eitaa logo
ره پویان ولایت
319 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
9هزار ویدیو
463 فایل
محتوای فرهنگی سیاسی هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
🍒 با شکوه 🍒 🏵 اردوگاه نهروان در آتش گرمای تابستان می سوخت. آب هم کمیاب بود. گویا در و دیوار و زمین و سیم خاردار هم تشنه بودند؛ با عده ای از اسرا تازه وارد اردوگاه شده و در آستانه ی نماز ظهر بودیم. 🏵 همگی به رغم کمبود آب، وضو گرفته، نماز جماعت باشکوهی را با همان بدن های مجروح اقامه کردیم. خیلی از بچه ها تاب ایستادن نداشتند اما نماز دشمن شکنی را در برابر بعثی ها خواندند. 🏵 آن ها یورش آوردند و امام جماعت را با کتک بردند؛ یکی از بچه ها بی درنگ جایگزین او شد و نماز ادامه یافت. اسرا هم چون تن واحدی، خود را فراموش کرده بودند. ضربه های مشت و لگد بعثی ها هم تأثیری نداشت. 🏵 نماز که پایان یافت، تازه متوجه درد در جاهای مشت و لگدها شدیم. آن وقت بود که آرزو کردیم ای کاش این نماز ساعت ها طول می کشید، زیرا لحظه هایی معنوی بود و ما جسم خود را فراموش کرده بودیم. 🏵 آن روز با هجوم گرگ های حزب بعث، کتک مفصلی خوردیم و روانه ی اتاق ها شدیم. شب بعد بدون هماهنگیِ قبلی، بیشتر بچه ها برخاستند و خواندند. آن نماز، ما را بیمه کرد و فضای رعب انگیز عراقی ها را در هم شکست. 📚 قصه ی ، ص 184، خاطره ی امان الله رحیمی.