هدایت شده از عجیب ترین های جهان
در جزیره اوکیناوای ژاپن بیش از ۴۵ نفربالای ۱۰۰ سال سن دارند، این جزیره به عنوان سالم ترین نقطه روی زمین شناخته شده است.
🌀 #دنیای_عجایب
🌍 @Ajaeb_jahan
💧باز باران با ترانه
دارد از مادر نشانه..💧
💧بوی باران..
بوی اشک مادرانه💧
💧 پر ز ناله
کودکی با مادری پهلو شکسته💧
💧سمت خانه..
کوچه ها و تازیانه💧
💧گریه های کودکانه
حمله ی نامرد پَستی وحشیانه💧
💧تازیانه تازیانه. .
پس چرا مادر، چرا گم کرده راه آشیانه.💧
💧باز باران.
دانه دانه ،حیـدرانه💧
💧بی صدا و مخفیانه
آه ، از غسل شبانه💧
💧زینبــانه
لرزه افتاده به شانه
پشت تابوتی روانه💧
💧بـــــاز بـــاران
باز باران . . .💧
🌼ایام فاطمیه را تسلیت عرض میکنم
مجله پرسمان بهمن 1388 - شماره 85
بصیرت چیست؟
19
بصیرت به چه معناست و راه دست یابی و حفظ آن کدام است؟
بصیرت یا بینش، نوعی دید درونی است که با دید چشم ظاهری، متفاوت است و اصلاً با چشم یا اندام های ظاهری بدن، قابل دریافت نیست. بصیرت، قوّه و نیرویی قلبی است که به مدد نور الهی، پدید آمده، حقیقت و باطن امور را - چنان که هست - در می یابد. با دید بصیرت، انسان، درست را از نادرست و حق را از باطل، به آسانی تشخیص می دهد.
اهل بصیرت با امداد نیروی قدسی که به آنها عطا شده، می شنوند؛ می اندیشند؛ نگاه می کنند؛ می بینند و از عبرت ها، بهره می گیرند و آن گاه راه های روشنی را می پیمایند و بدین ترتیب، از افتادن در پرتگاه ها و لغزش گاه ها در امان می مانند.1 در واقع، بصیرت و بینش، نوری درونی است که شخص با آن نور، در میان مردم، زندگی می کند؛ چنان که قرآن کریم فرموده است: «وجَعَلنا لَهُ نُوراً یمشِی بِهِ فِی النّاسِ».2 انسان به سیر بصیرت، راه را از بی راهه و حقیقت را از امر غیرحقیقی، باز می شناسد و نیز درگرفتن اطلاعات و داده ها، درست گزینی می کند و نیز در ارائة نظر و رأی، درست گویی می کند و به فرمودة امام علی علیه السلام، آن که بصیرت و بینش نداشته باشد، رأی او، نادرست و بی ارزش است.3
بصیرت، نوعی به کارگیری عقل در مسیر هدایت انسان و استفاده از روشن گری آن است. قرآن کریم با ترغیب به بینا کردن دل ها با نور عقل، آنهایی را که از این نیرو استفاده نمی کنند، کوران واقعی معرفی می کند. خداوند می فرماید: آیا در زمین سیر نمی کنند؛ تا صاحب دل هایی گردند که بدان تعقل کنند و گوش هایی که بدان بشنوند؟ پس همانا چشم ها کور نمی شوند؛ بلکه دل هایی که در سینه ها جای دارند، کور می شوند.4
چه بی فایده است دیدة سر، هنگامی که دیدة دل، نابینا باشد. امام علی علیه السلام در این باره فرموده است: «هرگاه دیدة بصیرت، کور باشد، نگاه چشم، سودی ندهد».5
آن کس که دیدة بصیرت دارد، نگاه هایش به سوی خوبی ها کشانده شده، از بدی ها دور داشته می شود. دارندة بصیرت و بینش درونی، پیش از آن که در پی عیب های دیگران باشد، عیب های خود را می جوید و می بیند و از گناهان و خطاهای خود، دست می شوید. او می داند که دیدة کور داشتن، بهتر از دل کور داشتن است، بنابراین، دیده بر نارواها بسته، گوش را از شنیدنی های ناروا و پا را از رفتن به جایگاه های ناپسند و دست را از انجام کارهای ناشایسته و دل را از خطور گناه و اندیشه را از هر چه غیر خداست، پاک می کند.
کسانی که با دیدة بصیرت به عالم و عالمیان می نگرند، از هر عاملی که موجب نابینایی دیدة بصیرت و کوری آن می گردد، پرهیز می کنند. اینان از غفلت ها و عوامل ایجاد غفلت، دوری می ورزند؛ زیرا امام علیعلیه السلام فرموده است: «دوام یافتن غفلت، موجب کوری بصیرت می گردد».6
کسی که بصیرت الهی نصیبش شده است، محبت دنیا را از دلش خارج می سازد. امام علیعلیه السلام فرموده است: «به خاطر دنیادوستی، قلب ها از نور بصیرت، کور گشته اند».7
پی نوشت ها:
1. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 9، ص 158.
2. انعام، آیة 122.
3. غررالحکم و دررالکلم، ح 6548.
4. حج، آیة 46.
5. غررالحکم و دررالکلم، ح 9972.
6. همان، ح 5146.
7. همان، ح 4878.
کلمات کليدي:
بصیرت بینش نور دیدة بصیرت امام علیعلیه السلام دید چشم ظاهری
عنوان بعدعنوان قبل
جدیدترین مجلات
سخن جامعهسلام بچه هافرهنگ زیارت
پربازدیدترین مجلات
پیام زنگلبرگمبلغان
پربحث ترین ها
پیام زنپرسمانمبلغان
حقوق مادی و معنوی اين پايگاه متعلق به مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی است و نشر غیرمجاز محتوای آن پیگرد قانونی دارد.
میزبانی شده توسط مرکز داده نور
وبلاگ
یادداشت مدیر
صفحه اصلی
تماس با ما
درباره ما
پایگاه های ما
دیگر پایگاهها
بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء با تسلیت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بیان داشت: وجود مبارک حضرت زهرا(س) بعد از غصب فدک وقتی وارد مسجد شدند این خطبه نورانی را ارائه کردند؛ این خطبه یک بخش علمی عمیق دارد که آن چند سطر اوّل است؛ بعد معارف توحیدی را تشریح و اوصاف الهی را تبیین میکنند، بعد وحی و نبوت، عظمت و رهآورد قرآن کریم را بازگو میکنند؛ بعد نتیجه انقلاب اسلامی که به وسیله پدر بزرگوارش(ص) صورت پذیرفت را شرح میدهد؛ بعد جریان فدک را مطرح میکنند و با این کار هم خلیفه وقت را استیضاح میکنند و هم از مردم مهاجر و انصار گِله میکنند ضمن اینکه گفتمانی هم با وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) دارند. این خطبه از بابرکتترین و ذخیرهمندترین معارف دینی ماست.
او خاطرنشان کرد: در آغاز این خطبه حضرت به یک شبهه علمی پاسخ می دهند و آن شبهه این است که از دیرزمان ثنویها و غیر ثنویها و مادیین مطرح می کردند که اگر خدایی هست و خالقی هست جهان را از چه چیزی خلق کرد؟! اگر جهان را از «من شیء» خلق کرد، پس معلوم میشود قبلاً اشیایی بود و احتیاجی به خدا نداشت و خدا این اشیا را جمع کرد و از اینها آسمان و زمین و انسان و غیر انسان ساخت و اگر «من لا شیء» خلق کرد، «لا شیء» که عدم است و نمیشود عدم را جمع کرد و با آن آسمان ساخت زمین ساخت. شیء هم که از دو طرف نقیض بیرون نیست؛ یا شیء است یا «لا شیء». وجود مبارک فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به این شبهه پاسخ داد. در آغاز این خطبه آمده است که خدای سبحان «خلق الأشیاء لا من شیء»؛ حضرت میفرماید نقیض «من شیء»، «من لا شیء» نیست، نقیض «من شیء»، «لا من شیء» است. این بحثهای عمیق فلسفی در خطبه چند سطری آن حضرت است.
آیت الله جوادی آملی تصریح کرد: حضرت در ادامه خطبه وقتی که نوبت به خودش رسید وارد بحث فدک شد؛ وجود مبارک حضرت خودش را چگونه معرفی میکند که من چه کسی هستم و اوصاف من چیست و حرف من چیست! فرمود: مردم! من فاطمه هستم. این یعنی چه؟ فرمود: «ثُمَّ قَالَتْ أَیهَا النَّاسُ اعْلَمُوا أَنِّی فَاطِمَهُ»؛ مثل اینکه وجود مبارک ابی عبدالله روز عاشورا خودش را معرفی کرد که «أنا حسین بن علی»، من پسر پیغمبر هستم. حضرت فرمود این همه فضایلی که پیغمبر درباره فاطمه گفت و همه شما شنیدید، آن فاطمه من هستم. اگر شنیدید پیغمبر فرمود فاطمه بضعه من است، من هستم؛ اگر فرمود رضای فاطمه رضای من است، آن فاطمه من هستم! غضب فاطمه غضب من است، آن فاطمه من هستم! «مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی» من هستم! شما هم که مرا می شناسید. شما شنیدید که فاطمه صدیقه است، عابده است، زاهده است، «خیر نساء العالمین» است، «أَقُولُ عَوْداً وَ بَدْواً وَ لَا أَقُولُ مَا أَقُولُ غَلَطاً وَ لَا أَفْعَلُ مَا أَفْعَلُ شَطَطاً»؛ این چهار مطلب را همه شما گوش بدهید، حرف اوّل و آخر من این است: نه در گفتار من قصور و تقصیر است، نه در رفتار من قصور و تقصیر است و هر چه میگویم معصومانه میگویم و هیچ اشتباه نمیکنم. این به معنی عصمت است.
او ابراز داشت: وقتی زنهای مدینه آمدند خدمت حضرت، حضرت فرمود من از دنیای شما بیزار هستم، از شوهران شما بیزار هستم، از شما بیزار هستم، دین را، قرآن را، عترت را، سفارش پیغمبر را، همه را شما تنها گذاشتید!
مرجع تقلید شیعیان در بخش پایانی فرمایشات خود به ذکر مصیبت حضرت فاطمه زهرا(س) پرداخت و بیان داشت: حالا چگونه حضرت از مسجد آمده؟ آن دومی چه وقت با حضرت برخورد کرده؟ گفتند چرا حسن(ع) زیاد گریه میکند؟ فرمود در آن کوچه تنها حسن(ع) نزد من بود، آنجا که سیلی خوردم! حسن(ع) را نمیشود آرام کرد! این پسر هر وقت یادش می آید که من سیلی خوردم گریه می کند! اینکه میبینید بچههای دیگر این قدر شیون نمیکنند برای اینکه در آن کوچه نبودند تا وضع مرا ببینند! در جریان در و دیوار گفت: «سل صدرها خزانه الأسرار» از میخ دَر بپرس، آن صحنهای بود که همه باخبر بودند.
او ادامه داد: حضرت یک وصیت شفاهی و قولی دارد و یک وصیت کتبی. تمام این بیاناتی را که به امیرالمؤمنین(ع) فرمود؛ یک وصیتنامه کتبی هم حضرت زیر بالشت او دید، بعد آن را مطالعه کرد، دید باز همان حرفهایی که زبانی فرمود همان حرفها را نوشته؛ یا علی شب مرا غسل بده! شب کفن کن! شب دفن کن! راضی نیستم آنهایی که آسیبی به دین رساندند در مراسم من شرکت کنند. این وصیت آن حضرت بود. این را هم گفت و هم نوشت. وقتی به آن وضع رسید، فرشتهها صدا دادند یا علی! حسنین را از روی سینه مادر بردار! آن ندای ملکوتی آمد: «إرفعهما عن صدرها فإنهما ابکیا و الله ملائکه السماء»؛ حسنین را آرام از روی سینه مادر بردار! اینها فرشته آسمان را به گریه درآوردند. «السلام علیک یا أبا عبدالله»! هیچ اجازه ندادند دختر حسین(ع) روی سینه پدرش قرار بگیرد. خود حضرت فرمود خون چشمم را گرفته، من که تو را نمیشناسم هر کس هستی بدان «لَقَدِ ارْتَقَیتَ مُرْت
َقًی عَظِیماً»؛ جای بسیار بلندی نشستی، «طَالَمَا قَبَّلَهُ رَسُولُ الله»؛ اینجا را پیغمبر مکرّر میبوسید.
«السَّلَامُ عَلَی الْحُسَینِ وَ عَلَی عَلِی بْنِ الْحُسَینِ وَ عَلَی أَوْلَادِ الْحُسَینِ وَ عَلَی أَصْحَابِ الْحُسَین»! «السلام علیکِ یا فاطمه الزهراء یا بنت رسول الله صلوات الله علی اوّلکم و علی آخرکم و علی ظاهرکم و علی باطنکم و علی شاهدکم و علی غائبکم و رحمه الله و برکاته».
وَ مٰا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ اَلنَّفْسَ لَأَمّٰارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاّٰ مٰا رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ (53)
بصیرت_چیست؟
بصیرت، سواد نیست، بینش است
بصیرت؛
یعنی اینکه نگاهت به «شخصیت»ها نباشد؛ بلکه همواره به «شاخص»ها چشم بدوزی؛ پس ملاک حق حقیقت است نه شخصیت
بصیرت؛
یعنی اینکه بدانی حتی مسجد، میتواند «مسجد ضِرار» باشد و پیامبر (ص) آن را خراب کند و به زباله دانیِ شهر تبدیل نماید؛
بصیرت؛
یعنی اینکه قرآنِ روی نیزه تو را از قرآنِ ناطق، منحرف نکند!
بصیرت؛
یعنی اینکه بدانی جانباز صفین (شمر) میتواند قاتل حسین (علیه السلام) در کربلا باشد؛
بصیرت؛
یعنی اینکه بدانی در جنگ با فتنه نمیتوانی آغازگر باشی اما تا ضربه نهایی، نباید از پا بنشینی؛
بصیرت؛
یعنی اینکه نگذاری فتنهگران، شیرت را بدوشند یا بر پشتت سوار شوند
بصیرت؛
یعنی اینکه «مالک اشتر» ها را به تندروی و «ابوموسی اشعری» ها را به اعتدال نشناسی
بصیرت؛
یعنی اینکه بدانی معاویه ها، به سست عنصرهای سپاهِ امیرالمومنین (ع) دل بستهاند
بصیرت؛
یعنی اینکه بدانی تاریخ، تکرار میشود؛ نه با جزئیاتش؛ بلکه با خطوط کلیاش ....
وقتی گرگ حمله میکند، با صدای بلند حمله میکند؛ و فرصتی برای واکنش دارید. (فرار یا مقاومت) ؛ اما وقتی موریانه هجوم میآورد، از همان ابتدا بی سر و صدا و تنها به جان محصولات شما میافتد. زمان میبرد تا به هدف برسد، اما بالاخره همه محصول تو را نابود میکند ؛ ایستادن در برابر گرگ، شجاعت میخواهد و دفع خطر موریانه بصیرت!!!
بصیرت
جهش تولید | چهارشنبه، ۱۰ دی ۱۳۹۹
Reload image
حماسه بصیرت
بصیرت از دیدگاه آیات قرآنی و کلام رهبری
رای شماRate this ۱ stars out of ۵.Rate this ۲ stars out of ۵.Rate this ۳ stars out of ۵.Rate this ۴ stars out of ۵.Rate this ۵ stars out of ۵.
میانگین (10 آرا)
چاپبصیرت از دیدگاه آیات قرآنی و کلام رهبری
بصیرت از دیدگاه آیات قرآنی و کلام رهبری
باتوجه به تحولات سیاسی اجتماعی امروز جهان اسلام و از جمله ایران اسلامی, یکی از مهمترین مسائل جامعه ما مسأله بصیرت است
● چکیده
باتوجه به تحولات سیاسی - اجتماعی امروز جهان اسلام و از جمله ایران اسلامی ،یکی از مهمترین مسائل جامعه ما مسأله بصیرت است.بر این اساس باتوجه به نقش ،جایگاه و اهمیت بصیرت ،در این مقاله با بهره گیری از تحلیل آیات و روایات و اندیشه مقام معظم رهبری ،مبانی بصیرت،موانع و راههای کسب بصیرت در عرصه های سیاسی و اجتماعی به بررسی گذاشته شده است. بصیرت دانایی صرف نیست بلکه دانایی همراه با باور و ایمان است.از این رو موجب هدایت و حرکت است به شرط آنکه هیجانها ،غرایز حیوانی و وسوسه های شیطانی در آن اٍری نداشته باشد و مصداق حق را درست تشخیص دهد.
واژگان کلیدی قرآن کریم، بصیرت ،تقوا،ولایتمداری، آیة اللّه خامنهای
● مقدمه
یکی از موضوعاتی که رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی ،حضرت آیت الله خامنه ای در چپند سال اخیر به آن تأکید داشتند ،مفهوم« بصیرت» و ضرورت برخورداری و بهره مندی از آن در عرصه های سیاسی و اجتماعی بوده است و مشکل اصلی جامعه اسلامی را نبود بصیرت و ضرورت در این عرصه عنوان نموده اند. به جرأت می توان گفت دلیل همه انحرافات سیاسی و اعتقادی که تا کنون ملت ها با آن روبرو بوده اند و بعضا به نابودی و انحطاط آنان نیز منجر شده ،رفتارها ،تصمیم گیریهاو موضع گیریهای بدون بصیرت بوده است.در این مقاله درباره مفهوم بصیرت ،موانع و راههای کسب آن و نقش جایگاه ولایت در عبور از فتنه ها و بصیرت دهی پرداخته شده است.
پرسش اصلی این است که مهمترین مبانی یا اصولی که بصیرت بر آن استوار است کدامند؟برای پاسخ به این سؤال،در این مقاله با بهرهگیری از آیات و روایات و بهویژه بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیة اللّه خامنهای به شیوهء توصیفی-تحلیلی،بهره گرفته میشود.
● واژه شناسی
بصیرت در لغت به معنای بینایی،بینش،دید عمیق،چشم درون،هوشیاری،یقین، حجت روشن و برهان قاطع است(فرهنگ معین).
از آنجا که بصیرت از واژههای قرآنی نیز هست،مروری بر آیات مشتمل بر این واژه و همخانوادههای آن،ما را در فهم بهتر از معنای بصیرت یاری میکند.
۱. معنای لغوی بصیرت
فرهنگ معین« بصیرت » را چنین معنا می کند ۱ . بینش، بینایی؛ ۲. روشن بینی ۳. دانایی :۴. زیرکی، هوشیاری ۵. یقین؛۶. حجت روشن، برهان قاطع
۲. معنای اصطلاحی بصیرت
بدیهی است منظور از،« بصیرت » دیدن با چشم نیست؛ بلکه نوعی بینش عمیق دربارة حق و حقیقت است که در رفتارهای فردی، اجتماعی ، فرهنگی، سیاسی و... بروز و نمود دارد وموجب می شود انسان در همۀ عرصه ها، به ویژه عرصۀ اجتماعی سیاسی، رفتاری همسو باحق داشته باشد.
در قرآن کریم، مشتقات «بصر» ۱۴۸بار و واژه «بصیرت» دوبار تکرار شده است. به طور کلی واژه «بصر» درمتون اسلامی، گاه درباره بینایی ظاهری و حس، و گاه درباره بینایی باطنی و عقلی به کار می رود.
در قرآن و روایات اسلامی، واژه هایی وجود دارند که می توان گفت معادل واژه بصیرت اند و یا به آن بسیار نزدیک هستند.
۱- یقظه : یقظه (بیداری) بصیرت یافتن است
۲- نور :
۳- فرقان : نیروی جدا کننده حق از باطل
همچنین در بسیاری از روایات، واژه های دیگری همچون: عقل ، معرفت ،علم و حکمت، نیز در معنای بصیرت به کار رفته اند.
شیوهء دیگر قرآن کریم برای شناساندن مفهوم بصیرت،طرح موانع بصیرت است، خداوند در این زمینه از مثالهای ملموس استفاده میکند؛مثالهایی همچون«غشاوه»و «اکنّه»(یعنی پرده)،«وقر»(یعنی پنبه)و«سدّ»و«قفل»و«ختم»(یعنی مهر):
«و علی أبصارهم غشاوة»(بقره(۲):۷).
«...علی قلوبهم أکنّة أن یفقهوه و فی آذانهم و قرا»(کهف(۱۸):۵۷).
«و جعلنا من بین أیدیهم سدّا و من خلفهم سدّا...»(یس(۳۶):۹).
«أفلا یتدبّرون القرآن أم علی قلوب أقفالها»(محمد(۴۷):۲۳-۲۴).
«ختم اللّه علی قلوبهم و علی سمعهم»(بقره(۲):۷).
در مجموع با بهرهگیری از بخش دیگری از آیات،مفهوم بصیرت را در معانی زیر میتوان دستهبندی کرد:
۱-چشم درون،عقل،فهم و ادراکات قبلی؛
۲-نور؛
«و ما یستوی الأعمی و البصیر و لا الظّلمات و لا النّور»(فاطر(۳۵):۱۹-۲۰).
۳-دلایل روشن،علم و آگاهی که با توجه به این آیات ثابت میشوند:
«قد جاءکم بصآئر من رّبّکم فمن أبصر فلنفسه و من عمی فعلیها»(انعام(۶):۱۰۴).
«هذا بصآئر من رّبّکم و هدی و رحمة لّقوم یؤمنون»(اعراف(۷):۲۰۳).
«و لقد آتینا موسی الکتاب من بعد ما أهلکنا القرون الأولی بصائر للنّاس و هدی و رح
؛مماشات کردند.نتیجه این شد که کسی که میدانست و میفهمید-مثل مرحوم شیخ فضل اللّه نوری-جلوی چشم آنها به دار زده شد و اینها حساسیتی پیدا نکردند. بعد،خود آنهایی هم که به این حساسیت،اهمیت و بها نداده بودند،بعد از شیخ فضل اللّه مورد تعرض و تطاول و تهتک آنها قرار گرفتند و سیلی آنها را خوردند؛بعضی جانشان را از دست دادند؛بعضی آبرویشان را از دست دادند.این اشتباهی است که آنجا انجام گرفت.این اشتباه را ما نباید انجام بدهیم»(آیة اللّه خامنهای ۰۶/۱۲/۱۳۸۸)
رهبر معظم انقلاب اسلامی،بصیرت را قطبنمای حرکت صحیح و شاخص راه معرفی میکند:«در جاده،همیشه باید شاخص،مورد نظر باشد.اگر شاخص را گم کردید،زود اشتباه میکنید»(آیة اللّه خامنهای،پرتو ولایت(بصیرت نافذ):۲۲).ایشان با اشاره به بیبصیرتی برخی از اصحاب امیر المؤمنین علی علیه السّلام و بیان این نکته که همهء آنها مغرض نبودند،ضعف و فقدان قدرت تحلیل خوارج را عامل بیبصیرتی آنها معرفی مینماید و اینکه شاخص را گم میکردند(همان).
بر این مبنا، اساسیترین فایدهء بصیرت،شناخت حق از باطل است.فایدهء دیگر بصیرت از دیدگاه رهبر معظم انقلاب،استقامت در راه حقّ است.ممکن است انسان،حق را از باطل تمیز دهد،ولی دنیاطلبی و جلوههای گوناگون دنیا،انسان را از استقامت در راه حقّ و ولایت بازمیدارد.امّا افزایش بصیرت،بیاعتباری دنیا و لذتهای آن را بر ملا میکند.از اینرو،فرد مشکلات و سرزنشهای چند روزه را تحمّل نموده،بر مسیر حق، پایدار و استوار باقی میماند.با توجه به این نکته که مقام معظم رهبری با اشاره به خطبهء ۱۷۳ نهج البلاغه میفرماید:«آنهایی که دور امیر المؤمنین بودند و ایستادند و جنگیدند، خیلی بصیرت به خرج دادند که بنده بارها از امیر المؤمنین نقل کردهام که فرمود:«و لا یحمل هذا العلم الاّ اهل البصر و الصبر».در درجهء اول،بصیرت لازم است»(همان:۱۳).
ایشان همچنین بصیرت را عامل حلّ مشکلات فرد و جامعه میداند و در این رابطه میفرماید:«عزیزان من!تمام مشکلاتی که برای افراد یا اجتماعات بشر پیش میآید،بر اثر یکی از این دو است:یا عدم بصیرت یا عدم صبر»(همان:۳۹-۴۰).
توجه به پیامدهای فقدان بصیرت از سوی مقام معظم رهبری،جایگاه و اهمیّت گوهر گرانبهای بصیرت را در دیدگاه ایشان نشان میدهد.به همان نسبت که کسب بصیرت برای فرد و جامعه مفید است،فقدان بصیرت مضّر است تا جایی که میفرماید:«هر ضربهای که در طول تاریخ،ما مسلمانان خوردیم،از ضعف قدرت تحلیل بود»(همان:۱۳).
ضربات جبرانناپذیر ناشی از بیبصیرتی که ضعف در تحلیل سیاسی،دشمنشناسی، جریانشناسی، تکلیفشناسی، زمانآگاهی و اقدام به موقع در برابر دشمن را در پی دارد،گاه ممکن است تا نیم قرن تداوم داشته باشد.رهبر معظم انقلاب اسلامی در این زمینه میفرماید:«بصیرت و علم به زمان و استفاده از موقعیتها برای هر عالمی،چه اعلم علما باشد و چه کسی که در یک محله،احکام دین را به چند نفر تعلیم میدهد، ضروری است...ما در طول تاریخ تشیع،به خاطر عدم آگاهی علما از حقایق جریانات دنیا،خیلی ضربه خوردیم؛به خصوص در دویست سال اخیر...هرگاه ما عالم دین و متقی و باهوش و زرنگ و دقیقی مثال میرزای شیرازی و شیخ انصاری داشتیم،از شرّ دشمن محفوظ میماندیم و برنده بودیم؛ولی آنجا که قدری غفلت و ناآگاهی در کار بوده است،ضرر میکردیم که آن ضرر به یک نفر و یک حوزه و یک مجموعه و یک شهر و یک سال و چند سال محدود نمیشد؛بلکه در برخی موارد،اثرش تا پنجاه سال تمام،جامعهء اسلامی را تحتفشار قرار میداد.دیگر نباید تسلیم ناآگاهیها شویم.باید آگاهی و بصیرت را در خومان تقویت کنیم»(آیة اللّه خامنهای،۲۰/۱۲/۱۳۸۶ ).
حضرت آیة اللّه خامنهای علاوه بر ضرورت و فایدههای کسب بصیرت و ضررهای فقدان آن،راههای رسیدن به بصیرت را نیز بیان کردهاند که به اختصار آنها را بیان میکنیم :
یکی از این راهها،صبر و استقامت است.رهبر انقلاب اسلامی در سخنان خود بارها بر عنصر صبر در کنار بصیرت اشاره کردهاند:«مواظب باشید صبرتان را از دست ندهید. ما با صبر پیروز شدیم.باز هم باید با صبر پیشروی بکنیم...صبر و بصیرت و وحدتتان را حفظ کنید»(همان،۱۴/۰۳/۱۳۷۰)
راه دیگر،دشمنشناسی است.ایشان در این زمینه میفرماید:«من از خودیها مصرّا میخواهم قدری ذهن خودشان را باز کنند و فکر خودشان را به کار بیندازند؛بفهمند امروز دشمن کیست،چه میخواهد و چه میکند و نقشهء دشمن چیست.عقل،این است»(همان،۱۵/۰۳/۱۳۷۷) . بر همین اساس است که بر شناخت اهداف دشمن،تهدیدات و تاکتیکهای او تأکید دارند.
مطالعهء تاریخ،راه دیگری است که رهبر معظم انقلاب برای کسب بصیرت،ما را به آن رهنمون میشوند.ایشان در بحث عوام و خواص با اشاره به این نکته که تاریخ؛ یعنی شرح حال ما،میخواهند که هر کدام از ما مقایسهای داشته باشیم و ببینیم در آن حادثهء تاریخی،کجا قرار گرفته و آن روز چگونه عمل کردیم که ضرب