eitaa logo
🔅 صفحه قرآنی رحیق🔅
2.8هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
830 فایل
«رحیق» یعنی نوشیدنی گوارا و ناب ویژه بهشتیان. آیه ۲۵ سوره مطففین . مقصد و مقصود ما درک و دریافت عمیق تر کتاب خداست. از محتوای لقمه ای و عموم پسند و صرفا انگیزشی استقبال نمی کنیم.همراهان قرآنی ما اندکند لیکن ژرف نگرند. @s_m_a57
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅🔅🔅 ▪نگاشت4:نگاهی گذرا به محتوای کلی آیات 1تا8 سوره والشمس وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها «1» وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها «2» وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها «3» وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها «4» وَ السَّماءِ وَ ما بَناها «5» وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها «6» وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها «7» فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها «8» «1» به خورشيد سوگند و گسترش نور آن. «2» به ماه سوگند، آنگاه كه از پى خورشيد در آيد. «3» به روز سوگند آنگاه كه زمين را روشن سازد. «4» به شب سوگند، آنگاه كه زمين را بپوشاند. «5» به آسمان سوگند و آنكه آن را بنا كرد. «6» به زمين سوگند و آنكه آن را گسترانيد. «7» به نفس سوگند و آنكه آن را سامان داد. «8» پس پليدى‌ها و پاكى‌هايش را به او الهام كرد. 🌿🌿🌿 🔹 شايد رمز سوگند به خورشيد و ماه و شب و روز و ... آن است كه آنچه را كه براى آن سوگند ياد شده (تزكيه نفس) به مقدار عظمت خورشيد و ماه ارزش دارد. 🔹 ارزش خورشيد و ماه و شب و روز، بر كسى پوشيده نيست. حيات جانداران و پيدايش ابر و بارش باران و رويش گياهان و درختان و تغذيه حيوانات و انسان، همه مرهون تابش خورشيد است. 🔹 در قرآن، گاهى به خورشيد بزرگ سوگند ياد شده و گاهى به انجير و زيتون كوچك و اين شايد به خاطر آن باشد كه براى قدرت خداوند فرقى ميان خورشيد و انجير نيست. همانگونه‌ كه ديدن كاه و كوه براى چشم انسان يكسان است و ديدن كوه براى چشم، زحمتى اضافه بر ديدن كاه ندارد. البتّه بالاترين سوگندها، سوگند به ذات خداوند است، آنهم درباره تسليم بودن مردم در برابر رهبرى آسمانى. «فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ» 🔹 پرسوگندترين سوره‌ها، همين سوره شمس است كه طبيعتاً بايد در مورد مهمترين مسائل باشد و آن تزكيه روح از هرگونه پليدى و آلودگى است. شايد اين همه سوگند براى بيان اينكه رستگارى در سايه تهذيب است، به خاطر آن باشد كه خداوند به انسان بفهماند كه من تمام مقدّمات را براى تو آماده كردم، با نور آفتاب و ماه صحنه زندگى را روشن و با گردش شب و روز، زمينه تلاش و استراحت شما را فراهم كردم. زمين را براى شما گستردم و آسمان را برافراشتم و درك خوبى‌ها و بدى‌ها را به روح شما الهام كردم تا به اختيار خود، راه تزكيه نفس را بپيماييد. ابر و باد و مه و خرشيد و فلك در كارند تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى‌ همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى‌ «فجورها» از فجر به معناى شكافتن است. 🔹 برافراشتگى آسمانها و گستردگى زمين، با اراده مستقيم الهى يا از طريق نيروها و عوامل طبيعى است و لذا قرآن مى‌فرمايد: «وَ السَّماءِ وَ ما بَناها» و نفرمود: «من بناها» زيرا كلمه «ما» شامل غير خداوند نيز مى‌شود. يعنى آنچه آسمان را بنا كرد از نيروها و جاذبه‌ها و دافعه‌هاى طبيعى است كه خداوند حاكم كرده و اگر مراد از كلمه «ما» در «وَ ما بَناها» خداوند باشد، به خاطر آن است كه در لفظ «ما» نوعى ابهام برخاسته از عظمت نهفته و به همين دليل به جاى كلمه «من» كلمه «ما» گفته شده است. (واللّه العالم) 🔹 جهان هستى، گويا در ابتدا يك مجموعه متراكم بوده، سپس بخشى برافراشته و آسمان شده و بخشى گسترده و زمين شده است. «بَناها- طَحاها» مؤيد اين سخن آيه‌اى است كه مى‌فرمايد: آسمان و زمين رتق بود و فتق كرديم، يعنى بسته بود و بازش كرديم. «رَتْقاً فَفَتَقْناهُما» 🔹 بعضى كلمه‌ «طَحاها» را اشاره به حركت زمين دانسته‌اند، چون يكى از معانى «طحو» راندن و حركت دادن است. 🔹 اسلام، فكر انسان مادى را از شكم و شهوت و شمشير و شراب، به تأمّل در عمق آسمان‌ها و زمين و گردش كرات و پيدايش ايام وا داشته است. 🔹 در تفاوت ميان وحى و الهام، گفته‌اند كه الهام، دركى است كه انسان سرچشمه آن را نمى‌شناسد، در حالى كه گيرنده وحى، سرچشمه وحى را مى‌شناسد. ادامه دارد... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ▪نگاشت5:نکات تفسیری آیات 1تا4 وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها «1» وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها «2» وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها «3» وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها «4» وَ السَّماءِ وَ ما بَناها «5» وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها «6» وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها «7» فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها «8» «1» به خورشيد سوگند و گسترش نور آن. «2» به ماه سوگند، آنگاه كه از پى خورشيد در آيد. «3» به روز سوگند آنگاه كه زمين را روشن سازد. «4» به شب سوگند، آنگاه كه زمين را بپوشاند. «5» به آسمان سوگند و آنكه آن را بنا كرد. «6» به زمين سوگند و آنكه آن را گسترانيد. «7» به نفس سوگند و آنكه آن را سامان داد. «8» پس پليدى‌ها و پاكى‌هايش را به او الهام كرد. 🌿🌿🌿 ✅ ۱ - سوگند خداوند به خورشید (و الشّمس) ✅ ۲ - سوگند خداوند، به نور گسترده خورشید به هنگام چاشت (و ضحیها) 🔹 «ضحى» در معانى گسترش نور خورشید و «پهناور شدن روز» (مفردات راغب) و اندکى پس از بالا آمدن روز (قاموس) به کار مى رود. اضافه شدن «ضحى» به ضمیرى که به خورشید برمى گردد، بیانگر آن است که مراد از آن، گسترش نور خورشید است. ✅ ۳ - خورشید و نور گسترده آن هنگام چاشت، آفریده هایى با عظمت و شگفت (و ضحیها) ✅ ۴ - خورشید و نور آن، نعمتى الهى است. (و الشمس و ضحیها) 🔹 «سوگند»، زمانى مى تواند مخاطب را به قبول سخن وادار سازد که آنچه به آن سوگند یاد شده است; مورد علاقه او بوده و به حال او سودمند باشد. 🔅🔅🔅 ✅ 5 - سوگند خداوند، به ماه هنگام طلوع آن پس از غروب خورشید (و القمر إذا تلیها) 🔹 اختصاص قسم به این زمان خاصّ، نشان برجسته تر بودن ارزش آن است. این زمان، شامل شب هایى مى شود که پس از غروب خورشید، ماه تابان در آسمان مشاهده مى شود. ✅ 6 - سوگند خداوند، به کره ماه در شب هاى وسط هر ماه (و القمر إذا تلیها) 🔹 «تلوّ» (مصدر «تلى»)، به معناى از پى در آمدن است. در شب هاى چهاردهم و قبل و بعد آن، طلوع ماه در پى غروب خورشید است. بنابراین مى توان گفت: مراد از «إذا تلاها»، فقط همان شب ها است. ✅ 7 - نور ماه، تابع نور خورشید است.* (و القمر إذا تلیها) 🔹 جانشین بودن ماه براى خورشید و نه عکس آن، بیانگر فرع بودن نور ماه است. ✅ 8 - ماه و ظهورِ آن پس از غروب خورشید، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند (و القمر إذا تلیها) ✅ 9 - ماه و پیدایش آن پس از خورشید، از نعمت هاى خداوند براى انسان ها است. (و القمر إذا تلیها) 🔹 سوگند، نشانه علاقه مخاطب به چیزى است که به آن سوگند یاد شده است. ادامه دارد... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ▪نگاشت6:نکات تفسیری آیات 1تا4 وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها «1» وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها «2» وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها «3» وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها «4» وَ السَّماءِ وَ ما بَناها «5» وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها «6» وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها «7» فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها «8» «1» به خورشيد سوگند و گسترش نور آن. «2» به ماه سوگند، آنگاه كه از پى خورشيد در آيد. «3» به روز سوگند آنگاه كه زمين را روشن سازد. «4» به شب سوگند، آنگاه كه زمين را بپوشاند. «5» به آسمان سوگند و آنكه آن را بنا كرد. «6» به زمين سوگند و آنكه آن را گسترانيد. «7» به نفس سوگند و آنكه آن را سامان داد. «8» پس پليدى‌ها و پاكى‌هايش را به او الهام كرد. 🌿🌿🌿 ✅ ۱ - سوگند خداوند، به روز در لحظه فروغ افکندن آن بر زمین (و النهار إذا جلّیها) ✅ ۲ - پیدایش روز و درخشان شدن زمین به وسیله آن، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند (و النهار إذا جلّیها) ✅ ۳ - تابناک شدن زمین در روز، از نعمت هاى خداوند است. (و النهار إذا جلّیها) ✅ ۴ - ظهور خورشید، از آثار پیدایش روز است. (و النهار إذا جلّیها) 🔅🔅🔅 5 - سوگند خداوند به شب در لحظه اى که تاریکى آن، سطح زمین را بپوشاند. (و الّیل إذا یغشیها) 🔹 طَبَق و[ سرپوش هایى]مانند آن که بر چیزى نهاده مى شود، «غطاء» نام دارد; همان طور که به پوشاک و [رواندازهایى]مانند آن که روى چیزى قرار داده مى شود، «غشاء» مى گویند (مفردات راغب). بنابراین «یغشاها» - که مرجع ضمیر مفعولى آن در این برداشت «أرض» گرفته شده - به این معنا است که تاریکى شب، سطح زمین را مى پوشاند. ✅ 6 - سوگند خداوند، به هنگامى که شب، خورشید را مى پوشاند. (و الّیل إذا یغشیها) ✅ 7 - پیدایش شب و تاریک شدن زمین به وسیله آن، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند است. (و الّیل إذا یغشیها) 8 - تاریک شدن زمین در شب، از نعمت هاى خداوند براى انسان ها (و الّیل إذا یغشیها) ادامه دارد... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ▪نگاشت7:نکات تفسیری آیات 5تا8 وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها «1» وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها «2» وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها «3» وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها «4» وَ السَّماءِ وَ ما بَناها «5» وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها «6» وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها «7» فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها «8» «1» به خورشيد سوگند و گسترش نور آن. «2» به ماه سوگند، آنگاه كه از پى خورشيد در آيد. «3» به روز سوگند آنگاه كه زمين را روشن سازد. «4» به شب سوگند، آنگاه كه زمين را بپوشاند. «5» به آسمان سوگند و آنكه آن را بنا كرد. «6» به زمين سوگند و آنكه آن را گسترانيد. «7» به نفس سوگند و آنكه آن را سامان داد. «8» پس پليدى‌ها و پاكى‌هايش را به او الهام كرد. 🌿🌿🌿 ✅ ۱ - سوگند خداوند به آسمان (و السماء) ✅ ۲ - آسمان، موجودى با عظمت (و السماء) ✅ ۳ - سوگند خداوند، به بنیان نهادن آسمان و آفرینش آن (و ما بنیها) ✅ ۴ - ساختن آسمان، کارى بزرگ و نشانه عظمت خداوند است. (و ما بنیها) تعبیر «و مابناها» 🔹 سوگند به بانى باشد یا بنا - نشانگر عظمت هر دو است; زیرا عظمت هر یک، حاکى از عظمت دیگرى است. ✅ ۵ - سوگند خداوند به سازنده آسمان (و ما بنیها) ✅ ۶ - سوگند خداوند به خود (و ما بنیها) 🔅🔅🔅 ✅ 7 - سوگند خداوند به زمین (و الأرض) ✅ 8- زمین، موجودى با عظمت (و الأرض) ✅ 9 - سوگند خداوند، به گستراندن زمین (و ما طحیها) «ما» در «ماطحاها» مصدرى بوده و مفاد آیه شریفه، سوگند به گسترش دادن زمین است. برخى «ما» را موصول و کنایه از گستراننده زمین (خداوند) دانسته اند; ولى مصدرى بودن آن، با سیاق آیات - که سوگند به مخلوقات است - سازگارتر است. ✅ 10 - گستراندن زمین، کارى بزرگ و نشانه عظمت خداوند است. (و ما طحیها) ✅ 11 - سوگند خداوند، به گستراننده زمین (و ما طحیها) چنانچه «ما» در «و ماطحاها» موصول باشد، مراد از آن خداوند خواهد بود. «طحو» (مصدر «طحاها») مانند «دحو» است; یعنى، گستراندن هر چیز. (مفردات) ✅ 12 - سوگند خداوند به خود (و ما طحیها) ادامه دارد... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ▪نگاشت7:نکات تفسیری آیات 5تا8 وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها «1» وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها «2» وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها «3» وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها «4» وَ السَّماءِ وَ ما بَناها «5» وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها «6» وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها «7» فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها «8» «1» به خورشيد سوگند و گسترش نور آن. «2» به ماه سوگند، آنگاه كه از پى خورشيد در آيد. «3» به روز سوگند آنگاه كه زمين را روشن سازد. «4» به شب سوگند، آنگاه كه زمين را بپوشاند. «5» به آسمان سوگند و آنكه آن را بنا كرد. «6» به زمين سوگند و آنكه آن را گسترانيد. «7» به نفس سوگند و آنكه آن را سامان داد. «8» پس پليدى‌ها و پاكى‌هايش را به او الهام كرد. 🌿🌿🌿 ✅ ۱ - سوگند خداوند به جان انسان ها (و نفس) 🔹 «نفس»، به معناى روح و نیز جسد آمده است (صحاح اللغة). آیات بعد - که ویژگى هاى روح انسان را مطرح مى کند - قرینه بر اراده معناى اول است. کلمه «نفس» گرچه نکره است; ولى بر ابهام دلالت ندارد. بلکه مراد جنس نفس است; زیرا آنچه بعد از آن، درباره نفس ذکر شده مربوط به تمام نفس ها است. نکره در این موارد، مفید تفخیم است. ✅ ۲ - روح، موجودى با عظمت و شایسته سوگند خداوند (و نفس) ✅ ۳ - سوگند خداوند، به آفرینش متعادل و به دور از افراط و تفریط نفس انسان (و ما سوّیها) 🔹 حرف «ما» در «ماسوّاها» مصدرى بوده و مفاد آیه شریفه، سوگند به تسویه نفس است. برخى آن را موصول و تعبیر «و ما سوّاها» را سوگند به خداوند دانسته اند. سیاق آیات - که نمودار سوگند به مخلوقات است - با احتمال اول مناسب تر است. ✅ ۴ - تعادل توانمندى هاى روح انسان و دور بودن آنها از هر گونه افراط و تفریط، وصفى شگفت و نشانه عظمت خداوند است. (و ما سوّیها) ✅ ۵ - خداوند، جان انسان ها را متعادل و به دور از افراط و تفریط آفریده است. (سوّیها) 🔹 «سوّاه»; یعنى، آن را «سوىّ» قرار داد «سوىّ» درباره چیزى گفته مى شود که از افراط و تفریط، در مقدار و کیفیت مصون باشد. ✅ ۶ - سوگند خداوند، به تعدیل کننده و سامان دهنده قواى روحى انسان (و ما سوّیها) ✅ ۷ - سوگند خداوند به خود (و ما سوّیها) 🔅🔅🔅 🔹 «أَلْهَمَ»: الهام کرده است. نشان داده است. فهمانده است. 🔹 «فُجُورَ»: گرایش به گناه و معصیت و کناره‌گیری از حق و حقیقت ؛ مراد راه شرّ و طریق معصیت است. مصدر ثلاثی مجرّدی است همچون جُلوس و قُعود. 🔹 «تَقْوی»: پرهیز. مراد راه خیر و طریق حق است ✅ 8 - خداوند عصیانگرى و پرهیزگارى نفس انسان و عوامل پیدایش آن صفات را به او شناسانده است. (فألهمها فجورها و تقویها) 🔹 «فجور» به معناى روان شدن در معصیت ها و زناکارى است. فعل «فَجَرَ»; یعنى، فاسق شد; دروغ گفت; تکذیب کرد و نافرمانى و مخالفت کرد (قاموس). «فَجْر»، به معناى ایجاد شکاف وسیع و «فُجُور» دریدن پرده دین دارى است. (مفردات) ✅ 9 - روح انسان، دریافت کننده الهام از جانب خداوند (فألهمها) 🔹 «إلهام»; یعنى، القا کردن به قلب و ذهن و عقل. این واژه تنها در مواردى به کار مى رود که از جانب خداوند و عالم بالا باشد. اصل این کلمه، از «التهام» (بلعیدن) است. ✅ 10 - تعادل قوا در ساختار روح انسان، آماده سازنده آن براى آگاهى فطرى به پلیدى ها و شناخت راه گریز از آنها است. (و ما سوّیها. فألهمها فجورها و تقویها) 🔹 حرف «فاء» در «فألهمها» آن را بر تسویه (در آیه قبل) تفریع کرده است، تا بیانگر این باشد که خداوند، در ابتدا روح انسان را از قدرت هاى هماهنگ برخوردار کرده; آن گاه بدى ها و راه محفوظ ماندن از آنها را به او الهام مى کند. 🔹 «تقوى» اسم مصدر است. فعل «اتّقیت»; یعنى، برحذر ماندم و خود را دور نگه داشتم بنابراین «تقواها»; یعنى، دور ماندن روح از فجور. ✅ 11 - شناخت پلیدى ها، ضرورى تر از آشنایى با راه هاى پرهیزگارى است. (فألهمها فجورها و تقویها) ✅ 12- شناخت پلیدى ها، زمینه آشنایى با راه هاى گریز از آنها است. (فألهمها فجورها و تقویها) تقدیم «فجورها»، بیانگر نکته یاد شده است. ادامه دارد... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ▪نگاشت8:نگاهی کلی به تفسیر آیات 9تا15 قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها «9» وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها «10» كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها «11» إِذِ انْبَعَثَ أَشْقاها «12» فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْياها «13» فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها «14» وَ لا يَخافُ عُقْباها «15» «9» به راستى رستگار شد، آن كس كه نفس خود را تزكيه كرد. «10» و بى شك محروم و نااميد گشت هر كس كه آن را به پليدى آلود. «11» قوم ثمود از روى سركشى، (پيامبرشان را) تكذيب كردند. «12» آنگاه كه شقى‌ترين آنها (براى كشتن ناقه) به پا خاست. «13» پس پيامبر خدا به آنان گفت: ناقه خدا و آبشخورش را (حرمت نهيد). «14» پس او را تكذيب كردند و ناقه را كشتند و پروردگارشان به خاطر اين گناه، آنان را درهم كوبيد و با خاك يكسانشان كرد. «15» و خداوند از عاقبت كار خود بيم ندارد. 🍁🍁🍁 ▫ امام باقر و صادق عليهما السلام در تفسير آيه‌ «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها» فرمودند: «قد افلح من اطاع» يعنى آن كس‌كه از پيامبر و امامان معصوم، اطاعت كرد، رستگار شد. ▫ در ديد الهى، پاكان رستگارند. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها» ولى در نزد فرعونيان، زورمندان رستگارند كه غلبه دارند و به ظاهر پيروزند. «قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى‌» ▫ در انجام كارهاى خير، اميد رستگارى است. «وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» در حالى كه در تزكيه نفس و خودسازى، رستگارى قطعى است. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها» ▫ تزكيه نفس، شامل دورى از عقائد و اخلاقيات و رفتارهاى ناپسند و كسب عقائد و اخلاقيات و كردارهاى پسنديده است. ▫ در سوره شعراء، آيه 155 «لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ» و سوره قمر، آيه 28 «نَبِّئْهُمْ‌ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ» مى‌خوانيم: آب قريه يك روز سهم مردم و يك سهم روز شتر است و هر كدام در روز خود بهره گيرند و كسى مزاحم ناقه نشود كه به عذاب بزرگ گرفتار خواهد شد. ▫ در قرآن، چهل مرتبه ماده فلاح به كار رفته كه از بررسى آنها معلوم مى‌شود رستگارى شامل چه گروه‌هايى مى‌شود و چه گروه‌هايى از رسيدن به آن محرومند، همچون مجرمان كه مى‌فرمايد: «لا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ» «1» ▫ در قرآن، بعضى مطالب با يك سوگند آمده است. «وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ» 🔹 گاهى دو سوگند پشت سرهم آمده است. «وَ الضُّحى‌ وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى‌» 🔹 گاهى سه سوگند در پى هم آمده است: «وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً، فَالْمُورِياتِ قَدْحاً، فَالْمُغِيراتِ صُبْحاً» 🔹 گاهى چهار سوگند: «وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ وَ طُورِ سِينِينَ وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ» 🔹 گاهى پنج سوگند: «وَ الْفَجْرِ، وَ لَيالٍ عَشْرٍ، وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ، وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ» 🔹 ولى خداوند در اين سوره، ابتدا يازده سوگند ياد كرده و سپس به اهميّت تزكيه نفس اشاره كرده است. ادامه دارد... 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ▪نگاشت9:نگاهی کلی به تفسیر آیات 9تا15 ✅ «خابَ» از مصدر «خيبة» به معناى به هدف نرسيدن است. ✅ «دس» به معناى پنهان كردن و تعبير قرآن درباره‌ى زنده به گور كردن دختران چنين است: ▫ «يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ» آرى خلافكار، به خاطر شرمندگى رويى براى جلوه در جامعه ندارد و سعى مى‌كند عيب‌ها و خلافكارى‌هاى خود را پنهان كند. كلمه «دسيسه» نيز به كار زشتى گفته مى‌شود كه آن را پنهان مى‌كنند. ✅ «دمدم» به معناى عذاب شكننده و فراگير است كه عذاب شده را قطعه قطعه و پراكنده مى‌كند. ▫ منظور از «فَسَوَّاها» يا قلع و قمع ساختمان‌ها است كه با خاك يكسان شد و يا خود مردم كه‌ با خاك يكسان شدند. ▫ يك فرد تزكيه شده مى‌تواند منشأ تحول در جامعه شود و به جامعه رشد و شجاعت و شخصيّت و معرفت و وحدت دهد، چنانكه يك نفر تزكيه نشده براى رسيدن به هوسهاى خود امت‌هايى را به فساد و نابودى و سقوط مى‌كشاند. ▫ در قرآن، براى رستگارى انسان‌ها دو عامل مطرح شده است: يكى ايمان و ديگرى تزكيه.«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها»، «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» ▫ بنابراين حقيقت ايمان و تزكيه يكى است و هر كس مى‌خواهد خودسازى كند، بايد مؤمن واقعى باشد. آرى مؤمن واقعى كسى است كه خود را تزكيه كند و تزكيه شده واقعى، كسى است كه ايمان داشته باشد و احكام و تكاليف دينى را به دقت انجام دهد كه در آغاز سوره مؤمنون آمده است. ▫ در تفسير اطيب‌البيان مى‌خوانيم، جنايتكاران تاريخ و قاتلان زياد بودند امّا نوعاً به خاطر حفظ حكومت يا گرفتن حكومت يا محو رقيب و يا طمع به رسيدن چيزى، دست به جنايات مى‌زدند امّا قاتل ناقه صالح و حضرت على عليه السلام مرتكب جنايت عظيم شدند، در حالى كه هيچ يك از انگيزه‌ها و عوامل فوق در كار نبود، فقط و فقط شقاوت بود. ▫ حضرت على عليه السلام در كوفه روى منبر فرمود: شتر صالح را يكى پى كرد ولى خداوند همه را عذاب كرد چون هم راضى بودند و سپس به اين آيه اشاره كرد. ▫ در روايات متعددى از شيعه و اهل سنّت از جمله احمد حنبل، طبرى و قرطبى، آمده كه «اشقى الاولين» عاقر ناقه و «اشقى الاخرين» قاتل على‌بن ابيطالب است. 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ▪نگاشت10:تفسیر آیات 9تا15 قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها «9» وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها «10» كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها «11» إِذِ انْبَعَثَ أَشْقاها «12» فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْياها «13» فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها «14» وَ لا يَخافُ عُقْباها «15» 🔅🔅🔅 ✅ ۱ - پاک سازندگان و رشد دهندگان روح خویش، اهل نجات اند و به هدف اصلى دست یافته و همواره در خوبى خواهند ماند. (قد أفلح من زکّیها) 🔹 «زکاة» در لغت عرب، در اصل به معناى «طهارت»، «نمو»، «برکت» و «ستودن» است معناى اول و دوم، با آیه شریفه تناسب بیشترى دارد. 🔹 «فلاح»; یعنى، پیروزمندى و رسیدن به مقصود و به معناى نجات و باقى ماندن در خوبى نیز آمده است. ✅ ۲ - خودسازى و پاک ساختن روح خویش از گناه و پلیدى و سوق دادن آن به تقوا، مایه نجات و کامیابى است. (فألهمها فجورها و تقویها. قد أفلح من زکّیها) 🔹 مراد از «تزکیه نفس» - به قرینه آیه قبل - پاک سازى آن از «فجور» (گناه، فسق، دروغ و...) و رشد دادن آن به وسیله تقوا است. ✅ ۳ - خداوند، در تأکید بر رستگارى اهل تزکیه، به «خورشید و نور آن»، «ماه»، «روز و شب»، «آسمان و زمین»، «روح» و «ذات خویش»، سوگند یاد کرده است. (و الشمس ... قد أفلح من زکّیها) ✅ ۴ - برخوردارى انسان، از آگاهى لازم براى تزکیه و تطهیر نفس (فألهمها فجورها و تقویها. قد أفلح من زکّیها) 🔅🔅🔅 ✅ 5 - کسانى که نفس خود را در گناه مدفون ساخته، آن را به سقوط و تباهى مى کشانند، محروم و زیان کاراند. (و قد خاب من دسّیها) 🔹 «خاب»; یعنى، محروم شد، خسارت دید و به آنچه خواست، نرسید 🔹 «دسّاها»; یعنى، آن را ساقط کرد و از بهره آن کاست. «دسَّیْتُ»; یعنى، گمراه و فاسد کردم . این فعل که «دَسَّسَ» بوده و حرف «سین» در آن به «یاء» تبدیل شده است، مبالغه در «دَسَّ» (دفن کرد) است. مراد از «دسّاها» - به قرینه «ألهمها فجورها» - مدفون ساختن نفس در معصیت ها و کشاندن آن به سقوط و گمراهى و فساد است. ✅ 6 - گناه پیشگى، برخلاف طبیعت نفس انسان است. (دسّیها) 🔹 راغب در «مفردات» اکراه را در معناى «دسّ» دخیل مى داند. بنابراین، نفس به وارد شدن در گناه، رغبتى ندارد. ✅ 7 - گناه، مایه سقوط و تباهى نفس انسان است. (فجورها... دسّیها) 🔹 تقابل فعل هاى «دسّاها» و «زکّاها» - در قیاس با تقابل «فجور» و «تقوى» در آیات پیشین - بیانگر تأثیر «تقوا» در تزکیه و تأثیر فجور، در سقوط نفس است. ✅ 8 - خداوند، در تأکید بر زیان کارى و تباهى گناه کاران، به «خورشید و نور آن»، «ماه» «روز و شب»، «آسمان و زمین»، «نفس انسان» و «ذات خویش» سوگند یاد کرده است. (و الشّمس ... و قد خاب من دسّیها) 🔹 تکرار «قد»، نشانگر آن است که جمله «قد خاب...»، جوابى مستقل براى قسم هاى پیشین است. ادامه دارد... 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ▪نگاشت11:تفسیر آیات 9تا15 قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها «9» وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها «10» كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها «11» إِذِ انْبَعَثَ أَشْقاها «12» فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْياها «13» فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها «14» وَ لا يَخافُ عُقْباها «15» 🔅🔅🔅 ✅ ۱ - قوم ثمود، پیام هاى الهى را دروغ پنداشته، پیامبر خدا را تکذیب کردند. (کذّبت ثمود) 🔹 به قرینه «فقال لهم رسول اللّه» (در آیات بعد)، مراد از تکذیب در جمله «کذّبت ثمود»، تکذیب فرستاده الهى و رسالت هاى او است. ✅ ۲ - قوم ثمود، مردمى طغیانگر و آلوده به گناه بى حد بودند. (بطغویها) «طغوى»، اسم مصدر طغیان (گناه را از حد گذراندن) است. ✅ ۳ - طغیان گرى قوم ثمود، آنان را به تکذیب پیام هاى الهى کشاند. (کذّبت ثمود بطغویها) 🔹 حرف «باء» در بطغواها» سببیه است; یعنى، طغیان زمینه ساز تکذیب بود. ✅ ۴ - اصرار بر گناه و نقض حریم دیگران، زمینه ساز تکذیب آیات الهى است. (کذّبت ثمود بطغویها) 🔹 از مصادیق «طغیان» (فراتر از حد رفتن «العین»)، تجاوز به حقوق دیگران است. ✅ ۵ - قوم ثمود، کیفرهاى طغیان را دروغ انگاشته، تهدیدهاى الهى را تکذیب کردند. (کذّبت ثمود بطغویها) 🔹 کلمه «طغواها»، مى تواند قرینه بر مراد از «کذّبت» باشد; یعنى، ثمودیان هشدارهاى رسول الهى درباره عواقب طغیان را تکذیب مى کردند. ✅ ۶ - قوم ثمود، محروم سازنده خود از کمالات نفسانى و گرفتار فساد و تباهى بودند. (و قد خاب من دسّیها . کذّبت ثمود بطغویها) این آیه، بیانگر یکى از مصادیق آیه قبل است. ✅ ۷ - طغیان گرى، اصرار بر گناه و تکذیب پیام هاى الهى، مایه سقوط و تباهى نفس انسان است. (و قد خاب من دسّیها . کذّبت ثمود بطغویها) 🔅🔅🔅 ✅ 8- بدبخت ترین فرد قوم ثمود، به طغیان در برابر رسول الهى تحریک شد. (بطغویها . إذ انبعث أشقیها) 🔹 «بعث»، به معناى برانگیختن چیزى و جهت دادن به آن است . «انبعاث» مطاوعه آن و به معناى تحریک شدن و ارسال و روانه شدن است. 🔹 «شقاوة» نقطه مقابل «سعادة» است و مانند آن به «اخروى و دنیوى» و «نفسانى و بدنى و خارجى» تقسیم مى شود. ✅ 9 - قوم ثمود، گرفتار تیره بختى و شقاوت (إذ انبعث أشقیها) 🔹 «أشقى»، اسم تفضیل و نشانه وجود رگه هاى شقاوت در دیگر افراد قوم ثمود است. ✅ 10 - قوم ثمود، وادار سازنده شقى ترین فرد خود، به طغیان در برابر فرستاده الهى (انبعث أشقیها) 🔹 «انبعاث»، تأثیرپذیرى از «بعث» و ارسال دیگران است و نشان مى دهد که فرد «اشقى»، از سوى دیگران تحریک شده بود. ظرف بودن «إذ انبعث...» براى آیه قبل و نیز ضمیرهاى جمع در «فعقروها» و «بذنبهم» (در آیات بعد) بیانگر این است که قوم ثمود، محرک اصلى بوده اند. ✅ 11 - شقاوت، داراى مراتب است. (أشقیها) ✅ 12 - شقاوت افزون تر، مایه آمادگى بیشتر براى طغیان در برابر رسولان الهى و تکذیب آنان (بطغویها . إذ انبعث أشقیها) ✅ 13 - آمادگى شقى ترین فرد قوم ثمود، براى مقابله با رسول الهى، نمودار طغیانگرى و مصداق بارز تکذیب گرى آنان بود. (کذّبت ثمود بطغویها . إذ انبعث أشقیها) 🔹 «إذ»، ظرف براى «کذّبت» و بیانگر زمان تکذیب قوم ثمود است; یعنى، زمانى تکذیب گرى و طغیان گرى قوم ثمود عملى شد که شقى ترین فرد آنان تحریک شد. ادامه دارد... 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ▪نگاشت12:تفسیر آیات 12تا15 قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها «9» وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها «10» كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها «11» إِذِ انْبَعَثَ أَشْقاها «12» فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْياها «13» فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها «14» وَ لا يَخافُ عُقْباها «15» 🔅🔅🔅 ✅ ۱ - بدبخت ترین فرد قوم ثمود، به طغیان در برابر رسول الهى تحریک شد. (بطغویها . إذ انبعث أشقیها) ✅ ۲ - قوم ثمود، گرفتار تیره بختى و شقاوت (إذ انبعث أشقیها) 🔹 «أشقى»، اسم تفضیل و نشانه وجود رگه هاى شقاوت در دیگر افراد قوم ثمود است. ✅ ۳ - قوم ثمود، وادار سازنده شقى ترین فرد خود، به طغیان در برابر فرستاده الهى (انبعث أشقیها) ✅ ۴ - شقاوت، داراى مراتب است. (أشقیها) ✅ ۵ - شقاوت افزون تر، مایه آمادگى بیشتر براى طغیان در برابر رسولان الهى و تکذیب آنان (بطغویها . إذ انبعث أشقیها) ✅ ۶ - آمادگى شقى ترین فرد قوم ثمود، براى مقابله با رسول الهى، نمودار طغیانگرى و مصداق بارز تکذیب گرى آنان بود. (کذّبت ثمود بطغویها . إذ انبعث أشقیها) 🔅🔅🔅 ✅ 7 - حضرت صالح(ع)، رسول خدا و پیامبر قوم ثمود بود. (فقال لهم رسول اللّه) 🔹 ذکر وصف «رسالت» به جاى نام صالح(ع) تأکید بر الهى بودن گفته هاى آن حضرت است. ✅ 8 - ناقه صالح، معجزه الهى و نشانه رسالت آن حضرت بود. (فقال لهم رسول اللّه ناقة اللّه) 🔹 اضافه «ناقة» به «اللّه» - پس از بیان رسالت صالح(ع) - بیانگر معجزه بودن آن براى اثبات رسالت او است. ✅ 9 - ناقه صالح، حیوانى با عظمت و داراى حرمتى ویژه در پیشگاه خداوند (ناقة اللّه) 🔹 استناد «ناقة» به «اللّه» و عنایت ویژه به آزار ندیدن آن و توصیه به دستبرد نزدن مردم به سهمیه آب آن، بیانگر احترام و ارج مندى خاص آن حیوان، در نزد خداوند است. ✅ 10 - آفرینش ناقه صالح، به طور غیرعادى و خارج از اسباب و علل طبیعى بود. (ناقة اللّه) 🔹 از آن جا که همه موجودات، مملوک خدایند، اضافه «ناقة» به نام جلاله «اللّه»، بیانگر ویژگى آن است و از دخالت مستقیم خداوند، در پیدایش آن حکایت دارد. ✅ 11 - بهره مند ساختن ناقه صالح از آب آشامیدنى، داراى برنامه اى خاص بود. (و سقیها) 🔹 «سَقْى» و «سُقْیا»، به معناى در اختیار نهادن نوشیدنى است و «سُقْیا» اسم مصدر براى «سَقْى» مى باشد . اضافه این کلمه به ضمیر «ناقة» و نیز برحذر داشتن قوم ثمود از بى توجّهى به آن، نشانه آن است که مردم درباره آب آشامیدنى ناقه، وظیفه خاصى داشتند. ✅ 12 - حضرت صالح(ع)، قوم ثمود را از بى توجّهى به ناقه و برنامه آب خوردن آن، برحذر داشت. (فقال لهم رسول اللّه ناقة اللّه و سقیها) ✅ 13 - لزوم حفاظت از ناقه صالح و رعایت برنامه شرب آن، دستورى از جانب خداوند بود. (فقال لهم رسول اللّه ناقة اللّه و سقیها) وصف «رسول اللّه»، نشانگر الهى بودن دستور است. 🍁🍁🍁 ادامه دارد... 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
کانال قرآنی رحیق 🔅🔅🔅 ▪نگاشت13:تفسیر آیات 12تا15 قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها «9» وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها «10» كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها «11» إِذِ انْبَعَثَ أَشْقاها «12» فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْياها «13» فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها «14» وَ لا يَخافُ عُقْباها «15» 🔅🔅🔅 ✅ ۱ - قوم صالح، رسالت او را تکذیب کرده، فرمان رعایت ناقه و شرب آن را دروغ انگاشتند. (فکذّبوه) ✅ ۲ - قوم ثمود، ناقه صالح را پى کرده، آن را به هلاکت رساندند. (فعقروها) 🔹 زمانى که با شمشیر بر پاهاى شتر یا اسب، ضربه وارد کنند، گفته مى شود: «عَقَرْتُ» (صحاح اللغة). گاهى فعل «عقر» در موردى به کار مى رود که آن را «نحر» کرده باشند. (مصباح) ✅ ۳ - حرکت یک فرد جامعه، در صورت رضایت و تشویق دیگران، حرکتى مستند به تمام افراد آن جامعه است. (انبعث أشقیها ... فعقروها) 🔹 استناد «عقروها» به تمام ثمودیان، به جهت رضایت و تحریک آنان بوده است. ✅ ۴ - قوم ثمود، براى دستیابى به آب اختصاصىِ ناقه صالح، آن را هلاک کردند. (و سقیها ... فعقروها) ✅ ۵ - باور نداشتن رسالت صالح(ع) و بى اعتمادى به هشدارهاى او در مورد ناقه و آب شرب آن، مایه اقدام بى پرواى قوم ثمود به از میان بردن ناقه شد. (فکذّبوه فعقروها) ✅ ۶ - پیدایش ناقه صالح، معجزه و باقى ماندن آن، براساس علل و عوامل طبیعى بود. (ناقة اللّه و سقیها ... فعقروها) ✅ ۷ - کشتن ناقه صالح، جلوه طغیان گرى قوم ثمود (کذّبت ثمود بطغویها ... فکذّبوه فعقروها) ✅ ۸ - خداوند، بر قوم ثمود به جهت کشتن ناقه، عذابى فراگیر نازل کرده، اعضاى بدن آنان را از هم متلاشى ساخت. (فدمدم علیهم ربّهم بذنبهم) 🔹 اطلاق «دمدمة» - که بر پوشاندن و فراگیرى دلالت دارد - بر هلاکت ثمودیان، به جهت آن بود که خداوند، آنان را با عذاب و هلاکت پوشاند جمله «دمدمت الشىء» - که گاهى با حرف «على» و گاهى بدون آن استعمال مى شود - زمانى کار برد دارد که چیزى را به زمین کوبیده و آن را شکسته و قطعه هاى آن را پراکنده سازند. ✅ ۹ - کشتن ناقه صالح، گناهى بزرگ و دامنگیر تمام ثمودیان (فدمدم علیهم ربّهم بذنبهم) بزرگى گناه قوم ثمود، از کیفر سنگین آنان به دست مى آید. ✅ ۱۰ - گناه، هرچه بزرگ تر باشد، کیفر آن سنگین تر خواهد بود. (فدمدم علیهم ربّهم بذنبهم) ✅ ۱۱ - تکذیب کنندگان رسولان الهى و معجزات آنان، در معرض گرفتارى به عذاب استیصال (فدمدم علیهم ربّهم بذنبهم) ✅ ۱۲ - رضایت و تشویق دیگران به گناه، معصیت و زمینه ساز عذاب است. (إذ انبعث أشقیها ... بذنبهم) ✅ ۱۳ - عذاب جامعه هاى گنه کار، به تدبیر خداوند و جلوه ربوبیت او بر آنان است. (ربّهم) ✅ ۱۴ - خداوند، عذاب ثمودیان را براى همه آنان یکسان قرار داد. (فسوّیها) ✅ ۱۵ - خداوند، سرزمین ثمودیان را با خاک یکسان کرد. (فسوّیها) 🔹 ضمیر «فسوّاها» ممکن است به «زمین» برگردانده شود که از سیاق آیه به دست مى آید. «تسویه سرزمین»; یعنى، ویران کردن بناها و هموار ساختن پستى و بلندى هاى آن. در احتمالى دیگر ضمیر به «ثمود» برمى گردد; ولى مفاد آیه، برابرى ثمودیان در عذاب نبوده; بلکه یعنى، «سوّاهم بالأرض» (آنها را با زمین مساوى ساخت). ✅ ۱۶ - بدن هاى قوم ثمود در اثر عذاب فراگیر الهى، متلاشى گشت و جنازه هاى آنان، مدفون و با خاک یکسان شد. (فدمدم علیهم ... فسوّیها) ادامه دارد... 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ▪نگاشت14:تفسیر آیات 12تا15 قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها «9» وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها «10» كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها «11» إِذِ انْبَعَثَ أَشْقاها «12» فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْياها «13» فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها «14» وَ لا يَخافُ عُقْباها «15» 🔅🔅🔅 ✅ ۱ - برچیدن ثمودیان از زمین، حادثه اى ناچیز در برابر قدرت خداوند و خالى از هرگونه پیامد نامطلوب (و لایخاف عقبیها) 🔹 ضمیر «عقباها»، به «دَمْدَمة» و یا به «ثمود» برمى گردد. در صورت دوم مراد «عقبى هلاکتهم» خواهد بود. ✅ ۲ - خداوند، از آثار هلاکت ثمودیان پروایى نداشته و ترسى از پیامدهاى آن ندارد. (و لایخاف عقبیها) ✅ ۳ - خداوند، بر همه حوادث هستى، مسلّط است و از هیچ پیشامدى نمى هراسد. (و لایخاف عقبیها) ✅ ۴ - خداوند، از نابود ساختن جامعه هاى بزرگ آلوده به گناه، نمى هراسد و بر آثار و پیامدهاى آن سلطه کامل دارد. (و لایخاف عقبیها) ادامه دارد... 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom