eitaa logo
ره پویان ولایت
343 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
8.8هزار ویدیو
454 فایل
محتوای فرهنگی سیاسی هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 را کنار دیدم در حالی که از بازویش خون می چکید و برجک یک تانک کنارش افتاده بود. ➕گفتم چی شد؟ ➖گفت: دشمن خانه به خانه در سوسنگرد پیش روی می کرد. 😭 ناراحت و مستأصل در کوچه ها می گشتم. وقت بود. به خانه ای وارد شدم و به ایستادم. بعد از نماز سرم را به سجده گذاشته بودم که برای لحظه ای خوابم برد. 😳ناگهان شنیدم ندایی می گوید: حسن، بلند شو، الان وقت خواب نیست، سربازان من به تو نیاز داند. از جا پریدم. وارد خیابان شدم. در تاریکی شب پایم به یک قبضه آرپی جی گیر کرد. کمی آن طرف تر یک کوله موشک آرپی جی دیدم. کوچه به کوچه پیش می رفتم و هر ماشین دشمن را می دیدم یا صدایش را می شنیدم، یک گلوله به آن می کوبیدم. تا رسیدم به مسجد و این . قبل از اینکه شلیک کنم. گلوله تیربار روی تانک به بازویم نشست، اما گلوله آخرم را به آن کوبیدم، در اثر انفجار برجکش برداشته و کناری افتاد... ✌آن شب حسن و و را شکار کرده بود. ✔ همین شکست زرهی دشمن در ، از عوامل اصلی عقب نشینی دشمن از سوسنگرد بود. @rahpoyane