح را ادراك نمى كنند بر اثر اشتغال فراوان آنان به امورى دنيوى است. امام سجاد (عليه السلام) مى فرمايد: * ان الراحل اليك قريب المسافه وانك لا تحتجب عن خلقك الا ان تحجبهم الاعمال دونك (دعای ابو حمزه) 🌱🌱🌱 آیت الله @rahighemakhtoom
📙 از تفسیر تسنیم جلد دوم نگاشت :(301) ⏺اصول دين و انذار و تبشير (هشدارها و بشارت ها)در آيات 21 - 25 سوره بقره 🔹اصول دين به توحيد، نبوت و معاد و عناصر محورى وابسته به اين اركان تعريف مى شود. 🔹در آيات 21تا 25سوره بقره؛ اول به توحيد آنگاه به نبوت و سپس به معاد پرداخته شده ؛ گرچه معاد همان رجوع به مبدا است و از جهتى مقدم بر نبوت است ، ليكن در مقام ظهور فعلى در خارج بعد از نبوت ظاهر خواهد شد؛ چنانكه آشنايى با بسيارى از مسائل آن مرهون وحى نبوى است، زيرا عقل گرچه خطوط كلى آن را ادراك مى كند؛ ليكن شناخت بسيارى از رخدادهاى تلخ دوزخ و شيرين بهشت در گرو گزارش وحى است. 🔹از اين رو پس از اثبات اعجاز قرآن را از يك سو و اثبات رسالت نبى اكرم (صلى الله عليه وآله) از سوى ديگر به معاد پرداخته شد و چون لطف و عنف الهى و قهر و مهر خدايى به هم آميخته است، از اين رو تبشير و انذار و وعد و عيد با ارائه رنج جهنم و گنج بهشت قرين هم مطرح است . از اين رو پس از انذار از آتشى كه وقود آن مردم و سنگهاست، نوبت مژده بهشت فرا مى رسد. 🌱🌱🌱 آیت الله @rahighemakhtoom
از تفسیر تسنیم جلد دوم نگاشت :(۳۰۲) 📌 برترين بشارت بهشت 🔹گرچه پيام جامع تبشير در همه موارد آن پيدايش سرور و نشاط است، ليكن تفاوت انبساط و مسرّتها رهين تفاوت عناصر محوري آن است؛ زيرا تبشير گاهي بر اثر اهميت مطلب و گاهي به لحاظ زمان يا مكان يا ساير عوارض جنبي آن از اهتمام برخوردار مي شود و گاهي به لحاظ مبدأ فاعلي آن، يعني شخص بشارت دهنده، از ويژگي بهره مي گيرد. 🔹 مژده بهشت گاهي از زبان عالم دين و مربّي نفوس و مُعَلّم اخلاق و زماني از زبان امام معصوم(عليه السلام) و گاهي از لسان رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و بالاخره گاهي از ذات اقدس خداوند تلقّي مي شود. در اين حال هيچ تبشيري به لحاظ مبدأ فاعلي از اين گزارشِ سودمندْ مهمتر نيست. 🔹بشارتهايي كه در قرآن كريم بازگو شده همتاي يكديگر نيست؛ زيرا مُبَشّران آنها همسان نيستند، و آنچه از آيات(إذ قالت الملائكة يا مريم إنّ الله يبشّركِ بكلمةٍ منه) ، (أنّ الله يبشّرك بيحيي مصدّقاً بكلمةٍ من الله وسيّداً وحصوراً) و (يبشّرهم ربّهم برحمةٍ منه ورضوانٍ وجنّاتٍ لهم فيها نعيم) و نظاير آنها برمي آيد هرگز از آيات ديگر تبشير نظير آيه محل بحث استفاده نمي شود؛ زيرا در آن آياتْ خودِ خداوند به عنوان مُبشِّر مطرح بود، ولي در آيه محل بحث خداوند به رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم يا به انسان آگاه ديگر دستور بشارت مي دهد. 🔹البته تبشير بندگان خدا تبشير باواسطه الهي است، ليكن نحوه تعبير مهم است؛ چنانكه از تعبير قرآن از گروهي خاص به عنوان بندگان خدا، لطف مخصوص الهي استظهار مي شود؛ نظير آيه (وأنابوا إلي الله لهم البشري فبشّر عبادِ الذين يستمعون القول فيتبعون أحسنه) 🌱🌱🌱 آیت الله @rahighemakhtoom
از تفسیر تسنیم جلد دوم نگاشت :(303) 📌برترين بشارت بهشت 🔷گرچه پيام جامع تبشير در همه موارد آن پيدايش سرور و نشاط است، ليكن تفاوت انبساط و مسرتها رهين تفاوت عناصر محورى آن است ؛ زيرا تبشير گاهى بر اثر اهميت مطلب و گاهى به لحاظ زمان يا مكان يا ساير عوارض ‍ جنبى آن را از اهتمام برخوردار مى شود و گاهى به لحاظ مبدا فاعلى آن، يعنى شخص بشارت دهنده، از ويژگى بهره مى گيرد. 🔹مژده بهشت گاهى از زبان عالم دين و مربى نفوس و معلم اخلاق و زمانى از زبان امام معصوم (عليه السلام) و گاهى از لسان رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) و بالاخره گاهى از ذات اقدس خداوند تلقى مى شود. در اين حال هيچ تبشيرى به لحاظ مبدا فاعلى از اين گزارش سودمند مهمتر نيست. 🔹بشارتهايى كه در قرآن كريم بازگو شده همتاى يكديگر نيست، زيرا مبشران آنها همسان نيستند، و آنچه از آيات (اذ قالت الملائكه يا مريم ان الله يبشرك بكلمه منه)،ان الله يبشرك بيحيى مصدقا بكلمه من الله و سيدا و حصورا) و (يبشرهم ربهم برحمه منه و رضوان و جنات لهم فيها نعيم) و نظاير آنها برمى آيد هرگز از آيات ديگر تبشير نظير آيه محل بحث استفاده نمى شود؛ زيرا در آن آيات خود خداوند به عنوان مبشر مطرح بود، ولى در آيه محل بحث خداوند به رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) يا به انسان آگاه ديگر دستور بشارت مى دهد. 🔹البته تبشير بندگان خدا تبشير با واسطه الهى است، ليكن نحوه تعبير مهم است ؛ چنانكه از تعبير قرآن از گروهى خاص به عنوان بندگان خدا، لطف مخصوص الهى استظهار مى شود؛ نظير آيه (وانابوا الى الله لهم البشرى فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه) 🌱🌱🌱 آیت الله @rahighemakhtoom
از تفسیر تسنیم جلد دوم نگاشت :(304) 📌گونه هاى متفاوت تبيين معاد معاد از برخى جهات همتاى توحيد است،؛ يعنى، فطرت انسان هرگز به زوال و نابودى خود فتوا نمى دهد و هيچ گاه به ياوه بودن نظام كيهانى و بيهوده بودن گستره آفرينش حكم نمى كند و ابدا به مساوى بودن موحد و ملحد و يكسان بودن عادل و ظالم و مانند آن راى نخواهد داد. قهرا محكمه عدل و ميز قضاى حق وجود دارد كه به حسابها رسيدگى مى شود و چون چنين داورى عادلانه در دنيا ميسور نيست، در حيات پس از مرگ خواهد بود. اين معنا به طور اجمال در سويداى دل هر صاحبدلى پس از مرگ خواهد بود. اين معنا به طور اجمال در سويداى دل هر صاحبدلى وجود دارد. بر همين اساس، قرآن كريم معاد را همانند مبدا به انحاى گونه گون بازگو مى كند. گاهى بدون ذكر دليل ؛ مانند آيه محل بحث و گاهى با سوگند؛ مانند: (زعم الذين كفروا ان لن يبعثوا قل بلى و ربى لتبعثن ثم لتنبؤ ن بما عملتم) و زمانى با اقامه برهان. قسم اخير بر اثر تنوع براهين به اقسام متعدد به حسب تعدد حدود منقسم مى شود كه هر يك در جاى مناسب خود بيان خواهد شد. 🌱🌱🌱 آیت الله @rahighemakhtoom
از تفسیر تسنیم(تفسیر تخصصی) جلد دوم نگاشت :(305) 📌مخلوق بودن بهشت و دوزخ(بهشت و دوزخ هم اکنون وجود دارند) 🔹مخلوق بودن جهنم با استفاده از جمله (أُعدّت للكافرين) و مانند آن بازگو شد و مخلوق بودن بهشت گذشته از جمله (أُعدّت للمتقين) كه قبلاً ارائه شد، از جمله (أنّ لهم جنات) نيز استظهار شده است؛ زيرا پيام جمله اخير اين است كه، هم اكنون بهشت در اختيار مؤمنانِ وارسته است، نه آن كه اكنون معدوم باشد و بعد از پيدايش، ملكِ مؤمن صالح شود. چون ظاهر جمله مزبور ملكيّت بالفعل است و مالك آن نيز بالفعل موجود است، مملوكِ آن نيز بايد بالفعل موجود باشد. 📝تذكّر ✅الف: توقّف برخي آثار بهشت بر اعمال صالح مؤمنان در دنيا با اصل وجود سرزمين بهشت و عناصر اصلي آن منافي نيست و آنچه در معراج مشاهده شد مؤيد مدعاست. ✅ب: گاهي در تفسير (أُعدّت للكافرين) احتمال داده مي شود كه ضمير تأنيث به حجاره برگردد، نه به «نار»[ايجاز البيان، (پاورقي تفسير ابن عربي) ج 1، ص 80.]. بنابراين، نمي توان از عنوان اعداد و آمادگي بر وجود فعلي دوزخ استدلال كرد؛ زيرا طبق اين فرض، حجاره آماده است، نه «نار»؛ ليكن اين احتمال گرچه از ناحيه قرب لفظي مرجع ضمير تأييد مي شود، ولي از لحاظ بُعْدِ معنوي تضعيف خواهد شد؛ زيرا محور اصلي بحثْ «نار» است، نه «حجارة»، و همه خصوصيتها درباره آتش مطرح شد، نه درباره سنگهاي دوزخ. از سوي ديگر آيه: (واتقوا النار التي أُعدّت للكافرين)[سوره آل عمران، آيه 131.]، به صورت صريح مرجع ضمير را «نار» مي داند، نه چيز ديگر؛ زيرا غير «نار» چيز ديگري در آيه نيست تا صلاحيت مرجع ضمير تأنيث را داشته باشد. 🌱🌱🌱 آیت الله @rahighemakhtoom
از تفسیر تسنیم(تفسیر تخصصی) جلد دوم نگاشت :(306) 📌سر تبعير ويژه درباره نهرهاى بهشتى (آیه 25 سوره بقره) ⏺ظاهر جمله (ان لهم جنات) اين است كه بوستان بهشت ملك بهشتى است و چون ملك در تحت اختيار مالك است آنچه در بهشت يافت مى شود اعم از اشجار و انهار در تحت تصرف مالكانه بهشتى خواهد بود. شايد به همين مناسبت جريان نهرهاى بهشت گاهى به عنوان اين كه تحت جنات است: (جنات تجرى تحتها الانهار) (آیه 23 سوره ابراهیم) و زمانى به عنوان اين كه تحت بهشتيان است مطرح شده: (تجرى من تحتهم الانهار). (سوره کهف آیه 31) البته همان طور كه محتمل است مراد از تحت بهشتيان بودن، تحت تصرف مالكانه آنان باشد، محتمل است مراد جريان انهار تحت قصور و غرف مبنيه آنان باشد، چنانكه همين دو احتمال در جريان انهار تحت قصور و غرف مبنيه آنان باشد. ⏺چنانكه همين دو احتمال در جريان نهر تحت متكاثران زراندوز طغيانگر دنيا نيز مطرح است: (وجعلنا الانهار تجرى من تحتهم فاهلكناهم بذنوبهم) (آیه 6 سوره انعام) (اليس لى ملك مصر وهذه الانهار تجرى من تحتى) (آیه 51 سوره زخرف) از مجموع تعبيرهاى متنوع مى توان استظهار كرد كه جريان نهر و زير درختان بهشت طبق اراده بهشتى است، چنانكه سكون آنها نيز در صورت لزوم اراده اوست: (بسم الله مجريها و مرسيها). (آیه 41 سوره هود) 🌱🌱🌱 آیت الله @rahighemakhtoom
از تفسیر تسنیم(تفسیر تخصصی) جلد دوم نگاشت :(307) 📌پوشيدگى و احتجاب بهشت 🔹واژه جنت از پوشيدگى و استتار حكايت مى كند. 🔹مستور بودن بهشت گاهى به لحاظ اشجار لفيف و اغصان به هم تنيده و در هم فرو رفته آن است و گاهى به لحاظ منزلت و مقام مكنونى كه دارد نزد عقل صاحب نظر يا قلب صاحب بصر معروف يا مشهود نيست: (فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قره اعين جزاء بما كانوا يعملون) 🔹غرض آن كه، برخى مراحل برين بهشت نزد عقل حكيم يا قلب عارف مستور است، چه رسد به ديگران و بعضى از مراتب ديگر آن گرچه معلوم نظرى حكيم با بصرى عارف است، چه رسد به ديگران و بعضى از مراتب ديگر آن گرچه معلوم نظرى حكيم يا بصرى عارف است، ليكن بسيارى از ويژگيهاى آن همچنان در بوته استتار است تا قبل از شهود عينى مستور بوده و مشهود نمى شود و بعد از ورود در آن گرچه نسبت به خود بهشتى از كنان (پوشیدگی)به در آمده و در كنار او قرار مى گيرد؛ ليكن براى غير او كه پايينتر از درجه وجودى او قرار دارد همچنان در وراى حجاب نورى مستتر و پوشیده است. 🌱🌱🌱 آیت الله @rahighemakhtoom
از تفسیر تسنیم(تفسیر تخصصی) جلد دوم آیه 25 سوره بقره؛ نگاشت :(308) 🟣مراتب وجودى نعمتها برخى از قدما (یعنی مفسران دوره اول)بر اثر غفلت از حقيقت تشكيك به اشتراك لفظى اسم هاى نعمتهاى بهشت و نعمتهاى دنيا فتوا داده اند . و طبق نقل طبرى و زمخشرى و ديگران (از مفسران اولیه)چنين گفته اند: هيچ چيزى از نعمت های بهشت شبيه آنچه در دنيا وجود دارد نيست ، مگر در اسم ؛ يعنى، فقط در لفظ شبيه هم است، نه در معنا و محتوا؛ زيرا ذوات آنها متباين است. در حالى كه شى ء واحد مى تواند داراى درجات گونه گونِ وجود باشد مثلا در مراتب طبيعت، مثال، عقل ،وجودهاى متعددى باشد؛ خواه آنچه از اين وجودهاى طولى منتزع است، ماهيت باشد و خواه مفهوم. البته به لحاظ مبدا قابلى (پدیده و آفریده)تفاوت فراوانى بين نعمت بهشت، مانند ميوه ها و بين نعمتهاى دنيا وجود دارد؛ زيرا ميوه هاى بهشت محصول درخت نماز و روزه و ساير اعمال صالح و ميوه هاى دنيا محصول درخت برخاسته از آب و خاك و كود و هوا و نور فيزيكى است، ليكن اصل هستى كه داراى درجات طبيعى، مثالى، عقلى و الهى است در جايى كه نيازمند علت است متقوم به مبدا فاعلى(آفریدگار) است و تقوم به مبدا قابلى در حقيقت هيچ موجودى از جهت اصل هستى دخيل نيست، بلكه بر اثر ويژگى مورد است. 🌱🌱🌱 آیت الله @rahighemakhtoom
از تفسیر تسنیم(تفسیر تخصصی) جلد دوم آیه 25 سوره بقره 📝نگاشت :(309) 🟣طائفان حريم بهشتيان(مهمانداران پاکیزه بهشت) 🔹دو فعل مجهول در آيه محل بحث ذكر شد كه فاعل يكى معلوم و ديگرى مورد گفتگوست ؛ فعل مجهولى كه فاعل آن معلوم است، (رُزِقوا) است كه فاعل يعنى رازق معلوم است و آن خداى سبحان است و اما فعل مجهول ديگر كه فاعل آن نامعلوم است (اوُتُوا) است كه فاعل آن يعنى آتى به معناى آورنده، معلوم نيست. 🔹آنچه از مجموع آيات سوره طور، واقعه و انسان برمى آيد اين است كه جوانان پاكيزه بهشت طائفان حرم و حريم بهشتى اند: (يطوف عليهم ولدان مخلدون * باكواب واباريق و كاس من معين * لا يصدعون عنهم و لا ينزفون * وفاكهه مما يتخيرون) بنابراين، احتمال دارد همين مهمانداران بهشتى ميوه ها و هر چيزى ديگرى كه ثمر بر آن صادق است مى آورند. 🌱🌱🌱 🎙در انتشار آموزه های قرآنی رسانه باشیم. آیت الله @rahighemakhtoom
از تفسیر تسنیم(تفسیر تخصصی) جلد دوم آیه 25 سوره بقره؛ 📝نگاشت :(310) ❇️ابعاد پاكيزگى همسران بهشتى 🔹طهارت همسران بهشتى هم از جهت خُلق و هم از لحاظ خَلق و نيز هم از جهت فردى و هم جمعى است، يعنى، همسر بهشتى گذشته از طهارت از آلودگيهاى بدنى كه مشترك بين مرد و زن است از قذارتهاى (ناپاکی های)مخصوص زن نيز پاكيزه است و گذشته از پاكيزگى، پاكدامنى را داراست و افزون بر آن از همه نزاهتهاى اخلاقى فردى و جمعى برخوردار است، تا هم از لحاظ شخصى خود در رفاه اخلاقى به سر برد و هم از جهت زيست با همسر با وى هماهنگ كامل باشد و عنوان مُطَّهر (اسم مفعول باب تفعيل) از عنوان طاهره و نيز از مُتَطَهَره برتر است و تطهير كننده آنان اراده غيبى خداست ؛ چنانكه مرحله والاى آن از آيه تطهير اهل بيت (عليهم السلام) و نيز از آيه تطهير مريم (عليهاالسلام) به دست مى آيد. 🔹 راز طهارت همسارن بهشتى از لوازم توليد آن است كه انسان در بهشت قائم به شخص و ابدى است، بر خلاف انسان در دنيا كه قائم به نوع است و در معرض زوال فردى و نوعى قرار دارد. 📝تذكر: گرچه همسران بهشتى اوصاف كمالى فراوانى دارند، ليكن برجسته ترين وصف در نظام همسرى، طهارت است كه به منزله عنصر محورى ازدواج است. 🌱🌱🌱 آیت الله 🔅صفحه قرآنی رحیق @rahighemakhtoom
از تفسیر تسنیم(تفسیر تخصصی) جلد دوم آیه 25 سوره بقره؛ 📝نگاشت :(311) 📌راز تصريح به جاودانگی بهشتيان 🔹چون در زمان وصال هراس فراق وجود دارد، چنانكه در مدت هجران اميد وصال، بنابراين، نشاط دوران وصال با اندوه ناشى از هراس فراق آميخته است ، چنانكه رنج ايام هجران با نشاط ناشى از اميد وصال همراه است. 🔹بنابراين، براى اين كه وصال بهشتيان به صورت مطلق حاصل شود، نه مشوب تصريح به خلود و ابديت شد، چنانكه درباره دوزخيان براى اين كه هجران آنها به صورت خالص حاصل گردد و بدون شائبه اميد وصال صورت پذيرد، تصريح به خلود آنان در جهنم شده است. البته جاى نقد و نظر درباره خلود دوزخيان همچنان باقى است. آنچه از بهشتيان نقل شد: (الحمدلله الذى اذهب عنا الحزن...) كه ظاهر آن زدودن اندوه به نحوه مطلق و دايمى است ناظر به همين مطلب است كه بيان شد؛ چنانكه آنچه درباره دوزخيان وارد شده است: (كلما ارادوا ان يخرجوا منها من غم اعيدوافيها)، ناظر به دوام اندوه و عدم زوال غم است. در قبال آنچه درباره بهشتيان نازل شده است: (لا يمسهم فيها نصب و ما هم منها بمخرجين). 🌱🌱🌱 آیت الله 🔅صفحه قرآنی رحیق @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌‌دشمنی با قرآن دشمنی با انسان سازی 🔅 قرآن کتاب حکمت است،‌ کتاب معرفت است، کتاب انسان‌سازی است؛ آن کسی که با قرآن دشمنی میکند، با معرفت دشمنی میکند، با حکمت دشمنی میکند، با انسان‌سازی دشمنی میکند. 🔅 قرآن مخالف با ظلم است، قرآن تشویق‌کننده‌ی انسانها به مقابله‌ی با ظلم است: لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون‌، قرآن بیدارکننده‌ی مردم است؛ کسی که با قرآن دشمنی میکند، با بیداری انسانها مخالف است، با مبارزه‌ی با ظلم مخالف است. ‌🌱🌱🌱 از بیانات روز گذشته دیدار مسئولان نظام، سفرای کشور‌های اسلامی و میهمانان کنفرانس . ۱۴۰۲/۰۷/۱۱ 🔅صفحه قرآنی رحیق @rahighemakhtoom
از تفسیر تسنیم(تفسیر تخصصی) جلد دوم آیه 25 سوره بقره؛ 📝نگاشت :(312) ✳️سخنان ابن عربى درباره بهشت و نعيم آن ابن عربى مى گويد: بهشت هست قسم است: 1- عدن، 2- فردوس، 3- نعيم، 4- ماوى، 5- خلد، 6- سلام، 7- مقامه 8- وسيله. ❇️بهشت وسيله از همه برتر است، كه در همه بهشتهاى هفتگانه به صورتهاى خاص حضور دارد و مخصوص ‍ رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) است... 🔹خداوند در هر بهشتى صد درجه قرار داد، به عدد اسماى حسنى و اسم اعظم... و منازل بهشت به عدد آيات قرآن است. 🔹هر چه از آيات قرآن به ما رسيد، ما آن منزلت را به سبب قرائت نايل مى شويم و هر چه به ما نرسيد از راه اختصاص در بهشتهاى اختصاص، نايل مى شويم، مانند آنچه از راه ميراث بهشتهاى اهل دوزخ را نايل مى شويم و درهاى بهشت به عدد اعضاى تكليف است و براى هر عضوى درى است: چشم، گوش، زبان دست، شكم، اندام تناسلى، پا و دل... ساختن بهشتها به سرپرستى 12 فرشته بود، مگر بهشت عدن كه خداوند آن را با دست خود آفريد و غرس درختهاى بهشتها به دست فرشتگان قرار داد، مگر درخت طوبا كه خداوند آن را به دست خود در بهشت عدن آفريد. 🔅🔅🔅 🔹گرچه ابن عربى در پايان كلام خود گوشه اى از مطالب را به حديث اسناد داده است، ليكن اثبات جزئيات بهشت بدون نقل معتبر يا كشف مطابق با كشف معصوم ميسور نيست. صاحب مقال در كتاب ديگر مطلب لطيفى دارد كه اماره صدق و علامت حق از چهره عرفانى آن مشهود است و آن اين كه: 1- همان طور كه نمازها در دنيا شبيه هم است، ليكن نمازگزار در هر نمازى حالت ويژه اى دارد و همچنين اعمال صالح در دنيا ظاهرا شبيه هم است، ليكن هر كدام حالت خاصى براى عامل خود دارد ثمرات آنها در قيامت نيز شبيه هم است ، ولى مزه هر كدام مخصوص به آن است و در ديگرى نيست. 2- سر اين كه خداوند در وصف حوريان بهشت كه از آنها در آيه به (ازواج) ياد كرد، نفرمود: مطهرات، بلكه فرمود: (مطهره) اين است كه ازدواج با هر كدام ، ذوق خاص خود را دارد كه ازدواج ديگر واجد آن نيست، بلكه نكاح بار دوم ذوق جديدى از عسيل و عسيله است كه در نكاح پيشين نبود؛ چون در بهشت و در ازدواج بلكه در هيچ تجليگاهى، تكرار راه ندارد؛ بلكه به تجدد انفاس نعيم الهى متجدد است. گرچه سخن قبلى صاحب اين مقال آميخته با مطالب متنوعى است كه برخى از آنها صواب است، ولى سخن كنونى كه در كتاب ديگر افاده فرموده اند، حاكى از يافته هاى صادق و بهره هاى شخصى خود اوست كه ديگر مفسران به آن راه نيافتند. 🌱🌱🌱 آیت الله 🔅صفحه قرآنی رحیق @rahighemakhtoom