May 11
🔲 آیت الله بروجردی:
🔹نقل به معنا امر شایع در بین روات.
▪️و النقل بالمعنى كان أمرا شائعا بين الرواة.
📚البدر الزاهر فی صلاه الجمعه و المسافر، ص239
#نقل_معنا
#مقدمات_اجتهاد
@rahjoo_213
✳️ شاهدی بر نقل به معنا بودن روایات
🔸 استدلال دیگری که می توان بر نقل به معنا بودن روایات اقامه کرد، یک شاهد تاریخیِ غیر قابل انکار است و آن اینکه مسلمانان نتوانسته اند برای قرآن کریم با همۀ قداست و عظمتی که دارد،👈 یک قرائت واحد را حفظ کنند و به نسل های بعدی منتقل کنند!
🔹بلکه ما شاهد ده ها قرائت مشهور یا نادر در طول تاریخ اسلام هستیم. در اواسط قرن دوم هجری، هفت قرائت رایج اما متفاوت بین قاریان رواج پیدا کرد و در ادامه چند قرائت دیگر بر آن افزوده شد. هر کدام از این قُرّاء سبعه نیز برای خود، دو راوی مشهور داشتند. همه هم ادعا می کردند قرائت خودشان عیناً همان قرائت رسول خدا (ص) است! در حال حاضر هم از میان قرائت های متعدد، قرائت حفص از عاصم – و نه حتی قرائت ابوبکر شعبة بن عیاش از عاصم – رایج و مشهور است.
💢 وقتی صحابه، تابعین و تابعین تابعین نتواستند از قرآن - که معجزۀ اسلام است و با وجود حجم اندکی که دارد - یک قرائت واحد که قرائت اصلی قرآن است و رسول خدا (ص) و ائمه (ع) همان را می خواندند، برای ما حفظ و منتقل کنند، 👈چه طور می توان انتظار داشت روایات را که از نظر حجم صدها برابر قرآن است، بدون هیچ کم و کاست و با همان الفاظ برای ما نقل کنند؟!
☸️با این تفاوت که قرآن از همان ابتدا نوشته و حفظ می شد و مردم از سوی رسول خدا (ص) برای این کار ترغیب و تشویق هم می شدند، 👈در حالی که حداقل تا یک قرن، از نگاشتن و نقل احادیث منع به عمل آمده بود! 👈به علاوه اینکه برای نوشتن وحی، کاتبان مخصوصی بر این کار مهم گماشته شده بودند، اما برای حفظ و کتابت روایات، افراد مشخصی از سوی رسول اکرم (ص) و اهل بیت (ع) تعیین نشده بودند و هر کس با هرسطح سوادی، اقدام به نوشتن یا حفظ حدیث می کرد! بنابراین بدیهی است که روایات، نقل به معنا بوده باشند و نه نقل به الفاظ!
#نقل_معنا
#مقدمات_اجتهاد
@rahjoo_213
✳️دلیل عقلی بر نقل به معنا(1)
🔸عقل به طور مستقل و با صرف نظر از دليل شرع، مىداند كه اگر باب نقل به معنا منسدّ شود، نظام ارتباطات مختلّ و به تبع آن انسان از هستى ساقط مىشود؛ زيرا اگر بنا باشد كه افراد جامعه براى پذيرش اخبارى كه به همديگر نسبت مىدهند، نقل عين كلمات و گفتار را مطالبه بكنند، درخواستشان خارج از طاقت است و نظام ارتباطاتشان را مختلّ مىكند. نتيجه اين روند آن است كه به سخنانى كه برايشان نقل مىشود، ترتيب اثر نخواهند داد.
☸️ مثلاً اگر فرمانده نظامى در ميدان رزم، دستورى را به واسطه معاون خود به نيروهاى تحت امر ابلاغ كند، تنها در صورتى سخن او مورد قبول نيروهاى تحت امر خواهد بود كه عين كلمات فرمانده را حفظ كند يا بنويسد و از روى نوشته بخواند. يا اگر كسى در كوچه يا بازار از مبلغى، مسئله شرعى بپرسد، بايد پاسخ آن از روى رساله مرجع تقليد خوانده شود. پس گذشته از دشوارى اين روش، عملاً چنين چيزى ممكن نيست و تكليف به ما لا يطاق است.
🔹 صاحب قوانين آورده است: همانا لزوم نقل به لفظ در همه گفتار نزديك به محال است، بلكه آن عادتاً محال است.
▪️أنّ اعتبار النقل باللّفظ فى الجميع يقرب من المحال بل هو محال عادة(قوانين الأصول، ج 1، ص 479)
🔹 وكيع، يكى از علماى اهل سنت، نيز تصريح مىكند كه اگر چنين شرطى لازم باشد، همه مردم هلاك مىشوند.
▪️قال وكيع إن لم يكن المعنى واسعا فقد هلك الناس(تحفه الأحوذى، مباركفورى، ج 7، ص 349)
#نقل_معنا
#مقدمات_اجتهاد
@rahjoo_213
✳️دلیل عقلی بر نقل به معنا(2)
💢شايد گفته شود كه اين اختلال مربوط به نظام زندگى مردم است و شارع مىتواند براى نظام شرع، روش مستقلى را تعريف كند؛ در نتيجه اختلال نظام در زندگى ربطى به نظام شرع ندارد.
🔆جواب اين است كه اختلال نظامى كه در شرع رخ خواهد داد، كمتر از اختلال نظام زندگى اجتماعى نيست؛ زيرا:
🔹اولاً، امام (ع) نيز در قالب زندگى اجتماعى دين را ارائه كرده و با آنان سخن گفته و اين گونه نبوده است كه انسانها مستقلاً و يا با الهامات الهى قادر به دريافت تكاليف خودشان باشند.
🔹ثانياً، اگر قبول سخنى كه راوى آن را مستند به امام (ع) مىكند، منوط به انتقال عين كلمات ايشان باشد، تكليف بما لا يطاق است و موجب انسداد باب نقل روايت و محصور شدن آن به موارد بسيار اندكى مىشود كه راوى عين كلمات را نوشته يا حفظ كرده است؛ زيرا راوى قادر نيست كه تمام شنيدههايش را از امام (ع) عيناً حفظ كند يا همه را بنويسد.
🔹ثالثاً، امام (ع) تبيين دين را به محل و زمان خاصى منحصر نكرده است تا همه دوات و قلم به همراه آوردند و منتظر گفتار او باشند. مشى شارع چنين بود كه با مردم زندگى مىكرد و در تمام ابعاد و احوال زندگى ايشان شريك مىشد و به همين طريق آنچه را كه لازم مىدانست، به ايشان ياد مىداد و يا در ديدار با مردم به سؤالاتشان پاسخ مىداد.
🔹رابعاً، جهانى بودن اسلام و توسعه آن به خارج از عربستان و عرضه آن به مردمان غير عرب، الزاماً ترجمه كلام معصوم (ع) را مىطلبد و هيچ گريزى از آن نيست كه عده زيادى از علما همين رخداد را يكى از بهترين ادله اثبات جواز و بلكه ضرورت نقل به معنا شمردهاند.
👈بنابراين تقيّد به لفظ باعث بر هم ريختن نظام شرع و عملاً منجر به انزواى آن مىشود. به عبارتى رساتر، نه تنها شارع اقدام به جعل روشى مجزا نكرده است، بلكه امكان جعل روش مجزا برايش وجود نداشته است.
#نقل_معنا
#مقدمات_اجتهاد
@rahjoo_213
🔶نقل به معنا؛ امر متداول بین روات
🔲حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی:
▪️....حتى يعد خارجا عن حدود النقل بالمعنى المتداول بين الروات.
📚القواعد الفقهیه، ج1، ص49
#نقل_معنا
#مقدمات_اجتهاد
@rahjoo_213
🔰انسان از كُنه و حقيقت اشياء خبر ندارد، تا بتواند تعريف به حّد تام بنمايد.
✳️راه شناخت ما به اشياء، از طريق «ما به الاشتراك» و «ما به الامتياز» آنها است.
🔹اگر بتوانيم ما به الاشتراك و ما به الامتيازى كه جزء ذات شى است را پيدا كنيم، در اين صورت به تعريف واقعى رسيدهايم؛ بالاخص اگر آخرين ما به الاشتراك كه جنس قريب و آخرين ما به الامتياز كه فصل قريب باشد. به اين نوع تعريف، تعريف به حدّ تام مىگويند.
👈 اين تعريف، از بهترين تعريفها است؛ امّا شناخت آن ممكن نيست؛ لذا فايدهاى ندارد؛ زيرا از آنجا كه بشر نمىتواند به كُنه اشياء پىبرد و نفس الامر آنها براى او مجهول است، شناخت ذاتيات اشياء قابل دسترسى نخواهد بود، تعريف به حد تام عملاً قابل استفاده نبوده و تعريف آن در عمل ممكن نيست؛ لذا چنين بحثى، ثمرى ندارد.
🔅به طور مثال اگر براى فصل انسان، كلمه ناطق گفته مىشود، صرف اين گفتن، فصل واقعى را نمىسازد.
اگر مقصود از ناطق، نفس ناطقه باشد كه مصادره به مطلوب است و تعريف نيست؛ اگر هم مقصود عقل است، كه خود عقل نياز به تعريف دارد.
اگر مقصود از عقل، مُدرِك كليات است، در اين صورت در حيوانات غير انسان هم، مُدرِك كليات پيدا مىشود و بسيارى از حيوانات تا حدى مُدرِك كليات هستند.
☸️لذا مرحوم آخوند خراسانى صاحب كفايه مىفرمايد: «ناطق» يا «ضاحك»، فصل واقعى انسان نيستند و نيز «متحرك بالاراده»، فصل واقعى حيوان نيست؛ بلكه اينها عرض خاصى هستند كه به جاى فصل واقعى، گذاشته شدهاند.(جلد اول کفایه فصل مشتق)
☸️ابن سينا مىگويد: ما كُنه ماهيت آب، آتش و خاك را هم نمىدانيم و نمىتوانيم به آن پى ببريم.(الوقوف علی حقائق الاشیاء، ص164)
#منطق
#معرف
#زوائد
#مقدمات_اجتهاد
@rahjoo_213
🔸صورت يا استدلال نزد ارسطوئيان سه قسم است كه عبارتند از:
🔹 اول: قياس، كه در آن از كلّى به جزئى مىرسيم.
🔹دوم: استقراء، كه در آن از جزئى به كلّى مىرسيم.
🔹سوم: تمثيل، كه در آن از جزئى به جزئى مىرسيم.
💢نقد
🔅اولاً: استدلال به اين سه قسم منحصر نمىشود؛ زيرا استدلالات رياضى جزء هيچ كدام از اين سه قسم نيستند.
🔅ثانياً: در قياس ارسطوئى بر اساس مبناى ارسطو كليت كبرى غالباً قابل اثبات نيست.
و ارسطو مىگويد: كليت كبرى را از استقراء مىگيريم؛ حال آن كه در اثبات كبرى هميشه استقراء ناقص است؛ لذا از اين طريق نمىتوان كليت كبرى را اثبات كرد، تا در قياس بتوانيم با تكيه بر آن، نتيجهگيرى كنيم.(منطق ارسطو، کتاب برهان)
🔅ثالثاً: مشكلِ شناخت، حدّ وسط است.
چون ما از كُنه ماهيت اشياء خبرى نداريم، نمىتوانيم مقارن را از ملازم وجود و ماهيت تشخيص دهيم.
چه بسا اثرى را كه لازمه ماهيت موضوع يا وجود آن موضوع مىدانيم، در واقع هيچ كدام از آنها نباشد؛ بلكه مقارنى غير ملازم باشد.
🔅رابعا: علاوه بر اين در (مواد برهان) گفتيم كه حس،حدس و تجربه خطاپذير است و غالباً شناخت صغراى قياس وحدّ وسط نيز از حسّ و تجربه گرفته مىشود كه خطاپذيرند.
#منطق
#حجت
#زوائد
#مقدمات_اجتهاد
@rahjoo_213
🔸ابن سينا در اول منطق شفا مىگويد: «دانشهايى كه از طريق استدلال به دست مىآيد بى نياز از منطق نيستند».
👈 اين گفتار ابن سينا، سخنى ناصحيح است؛ زيرا علومى كه بيشتر از همه آنها را نظرى و برهانى محض و بىنياز از حس و تجربه مىدانند، علوم رياضى است.
🔅به جاست كه ما نيز در علوم رياضى تحقيق كنيم تا بدانيم كه برهانهاى رياضى كه وسيله كشف قوانين رياضى هستند، آيا از طريق برهانهاى ارسطوئى به دست مىآيند يا خير؟
🔹 به طور كلى پياده كردن علوم، چه تجربى و چه رياضى از طريق قياس است؛ مثلاً دانش پزشكى كه از طريق استقراء و تجربه قوانين علمى خود را كشف مىكند، در معالجه مريض نيز از قياس استفاده مىكند.
همچنين در ساير علوم، مثلاً علم رياضى كه قوانين آن از طريق قضاياى بديهى شهودى و تجزيه و تركيب شكلهاى هندسى صورت مىگيرد، نه قياس.
▪️اما در پياده كردن اين قوانين، توسط مهندس در پروژه ساختمانى و غيره، از طريق قياس پياده مىشود.
▪️آنچه در اين ميان مهم است، كشف قوانين رياضى است كه البته آن از طريق قياس انجام نمىگيرد.
🔅مثلاً كشف فرمول محيط دايره از طريق حس و تجربه انجام مىگيرد.
وقتى محيط دايره را با قطرش اندازه مىگيريم، متوجه مىشويم در تمام دايرهها، محيط به اندازه ۱۴/۳ برابر قطر مىباشد، يا مثلاً مساحت مثلث قائم الزاويه (كه نصف مربع يا مربع مستطيل است) همچون مساحت مربع مستطيل كه قاعده ضرب در ارتفاع اما تقسيم بر دو انجام مىگيرد.
ما وقتى يك مربع يا مربع مستطيل را از وسط دو زاويه متقابلش نصف مىكنيم به شهود مىبينيم كه تبديل به دو مثلث قائم الزاويه مىشود.
همان طور كه در ساير مثلثها با كشيدن ارتفاع آن مثلث، تبديل به دو مثلث قائم الزاويه مىشود.
ما از همين طريق به مساحت آنها پى مىبريم و اينها را با شهود قطعى مىيابيم.
هم چنان كه مجموع زواياى داخلى مثلث كه مساوى دو قائمه است نيز از طريق احكام خطوط متوازى و اين كه دو زاويه متقابل به رأس، مساوى هم هستند و جمعبندى آنها، به دست مىآيند.
👈پس كشف قوانين رياضى يا از طريق حس صورت مىگيرد، يا از طريق قضاياى شهودى.
در جمع بندى اين قوانين يا از جزء به كل مىرسيم يا از كل به جزء و هيچ كدام از اينها، قياس ارسطوئى ناميده نمىشوند.
💢در نتيجه معلوم مىشود كه صورت برهان يقينى هم، منحصر به قياس نيست؛ زيرا برهانهاى رياضى يقينى هستند؛ اما قياسى نيستند.
همانگونه كه ارسطو در منطقش تصريح مىكند، علوم تجربى از طريق استقراء به دست مىآيد؛ يعنى قياس در آن نقشى ندارد؛ اما در علوم رياضى به منظر ارسطو (كه اميد داشت قياس در آن نقشى داشته باشد) ثابت شد كه در كشف فرمولهاى آن واقعاً قياس، نقشى ندارد.
🔹در اينجا ياد آورى سخن جان لاك به جاست كه مىگويد «قياس، علم ما را بيشتر نمىكند و تنها آن را وسيله مبارزه قرار مىدهد».
وى مىافزايد:«عالىترين علم همان علم شهودى است» همان گونه كه مىگويد: «قياس بزرگترين آلت عقل نيست» و در پايان همين بند ادامه مىدهد: «به گمان هر فردى در استدلالات رياضى، مشاهده مىشود كه علمى كه به دست مىآيد بدون حاجت به دستگاه قياسى با سرعت و وضوح حاصل مىشود».
☸️خلاصه صورت قياس هم كه محور و نتيجه منطق ارسطوئى است، نقشى در پيدايش علوم و توسعه آن ندارد.
اكنون نيز، منطق ارسطوئى نه به عنوان مقدمه رياضيات و نه مقدمه تجربيات در هيچ دانشگاهى، تدريس نمىشود.
مقدمه هيچ علمى نيست و فكر را نيز از خطا، حفظ نمىكند.
برخلاف زمان قديم كه خيال مىكردند منطق، مقدمه علوم است و نيز فكر را از خطا مصون مىدارد.
📚برگرفته از کتاب نقدی بر فلسفه ارسطوئی و غرب
#منطق
#زوائد
#مقدمات_اجتهاد
@rahjoo_213
May 11
🔰جابر بن حیان وجودش خیالی است و وجود واقعی ندارد.
🔲 آیت الله سید احمد مددی:
🔸جابر بن حیان وجودش خیالی است و وجود واقعی ندارد. شاید اکنون ده ها کتاب در کتابخانه های معتبر دنیا به اسم جابر موجود باشد که چاپ شده اند. برخی از آنها را کراوس چاپ کرده که البته من همه کارهای او را ندیده ام و شنیده ام به جز او هم بوده اند. کتاب مختار اسرار جابر بن حیّان نیز وجود دارد که به طور مختصر نسخه ها را وصف کرده است و در کتابخانه بریتانیا و جاهای دیگر نگهداری می شود.
👈باتحقیق تاریخی معلوم می شود که هیچ یک از اینها وجود خارجی ندارد و چون در گذشته تعبد حاکم بوده است و مردم تعصب دینی شدید داشته و گمان می کرده اند که در صورت خارج شدن از چهارچوب مرسوم متهم به کفر می شوند (مثلاً معروف است که «من تمنطق فقد تزندق») چنین شخصیت هایی را جعل کرده اند.
http://www.ostadmadadi.ir/persian/article/12630/
#تاریخ
#جابر_بن_حیان
#جعلیات
#مشهورات
@rahjoo_213
میراث_جابر_بن_حیان_یا_مرده_ریگ_کیمیایی.pdf
1.38M
🔸مقاله آقای جویا جهانبخش در مورد میراث جابر بن حیان
#تاریخ
#جابر_بن_حیان
#جعلیات
#مشهورات
#پی_دی_اف
@rahjoo_213