✍️ «مکتب سلیمانی؛ طرح واره یک نظم نوین هویت ساز و تمدن پرداز
💠 بخش اول. منظومه فکری منسجم
الف) ابتناء بر نظریه فطرت
مبتنی بر رهیافت درون دینی؛ فطرت یک ودیعه الهی در دستگاه آفرینش است که در سرشت انسان نهادینه شده است. بنابراین "فطرت به مثابه یک سیستم عامل در دستگاه آفرینش است که در سرشت انسان نهادینه شده است."
🔸استاد مطهری از جمله مهمترین نظریهپردازانی است که در تبیین نظریه فطرت، برآن است که؛ نوع انسان در سپهر آفرینش، داری یک سلسله گرایشها و ادراکاتی است و ضمن آنکه با سایر انسانها مشترک است، تعیین کننده مرز افتراق انسان با سایر موجودات میباشد.
استاد مطهری ضمن تبین سه مفهوم طبیعت، غریزه و فطرت، بر غیراکتسابی بودن فطرت - ریشه در ساختمان وجودی انسان داشتن - و در عین حال بر آگاهانه و ثابت بودن آن تأکید دارد. از نظر او فطرت یک ارزش متعالی و درهم آمیخته شده با حقیقت وجود انسان است که منشأ ماوراءحیوانی و تقدس ذاتی دارد. به تعبیر دیگر از نظر شهید مطهری فطرت یک سرشت خدادادی ثابت در وجود همه انسانها است که در برابر تحولات تاریخی، اجتماعی و طبقاتی تغییر ناپذیر است.
🔸مهمترین کاربرد نظریه فطرت در اندیشه شهید مطهری؛ اولا نجات اخلاق از نسبیّت است که جهانشمولی اخلاق را تأمین و تقدّس و تعالی اخلاقی را حفظ مینماید. ثانیا محوری برای نظریهپردازی در تفسیر و تبیین بسیاری از پدیدارها، رفتارها و آموزههای دینی در شمایل انسان تراز است.
حقیقت جویی، خیرخواهی، زیبایی طلبی، خلاقیت و عشق و پرستش برخی از نمادهای فطرت در وجود انسان هستند.
ب) معناکاوی مکتب
منظور از مکتب؛ منظومه منسجم فکری، باورداشتهای فرهنگی و سلوک رفتاری مبتنی بر یک جهانبینی معین است که منجر به رشد هویت، کمال انسانیت و پایداری شخصیت صاحب مکتب میشود. در چنین شرایطی دارنده چنبن مکتبی به صورت بالقوه استعداد تبدیل شدن به الگوی مرجع یا مرجح را پیدا میکند.
برای شناخت عمیقتر از مکتب یک نفر؛ نیازمند ساماندهی محتوای ذهن، پیکربندی خلق و خوی انسانی و سازماندهی رفتار عینی صاحب مکتب در شکل و شمایل قابل فهم هستیم.
♻️ یافته راهبردی
مبتنی بر نظریه فطرت انسانی و تعریف مکتب؛ شهید حاج قاسم سلیمانی را میتوان یکی از مصادیق عمل فطری و دارنده مکتب دانست که اندیشه، اراده و رفتارش در «موقعیتها مختلف و وضعیتهای سخت» به الگوی نظری و مدل رفتاری تبدیل شده است. به تعبیر دیگر حاج قاسم توانسته است به عنوان یک "جهان مرد" شبکهای از روابط در را در جهتهای چهار گانه تنظیم کند. این چهار رابطه عبارتاند از:
🔅۱. رابطه فرافردی؛ ساماندهی مخلصانه اراده و پیوستگی انگیزه خود به عنوان مخلوق با خالق هستی.
🔅۲. رابطه درون فردی؛ ترسیم مناسبات شخصی و شخصیتی خود با اتکا بر خُلق و اخلاق انسانی.
🔅۳. رابطه میان فردی؛ سازماندهی مراودات خود با خَلق و اجتماع به عنوان مجموعهای از خلایق.
🔅۴. رابطه برون فردی؛ ترسیم روابط خود با عناصر جهان خلقت و موجودات طبیعت.
🔸 با این وجود حاج قاسم مناسبات خود را در محیطهای مختلف بگونهای تنظیم کرد که در نهایت؛ ضمن شکوفایی استعدادهای ذاتی و انسانی خود و مرتبطیناش، منجر به تثبیت شایستگیهایش به عنوان یک مدیر و فرمانده راهبردی در میدان نظامی و امنیتی از یک سو و یک رهبر و مراد در عرصه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در محیط محل تعاملش از سوی دیگر شد.
ادامه دارد...
✍️احمد باقری مزینانی استادیار دانشگاه/بازنویسی ۱۲ دی ماه ۱۴۰۱ه.ش/.
💎 کانال تلگرامی #راه_نگار
🔅 @Rahnegar96
💎 کانال ایتا، روبیکا، سروش و واتسآپ
🔅 @Rahnegar
#مکتب_شهید_سلیمانی
#نظریه_فطرت_مطهری
#جهان_مرد_حاج_قاسم
✍️ «مکتب سلیمانی؛ طرح واره یک نظم نوین هویت ساز و تمدن پرداز
💠 بخش اول. منظومه فکری منسجم
الف) ابتناء بر نظریه فطرت
مبتنی بر رهیافت درون دینی؛ فطرت یک ودیعه الهی در دستگاه آفرینش است که در سرشت انسان نهادینه شده است. بنابراین "فطرت به مثابه یک سیستم عامل منصوب از سوی مدبر آفرینش است که در سرشت انسان نهادینه شده است."
🔸استاد مطهری از جمله مهمترین نظریهپردازانی است که به تبیین نظریه فطرت، پرداخته است و معتقد بود؛ نوع انسان در سپهر آفرینش، داری یک سلسله گرایشها و ادراکات فطری است که هم باعث حفظ اشتراک با سایر انسانها میشود و هم فطرت مرز افتراق او با سایر موجودات میباشد.
استاد مطهری ضمن تبین سه مفهوم طبیعت، غریزه و فطرت، بر غیراکتسابی بودن فطرت - ریشه در ساختمان وجودی انسان داشتن - و در عین حال بر آگاهانه و ثابت بودن آن تأکید دارد. از نظر او فطرت یک ارزش متعالی و درهم آمیخته شده با حقیقت وجودی انسان است که منشأ ماوراء حیوانی و تقدس ذاتی دارد. به تعبیر دیگر از نظر شهید مطهری فطرت یک سرشت خدادادی ثابت در وجود همه انسانها است که در برابر تحولات تاریخی، اجتماعی و طبقاتی تغییر ناپذیر است.
🔸مهمترین کاربرد نظریه فطرت در اندیشه شهید مطهری؛
اولا نجات اخلاق از نسبیّت است که جهانشمولی اخلاق را تأمین و تقدّس و تعالی اخلاقی را حفظ مینماید.
ثانیا محوری برای نظریهپردازی در تفسیر و تبیین بسیاری از پدیدارها، رفتارها و آموزههای دینی در شمایل انسان تراز است.
ب) معناکاوی مکتب
منظور از مکتب؛ منظومه منسجم فکری، باورداشتهای فرهنگی و سلوک رفتاری مبتنی بر یک جهانبینی معین است که منجر به رشد هویت، کمال انسانیت و پایداری شخصیت صاحب مکتب میشود. در چنین شرایطی دارنده چنبن مکتبی به صورت بالقوه استعداد تبدیل شدن به مدل مرجع یا الگوی مرجّح را پیدا میکند.
برای شناخت عمیقتر از مکتب یک نفر؛ نیازمند ساماندهی محتوای ذهن، پیکربندی خلق و خوی انسانی و سازماندهی رفتار عینی صاحب مکتب در شکل و شمایل قابل فهم هستیم.
♻️ استنباط راهبردی
مبتنی بر نظریه فطرت انسانی و تعریف مکتب؛ شهید حاج قاسم سلیمانی را میتوان یکی از مصادیق عمل فطری و دارنده مکتب دانست که اندیشه، اراده و رفتارش در «موقعیتها مختلف و وضعیتهای سخت» به الگوی نظری و مدل رفتاری است که نمادهای عمب فطری چون حقیقت جویی، خیرخواهی، زیبایی طلبی، خلاقیت، عشق و تعبد در برابر ذات کبریا، در او متجلی بود. به همین سبب حاج قاسم توانسته است به عنوان یک "جهان مرد" شبکهای از روابط متعالی را در جهتهای چهار گانه تنظیم کند. این چهار رابطه عبارتاند از:
🔅۱. رابطه فرافردی؛ ساماندهی مخلصانه اراده و پیوستگی انگیزه خود به عنوان مخلوق با خالق هستی.
🔅۲. رابطه درون فردی؛ ترسیم مناسبات شخصی و شخصیتی خود با اتکا بر خُلق و اخلاق انسانی.
🔅۳. رابطه میان فردی؛ سازماندهی مراودات خود با خَلق و اجتماع به عنوان مجموعهای از خلایق.
🔅۴. رابطه برون فردی؛ ترسیم روابط خود با عناصر جهان خلقت و موجودات طبیعت.
🔸 با این وجود حاج قاسم مناسبات خود را در محیطهای مختلف بگونهای تنظیم کرد که در نهایت؛ ضمن شکوفایی استعدادهای ذاتی و انسانی خود و مرتبطیناش، منجر به تثبیت شایستگیهایش به عنوان یک مدیر و فرمانده راهبردی در میدان نظامی و امنیتی از یک سو و یک رهبر و مراد در عرصه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در محیط محل تعاملش از سوی دیگر شد.
ادامه دارد...
✍️#احمد_باقری_مزینانی استادیار دانشگاه/بازنویسی ۱۱ دی ماه ۱۴۰۲ه.ش/.
🆔https://eitaa.com/rahnegar1401
#مکتب_شهید_سلیمانی
#نظریه_فطرت_مطهری
#جهان_مرد_حاج_قاسم