°•. زندگی مثل یک کتاب است 📔🍋
☕️بعضی فصلها ناراحت کننده
🍭و بعضی فصلها شاد
☔️بعضی هیجان انگیزند✨
🍁 اگرفصلی راورق نزنی هرگز
نمیفهمی که درفصل بعدی چه
چیزی انتظارت را می کشید🍂
🤲 🌺 رَبِّ ..... فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ🌸
🤲🌹ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! .... . ﺍﻱ ﭘﺪﻳﺪ ﺁﻭﺭﻧﺪﻩ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ! ای که ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﻭ ﻳﺎوﺭ ﻣن هستی، ﺩﺭ ﺣﺎلی جانم را بگیر ﻛﻪ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ مرا ﺑﻪ بندگان صالح خود ﻣُﻠﺤق بفرما .⚘(یوسف ، ١٠١)
🤲🌷 خداوندا زندگی ما را مومنانه و مرگ ما را شهیدانه مقرر بفرما و ما را به امام شهیدان حضرت روح ، رضوان الله تعالی علیه، و یاران شهیدش ملحق بگردان.⚘
🤲💐 آمین یا رب العالمین.⚘
شعر تکریم مادران شهید.m4a
2.07M
مسابقه#تکریم مادران و همسران شهدا
صاحب اثر:زهرا مالکی
کلاس پنچم
#واحد امیدان #استادشهریار #حوزه_مقاومت_بسیج_دانش_آموزی_حضرت_زینب(س)
#ناحیه_مقاومت_بسیج_شهرستان_
#مبارکه
#سازمان_بسیج_دانش_آموزی_استان_اصفهان
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🔽ما را در #ایتاء دنبال کنید 🔽
لینک کانال ↙️
╔══ 🌸 ═══ 🌸 ══╗
@rahpoyane
╚══ 🌸 ═══ 🌸 ══╝
نگهبان درب فرودگاه اهواز از ورود او به داخل ممانعت کرد او بدون اهانت به نگهبان برگشت و در آن گرمای سوزان حدود نیم ساعت روی جدول نشست.
به بنده حقیر(راوی داستان) مسئول وقت فرودگاه اطلاع دادند دمِ درب مهمان داری،رفتم و با کمال تعجب شهید عباس بابائی را دیدم که راحت روی زمین نشسته،پس سلام عرض کردم
جناب بابائی چرا توی این گرما نشستی؟
خیلی آرام و متواضع پاسخ داد: این نگهبان بنده خدا گفت هواپیما روی باند است و شما نمیتوانی وارد شوی. من هم منتظر ماندم مانع پرواز نشوم.
در صورتی که شهید بابائی فرمانده معاون عملیات وقت نهاجا بود،نه به نگهبان اهانت کرد و نه خواستار تنبیه او شد بلکه از من خواست که نگهبان را مورد تشویق قرار دهم
خاطرهای از شهید عباس بابائی
#عند_ربهم_یرزقون
〰️🌱،، 🌷🌷🌷،، 🌱〰️
@rahpoyane