eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
787 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
📌بخیل طماع حریص کاسه چشم حریصان پر نشد تا صدف قانع نشد پر در نشد مفسران برای کل سوره شان نزولی از ابن عباس نقل کرده اند که ما مطابق آن چه مرحوم در مجمع البیان آورده است ، روایت را می آوریم : مردی در میان مسلمانان بود که شاخه یکی از درختان خرمای او بالای خانه مرد فقیر عیالمندی قرار گرفته بود ، صاحب نخل هنگامی که بالای درخت می رفت تا خرماها را بچیند ، گاهی چند دانه خرما در خانه مرد فقیر می افتاد و کودکانش آن را برمی داشتند ، آن مرد از بخل فرود می آمد و خرما را از دستشان می گرفت و آن قدر بخیل و سنگ دل بود که اگر خرما را در دهان یکی از آنها می دید ، انگشتش را در داخل دهان او می کرد تا خرما را بیرون آورد. مرد فقیر به پیامبر صلی الله علیه و آله شکایت آورد . پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود : برو تا به کارت رسیدگی کنم . سپس صاحب نخل را ملاقات کرد و فرمود : شاخه های این درخت بالای خانه فلان کس آمده است ، آن را به من می دهی تا در مقابلش نخلی در بهشت از آن تو باشد ، مرد گفت : من درختان نخل بسیاری دارم ، و خرمای هیچ کدام به خوبی این درخت نیست و حاضر به چنین معامله ای نیستم . کسی از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله این سخن را شنید ، عرض کرد : ای رسول خدا صلی الله علیه و آله اگر من بروم و این درخت را از این مرد خریداری و واگذار کنم ، شما همان چیزی را که به او می دادید به من عطا می کنید ، فرمود : آری ، آن مرد رفت می دانی که محمد صلی الله علیه و آله حاضر شد درخت نخلی در بهشت در مقابل این به من بدهد و من نپذیرفتم و گفتم من از خرمای این بسیار لذت می برم و نخل فراوان دارم و هیچ کدام از آنها خرمایش به این خوبی نیستم خریدار گفت : آیا می خواهی آن را بفروشی یا نه ؟ گفت نمی فروشم مگر آن که مبلغی را که گمان نمی کنم کسی بدهد به من بدهی ، گفت : چه مبلغ ؟ گفت : چهل نخل . خریدار تعجب کرد و گفت : بهای سنگینی برای نخلی که کج شده مطالبه می کند ، چهل نخل ! سپس ، بعد از کمی سکوت گفت : بسیار خوب چهل نخل به تو می دهم . فروشنده طمعکار گفت : اگر راست می گویی چند نفر را به عنوان شهود بطلب اتفاقا چند نفر از آنجا می گذشتند ، آنها را صدا زد و بر این معامله شاهد گرفت . سپس خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد : ای رسول خدا نخل به ملک من درآمد و تقدیم محضرتان می کنم . رسول خدا صلی الله علیه و آله به سراغ خانواده فقیر رفت و به صاحب خانه گفت این نخل از آن تو و فرزندان تو . این جا بود که سوره و اللیل نازل شد و گفتنی ها یی درباره بخیلان و سخاوتمندان گفت . صائب تبريزي: با تهي چشمان چه سازد نعمت روي زمين سيري از خرمن نباشد ديده‌ي غربال را ريزش اين تنگ چشمان تشنگي مي‌آورد واي بر آن كس كه خواهد آب از اين غربال‌ها 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom