eitaa logo
ره پویان ولایت
346 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
8.8هزار ویدیو
454 فایل
محتوای فرهنگی سیاسی هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جوری که رئیسی باید ماشین دولت رو از جاده شهرهای سوخته‌ای که روحانی تو این هشت سال ساخته، رد کنه @rahpoyane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ روایات است ایرانیان در آخر زمان زمینه سازان ظهور هستند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تمام خوش اخلاقی در یک آیه امام صادق(ع) آیه ۱۹۹ سوره اعراف، را جامع‌ترین آیه در مکارم اخلاق عنوان کرده‌اند. خداوند در آیه ۱۹۹ سوره اعراف می‌فرماید: «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ؛ گذشت پیشه کن و به [کار] پسندیده فرمان ده و از نادانان رخ برتاب». این آیه با تمام سادگی و فشردگی، همه اصول اخلاقی را در بردارد. هم اخلاق فردی که می‌فرماید: «الْعَفْوَ»، هم اخلاق اجتماعی که می‌فرماید: «وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ»، هم رفتار با دوست که می‌فرماید: «عَفْوَ»، هم رفتار با دشمن که می‌فرماید:«أَعْرِضْ» و هم زبانی که می‌فرماید: «وَأْمُرْ». تفسیر این آیه کوتاه به این حد نیز محدود نیست، چرا که این آیه هم برای رهبر، هم برای امت و هم برای تمامی زمان‌ها دستور اخلاقی داده است به نحوی که امام صادق(ع) فرمودند: در قرآن آیه‌ای جامع‌تر از این آیه در مکارم اخلاق نیست. @rahpoyane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان کوتاه (مالک اشتر) روزی از بازار کوفه می‌گذشت با لباسی از کرباس خام و به جای عمامه از همان کرباس بر سر داشت و به شیوه فقراء عبور می‌کرد. یکی از بازاریان بر در دکانش نشسته بود، چون مالک را بدید به نظرش خوار و کوچک جلوه کرد و از روی استخفاف کلوخی را به سوی او انداخت. مالک به او التفات ننمود و برفت. کسی مالک را می‌شناخت و این واقعه را دید، به آن بازاری گفت: وای بر تو هیچ دانستی که آن چه کس بود که به او اهانت کردی؟ گفت: نه، گفت: او مالک اشتر یار علی علیه السلام بود. آن مرد از کار بدی که کرده بود لرزه به اندامش آمد و دنبال مالک روانه شد که از او عذر خواهی کند. دید به مسجدی آمده و مشغول نماز است صبر کرد تا نمازش تمام شد، خود را بر دست و پای او انداخت و پای او را می‌بوسید مالک سر او را بلند کرد و گفت: این چه کاری است می‌کنی؟ گفت: عذر گناهی است که از من صادر شده است که ترا نشناخته بودم. مالک گفت: بر تو هیچ گناهی نیست، به خدا سوگند که به مسجد نیامدم مگر برای تو استغفار کنم و طلب آمرزش نمایم @rahpoyane