New-NAMEH31_J16.mp3
22.4M
#شهید
#شهید سجاد زبرجدی
نیمههای شب اوایل مهرماه بود که صدای پیامک تلفن همراه، خبر شهادت شهید مدافع حرم سجادزبرجدی را منتشر کرد. با خودم گفتم چه میکنند این جوانان عاشورایی که در ایام عزاداری سالار شهیدان خود را به قافله کربلائیان میرسانند. کمی که پرسوجو کردم متوجه شدم شهید_سجاد_زبرجدی همه داشته مادری بود که بعد از فوت همسرش با وجود مشکل شنوایی و عدم قدرت تکلم، فرزندانش را با حب اهل بیت(علیه السلام) پرورش داده تا اینکه یکی از دستپروردههایش شهید مدافع حرم شده است. شهید سجاد زبرجدی سهراب اهل تهران و محله خانیآبادنو بود. از بسیجیان دهه هفتادی که حالا خلف شایستهای برای رزمندگان دفاع مقدس شدهاند. از همان سربازان امام زمانی که با شنیدن صوت هل من معین امام زمانشان خود را به قافله زینبیون میرسانند. برای آشنایی با زندگی و شهادت این شهید مدافع حرم با علی زبرجدی برادر شهید، صفیه کمانی مادر شهید، آقایان قاسمی و سیفی از دوستان شهید همکلام شدهایم که از نظرتان میگذرد.
همکلامیمان با مادر شهید سجاد زبرجدی شرایط خاصی داشت. مادری که سعی میکرد با زبان بیزبانی برایمان از دردانه شهیدش بگوید. صفیه کمانی همه صحبتهایش را با بغضهای ترکخوردهاش درهم میآمیخت و اگر نمیتوانست منظورش را بفهماند، نوشتاری به دستم میداد تا به این ترتیب بتواند روایتگر زندگی تا شهادت فرزند شهیدش باشد. صفیه کمانی سخنانش را از دردانهاش اینگونه آغاز میکند:
سجاد در یک خانواده شهیدپرور رشد پیدا کرد. داییهایش داود و مرتضی کمانی هر دو از شهدای دفاع مقدس هستند. پسرم دوست داشت سپاهی شود و ما هم مشوقش بودیم. از خصوصیات بارز پسرم میتوانم به محجوب بودن، داشتن ایمان قوی، حب رهبری، پاکدامنی، شجاعت، صداقت، مهربانی، احترام به بزرگترها، ساعی، ورزشکار و بسیار مسئولیتپذیر اشاره کنم. اهل صله رحم بود و تمامی خصوصیات خوب یک انسان واقعی را دارا بود. با ایمان قوی و علاقه شدید قلبی به اسلام و ائمه اطهار، از میهن و اسلام و کشورش دفاع میکرد و همواره گوش به فرمان رهبر بود. به نظر من همه این خوب بودنها و خالص بودنهایش، به خاطر علاقهاش به سرگذشت داییهای شهیدش داود و مرتضی کمانی بود. او مسیر شهادت را از داییهایش آموخته بود.
از مادر شهید میخواهم در مورد تربیت فرزندانش بگوید. اینکه چطور بعد از فوت همسرش دست تنها بچهها را بزرگ کرده است. میگوید: من با تمام سختیهای پیش رو در زندگی که عمدهترین آنها از دست دادن همسرم و نداشتن مسکن و نبود منبع درآمد و مشکل تکلم و شنواییام بود، سه فرزندم را با حب ائمه اطهار بزرگ کردم. سجاد در اولین اعزامش به سوریه بسیار خوشحال بود و با شوق تمام روزشماری میکرد تا اینکه در اواخر خرداد ماه سال ۱۳۹۵ برای اولین بار عازم سوریه شد. پسرم سفارشهایی برای خانواده داشت که پیروی از خط رهبری و اتحاد و همبستگی، خواندن زیارت عاشورا، نافله، زیارت جامعه کبیره، دعا برای ظهور حضرت حجت، نماز اول وقت، امر به معروف و نهی از منکر، حفظ حجاب و پاکدامنی از جمله آنها بود. سجاد هر موقع که میتوانست زنگ میزد و از احوال خانواده باخبر میشد. اعزام دوم سجادم در تاریخ ۲۰/۶/۱۳۹۵ بود و نهایتاً بعد از گذشت ۱۸ روز، چهارشنبه ۷/۷/۹۵ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
به نظر شما چه لزومی برای حضور سجادها در جبهه مقاومت اسلامی وجود دارد، پاسخ میدهد: به نظر من حضور رزمندگان مدافع حرم برای دفاع و پاسداری از اسلام و میهنمان و همین طور حرم مطهر اهل بیت(علیه السلام) است. ادامه دادن راه شهدا و بیداری اسلامی و تلاش برای ظهور آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از کارهایی است که میتوانیم با آن یاد شهدا را زنده نگه داریم. اقوام نزدیک شهید شب قبل از شهادت ایشان در خواب دیدهاند که پدربزرگ مرحوم شهید و دو تن از داییهای شهید در کنار هم بودند. پدربزرگ شهید ناگهان میگوید میخواهم به سوریه بروم. به ایشان میگویند در سوریه جنگ است، میگوید من حتماً باید به آنجا بروم. تعبیر این خواب چشمانتظاری پدربزرگ برای به آغوش کشیدن فرزند غیور و رشید خودش بود. سجادم رفت پیش برادران
برادر شهید از قول کتک زدن برادر هم میگوید: قبل از تشییع پیکرش از حال رفته بودم و در بیمارستان خواب سجاد را دیدم. سجاد به طرف من آمد و گفت آمدم از تو خداحافظی کنم. گفتم کجا؟ گفت باید بروم. گفتم تو قول دادی زود برگردی زود هم برگشتی، اما نباید بروی دیگر. تو مادر داری، خواهر داری، من هم میخواهم به تو تکیه کنم. گفت دیگر نمیتوانم بمانم، باید بروم. هر کاری کردم نگهش دارم نتوانستم و او رفت. روز تشییع پیکرش سر مزار وقتی روی سجاد را برداشتم تا آن کتکی که قولش را داده بودم بزنم، دیدم جایی برای زدنش نیست. ترکش خمپاره نیمی از صورتش را برده بود. مراسم بسیار باشکوهی بود. بیش از ۳۵۰۰ نفر مهمان داشتیم. تشییعی که من خودم باورم نمی
شد. وقتی جمعیت را دیدم قوت قلب گرفتم. با خودم گفتم اگر چه سجاد مظلوم شهید شد، اما هستند کسانی که سجاد و راه سجاد را بشناسند. سجاد دل نترسی داشت و با پای قرص در میدان حاضر میشد. در شرایط سخت خانوادگی هرگز ندیدم که زبان به اعتراض باز کند. هیچ گاه ندیدم مقابل ما حرف زشت بزند. سجاد واقعاً شاخص بود.
سجاد در حلب سوریه شهید شده بود. نحوه شهادتش را اینطور برایمان روایت کردهاند که سجاد جانشین یکی از گروهانهای فاطمیون بود. شب قبل شهادت سجاد، دشمن تک کرده بود و در حین درگیری نیروهای اسلام با تکفیریها شهید الوانی با اصابت تیر مستقیم دشمن به شهادت میرسد. عملیات تا فردا ساعت ۷صبح ادامه پیدا کرده بود. سجاد و تعدادی از بچهها در عملیات عقب راندن دشمن شرکت داشتند تا خط تثبیت شد. بعد از اینکه منطقه به دست بچههای خودمان افتاد، ساعت ۱۲و نیم ظهر بود که سجاد همراه با تعدادی از نیروهای تازهنفس برای تقویت قوا به بالای خاکریز میرود و در حین دیدبانی با اصابت خمپاره به خاکریز ترکشی از میان بشکههایی که در روی خاکریز قرار داشت به صورت و سمت چپ سرسجاد اصابت میکند که همین امر باعث آسمانی شدن سجاد میشود.
برادر شهید در خصوص خلقیات برادرش نیز میگوید: سجاد ارادت عجیبی به شهدا داشت. داییهایمان مرتضی و داود کمانی از شهدای دفاع مقدس هستند. سجاد عاشق شهادت بود. از همان بچگی از لحاظ چهره هم خیلی شبیه دایی داود بود. وقتی بستگان او را شهید داود صدا میکردند انگار که قند در دلش آب میشد. سجاد ارادت خاصی به یکی از شهدای آرمیده در بهشت زهرای تهران داشت و همراه من و دوستانش به این شهید بزرگوار سر میزد. برادرم علاقه عجیبی به شهید حمیدرضا باقری داشت که در قطعه ۲۴ ردیف ۲۵ شماره ۲۸ به خاک سپرده شده است. هفت سالی میشد که این ارتباط بین سجاد و شهید باقری وجود داشت. من و دوستانش نمیدانیم چرا سجاد این شهید را انتخاب کرده بود! اما به گفته خود سجاد همه حوائج و خواستههایش را از برکت وجود شهید باقری گرفته بود. به نظر من آمینگوی دعای شهادت سجاد شهید حمیدرضا باقری بود شهید باقری در سال ۱۳۵۹ به شهادت رسیده است.بار اول برادرم از سوریه برگشته بود، میگفت تیرها از کنار صورتم رد میشدند اما به من آسیبی نمیرساندند. میگفت من آنها را حس میکردم اما به من اصابت نمیکردند. خواهرم میگفت من دعا کردم که تو سالم برگردی و اتفاقی برایت نیفتد. سجاد در جوابش گفت دعای شما بود که من برگشتم اما کاش این دعا را نمیکردید و اجازه میدادید به آرزویم برسم. برادرم به سفر کربلا هم که رفته بود از امام حسین(علیه السلام) شهادتش را طلب کرده بود. ارادت او به حرم عبدالعظیم حسنی باعث شده بود که هر پنجشنبه به زیارت ایشان برود.
سیفی، دوست شهید:
من و سجاد از همان سال ۱۳۸۱که نوجوان بود و جذب برنامههای بسیج دانشآموزی شده بود با هم آشنا شدیم. یک نوجوان محجوب و کمحرف اما سرشار از انرژی. بسیار بامحبت و مهربان بود. از آنجایی که سجاد بسیار باانرژی بود و به لحاظ زمان زیادی که در مسجد، پایگاه و هیئت میگذاشت در قسمتهای مختلف پایگاه بکارگیری شد. سجاد در بخشهای اردویی و فرهنگی فعال بود. یکی از فعالان و برگزارکنندگان اردوی راهیان نور بود. سجاد برای آموزش راپل به بچههای پایگاه زحمات زیادی کشید. بچهها خیلی خاطرات خوشی از این آموزشها دارند. سجاد مسئول عملیات پایگاه کمیل بود. جوان مخلصی بود که دیر آمد ولی زود بارش را بست و آسمانی شد. جزو سینهزنان و گریهکنان باصفای اباعبدالله بود.ارادت خاصی به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشت به نحوی که همیشه وقتی پیامی هم میگذاشت آخرش عدد ۵۹ را مینوشت که به ابجد میشود «مهدی» حتی اگر این پیام کوتاه بود.
قرار بود تشییع پیکر شهید زبرجدی روز شنبه باشد ولی با اصرار و پیگیری زیاد دوستان و خانواده شهید تشییع به روز جمعه موکول شد. یعنی روزی که متعلق به حضرت صاحبالزمان است و اینکه مسیر تشییع قرار بود از مقابل ناحیه ابوذر به سمت پایگاه کمیل باشد و حتی خبررسانی هم شد ولی با اصرار برخی مبنی بر اینکه فاصله زیاد است تشییع از مقابل مسجد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شروع شد و مردم آنجا از شهید استقبال کردند. در وصیتنامهاش هم عدد۵۹ را نوشته و سفارشش هم به دوستان دعا برای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. به سفارش شهید یکی از دوستانش سه شب در کنار مزار ایشان ماند. شهید به دوستش گفته بود من را تنها نگذارید.
مجتبی قاسمی طلبه جوان و بسیجی پایگاه کمیل از تعهد و قراری میگوید که با شهید مدافع حرم سجاد زبرجدی داشتند.
سجاد دوست صمیمی من بود. از ۱۰ سالگی تا روز شهادت همراه و دوست هم بودیم. ما با هم بچه محل، همپایگاهی، هممسجدی، همهیئتی و هممدرسهای بودیم. سجاد به عنوان بسیجی نمونه پایگاه مقاومت کمیل، تکاور نیروی ویژه تیپ صابرین هم بود. من طبق قرار
با سجاد بعد از شهادتش سه شب بر سر مزارش ماندم.
قرار این همراهی هم از روزهای دبیرستان و قول و قراری آغاز شد که به هم دادیم. من و سجاد در دوران دبیرستان سهشنبهها یا پنجشنبهها به قم و جمکران میرفتیم. در یکی از این سفرها صحبت از مرگ و شب اول قبر پیش آمد و اینکه چه مراحلی دارد و چقدر سخت است. سجاد به من گفت قول بده اگر من از دنیا رفتم تو سه شب تا صبح سر قبرم بیایی و تنهایم نگذاری. من هم گفتم که اگر من زودتر از تو مردم تو باید بیایی. آقاسجاد قبول کرد و با هم قول و قرار گذاشتیم. در سالهای گذشته چند بار صحبت این قول شد. این اواخر باز هم قولمان را یادآور شد. گفتم حاجی بیخیال سه شب زیاد است، چیزی نگفت ولی معلوم بود ناراحت شده است. تا اینکه خبر شهادتش را شنیدم. سه شب تا صبح رفتم سر مزارش. قرآن و دعا و ذکر و صلوات و فاتحه و… خواندم.
جالب است شب اول تنها نماندم. یکی دیگر از دوستانمان که با سجاد عهد کرده بود هرکس زودتر شهید شد آن یکی باید شب اول سر مزارش برود و بخوابد، آمد پیش من. البته او هم با یکی دیگر از دوستانش آمده بود. شب اول (شب شنبه) قبل اذان مغرب سر مزار بودیم با چند تا از بچهها. نماز مغرب و عشا را خواندیم و حدود ساعت ۱۱ بچهها رفتند و من میخواستم بخوابم که یکی از بچهها آمد. صبح هم که شد رفتیم. شب دوم یعنی شنبه شب بعد از کلاس با مترو آمدم حدودهای ساعت ۹ و نیم بود. دو نفر از بچهها منتظر بودند تا بیایم و بعد رفتند. لحظه ورود به قطعه ۵۰، صلی الله علیکم یا اولیاء الله، صلی الله علیکم یا شهداء الله….. صلی الله علیک یا شهید، صلی الله علی روحک و بدنک… خواندم.
آن شب خیلی خوب بود تا رسیدم شروع کردم خطبه غدیر را خواندم، شهید حول موضوع امیرالمؤمنین (علیه السلام) سیر مطالعاتی داشت. شب سوم خلوت بود بین من و سردار غریب شب عشاق بود. زیبا، دلچسب و طولانی سردار غریب لقبی بود که به سجاد دادیم. سجاد خیلی مظلوم بود. صبح که شد موقع رفتن به سجاد گفتم من به قولی که به تو دادم وفا کردم. الان دلم میسوزد که چه کسی را از دست دادم.
«سجاد زبرجدی»، شهید مدافع حرم در قسمتی از وصیتنامهاش آورده است: اگر درد و دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید، بیایید سر مزارم؛ به لطف خداوند حاضر هستم.
من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شهید شود. خداوند سریع الاجابه است، پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید.
همه ما همدیگر را در آخرت زیارت می کنیم. یکی با روی ماه و یکی با روی سیاه، انشالله همه با روی ماه باشیم.
و سلام را به امام زمان(عج) بفرستید تا رستگار شوید.
خواندن فاتحه و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید و از من راضی باشید. همه شما را به جان حضرت زهرا(س) قسم می دهم که من را فراموش نکنید و یادم کنید من هم حتما شما را یاد می کنم. نگذارید شیطان باعث جدایی ما بشود.
#شهید
@monibapp
#نیایش بیستم از صحیفه سجادیه امام سجاد علیه السلام (مکارم الاخلاق
بند هشتم
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ لاَ تَرْفَعْنِی فِی النَّاسِ دَرَجَهً إِلاَّ حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا
بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و هر گاه مرا در نظر مردم به درجتى فرا مى بری به همان قدر در نفس خود خوارم گردان
@monibapp
این پست را برای مخاطبان خود ارسال کنید و در ثواب نشر علوم قرآنی شریک باشید.
ضمناً اگر یک موقع از کانال رفتید و دوباره دلتون واسه ما تنگ شد، این پست را ذخیره داشته باشید. ممنون
محمد علی انصاری کیست؟
👇👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/5
تفسیر سوره تغابن
👇👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/496
تفسیر زیبای آیت الکرسی
👇👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/33
#شرح خطبه متقین
👇👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/43
شرح دعای ۳۱صحیفه سجادیه طی هشتاد وپنج جلسه
👇👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/190
راه موفقیت
👇👇👇👇
چهار جلسه بسیار مفید
https://eitaa.com/monibapp/1505
#تفسیر آیه ۳۵سوره نور جلسه اول و...
👇👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/52
#تفسیر سوره مبارکه تکاثر
👇👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/62
#تفسیربسیار زیبای سوره عصر
👇👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/65
#تفسیر سوره توحید(قل هو الله احد)
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/66
تفسیرمنتخبی ازسوره مبارکه هود
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/68
زیارت مجازی شهداء
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/73
آیات اول سوره مبارکه بقره
👇👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/72
#تفسیر خطبه ۳۲ نهجالبلاغه امیربیان علی علیه السلام
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/75
#تفسیر سوره مبارکه انفطار
https://eitaa.com/monibapp/84
شرح دعای16صحیفه سجادیه (حدیث دلشدگان)
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/86
جایگاه زن و مرد در قرآن طی ۶جلسه
https://eitaa.com/monibapp/103
#شرح حکمت ۸۹از استاد مهدی ارفع
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/117
#تفسیر سوره اعلی در دو قسمت
https://eitaa.com/monibapp/120
سیمای برادری در نهج البلاغه
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/126
#تفسیر سوره محمد صلی الله علیه و آله و سلم
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/155
#تفسیر سوره جّن
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/198
چهار آیه مهم قرآن 💯
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/1684
#ویژه ها (بدترین انسان از منظر قرآن
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/222
#تفسیر سوره تکویر
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/223
متن و ترجمه چهار آیه مهم
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/226
#تفسیر آیه مُلک
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/233
#تفسیر آیات شهادت
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/250
#ویژه ها(اقسام رؤیا)
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/253
#تفسیر نامه ۳۱ نهجالبلاغه (صوتی) در ۳۰جلسه
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/344
#تفسیر سوره حجرات
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/259
#شرح خطبه ۳۲ نهجالبلاغه در چند جلسه
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/244
#ویژه ها(چگونگی پیدایش زمین)
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/305
#نامه ۳۱ نهج البلاغه امیر بیان علی علیه السلام بصورت pdf در ۳۰جلسه
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/307
#شهید احمد علی نیری
https://eitaa.com/monibapp/94
#تفسیر سوره لَیل
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/582
#ویژه ها(کلید همه موفقیت ها)
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/219
#ویژه ویژه
علائم ظهور در ۴ جلسه
مقدمه
آنچه دانستنش برای ما لازمه
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/611
لینک گروه مربوط به کانال ما
👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2835939424G94b26d9256
#شهید عبدالمطلب اکبری
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/104
#داستان ها و حکایات
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/705
نرمافزار امام علی علیه السلام
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/696
#ویژه ها
عوامل سعادت
👇👇👇
https://eitaa.com/monibapp/717
#پرسش_و_پاسخ
👇👇
#نیایش بیستم از صحیفه سجادیه امام سجاد علیه السلام(مکارم الاخلاق
بند نهم
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندانش
وَ مَتِّعْنِی بِهُدًى صَالِحٍ لاَ أَسْتَبْدِلُ بِهِ وَ طَرِیقَهِ حَقٍّ لاَ أَزِیغُ عَنْهَا وَ نِیَّهِ رُشْدٍ لاَ أَشُکُّ فِیهَا
و مرا به راه شایسته هدایت راه بنماى و چنان کن که راه را دگرگون نکنم، و طریق حق پیش پاى من بگشاى و چنان کن که به راه باطل نگرایم، و نیتى صوابم ده و چنان کن که در آن تردید روا ندارم،
@monibapp