eitaa logo
سایت راه راه
77 دنبال‌کننده
383 عکس
19 ویدیو
0 فایل
کانال سایت طنز و کاریکاتور راه راه
مشاهده در ایتا
دانلود
| کتاب طنز مگیل 💢 افسار به دست قاطر :writing_hand:️ 🌐 در سایت راه راه: b2n.ir/magil تصویر روی جلد کتاب «مگیل» را که نگاه میکنی ممکن است تصور کنی که موضوع کتاب، نهایتا خاطرات سربازی است که با یک قاطر که مگیل صدایش می زنند به پست نگهبانی مشغول است؛ اما این کتاب یک رمان طنز در حیطه‌ی دفاع مقدس است که تلخی‌های جنگ را به حاشیه برده و بیشتر به زیبایی‌ها و زنده‌دلی یک رزمنده و اتفاقات خنده‌داری که برای او می‌افتد پرداخته است. مگیل، قاطری است که ماموریت دارد به همراه چند چهارپای دیگر تسلیحات و تدارکات لازم را به نیروهای مستقر در خط مقدم برساند. داستان از جایی شروع می‌شود که رزمنده‌ی داستان به هوش که می‌آید نه چیزی را می‌بیند و نه صدایی را می‌شنود. بعد از مدتی متوجه می‌شود که تمام همرزمانش که در حال رفتن به سمت خط مقدم بوده‌اند در میانه‌ی راه شهید شده‌اند و تنها کسی که در آن جمع زنده مانده است خودش است و یکی از چموش‌ترین قاطرهای همراهشان به نام مگیل! داستان رزمنده‌ای که بینایی و شنوایی‌اش را از دست داده است به ظاهر بایستی کتاب غم‌انگیزی باشد اما تصمیمی که او می‌گیرد سرنوشت داستان را صد و هشتاد درجه تغییر می‌دهد. او تصمیم می‌گیرد با مگیل هم‌سفر بشود و به قول خودش: «‌افسارش را دست یک قاطر می‌دهد» تا او را به اردوگاه برگرداند. اتفاقاتی که در میانه‌ی راه، به واسطه‌ی مگیل برای رزمنده رقم میخورد، داستان شیرین و طنزی را رقم می‌زند. سیر داستان به گونه‌ای است که نمی‌توانید ادامه‌ی آن را حدس بزنید و همین ویژگی باعث می‌شود شما هر صفحه را ورق بزنید تا ببینید در ادامه‌ی داستان چه اتفاقی برای رزمنده خواهد افتاد. رمان مگیل، نوشته‌ی محسن مطلق، نامزد دریافت جایزه یازدهمین دوره کتاب سال جشنواره شهید غنی‌پوراست که پنجاه و پنج صفحه دارد و توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده و می‌توانید نسخه‌ی کاغذی آن را به قیمت ۶ هزارتومان و یا نسخه‌ی الکترونیکی ۲ هزارتومانی آن را بخرید. 📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
💢 | به مرگ خودم ✍️ 🌐 در سایت راه راه| b2n.ir/745171 از غصه و اندوه من ای کاش بمیرم حتی شده با ساز و نی ناش ناش بمیرم در کوچه بریزند دل و روده ی من را با چاقوی زنجانیِ اوباش بمیرم یا اینکه روَم ارتش عثمانی و بعداً با ضربه ی شمشیر قزلباش بمیرم رگبار ببندندم و در مرز به جرمِ قاچاقچیِ شیره ی خشخاش بمیرم با سرعت فوقِ صد و سنگینی سی تُن از روی سرم رد شود اِف هاش؛ بمیرم وارد بشود دایناسور از پارکِ ژوراسیک با خورد شدن زیرِ دو تا پاش بمیرم تبعید شوم چون خودِ دوران رضاخان در غربت بی همنفسِ خاش بمیرم حتی چه کنم راضی ام اینکه سرِ سفره در راه گلویم بپرد ماش! بمیرم با شیر؛ نشد ببر؛ نشد گرگ؛ نشد سگ از نیشِ درازی ست که سمپاش! بمیرم اما به خدا دوست ندارم پس از عمری با عطسه‌ی ویروسیِ خفاش بمیرم این شعر را با صدای خود شاعر بشنوید 👇 📍 سایت راه راه | @rahrahtanz_ir
AHAD-ERSALI-BE-MARGE-KHODAM.mp3
2.82M
🎧 راه راه گوش کنید 💢 به مرگ خودم 🎙 با صدای شاعر: 📍سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
💢 لنگ لعنتی کامبیز 🔘 برجام گزیده از ریسمون سیاه سفید میترسه ✍️ «...داخل قاب عکس، کامبیز نشسته بود توی یک ماشین مدل‌بالا. یک دستش اسکناس هزارتومانی گرفته بود و یک دستش دلار. چنگیز گفت: چقد عوض شدی داداش؟ ماشین مال خودت بود؟ الان کجاس؟ کامبیز روزنامه را انداخت روی میز و با بی‌حوصلگی، آه کشید. ...» 🌐 متن کامل را اینجا بخوانید: b2n.ir/kambiz 📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
💢 عصر جدید، تمیزتر از خنداننده شو! 🔘 | نگاهی به استنداپ های فصل دوم عصرجدید ✍️ «...اما او بیشتر از این­که یک کمدین باشد، بازیگر است و توانایی اجرا دارد. ترنم کاظمی در خنداندن مخاطب موفق نبود و شاید بشود گفت همین سه چراغ سفید را به خاطر تسلط بالا رو­ی متن و حضور خوب روی صحنه در تناسب با سن کمش دارد. وگرنه متن استنداپ او مصداق بارز حرف‌های گنده‌تر از دهن زدن بود و از این منظر بسیار توی ذوق می‌زد. متن کاظمی هیچ سنخیتی با سنش نداشت ...» 🌐 متن کامل را اینجا بخوانید: b2n.ir/asrejadid-standup 📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
💢 | تولد سر قبر 🔘 جشن تولد 50 سالگی قبرستان ✍️ 🌐در سایت راه راه| b2n.ir/ghabr «گذر کردم ز قبرستان کمی پیش» بدیدم جمع مسئولان خوش فیش! یکی شمع تولد فوت می کرد یکی هم خامه میمالید بر ریش به جای گریه و زاری سر قبر به سرحد بناگوش آمده نیش برای ثبت آن تدبیر کمیاب یکی با دوربینش گشته آفیش فقط کم بود استنداپ نماید حسنْ ریوندی و فرهاد آییش تمام زامبیان، ارواح، اجنه، از این موجودها در خوف و تشویش درِ گوش یکیشان گفتم این راز: دو تُن شن در سرت! قدری بیاندیش! برای عبرت است این سنگ بازار که این جا آخرین تخت است و بالیش برای پارتی و قرتی گری هم برو آنتالیا یا لااقل کیش اگر عمری بسازی کاخ و مرقد، نخواهی برد اینجا یک کفن بیش! «جهان دون است» این را گفته حافظ نزاع از بهر آن زشت است! درویش! شبیه کودکی لوس است دنیا که هرشب می کند در پوشکش جیش 📍 سایت راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 | لنگ لعنتی کامبیز 🔘 برجام زده از ریسمون سیاه و سفید میترسه! ✍️ 🌐 در سایت راه راه: چنگیز همین‌طور که خودش را باد می‌زد گفت: داداش گرمه ها! کامبیز که روزنامه دستش بود گفت: میگن مملکتو فروختن به چین. چنگیز گفت: عرق داره میره تو چشمم! کامبیز گفت: دوباره شروع کردی؟ چنگیز گفت: آخه این لُنگ لعنتی چیه که نمیزاری برش دارم صورتمو پاک کنم؟ کامبیز نگاهی به لنگ انداخت که روی قاب عکس انداخته شده بود و چیزی نگفت. چنگیز با عصبانیت زیر لبی چیزی زمزمه کرد. کامبیز با قلدری گفت: چی گفتی؟ چنگیز با عصبانیت جواب داد: گفتم بسوزه پدر اعتیاد و بی پولی، وگرنه… کامبیز گفت: وگرنه چی؟ چنگیز دیگر کفری شد و مثل گربه پرید بالا و لنگ را از روی قاب عکس برداشت، هر دو خشکشان زد. داخل قاب عکس، کامبیز نشسته بود توی یک ماشین مدل‌بالا. یک دستش اسکناس هزارتومانی گرفته بود و یک دستش دلار. چنگیز گفت: چقد عوض شدی داداش؟ ماشین مال خودت بود؟ الان کجاس؟ کامبیز روزنامه را انداخت روی میز و با بی‌حوصلگی، آه کشید. چنگیز یک‌دفعه چهره‌اش عوض شد، رعشه ریزی به جانش افتاد و با بغض گفت: تو هم منو نشناختی داداش؟ کامبیز گفت: مگه تو غیر از یه مفنگیِ زیقی چیز دیگه‌ای هم هستی؟ چنگیز همین‌طور که سرش را به نشانه تایید تکان می‌داد، دست برد توی جیب پیراهن چرک و بزرگش و یک عکس درآورد و جلوی صورت کامبیز گرفت، عکس یک جوان گولاخ بود که تی‌شرت پرچم آمریکا پوشیده بود و داشت طبل می‌زد. کامبیز، بی‌تفاوت یک سیگار از کشوی میزش درآورد و گفت: ولی مملکتو دارن میفروشن به چین. 📍 سایت راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 | عقل جن! ✍️ 🌐 نسخه با کیفیت تر را در سایت راه راه ببینید: b2n.ir/aghl 📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
💢 | چینچای ✍️ 🌐 در سایت راه راه: b2n.ir/chinchi ترکمنچای است یا عقد اخوت؟ آفرین! ضد استقلال و آزادی و حتی ضد دین بی اجازه رفته‌ای با هرکه پیمان بسته‌ای؟ کشور بی دینِ بی …بی…بی آهان سوسیالِ چین؟ کیش را هم می‌فروشی و ابوموسی و قشم میشود ایران پر از سرباز چینی همچنین با همین اخلاق گند چشم‌آبی‌ها بساز چشم‌بادامی مرض دارد، کوویدش را ببین واردات جنس بنجل را خودم حل میکنم چیزهای دیگرش جیز است و بحران آفرین از خلیجت نفت نفروشی تنش‌زایی کنی ناوها را هم نترسانی، نکن دیگر کمین هر کلاهی خواستی برجام از آن بهتر است پارگی‌ها را رفو کردم نباشی شرمگین از یوان اژدها شاید شوی آتش پرست دست رد باید زدن بر پول نحس مشرکین قدردانی کن که آمریکا تبرک کرده است میگذارم یک دلار نو کنار هفت سین از صمیم قلب کردم آرزوی بهترین تا که اهلی‌تر شوی در دست من ایران زمین 📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
💢 | تاب بیار! ✍️ 🌐 نسخه با کیفیت تر را در سایت راه راه ببینید: b2n.ir/tab_biar 📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
🎉 به مناسبت روز ازدواج سایت طنز و کاریکاتور راه راه به روز شد! امروز در سایت راه راه، چند طنز ازدواجی! بخونید، یک کاریکاتور و یک ویدیو شعرخوانی طنز با موضوع ازدواج ببینید و اگر اهل کتاب خواندن مخصوصا کتاب طنز هستید، نقد کتاب «چگونه با پدرت آشنا شدم» رو مطالعه کنید. 👇 🌐 rahrahtanz.ir