🔸صورت يا استدلال نزد ارسطوئيان سه قسم است كه عبارتند از:
🔹 اول: قياس، كه در آن از كلّى به جزئى مىرسيم.
🔹دوم: استقراء، كه در آن از جزئى به كلّى مىرسيم.
🔹سوم: تمثيل، كه در آن از جزئى به جزئى مىرسيم.
💢نقد
🔅اولاً: استدلال به اين سه قسم منحصر نمىشود؛ زيرا استدلالات رياضى جزء هيچ كدام از اين سه قسم نيستند.
🔅ثانياً: در قياس ارسطوئى بر اساس مبناى ارسطو كليت كبرى غالباً قابل اثبات نيست.
و ارسطو مىگويد: كليت كبرى را از استقراء مىگيريم؛ حال آن كه در اثبات كبرى هميشه استقراء ناقص است؛ لذا از اين طريق نمىتوان كليت كبرى را اثبات كرد، تا در قياس بتوانيم با تكيه بر آن، نتيجهگيرى كنيم.(منطق ارسطو، کتاب برهان)
🔅ثالثاً: مشكلِ شناخت، حدّ وسط است.
چون ما از كُنه ماهيت اشياء خبرى نداريم، نمىتوانيم مقارن را از ملازم وجود و ماهيت تشخيص دهيم.
چه بسا اثرى را كه لازمه ماهيت موضوع يا وجود آن موضوع مىدانيم، در واقع هيچ كدام از آنها نباشد؛ بلكه مقارنى غير ملازم باشد.
🔅رابعا: علاوه بر اين در (مواد برهان) گفتيم كه حس،حدس و تجربه خطاپذير است و غالباً شناخت صغراى قياس وحدّ وسط نيز از حسّ و تجربه گرفته مىشود كه خطاپذيرند.
#منطق
#حجت
#زوائد
#مقدمات_اجتهاد
@rahjoo_213
🔸ابن سينا در اول منطق شفا مىگويد: «دانشهايى كه از طريق استدلال به دست مىآيد بى نياز از منطق نيستند».
👈 اين گفتار ابن سينا، سخنى ناصحيح است؛ زيرا علومى كه بيشتر از همه آنها را نظرى و برهانى محض و بىنياز از حس و تجربه مىدانند، علوم رياضى است.
🔅به جاست كه ما نيز در علوم رياضى تحقيق كنيم تا بدانيم كه برهانهاى رياضى كه وسيله كشف قوانين رياضى هستند، آيا از طريق برهانهاى ارسطوئى به دست مىآيند يا خير؟
🔹 به طور كلى پياده كردن علوم، چه تجربى و چه رياضى از طريق قياس است؛ مثلاً دانش پزشكى كه از طريق استقراء و تجربه قوانين علمى خود را كشف مىكند، در معالجه مريض نيز از قياس استفاده مىكند.
همچنين در ساير علوم، مثلاً علم رياضى كه قوانين آن از طريق قضاياى بديهى شهودى و تجزيه و تركيب شكلهاى هندسى صورت مىگيرد، نه قياس.
▪️اما در پياده كردن اين قوانين، توسط مهندس در پروژه ساختمانى و غيره، از طريق قياس پياده مىشود.
▪️آنچه در اين ميان مهم است، كشف قوانين رياضى است كه البته آن از طريق قياس انجام نمىگيرد.
🔅مثلاً كشف فرمول محيط دايره از طريق حس و تجربه انجام مىگيرد.
وقتى محيط دايره را با قطرش اندازه مىگيريم، متوجه مىشويم در تمام دايرهها، محيط به اندازه ۱۴/۳ برابر قطر مىباشد، يا مثلاً مساحت مثلث قائم الزاويه (كه نصف مربع يا مربع مستطيل است) همچون مساحت مربع مستطيل كه قاعده ضرب در ارتفاع اما تقسيم بر دو انجام مىگيرد.
ما وقتى يك مربع يا مربع مستطيل را از وسط دو زاويه متقابلش نصف مىكنيم به شهود مىبينيم كه تبديل به دو مثلث قائم الزاويه مىشود.
همان طور كه در ساير مثلثها با كشيدن ارتفاع آن مثلث، تبديل به دو مثلث قائم الزاويه مىشود.
ما از همين طريق به مساحت آنها پى مىبريم و اينها را با شهود قطعى مىيابيم.
هم چنان كه مجموع زواياى داخلى مثلث كه مساوى دو قائمه است نيز از طريق احكام خطوط متوازى و اين كه دو زاويه متقابل به رأس، مساوى هم هستند و جمعبندى آنها، به دست مىآيند.
👈پس كشف قوانين رياضى يا از طريق حس صورت مىگيرد، يا از طريق قضاياى شهودى.
در جمع بندى اين قوانين يا از جزء به كل مىرسيم يا از كل به جزء و هيچ كدام از اينها، قياس ارسطوئى ناميده نمىشوند.
💢در نتيجه معلوم مىشود كه صورت برهان يقينى هم، منحصر به قياس نيست؛ زيرا برهانهاى رياضى يقينى هستند؛ اما قياسى نيستند.
همانگونه كه ارسطو در منطقش تصريح مىكند، علوم تجربى از طريق استقراء به دست مىآيد؛ يعنى قياس در آن نقشى ندارد؛ اما در علوم رياضى به منظر ارسطو (كه اميد داشت قياس در آن نقشى داشته باشد) ثابت شد كه در كشف فرمولهاى آن واقعاً قياس، نقشى ندارد.
🔹در اينجا ياد آورى سخن جان لاك به جاست كه مىگويد «قياس، علم ما را بيشتر نمىكند و تنها آن را وسيله مبارزه قرار مىدهد».
وى مىافزايد:«عالىترين علم همان علم شهودى است» همان گونه كه مىگويد: «قياس بزرگترين آلت عقل نيست» و در پايان همين بند ادامه مىدهد: «به گمان هر فردى در استدلالات رياضى، مشاهده مىشود كه علمى كه به دست مىآيد بدون حاجت به دستگاه قياسى با سرعت و وضوح حاصل مىشود».
☸️خلاصه صورت قياس هم كه محور و نتيجه منطق ارسطوئى است، نقشى در پيدايش علوم و توسعه آن ندارد.
اكنون نيز، منطق ارسطوئى نه به عنوان مقدمه رياضيات و نه مقدمه تجربيات در هيچ دانشگاهى، تدريس نمىشود.
مقدمه هيچ علمى نيست و فكر را نيز از خطا، حفظ نمىكند.
برخلاف زمان قديم كه خيال مىكردند منطق، مقدمه علوم است و نيز فكر را از خطا مصون مىدارد.
📚برگرفته از کتاب نقدی بر فلسفه ارسطوئی و غرب
#منطق
#زوائد
#مقدمات_اجتهاد
@rahjoo_213
May 11
🔰جابر بن حیان وجودش خیالی است و وجود واقعی ندارد.
🔲 آیت الله سید احمد مددی:
🔸جابر بن حیان وجودش خیالی است و وجود واقعی ندارد. شاید اکنون ده ها کتاب در کتابخانه های معتبر دنیا به اسم جابر موجود باشد که چاپ شده اند. برخی از آنها را کراوس چاپ کرده که البته من همه کارهای او را ندیده ام و شنیده ام به جز او هم بوده اند. کتاب مختار اسرار جابر بن حیّان نیز وجود دارد که به طور مختصر نسخه ها را وصف کرده است و در کتابخانه بریتانیا و جاهای دیگر نگهداری می شود.
👈باتحقیق تاریخی معلوم می شود که هیچ یک از اینها وجود خارجی ندارد و چون در گذشته تعبد حاکم بوده است و مردم تعصب دینی شدید داشته و گمان می کرده اند که در صورت خارج شدن از چهارچوب مرسوم متهم به کفر می شوند (مثلاً معروف است که «من تمنطق فقد تزندق») چنین شخصیت هایی را جعل کرده اند.
http://www.ostadmadadi.ir/persian/article/12630/
#تاریخ
#جابر_بن_حیان
#جعلیات
#مشهورات
@rahjoo_213
میراث_جابر_بن_حیان_یا_مرده_ریگ_کیمیایی.pdf
1.38M
🔸مقاله آقای جویا جهانبخش در مورد میراث جابر بن حیان
#تاریخ
#جابر_بن_حیان
#جعلیات
#مشهورات
#پی_دی_اف
@rahjoo_213
جابر.pdf
8.9M
🔸مقاله آقای مهدی نصیری
جابر بن حیان، واقعیت یا افسانه؟
#تاریخ
#جابر_بن_حیان
#جعلیات
#مشهورات
#پی_دی_اف
@rahjoo_213
📚معرفی کتاب
🔸نقد الآراء المنطقية و حل مشكلاتها، تألیف شیخ علی کاشفالغطاء، کتابی است در موضوع منطق که نویسنده در آن، اشکالات واردشده به برخی از قواعد منطقی را ذکر کرده و به برخی از آنها پاسخ داده است.
🔅کتاب از یک مقدمه در تاریخ علم منطق و دو قسم تشکیل شده است.
👈مطالب این دو قسم برحسب کتبی که در مدارس دینی و حوزوی تدریس میشود مرتب شده است. قسم اول در تصورات و قسم دوم در تصدیقات است و در خاتمه بحث مغالطات مطرح شده است.
https://wikinoor.ir/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D8%A7%D9%84%D8%A2%D8%B1%D8%A7%D8%A1_%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82%D9%8A%D8%A9_%D9%88_%D8%AD%D9%84_%D9%85%D8%B4%D9%83%D9%84%D8%A7%D8%AA%D9%87%D8%A7
#معرفی_کتاب
#منطق
#زوائد
#مقدمات_اجتهاد
@rahjoo_213
✳️دلیل عقلی بر نقل به معنا(3)
🔸عقل در مىيابد انسانها در زندگى اجتماعى خود به دليل نياز به همديگر و ضرورت انتقال مقصود خود به ديگران، به وضع كلمات بر معانى روى آوردند. به عبارت ديگر، مقصود آنان از وضع الفاظ، فقط انتقال معنا بود و لفظ، طفيل آن است. به گفته علماى منطق، لفظ وجودِ اعتبارى معنا در خارج است.
🔹طبق اين تحليل عقلى با فرض اينكه شنونده و مخاطب معناى مقصود گوينده را به خوبى دريابد، نيازى به لفظ او نيست؛زيرا لفظ اصالت ندارد و فقط وسيله انتقال است و فرض اين است كه اين انتقال به نحو صحيح انجام گرفته است.
🔆اين تحليل مورد استناد امام (ع) نيز در روايات نقل به معنا قرار گرفته است؛ زيرا زمانى كه راوى مىپرسد آيا مىتوانم فرمايش شما را در قالبى غير از الفاظ شما بيان كنم، ايشان مىفرمايد: اگر با اين كار معناى كلام مرا قصد كرده باشى، اشكالى ندارد.
▪️إنْ كُنْتَ تُرِيدُ مَعَانِيَهُ فَلا بَأْسَ.(الكافى، ج 1، ص 51)
🔅همینطور که مستند همه كسانى بوده است كه حكم به جواز دادهاند و به طور تلويحى و يا به صراحت به اين نكته اشاره كردهاند.
👈 سيد نعمت اللّه جزائرى (قده) مىگويد: چون كه لفظ سنت به خلاف قرآن، تعبدى نيست. پس زمانى كه معنا حفظ شود، ضررى نمىزند كه لفظ ديگرى به كار رود.
▪️لأن لفظ السنة ليس متعبداً به بخلاف لفظ القرآن، فإذا ضبط المعنى فلا يضرّ ما ليس بمقصود.(توجيه النظر، سيد نعمت اللّه جزائرى، ص 298)
#نقل_معنا
#مقدمات_اجتهاد
@rahjoo_213
✳️سیره عقلاء بر نقل به معنا
🔸بناى عقلاى عالم از زمان حضرت آدم (ع) تا كنون اين بوده است كه هنگام گزارش و خبر دادن از گفتار ديگران، مطالبه نقل الفاظ او را نكنند و در زندگى خود نيز شاهد اين امر بودهايم.
🔹ميرزاى قمى گويد: همانا آن، همان روش شناخته شده در عرف و عادت از زمان حضرت آدم (على نبينا و آله و عليه السلام) تا زمان ما بوده است.
▪️أنّ ذلك هو الطريقة المعهودة فى العرف و العادة من لدن آدم (على نبيّنا و آله و عليه السّلام) إلى زماننا هذا.(قوانين الأصول، ص 479)
🔹مرحوم كوهكمرى مىنويسد:همانا بناى عقلا بر جواز نقل به معنا استوار است و چنان ميانشان رواج يافته كه كسى در آن شك نمىكند. پس معنا را با يكى از الفاظ ادا كننده آن، به متكلم نسبت مىدهند، بدون تفاوت ميان لفظى كه از خود متكلم صادر شده و غير آن لفظ. پس چه بسا او به يكى از زبانها سخنى مىگويد و بيان معناى سخن او را به زبان ديگر، به او نسبت مىدهند.
▪️ ان بناء العقلاء استقر على جواز النقل بالمعنى، و شاع ذلك فيما بينهم بحيث لا يرتاب فيه أحد فيسندون بيان المعنى إلى متكلم بلفظ من الألفاظ المؤدية لذلك المعنى، من غير فرق بين اللفظ الذى صدر من المتكلم و غيره، فربما يتكلم بلغة من اللغات فيسندون إليه بيان المعنى بلغة اخرى.(كتاب البيع، الملحق، ص 453)
#نقل_معنا
#مقدمات_اجتهاد
@rahjoo_213
✳️روایاتی که نقل به معنا را جایز شمردن(1)
🔸رواياتى كه در جواز نقل به معنا بدانها استناد داده شده است، از نظر دلالت متفاوتاند:
🔅دسته اول: برخى با صراحت و اطلاق، بر جواز نقل به معنا با شرط تحفّظ بر مقصود و معناى كلام اصلى، دلالت مىكنند.
🔅دسته دوم: برخى اشعار به آن دارند كه اين عمل منوط به عدم تعمّد در ترك الفاظ اصلى است.
🔅دسته سوم: برخى نيز محل اختلاف است و استظهار جواز نقل به معنا از آنها نيازمند توضيح است.
#نقل_معنا
#مقدمات_اجتهاد
@rahjoo_213
✳️روایاتی که نقل به معنا را جایز شمردن(2)
☸️دسته اول: به عنوان نمونه:
🔸محمد بن مسلم نقل مى كند كه به امام صادق (ع) گفتم: سخنى را از شما مىشنوم و هنگام نقل، آن را كم و زياد مىكنم. فرمود: اگر مقصودت اداى معانى حديث باشد، اشكالى ندارد.
▪️قلْتُ: لأَبِى عَبْدِ اللّه (ع) أَسْمَعُ الْحَدِيثَ مِنْكَ فَأَزِيدُ وَ أَنْقُصُ قَالَ: إِنْ كُنْتَ تُرِيدُ مَعَانِيَهُ فَلا بَأْسَ.الكافى، ج 1، ص 51
🔸راوى نقل مىكند: به امام صادق (ع) عرض كردم كه از شما حديث مىشنوم، اما اى بسا كه آن را به همان صورت نقل نكنم. فرمود: اگر به مراد سخن برسى، اشكالى ندارد. اين كار به منزله اين است كه به جاى «تعال»، «هلم» و به جاى «اقعد»، «اجلس» گفته باشى.
▪️قالَ: قُلْتُ: لأَبِى عَبْدِ اللّه (ع): أَسْمَعُ الْحَدِيثَ مِنْكَ فَلَعَلِّى لا أَرْوِيهِ كَمَا سَمِعْتُهُ. فَقَالَ: إِذَا أَصَبْتَ الصُّلْبَ مِنْهُ فَلا بَأْسَ إِنَّمَا هُوَ بِمَنْزِلَةِ تَعَالَ وَ هَلُمَّ وَ اقْعُدْ وَ اجْلِس.وسائل الشيعة، ج 27، ص 79، ح 33332
#نقل_معنا
#مقدمات_اجتهاد
@rahjoo_213
💢استدلال به روایت محمد بن مسلم برای جایز دانستن نقل به معنا صحیح نیست؟ زیرا...
#نقل_معنا
#مقدمات_اجتهاد
@rahjoo_213