~🕊
🌴برگیازخاطرات✨
🍁علی خواب دیده بود شهید میشود. صبح که بیدار شد حال هوای عجیبی داشت. رفت توی میدان مین منطقه خیبر و شروع کرد و خنثی کردن مین های والمری. ۷۰۰- ۸۰۰ مین را خنثی کرده بود. جورابش را هم در آورده بود و چاشنی های شان را ریخته بود داخل آن. مطمئن بود شهید میشود.
🍁می گفت: وقت #اذان شد. مردد بودم نمازم را بخوانم یا بقیه کار را تمام کنم. پیش خودم گفتم: بگذار این چند تا مین را هم تمام میکنم، بعد میروم سر وقت نماز.
همان موقع پایش رفت روی مین.
تمام چاشنیهای داخل جوراب هم منفجر شد. پایش قطع شد و تمام بدنش هم زخمی؛ اما شهید نشد.
🍁می گفت: چون نمازم را اول وقت نخواندم، از شهدا جا ماندم.
شهید#علی_محمودوند🕊🌹
به کانال ""رهنمای طریق ""بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3210084356Cf7e71112fd
🌸🎊🌸🎊🌸🎊🌸🎊🌸