eitaa logo
رهروان شهدا
1.3هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
177 ویدیو
5 فایل
خورشید اینجا .... عشق اینجا....گنج اینجاست... زیارتگاه کربلای پنج اینجاست.... این خاک گلگون تکیه ای از آسمان است....
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷دعای هفتم صحیفه سجادیه فراموش نشه🌷
واژه چیست ...! ڪه روی هر میڱذارے این چنین میشـود..... @rahro313
شهادت ، شوخےنیـست ؛ قـلبت رابومـےڪننـد بوےدنیـاداد ، رهـایت مےڪننـد ... ! @rahro313
⁦✍️⁩سال 1366 که به مکه مشرف شدم ، عضو کاروانی بودم که قرار بود شهید بابایی هم با آن کاروان اعزام شود. ولی ایشان نیامدند و شنیدم که به همسرشان گفته بودند: بودن من در جبهه ثوابش از حج بیشتر است . . در صحرای عرفات وقتی روحانی کاروان مشغول خواندن دعای روز عرفه بود و حجاج می گریستند من یک لحظه نگاهم به گوشه سمت راست چادر محل استقرارمان افتاد . ناگهان شهید بابایی را دیدم که با لباس احرام در حال گریستن است. . . از خود پرسیدم که ایشان کی تشریف آوردند؟ کی مُحرم شده و خودشان را به عرفات رسانده اند. در این فکر بودم که نکند اشتباه کرده باشم. خواستم مطمئن شوم. دوباره نگاهم را به همان گوشه چادر انداختم تاایشان را ببینم. ولی این بار جای او را خالی دیدم . . این موضوع را به هیچ کس نگفتم چون می پنداشتم که اشتباه کرده ام . وقتی مناسک در عرفات و منا تمام شد و به مکه برگشتیم، . از شهادت تیمسار بابایی باخبر شدم در روز سوم شهادت ایشان در کاروان ما مجلس بزرگداشتی برپا شد و در آنجا از زبان روحانی کاروان شنیدم که غیر از من تیمسار دادپی هم بابایی را در مکه دیده بود. . همه دریافتیم که رتبه و مقام شهید بابایی باعث شده بود تا خداوند فرشته ای را به شکل آن شهید مامور کند تا به نیابت از او مناسک حج را به جا آورد. ⁦🌼🌸🍃🌸🌼⁦ @rahro313
و این است شهادت که نصیب هر کسی نمی شود مگر آنکه سعادت آن را داشته باشی شهادتت مبارک حاج قاسم خوشا به حالت که دچار حیله های شیطان نشدی خوشا به حالت رفتی اما دلاورانه 🥺💔✋ امیدوارم من هم این سعادت رو داشته باشم و در راه خدا شهید بشم 😊 @rahro313
♥️﷽♥️ 📌خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی ! 🔹یک روز گرم تابستان، شهید مهندس مهدی باکری– فرمانده دلاور لشکر ۳۱ عاشورا – از محور به قرارگاه بازگشت. یکی از بچه‌ها که تشنگی مفرط او را دید، یک کمپوت گیلاس خنک برای ایشان باز کرد، مهدی قدری آن را در دست گرفت و به نزدیک دهان برد، که ناگهان چهره‌اش تغییر کرد و پرسید:🤔 امروز به بچه‌های بسیجی هم کمپوت داده‌اید؟ جواب دادند: نه، جزء جیره امروز نبوده. 🔹مهدی با ناراحتی پرسید: پس چرا این کمپوت را برای من باز کردید؟ 🔸گفتند: دیدیم شما خیلی خسته و تشنه‌اید و گفتیم کی بخورد بهتر از شما. 🔹مهدی این حرف‌ها را شنید، با خشم پاسخ داد: از من بهتر، بچه‌های بسیجی‌اند که بی هیچ چشم‌داشتی می‌جنگند و جان می‌دهند‌. 🔸به او گفتند: حالا باز کرده‌ایم، بخورید و به خودتان این قدر سخت نگیرید. 🔷 مهدی با صدای گرفته‌ای به آن برادر پاسخ داد: خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی❗️ @rahro313
در این شلــــوغے دنیـــــ ا فراموشتــــان نڪردیم در شلوغـــــے قیامتـــــ فراموشمـــان نڪنید آے شہـــــداء ....❤️ رزمندگان گردان حضرت علی اکبر علیه السلام لشگر ۳۱ عاشورا @rahro313
یکی از همرزمان شهید می گوید: « در منطقه ای قرار داشتیم که بسیار سرد بود و وسایل گرمایشی هم نداشتیم، تا اینکه کمک و آذوقه ها به ما رسید. چند عدد بخاری هم برایمان آورده بودند. شهید توسلی این بخاری ها را به اتاق هایی که بچه ها در آن بودند تحویل می داد و آخرین بخاری را برای اتاق خود برده بود. به هیچ عنوان از چیزی استفاده نمی کرد که بقیه بچه ها حق استفاده از آن را نداشته باشند؛ اگر بقیه بچه ها از امکاناتی برخوردار بودند او هم استفاده می کرد. چیزی به نام وصیت نامه نداشت، ولی همیشه سفارش هایی می کرد؛ یکی از توصیه هایش به ما این بود که همواره نماز شب بخوانید و خیلی اصرار به این عمل داشت و به بچه ها گیر می داد که حتما نماز شبشان را بخوانند؛ با وجود این که خودشان همیشه این عمل را انجام می دادند. . فرمانده شجاع و حماسه آفرین تیپ فاطمیون، متشکل از نیروهای افغانساتی مدافع حرم حضرت زینب (س) بود. ایشان در ابتدای دهه فاطمیه اول درمنطقه « درعا» در سوریه به دست تروریست های جبهه النصره به شهادت رسید ابوحامد @rahro313
🌷دعای هفتم صحیفه سجادیه فراموش نشه🌷
محمدآقا رفته بود کربلا همانجا خواب دیده بود که همکارانش همگی لباس نظامی پوشیده بودند و شهید حاج حسین بصیر آمد و داشت کمربند همه را محکم می‌کرد. هنگام بازگشت از کربلا وقتی به مرز رسید یکی از دوستانش با او تماس گرفت و گفت بچه‌ها دارند به سوریه اعزام می‌شوند که حاج محمد گفت "اسم مرا هم بنویس". وقتی کوله را انداخت روی دوشش به او گفتم مراقب خودت باش که به من گفت خودت را بزار جای ام‌البنین، وقتی این جمله را گفت، شرمنده شدم و احساس کردم حضرت زینب(ع) و ام‌البنین(ع) جلوی من ایستاده‌اند، هر وقت این موضوع به یادم می‌آید شرمنده می‌شوم. داخل منزل یک اتاق را به محمد خاطرات و عکس‌هایش اختصاص دادم و یک فضای بسیار زیبایی را با سلیقه خودم طراحی کردم. روز یک مشکلی برایم پیش آمد و بعد از ظهر داخل اتاق حاج محمد خوابم برد که خواب دیدم ایشان به منزل ما آمد و یک زیارت عاشورا در دست دارد و گفت این زیارت عاشورا را چهل روز بخوان حاجتت برآورده می‌شود. وقتی از خواب بیدار شدم چهل روز این کار را انجام دادم و دقیقاً پس از چهل روز مشکلم برطرف شد.  راوی همسر محترم شهید @rahro313
همسرش می گفت: هروقت چای می ریختم می آوردم، می گفت: «بیا دوسه خط روضه بخونیم تاچای روضه خورده باشیم!:) 💔 @rahro313
خوابش رو دیدم گفتم چےاون‌دنیا خیلےبدردتون‌خورد؟ گفت تودنیاخیلےکارهاےخوب انجام‌دادم ولےبہ‌دردم‌نخورد... چیزےکہ‌خیلےبہ‌کارم‌اومد همین ... مدافع حرم ♥️ @rahro313