eitaa logo
رهپویان سلامت
207 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
27 فایل
﷽ #امام_باقر_عليه_السلام: اگر به شرق و غرب عالم برويد، به علم صحيح دست نمی‌يابيد؛ مگر آنچه از نزد ما اهل بيت صادر شده باشد. 📚كافي ج۱ ص۳۹۹ ✅فوروارد ❌کپی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌷🌿🌷 🌷🌿🌷 🌿🌷 🌷 شب همان شب که سفر مبدأ دوران می‌شد/ خط به خط باور تقویم، مسلمان می‌شد شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب/ صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب در شب فتنه، شب فتنه، شب خنجرها/ باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها مرد، مردی که کمر بسته به پیکار دگر/ بی‌زره آمده در معرکه یک‌بار دگر تا خودِ صبح، خطر دور و برش می‌‌چرخید/ تیغِ عریان شده بالای سرش می‌چرخید مرد آن است که تا لحظۀ آخر مانده/ در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده باده در دستِ سبو بود و نفهمید کسی/ و محمد خود او بود و نفهمید کسی در شبِ فتنه، شبِ فتنه، شب خنجرها/ باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها دیگرانی که به هنگامه، تمرّد کردند/ جان پیغمبر خود را سپر خود کردند بگذارید بگویم چه غمی حاصل شد/ آیۀ ترس برای چه کسی نازل شد بگذارید بگویم خطر عشق مکن/ جگر شیر نداری سفر عشق مکن باز هم یک نفر از درد به من می‌گوید/ من زبان بسته‌ام و خواجه سخن می‌گوید: «من که از آتش دل چون خُم مِی در جوشم/ مُهر بر لب‌ زده، خون می‌خورم و خاموشم» طاقت ‌آوردن این درد نهان آسان نیست/ شِقشقیّه‌ست و سخن گفتن از آن آسان نیست... I رهپویان سلامت ا🌷 ا🌿🌷 ا🌷🌿🌷 ا🌿🌷🌿🌷
هدایت شده از رهپویان سلامت
🌿🌷🌿🌷 🌷🌿🌷 🌿🌷 🌷 شب همان شب که سفر مبدأ دوران می‌شد/ خط به خط باور تقویم، مسلمان می‌شد شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب/ صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب در شب فتنه، شب فتنه، شب خنجرها/ باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها مرد، مردی که کمر بسته به پیکار دگر/ بی‌زره آمده در معرکه یک‌بار دگر تا خودِ صبح، خطر دور و برش می‌‌چرخید/ تیغِ عریان شده بالای سرش می‌چرخید مرد آن است که تا لحظۀ آخر مانده/ در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده باده در دستِ سبو بود و نفهمید کسی/ و محمد خود او بود و نفهمید کسی در شبِ فتنه، شبِ فتنه، شب خنجرها/ باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها دیگرانی که به هنگامه، تمرّد کردند/ جان پیغمبر خود را سپر خود کردند بگذارید بگویم چه غمی حاصل شد/ آیۀ ترس برای چه کسی نازل شد بگذارید بگویم خطر عشق مکن/ جگر شیر نداری سفر عشق مکن باز هم یک نفر از درد به من می‌گوید/ من زبان بسته‌ام و خواجه سخن می‌گوید: «من که از آتش دل چون خُم مِی در جوشم/ مُهر بر لب‌ زده، خون می‌خورم و خاموشم» طاقت ‌آوردن این درد نهان آسان نیست/ شِقشقیّه‌ست و سخن گفتن از آن آسان نیست... I رهپویان سلامت ا🌷 ا🌿🌷 ا🌷🌿🌷 ا🌿🌷🌿🌷