eitaa logo
سایت راه راه
77 دنبال‌کننده
383 عکس
19 ویدیو
0 فایل
کانال سایت طنز و کاریکاتور راه راه
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 شما کرونا ، ما آنفولانزا مرغی 🔘 ادبیات کرونا گرفته ✍ ⏰ مدت زمان لازم برای مطالعه: ۲۵ ثانیه | معادل زمان لازم برای قربون صدقه رفتن به سبک کرونایی😁 متن کامل را از اینجا بخوانید👇 🌐 آدرس: https://b2n.ir/161934  اصطلاحات: ماکس نمیزنم، عطسه کن کرونا بگیریم : کشته و مرده کسی بودن در نهایت شرایط غیربهداشتی نمره کوییدت بیسته : اصطلاحی برای آدم های کار درست ژل دستتیم، بزن تبخیر شیم : کشته و مرده کسی بودن به صورت کاملا بهداشتی. کرونا گرفتتیم : نهایت ارادت را به شخص می رساند. قرنطینه رفتتیم : به خاطر سلامتی شخص، خود را قرنطینه کردن. دستتو بشور با کروناهات غرق شیم : رفاقت را می رساند.   قربون صدقه کرونایی: شما کرونا، ما آنفولانزا مرغی شما ماسک N95 ، ما دستمال یزدی خیس شما ژل ضدعفونی، ما وایتکس رقیق شده شما گان جراحی، ما کیسه زباله شما بیمارستان ۶۰۰ تخته خوابه، ما پارک جلو بیمارستان شما دستکش نیتریل، ما دستکش ظرفشویی 📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 سین مثل سلبریتی پلاستیکی 🔘 تحلیل هنر ✍ ⏰ مدت زمان لازم برای مطالعه: ۳۶ ثانیه | معادل زمان لازم برای نوشابه خوردن به سبک هنری😜 متن کامل را اینجا بخوانید👇 🌐 آدرس: https://b2n.ir/936556 خواهر هنرمندم همیشه قیافه ونسان ونگوخ (بالاخره خواهرم خیلی هنرمند بود) رو می گرفت و نه با لب و لوچه آویزان ونگوک که با گردن برافراشته می گفت: «آخرش وقتی مردم می فهمید این تابلوهای من چی بودند؛وقتی بخاطرشون کلی پولدار شدید.» این حالتهاش وقتایی که پدربزرگم نصیحتش می کرد که کاری کنه که توش پول و پله ای باشه، بیشتر عود می کرد. راستش ما آخرش هم تابلوهاشو نفهمیدیم. سبک کوبیسیم! طبیعیت بی جان! فنجان شکسته رنگ و رو رفته کنار پرتقال گندیده فقط می تونه اونجای طبیعت شمال باشه که زباله ها تپه باستانی سیلک شمال رو ساختن! البته خوب فهمیدیم که از هنر پولی درنمیاد. وقتی که پدرم تا گردن در قرض های خرید خونه بود مجبور بود سه شیفت کار کنه، هزینه های قلم مو با موی سمور و رنگ اکر مایل به زرد اونم مارک آلمانیش سر به فلک می کشید. البته الان که خواهرم با مدرک لیسانس نقاشی با معدل ١٩/٧۵جعبه های مقوایی درست می کنه و می فروشه کمی نظرمان عوض شده. البته دیدن تلویزیون هم در این امر بی تاثیر نبوده. مثلا همین دیشب. دیشب مثل هرشب که پدر کنترل تلویزیون رو مثل دسته آتاری می گیرد پی در پی و مداوم مربع و ستاره و بالا و پایین را می زند هی کانالها رو بالا و پایین می کند؛ می بینیم که چه هنرمندانی که چه پول هایی در نمیارن!و به جایی که وراث کیف هنرشان را ببرند خودشان با پولش عشق و حال می کنند. شبکه یک، هنرنمایی با سس گوجه، شبکه دو نمایش فورت چایی با بازی هنرمند معروف و پیشکسوت، شبکه سه نوشابه خوردن زنانه ی هنرمندانه، شبکه پنج استندآپ کشک و بادمجانی. کانال فخیم چهار هم که صدای هنرمند معروف است که از مزایای کیک فلان و بیسکوییت بهمان می گوید. علاوه بر دیدن تلویزیون، رفت و آمدهای هر روزه در شهر هم بی تاثیر نیست. صبح یک روز سرد پاییزی که از اتوبانها و خیابانهای شهر رد می شوی فلان ستاره بازیگری رو می بینی که تندیس بیست و چندمین جشنواره فیلم فجر که نه، شامپویی، بستنی قیفی، شیر پاستوریزه ای حداقل دوغی، چیزی دستشون گرفتند و از توی بنر بهت لبخند می زنند و میگن هنرمندیه و پولداریش! القصه که اگه چشمهات برو باز کنی نظرت عوض میشه و مثل پدربزرگ دیگه فکر نمی کنی. دوره زمانه عوض شده. الان هنرمند که باشی باید پول پارو کنی و دوره فروختن فرش زیرپات برای ماندگاری هنر فاخر کشورت دیگه گذشته. البته پدرم هنوز نتونسته نگرشش رو تغییر بده آخه هنوز جای هزینه های بوم های صد در هفتاد خواهرم حسابی درد می کنه. 📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir