#پسر که #گریه نمیکنه...❌
واقعا این جملهی #بیمعنی از کجا آمده؟؟
وقتی پدر و مادری از روی #بیحوصلگی چون حوصله صدای #گریه فرزند خود را ندارند این جمله را به پسر خود میگویند، احساسات او را نادیده میگیرند
☑️ و به او این پیام را میرسانند که او باید هیجانات و #احساسات خود را #سرکوب کنند و نهایتاً جامعهای خواهیم داشت پُر از #مردانی با احساسات سرکوب شده!
#خفه_کردن احساسات و بروز ندادن آنها در بلند مدت، هم به ضرر #سلامتی است و هم به روابط آسیب میزند. به پسران خود اجازه دهید مردانی شوند که با #افتخار احساسات خود را بروز میدهند، حتی گریه کردنشان را...
☑️پسران و دختران در ابراز احساسات به یک اندازه به کمک #نیاز دارند. پسران و دخترانی که با احساسات خود در تماس هستند، مردان و زنانی #سازگارتر خواهند شد.
🔰مرکز مشاوره خانواده به سبک #اسلامی
🌹🥀🕊🌷🕊🥀🌹
#عاشقانه_های_شهدا
طی عملیات #تفحص، در منطقه چیلات، پیکر دو #شهید پیدا شد...
یکی از این #شهدا نشسته بود و با لباس و تجهیزات کامل به دیوار تکیه داده بود.
لباس زمستانی هم تنش بود و سر #شهید دیگري را كه لای پتو پیچیده شده بود را بر دامن داشت
معلوم بود که #شهيدِ دراز کش #مجروح بوده است. خوب، پلاک داشتند، #پلاک ها را دیدیم که بصورت پشت سر هم است.
555 و 556 . فهمیدیم که آنها با هم #پلاک گرفته اند.
معمولا اینها که با هم خیلی رفیق بودند، با هم می رفتند #پلاک می گرفتند.
اسامی را مراجعه کردیم در کامپیوتر. دیدیم که آن #شهیدی که نشسته است، پدر است و آن #شهیدی که درازکش است، #پسر است...
#پدری سر پسر را به دامن گرفته است...
#شهدای_والامقام
#سیدابراهیم_اسماعیل_زاده
پدر
و #سیدحسین_اسماعیل_زاده
پسر است
اهل روستای باقر تنگه بابلسر..
کاش از ما نپرسند که بعد از #شهدا چه کردیم...
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹🥀🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#مادرانه
#مادر نبودهای که بدانی غم #پسر
آتش به جان #مادر دلتنگ میزند
با #اشکهای شعلهورش ، دست بر دعا
آتش به هر چه #فتنه و #نیرنگ میزند
#امان_از_دل_مادر
#پنجشنبه_های_دلتنگی
*
https://eitaa.com/joinchat/3210084356Cf7e71112fd
💐✉️🌺🌼🌺✉️💐
#مادرانه
#انتظار
#مادر_شهید
#علیرضا_بدرخانی
خواهر #شهید از سختی سالهای انتظار و چشم انتظاری #مادر میگوید که تمام این سالها منتظر خبری از #فرزندش بود.
میگوید : این سالهای #چشم انتظاری خیلی سخت گذشت.
تا در میزدند #مادرم در را به امید خبری از #رضا باز میکرد.
#پستچی که در محل ما نامه میآورد دیگر به کوچه ما نیامد ، چون #مادرم هر بار که او میآمد به کوچه رفته و میگفت : « داخل نامهها را ببینید شاید #پسر من نامه فرستاده باشد » #پستچی هم نگاه میکرد و میگفت : « مادر من چیزی ندارم » آخر رفته بود از مأموریت در آن محل #استعفا داده بود و گفته بود من را در کوچه این #مادر_شهید نفرستید، من طاقت ندارم . این #مادر_شهید میآید به امید خبری جلوی موتور من و از حال میرود و من هم حالم بد میشود .
✉️ روز جهانی پست گرامی باد
✉️ ✉️ *
https://eitaa.com/joinchat/3210084356Cf7e71112fd