میگفت: یه روز با ماشین از یه جاده خیلی خلوت رد میشدم، دیدم یه نفر لاستیک ماشینش پنچر شده مشغول تعویض هست. یه حسّی بهم گفت با این خلوتی جاده، این آقا احساس امنیت نمیکنه. کنارش وایستادم. گفتم من فقط وایستادم شما اینجا نترسید. اصلا انتظارش رو نداشت؛ خیلی حال کرد. #کار_خوب @rahimi_mohsen

میگفت: من گاهی میرم درمانگاه‌ و بیمارستان، با پذیرش هماهنگ می‌کنم هزینه‌ ویزیت چند نفر رو تقبّل می‌کنم. میگم از نفرات بعدی که میان پول نگیرید. #کار_خوب 🔻دستنوشته‌های محسن رحیمی https://eitaa.com/rahimi_mohsen

میگفت: من الان چند روز هست که با موتور میام و میرم، ماشین رو گذاشتم خونه نرفتم بنزین بزنم برای اینکه صف بنزین شلوغ نشه. #همدلی #کار_خوب 🔻دستنوشته‌های محسن رحیمی https://eitaa.com/rahimi_mohsen

دَم‌دمای غروب، هرجایِ شهر قزوین بودید تشریف ببرید یکی از امامزاده‌ها یا مساجد به ویژه جنوب شهر نماز هم اگه نمی‌خونید حداقل چایِ بعد از نماز رو بزنید؛ واقعا حالتون خوب میشه! #حال_خوب #کار_خوب @rahimi_mohsen

ماشین آفرود داشت، میگفت: گاهی که میخوام از شهر برم بیرون یه کم بنزین داخل ماشین میذارم تا اگه کسی تویِ دشت و بیابون بنزین تموم کرده بود بهش کمک کنم. همیشه طناب و... هم داخل ماشین دارم برای کمک‌رسانی و یدک کشیدن. #کار_خوب 🔻دستنوشته‌های محسن رحیمی https://eitaa.com/rahimi_mohsen